فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعا
#دعای_روز_نوزدهم
#نذر_مهدوی ارسال لینک کانال به سه نفر
کانال شکوفه های انتظار
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ @shokoofe_entezar
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
#امام_زمان
#من_و_امام_زمانم
✅خواسته های امام زمان"عجل الله" ازما
#نذر_مهدوی ارسال لینک کانال به سه نفر
کانال شکوفه های انتظار
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ @shokoofe_entezar
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#شب_قدر
آشنایی با شب های قدر
#نذر_مهدوی ارسال لینک کانال به سه نفر
کانال شکوفه های انتظار
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ @shokoofe_entezar
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
#شعر
#شب_قدر
#شهادت_حضرت_علی(ع)
بوده کعبه زادگاهش
او که نورِ ایمان بود
نامِ او علی ، رَسمَش
بندگی و احسان بود
یار و یاورِ احمد (ص)
اولین مسلمان بود
در کنارِ پیغمبر (ص)
او گذشته از جان بود
لَیلَةُ المَبیت تنها
یک نمونه از آن بود
هر کجا وُ هر لحظه
گوشِ او به فرمان بود
در نبردِ با دشمن
جنگِ او نمایان بود
دشمن از علی تَرسان
در دِلش هَراسان بود
در نبردِ خَندَق بود
جنگِ کفر و ایمان بود
عَبدِوَد تمامَش کفر
در مقابلْ ایمان بود
زَد زمین علی او را
عَبدِوَد که بی جان بود
روی او خَدو انداخت
بر رُخی که خندان بود
شد علی زِ او دلگیر
این نَه رسمِ میدان بود
از کنارِ او برخاست
گرچه کُشتن آسان بود
بعد از آرام شدن او را
کُشت و این از ایمان بود
چون که کُشتن از کینه
فکر و مَکرِ شیطان بود
در نبردِ صفین بو
تیر و نیزه باران بود
بی بصیرتی آنجا
در میانِ یاران بود
یک طرف به سَرنیزه
برگه های قرآن بود
آن طرف علی تنها
در میانِ میدان بود
وِلوِله به راه افتاد
فکرشان بدین سان بود
حق برایشان قطعاً
برگه های قرآن بود
بی گمان نفهمیدند
علی تمامِ قرآن بود
صبحِ نوزدهم بود و
ماه روزه داران بود
بود علی به مِحراب و
غرقِ ذکرِ رحمان بود
اِبنِ مُلجَم آنجا بود
دور از عقل و وجدان بود
زیرِ جامه اش پنهان
تیغِ سردِ بُرّان بود
چون به سجده رفت مولا
غرقِ ذکر سبحان بود
ضربه ای به فَرقَش زد
ضربه ای که پنهان بود
زَهرِ خود بِریخت دشمن
زَهرِ تیغ چه سوزان بود
شد شهیدِ محراب و
این ولی نَه پایان بود
شد درختِ دین محکم
خونِ او چو باران بود
شیرمردِ بَدر و حُنین
ساده زیستِ دوران بد
فرشِ خانه اش تنها
یک گِلیمِ ارزان بود
پیشِ چشمِ او دارا
با نَدار یکسان بود
چاه کَند و خرما کاشت
فکرِ زیر دَستان بود
روی دوشِ او هر شب
شامِ آن یتیمان بود
در عجب از این مخلوق
او کجا چو انسان بود
نوری از خدا قطعاً
در وجودِ ایشان بود
✍علیرضا قاسمی
#نذر_مهدوی ارسال لینک کانال به سه نفر
کانال شکوفه های انتظار
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ @shokoofe_entezar
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
#داستان
#داستان_امام_علی(ع)
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود
روز هجدهم ماه رمضان🌙 فرا رسید امام علی علیه السلام مثل روزهای قبل روزه گرفتن و نماز خوندن🧎♂🧎♂ بچههای یتیم و رسیدگی🍞 کردند
اون شب امام علی خونه دخترشون👩🔧 ام کلثوم بودند
اون شب امام علی حالشون یه حال💓 دیگه بود
اون شب امام علی بعد از اینکه دو رکعت نماز خوندن 🧎♀رفتن توی حیاط خونه و رو به آسمان نگاه کردند کسی نمیدونست امام علی با کی🧐 صحبت میکنند
آخه خیلی به آسمون نگاه میکردن و این تا الان سابقه نداشت انگار امام علی بی تاب💓 و دلتنگ شده بودند می دونید چرا ؟؟😳
اخه سی و چند سال پیش پیامبر به امام علی وعده و خبری📣 از یک اتفاق خیلی مهم داده بودند
یک روز که پیامبر برای مردم سخنرانی میکردند ،امام علی وسط سخنرانی یک سوالی ❓❓کردند پیامبر جواب امام علی رو دادند و بعد شروع کردن به گریه کردن😭
امام علی گفتند چرا گریه میکنید😭 پیامبر گفتند :گویا میبینم در ماه رمضان بدترین انسان روی زمین🌏 ریشهای سفید تو را با خونت قرمز میکند
امام علی علیه السلام که این سخنان را شنیدند فورا سوالی کردند❓❓ آن زمانی که آن نامرد این ضربه را به من میزند آیا دینم سالم است ❓من در صراط مستقیم هستم ❓
پیامبر خدا لبخندی😄 زدن و گفتند آری علی جان
امام علی که این را شنیدن خوشحال😄 شدند و لبخندی زدن و گفتند پس من از الان منتظر آن لحظه هستم
امام علی بی تاب 💓بودند چون اون وعدهای که پیامبر بهشون داده بودند فرا رسیده بود 🕰
آن شب مثل همیشه امام علی نماز خوندن🧎 و با خدا راز و نیاز کردند و بعد سر سفره سحری دخترشون ام کلثوم سحری خوردن 🧂🍞
ام کلثوم سر سفره نان و نمک و کاسه شیر آورد🍞🧂🥣
امام علی گفتند دخترم کی دیدی من سر سفره دو تاغذا بخورم❓
یکی شو بردار من یکی بیشتر نمیخورم ام کلثوم که این را شنید گفت ...........
#نذر_مهدوی ارسال لینک کانال به سه نفر
کانال شکوفه های انتظار
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ @shokoofe_entezar
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄