فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیوند_قرآن_و_مهدویت
#آیه_مهدوی
#جزء_۱۹
#فرقان_۲۷
#نذر_مهدوی ارسال لینک کانال به سه نفر
کانال شکوفه های انتظار
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ @shokoofe_entezar
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
#دعا
#ابو_حمزه_ثمالی
دعای ابوحمزه ثمالی به زبان کودکانه
فراز نوزده
خدایا مرا از خودت دور کردی یا من از تو دور شدم از من ناراحت هستی
شاید فکر میکنی من دروغگو هستم پس من از تو دور شدم
شاید چون در برابر نعمتهای تو شکرگذار نبودم مرا محروم کردی
و یا شاید چون با آدمهای بد هم صحبت هستم مرا به حال خودم رها کردی
و یا شاید دوست نداشتی دعا و صدای مرا بشنوید و مرا از خودت دور کردی
#نذر_مهدوی ارسال لینک کانال به سه نفر
کانال شکوفه های انتظار
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ @shokoofe_entezar
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعا
#دعای_روز_نوزدهم
#نذر_مهدوی ارسال لینک کانال به سه نفر
کانال شکوفه های انتظار
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ @shokoofe_entezar
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
#امام_زمان
#من_و_امام_زمانم
✅خواسته های امام زمان"عجل الله" ازما
#نذر_مهدوی ارسال لینک کانال به سه نفر
کانال شکوفه های انتظار
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ @shokoofe_entezar
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#شب_قدر
آشنایی با شب های قدر
#نذر_مهدوی ارسال لینک کانال به سه نفر
کانال شکوفه های انتظار
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ @shokoofe_entezar
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
#شعر
#شب_قدر
#شهادت_حضرت_علی(ع)
بوده کعبه زادگاهش
او که نورِ ایمان بود
نامِ او علی ، رَسمَش
بندگی و احسان بود
یار و یاورِ احمد (ص)
اولین مسلمان بود
در کنارِ پیغمبر (ص)
او گذشته از جان بود
لَیلَةُ المَبیت تنها
یک نمونه از آن بود
هر کجا وُ هر لحظه
گوشِ او به فرمان بود
در نبردِ با دشمن
جنگِ او نمایان بود
دشمن از علی تَرسان
در دِلش هَراسان بود
در نبردِ خَندَق بود
جنگِ کفر و ایمان بود
عَبدِوَد تمامَش کفر
در مقابلْ ایمان بود
زَد زمین علی او را
عَبدِوَد که بی جان بود
روی او خَدو انداخت
بر رُخی که خندان بود
شد علی زِ او دلگیر
این نَه رسمِ میدان بود
از کنارِ او برخاست
گرچه کُشتن آسان بود
بعد از آرام شدن او را
کُشت و این از ایمان بود
چون که کُشتن از کینه
فکر و مَکرِ شیطان بود
در نبردِ صفین بو
تیر و نیزه باران بود
بی بصیرتی آنجا
در میانِ یاران بود
یک طرف به سَرنیزه
برگه های قرآن بود
آن طرف علی تنها
در میانِ میدان بود
وِلوِله به راه افتاد
فکرشان بدین سان بود
حق برایشان قطعاً
برگه های قرآن بود
بی گمان نفهمیدند
علی تمامِ قرآن بود
صبحِ نوزدهم بود و
ماه روزه داران بود
بود علی به مِحراب و
غرقِ ذکرِ رحمان بود
اِبنِ مُلجَم آنجا بود
دور از عقل و وجدان بود
زیرِ جامه اش پنهان
تیغِ سردِ بُرّان بود
چون به سجده رفت مولا
غرقِ ذکر سبحان بود
ضربه ای به فَرقَش زد
ضربه ای که پنهان بود
زَهرِ خود بِریخت دشمن
زَهرِ تیغ چه سوزان بود
شد شهیدِ محراب و
این ولی نَه پایان بود
شد درختِ دین محکم
خونِ او چو باران بود
شیرمردِ بَدر و حُنین
ساده زیستِ دوران بد
فرشِ خانه اش تنها
یک گِلیمِ ارزان بود
پیشِ چشمِ او دارا
با نَدار یکسان بود
چاه کَند و خرما کاشت
فکرِ زیر دَستان بود
روی دوشِ او هر شب
شامِ آن یتیمان بود
در عجب از این مخلوق
او کجا چو انسان بود
نوری از خدا قطعاً
در وجودِ ایشان بود
✍علیرضا قاسمی
#نذر_مهدوی ارسال لینک کانال به سه نفر
کانال شکوفه های انتظار
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ @shokoofe_entezar
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄