هل ينتهي الماضي حقاً
ام انه يتابع حياته
داخل رؤوسنا !؟
آیا واقعا گذشته تمام می شود
یا در ذهن ما
به حیات خود ادامه میدهد!؟
@shokoohsher✨
#غادة_السمان ☘️
نشستی به شِشدَر ولی شش نیامد!
به کوشش نیامد، به خواهش نیامد!
نشستی به سستی مگر دیوِ دیوان،
به کُرنِش بیاید، به کُرنِش نیامد...
کمین کرده بودی سواری بگیری،
از آن اسبِ چوبی جز ارتش نیامد!
گمان بُرده بودی به تقلیدِ آرش،
کَمان را کشیدی ولی کش نیامد!
هماره پس از صبر دورِ ظفر نی!
از آن غوره حلوای کشمش نیامد...
فنا جز به همدستیِ بیخیالی،
خِرَد جز به همراهِ دانش نیامد!
قمار اینچنین است آری برادر!
نشستی به ششدر ولی شش نیامد...
@shokoohsher✨
#حسین_جنتی 🍃
لمْ يعلِمونّي في المدرسَةْ،كيفَ احبُّ امرَأةْ
و لكنَني اكتشفتكِ بحاسَتي السادسَةْ
كما يكتشفُ الحصانُ العرَبي مصادرَ الماءْ
و كما يتخيلُ الصوفيونْ،شكلُ النساءَ في الجَنَةْ
در مدرسه به من ياد ندادند
كه چگونه زنى را دوست بدارم!
ولى من؛
با حس ششم خود
آن را يافتم!
مثل اسب اصيل عربى،
كه سرچشمههاى آب را
مىیابد
و همان طور كه
عارفان
رخسار زنان را در بهشت،
تصور مى كنند!
@shokoohsher✨
#نزار_قبانی ☘️
برگردان #الف_تالیا ☘️
✨شکوهِ شعر✨
تو خوبِ مطلقی من خوبها را با تو میسنجم... @shokoohsher✨ #حسین_منزوی ☘️
اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت
زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت
دل من نیز با تو بعد از آن پاییز طولانی
دوباره چون گذشته نوبهاری تازه خواهد یافت
درخت یادگاری باز هم بالنده خواهد شد
که عشق از کُندهٔ ما یادگاری تازه خواهد یافت
دهانت جوجههایش را پریدن گر بیاموزد
کلام از لهجهٔ تو اعتباری تازه خواهد یافت
بدین سان که من و تو از تفاهم عشق میسازیم
از این پس عشقورزی هم، قراری تازه خواهد یافت
من و تو عشق را گستردهتر خواهیم کرد، آری
که نوع عاشقان از ما تباری تازه خواهد یافت
تو خوب مطلقی، من خوبها را با تو میسنجم
بدین سان بعد از این خوبی، عیاری تازه خواهد یافت
جهانِ پیر؛ این دلگیر هم، با تو، کنار تو
به چشم خستهام، نقش و نگاری تازه خواهد یافت
@shokoohsher✨
#حسین_منزوی☘️
#تک_بیت
هر که میبیند مرا؛ اَحوالپُرست میشَوَد
نام ما شاید مُراعاتُالنَظیرِ تازهایست...!
@shokoohsher✨
#آرش_شفاعی 🌱
4_5864193619761572465.mp3
2.22M
🎙 #علی_مصفا 🍃
🎼 جهان با من برقص 🍃
@shokoohsher✨
━━━━━━◉──────
↻ㅤ ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆
#یافاطمةالزهرا (سلاماللهعلیها)
روضهخوان ( استغفرالله) از عذابَالنّار گفت
از بهشتی که در آتش سوخت، از اَسرار گفت
واژهها از روضهها گفتند جای روضهخوان
تا "زبانم لالِ" او از عجز در گفتار گفت
باغ را آتش زدم، باید بسوزم تا ابد
(هیزم از شرمِ نمکنشناسیاش هر بار گفت)
من سپر بودم که نامردی به بختم زد لگد
(در، به خون آغشته، زیرِ چکمهی کفار گفت)
گِل شدم با اشکهایش، تا مبادا صورتش ...
باز خِشتم شعله خورد و سنگ شد...، (دیوار گفت)
کاشکی سرنیزهای بودم کنارِ ذوالفقار
تا سلاحِ قاتلانِ همسرش...، (مسمار گفت)
مردِ خیبر دست بسته! کار دنیا را ببین
(یک جهود از روزگارِ حیدر کرار گفت)
کاش میکوبیدم آن را روی تابوت خودم
یا که بیمسمار، در میساختم...، (نجّار گفت)
آنطرف همسایهها گفتند کمتر گریه کن
مادر اما این طرف «اَلجار ثُمَّ الدّار» گفت...
@shokoohsher✨
#رضا_قاسمی🌱
#السلام_علیک_ایتها_الصدیقة_الشهیدة
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن،
سایهها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم،
تو را من چشم در راهم
شباهنگام...
در آن دم
که بر جا درّهها چون مرده ماران
خفتگاناند
در آن نوبت
که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی، دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمیکاهم
تو را من چشم در راهم...
@shokoohsher✨
#نیما_یوشیج☘️