eitaa logo
شکوفه های نور
337 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
842 ویدیو
490 فایل
*آموزش مفاهیم دینی به کودکان *شعر , قصه و .. *برگزاری جشنهای تکلیف,جشن قرآن,پایان سال,جشن تولد,جنگ شادی و... *نکات تربیتی برای والدین *برگزاری دوره های تربیت مربی کودک *توسط عمو نادری ارتباط با ادمین: @amonaderi
مشاهده در ایتا
دانلود
از رفتارهای بد خود، همیشه هدفی دارند. 🍬بسیاری از والدین از این اهداف بی اطلاع هستند و به محض مشاهده یک رفتار بد از کودک، به جای شناسایی علت رفتار، واکنش می دهند و شرایط را نا بسامان تر می کنند. 🍬رفتار او نشانه این است که او احساس بدی دارد که نیاز به بررسی دارد. 🍬تنها نیاز کودک ارتباط با شما و احساس امنیت است. در واقع کودک آنقدر بدرفتاری را ادامه می دهد تا به او کمک کنید.
🌺 شعرِ پرپرشدن حاج قاسم 🌸من بچه یِ زرنگم 🍃با دشمنا می جنگم 🌸دشمن کیه همونها 🍃کز اون طرفِ دنیا 🌸میان برایِ غارت 🍃هی میکنن جنایت 🌸مخصوصا آمریکایی 🍃که نیست هیچ جایی 🌸ازین کره ی خاکی 🍃از او نباشه شاکی 🌸کشته س مردُما رو 🍃کوبیده خانه ها رو 🌸باضربِ بمب وموشک 🍃 چون دُشمَنُونه بی شک 🌸می‌خواد بریزه اوخون 🍃 درس میده او به شیطون 🌸می زد امامِ راحِل 🍃همیشه مُهرِ باطل 🌸بر روی پرچمِ اون 🍃هم رویِ نقشه هاشون 🌸آمریکا مثلِ گُرگه 🍃اون شیطونِ بزُرگه 🌸شامِ سیاهِ بغداد 🍃کرد او چه ظلم و بیداد 🌸سردارِ خوبِ ما رو 🍃که بود توویِ خودرو 🌸با موشک از هوا زد 🍃آتش به جانِ ما زد 🌸دسته گلایِ رهبر 🍃هر دَه شدند پَرپَر 🌸بَه بَه چه سرنوشتی 🍃با هم شدن بهشتی 🌸 باید ولی سرانجام 🍃گردد جنایت اِتمام 🌸با ابتکارِ ماها 🍃بیداره کُلِ دنیا 🌸پاماله پرچمِ او 🍃در زیر پای حقجو 🌸باید بِشَن زِ ما دور 🍃با حرفِ خوش یا با زور 🌸پیداست حق کدامه 🍃شیطون کارش تمامه 🌸آید امامِ موعود 🍃مهدی به زودیِ زود 🌸دنیا در انتظارش 🍃ایران همیشه یارش 🌼🌸🍃🌸🌼
1_711071307.pdf
16.66M
🌸فایل pdf کتاب حاج قاسم قهرمان 🌸ویژه گروه سنی ج ┄┅─✵🍃🌺🍃✵─┅┄
کاربرگ روز مادر
یک کار زیبای فرهنگی در سالگرد سردار دلها// "زیارت مجازی" مزار مطهر شهید حاج قاسم سلیمانی روی این لینک کلیک کنید، سپس وارد درب شمالی شده و به مسیر ادامه دهید: tour.soleimani.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ؛ تربیت عبادی حضرت ام البنین (سلام الله علیها) 🌴🌴🌴🌴🌴 🎙حجت الاسلام حسن محمودی 🍀🍀🍀🍀🍀 🌴🌴🌴🌴🌴
مسابقه تک برگی 👆
🏆 مسابقه_تک_برگی 🌷🌷به مناسبت: روز تکریم مادرن و همسران شهدا
✏️ روزی حکیمی به شاگردانش گفت: «فردا هر کدام یک کیسه بیاورید و در آن به تعداد آدم‌هایی که دوستشان ندارید و از آنان بدتان می‌آید پیاز قرار دهید.»روز بعد همه همین کار را انجام دادند و حکیم گفت: «هر جا که می‌روید این کیسه را با خود حمل کنید.» شاگردان بعد از چند روز خسته شدند و به حکیم شکایت بردند که: «پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و ما را اذیت می‌کند.» حکیم پاسخ زیبایی داد: «این شبیه وضعیتی است که شما کینه دیگران را در دل نگه دارید. این کینه، قلب و دل شما را فاسد می‌کند و بیشتر از همه خودتان را اذیت خواهد . 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 فرا رسیدن سالروز وفات مادر علمدار کربلا، بانوی فداکار اسلام حضرت ام البنین سلام الله علیها تسلیت...🏴 ا┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ا ا🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼«اُمُ البَنین مادرِ عباس» 🌸🌼🍃🌼🌸 🌸بعد از وفاتِ مادر 🍃یک روز خانه ی ما 🌸با مَقدَمِ زنی شد 🍃پرنور و هم مُصَفا 🌸همنامِ مادرِ ما 🍃آن مادرِ مُؤدَب 🌸فاطمه بود اما 🍃اُمُ البَنین مُلُقب 🌸فرمود علی خدا‌وند 🍃خواهد به تو پسر داد 🌸زیبا قوی شجاعند 🍃آن هر چهار اولاد 🌸از آن چهار باشد 🍃نامِ نخست عباس 🌸دنیایِ عشق گردد 🍃خوشبو ازاین گلِ یاس 🌸در کربلا حسینم 🍃یار و برادرِ اوست 🌸او هم به روز عاشور 🍃سردارِ لشکرِ اوست 🌸سقایِ تشنگان است 🍃فرزندِ با وفایت 🌸گردد شهید و بی دست 🍃در کربلا نَهایت 🌸از کودکی شنیدیم 🍃ازپیش قصه هارا 🌸ما کودکانِ زهرا 🍃دیدیم غصه ها را 🌸از کربلا که برگشت 🍃آن زینبِ خمیده 🌸ام البنین بیامد 🍃با آه و اشکِ دیده 🌸پرسید از حسین و 🍃احوالِ کربلایش 🌸اما نکرد سوالی 🍃از نورِ دیدِگانش 🌸آن مادرِ مُؤَدَب 🍃میکرد جستجویش 🌸می گفت هزار عباس 🍃باشد فدایِ مویش 🌸در کربلا پسرها 🍃 گشتند شهیدِِ میدان 🌸ام البنین ولی گفت 🍃جانم حسین حسین جان 🌸تنها سوالِ او بود 🍃از آن حسینِ تشنه 🌸باشد کجا شهیدِ 🍃شمشیر و تیر و دِشنه 🌸احوالِ چار فرزند 🍃از هیچکس نپرسید 🌸بعد از حسینِ مظلوم 🍃اُمُ البَنین نخندید. 🌸🌼🍃🌼🌸
مادر خوب من مادر خوب من چه با صفایی هی بیا تو کنارم که با وفایی هی غذای مادرم چقدر لذیذه هی نام او برایم خیلی عزیزه هی مادر خوب من تو بهترینی هی الهی پسرم(دخترم) بلا نبینی هی خنده مادرم چه دل نوازه هی دعای مادرم برایم نیازه هی یاد تو از دلم هرگز نمی ره هی ای خدا مادرم هرگز نمیره هی حضرت سلام الله علیها
كليد رحمت(1155).pdf
522.2K
عنوان کلید رحمت موضوع آداب دعا کردن مخاطب کودک ( ابتدایی) قالب های بکار گرفته تمثیل، سوال، شکل، داستان، جدول، شعر و دعا شده
پاورپوینت به مناسبت میلاد حضرت زهرا.ppsx
6.61M
میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها حضرت سلام الله علیها
سرود کوثر تو دختر محمّد تو ماه آسمانی شنیده‌ام که خیلی بزرگ و مهربانی برای او همیشه تو مادری نه دختر به خاطرت سروده خدا سرود کوثر تو مثل گل شکُفتی میان باغِ بابا گلی قشنگ و خوش‌بو گلی به نام زهرا 💠زهرا داوری ✅منبع -مجله پوپک -فروردین 95 حضرت سلام الله علیها
روز مادر سلام به خانم نور به حضرت فاطمه(س) پر می‌زند تا بهشت سلام‌های همه جشن تولّد اوست در آسمان هفتم روی زمین شده شاد دل تمام مردم یک صلوات زیبا هدیه به او شد الآن دو شاخه گل برای مامان‌بزرگ و مامان منیره هاشمی منبع -مجله سنجاقک -اسفند 96 حضرت سلام الله علیها
آن شبِ مهتابی ماه گفت: «بگذارید اول من تعریف کنم.» ستاره‌ها که هیجان‌زده بودند یکی‌یکی به حرف آمدند: - اول من می‌گویم! - نه، من بهتر از شما می‌توانم تعریف کنم. - اما هیچ‌کدام‌تان مثل من بلد نیستید بگویید. من از همه‌ی شما به زمین نزدیک‌تر هستم. خورشید خندید و گفت: «اصلاً هیچ ‌کدام‌تان نگویید؛ چون من حوصله‌ی همهمه‌ی شماها را ندارم. یا یک نفر یا هیچ‌کدام!» ماه خندید و گفت: «من نمی‌گویم؛ اما به نظرم ستاره‌ی سهیل بگوید بهتر است.» ستاره‌ها دوباره همهمه کردند. خورشید و ماه خیره خیره نگاه‌شان کردند و خندیدند. کمی که گذشت خورشید صدایش را بلند کرد و گفت: «حواس‌تان کجاست؟ دارد همه جای زمین از نور من روشن می‌شود. تا صبح نشده، برایم بگویید چه اتفاقی افتاده!» ستاره‌ها ساکت شدند. حالا همگی آن‌ها به ستاره‌ی کوچکی خیره بودند که تا به آن لحظه حرفی نزده بود. آن‌ها همگی گفتند: «ستاره‌ی صبح بگوید!» ستاره‌ی کوچک خندید و گفت: «شب بود. ما در دل آسمان، کنار هم بودیم و زمین را زیر پای‌مان پر نور می‌کردیم. ماهِ زیبا ناگهان همگی ما را صدا زد. بعد اتاق کوچکی را نشان‌مان داد. همان اتاقی که خیلی شب‌ها نور خود را بر تنِ خاکی آن می‌ریختیم. همان اتاقی که بوی خوبی از آن بلند بود. من و ستاره‌ها و ماه به طرف آن اتاق کله کشیدیم. صدای مهربانِ حسن، کودک دوست‌داشتنی امام علی علیه السلام گوش‌مان را نوازش داد. او در آن موقع شب بیدار بود. ماه گفت: «آرام باشید و خوب گوش کنید. حسن غرقِ گفت‌وگو با مادرش فاطمه سلام الله علیها است.» حسن در رخت‌خواب خود بیدار بود. مادر تازه نماز شب خوانده بود و داشت دعا می‌کرد. او آرام آرام اسمِ یکی‌یکیِ همسایه‌ها را می‌برد و به حال آن‌ها دعا می‌خواند. حسن چندبار در رخت‌خواب خود، از این پهلو به آن پهلو شد. ماه زیبا از پشت پنجره‌ی اتاق، نور تازه‌ای بر صورت مهربان او ریخت. حسن لحاف روی خود را کمی کنار زد و به مادر که رو به قبله نشسته بود نگاه کرد. او هنوز خوابش نبرده بود و صدای مهربان مادر را می‌شنید. مادر هنوز هم داشت در حق همسایه‌ها دعا می‌کرد؛ همان همسایه‌هایی که بعضی‌شان آدم‌های تندخو و نامهربانی بودند و با رفتارهای بدشان، امام علی علیه السلام را آزار می‌دادند. راز و نیاز مادر تا نزدیکی‌های اذان صبح طول کشید. مادر در این مدت، یک بار هم نشد که برای خودش دعا کند و از خدا چیزی بخواهد. بعد از نماز صبح، حسن رو به مادر کرد و پرسید: «مادرجان! چرا دیشب، حتی یک بار هم برای خودت از خدا چیزی نخواستی و دائم برای دیگران دعا کردی؟» فاطمه سلام الله علیها به گلِ روی حسن که زیباترین گل خانه‌اش بود خیره شد و جواب داد: «مگر نشنیده‌ای که اول همسایه، بعد خانه؟ پس باید اول به فکر دیگران بود و بعد به فکر خود!» من و ماه و ستاره‌ها، غرق در خوش‌حالی شدیم. دیدنِ روی زیبای اهل بیت برای ما شیرین‌تر از همه‌ی آسمان‌ها و منظومه‌هاست.» خورشید که بال‌های طلایی‌اش را باز کرده بود به خانه‌ی کوچک فاطمه سلام الله علیها و علی علیه السلام خیره شد و آرام آرام آن‌جا را بوسید. این داستان از کتاب مژده‌ی گل انتخاب شده است. مژده‌ی گل داستان‌هایی از زندگی حضرت فاطمه زهرا س نویسنده: مجید ملامحمدی حضرت سلام الله علیها
دعا برای همسایه مادر هنوز بیدار بود و داشت بر روی سجاده اش دعا می خواند. حسن در رختخواب خود از این پهلو به آن پهلو غلتید، اما خوابش نبرد. ماه از پشت پنجره کوچک اتاق، صورتش را نوازش کرد. خیره شد. او صدای آرام و دوست داشتنی مادر را به خوبی می شنید. اما با هر بار شنیدن، تعجبش بیشتر می شد. یک دعا بیشتر از دعاهای دیگر بر زبان مادر می آمد. او دائم برای همسایه ها و مردم دعا می کرد. گاهی اسم تک تک آن ها را می برد و برایشان آرزوی سلامتی می کرد. گاهی هم از خداوند برای آن ها چیزهایی می خواست. حسن آن قدر بیدار ماند تا این که نزدیکی های اذان صبح شد. دوباره پلک باز کرد و از زیر روانداز به مادر چشم دوخت. مادر هنوز بر روی سجاده اش بود. حسن با خودش فکر کرد: مادر یک بار هم نشد که برای خودش دعا کند یا از خداوند چیزی بخواهد، بلکه همه دعاهایش برای همسایه ها و دیگران بود! حسن کودک بود، به خواندن نماز علاقه زیادی داشت. او همراه مادر نماز خواند. بعد از مادر پرسید: مادر جان، چرا وقتی که داشتی دیشب دعا می خواندی، حتی یک بار هم از خدا برای خودت چیزی نخواستی، بلکه برای دیگران دعا کردی! نگاه مهربان حضرت زهرا سلام الله علیها به گل روی حسن افتاد. مادر گفت: «حسن جان، مگر نشنیده ای که اول همسایه سپس خانه، پس باید اول به فکر دیگران بود و برایشان دعا کرد، بعد به فکر خود!». باز هم حسن از حرف های زیبای مادر، درس تازه ای یاد گرفته بود. حضرت سلام الله علیها
💠از سوالات فرزندان خسته نشوید كودكان در سنينى واقع خواهند شد كه از والدين سؤلات زيادى مى‏ كنند، سعى كنيد پاسخ آنها را مطابق با ظرفيت وجودى و فهم و دركشان بدهيد. از پاسخ دادن به سؤلات آنها خسته نشويد و با سعه صدر، حوصله و چهره ‏ايى گشاده جواب آنها را بدهيد تا روحيه پرسيدن و جستجو و تحقيق در آنها تقويت شود.
🌸بسم الله الرحمن الرحیم ای خدای بزرگ ! دراین لحظه ی باشکوه و به یادماندنی با تو پیمان می بندم ، که همیشه به فرمانت عمل کنم ، واز راه نورانی تو منحرف نشوم . 🌸ای خدای مهربان ! تورا سپاس می گویم ، که دعوتم کردی وبا توپیمان می بندم که بنده ی خوبی برایت باشم . 🌸بارالها! به من سلامتی وپاکی دادی، پس باتوپیمان می بندم که خودم رابه گناه نزدیک نکنم . 🌸الهی ! به من پدرومادربا ایمان عطا کردی ، باتوپیمان می بندم همیشه قدردان آنها باشم . 🌸مهربانم ! دراین هنگامه ی مقدس باتوپیمان می بندم که جزبه راه تو نروم . 🌸ای خدای بزرگ ! ای خدای بی همتا اکنون که به سن تکلیف رسیده ام ، خوشحالم وبا تو پیمان می بندم نمازهایم را خوانده و واجبات دینم را انجام دهم . آمین یارب العالمین -