بیشترین عشق جهان را بهسوی تو میآورم
از معبر فریادها و حماسهها
چراکه هیچچیز در کنار من
از تو عظیمتر نبوده است
که قلبت
چون پروانهای
ظریف و کوچک و عاشق است...
@shokoohsher✨
#احمد_شاملو☘️
#روزنگار ٢١ آذر #زادروز
مگو پرنده در این لانه ماندنش سخت است
بمان! که مهر تو از سینه راندنش سخت است
چگونه دل نسپاری به دیگران؟ که دلت
کبوتریست که یک جا نشاندنش سخت است
چه حال و روز غریبی که قلب عاشق من
اسیر کردنش آسان، رهاندنش سخت است
زبان حال دلم را کسی نمیفهمد
کتبیههای ترکخورده خواندنش سخت است
هزار نامه نوشتم بدون ختم کلام
حديث شوق به پایان رساندنش سخت است...
@shokoohsher✨
#سجاد_سامانی🌱
و من او را
طوری نگاه میکردم
انگار آخرین گلی بود
که در جهان باقی مانده بود...
@shokoohsher✨
#جمال_ثریا 🍃
#حضرت_امالبنین سلاماللهعلیها
#یا_حضرت_امالبنین
این زن که می بینی نگاهی خاص دارد
در چشمهایش معدن الماس دارد
او عاشق شاهی است که جای زر و سیم
تنها دو تا پیراهن کرباس دارد
هنگام گندم آرد کردن گفتگوها،
با خاطرات نیلی دستاس دارد
با بچه های فاطمه چون همنشین است
بر دامنش عطر گلاب و یاس دارد
فانوس حاجات جهانی روشن است از
لطفی که نور چشم او _عباس_دارد
@shokoohsher✨
#اعظم_سعادتمند☘️
@azam_saadatmand
«باید برای محافظت کردن از تو، برای از میان بردن تمام غم و غصههایت با ناز و نوازشهایم، برای پاک کردن اشکهایت با بوسههایم قدرتی داشته باشم…»
@shokoohsher✨
۲۱:۰۰؛ نامه از #ویکتور_هوگو به ادل فوشه🌱
برگردان: #مینا_آذری
بریز قند ملیح از سخاوت دهنت
که فارسی سلیس است ساز گپ زدنت
چقدر زخم زبان از غریبهها بخورم
خوشا مخاطب دشنام فارسی شدنت
سی و دو حبّهی قند است در نمکدانت
سی و دو شاخه الفبا دمیده از چمنت
دویده است قلمنی به رقص نستعلیق
هزار گونه چلیپا به روی پیرهنت
هزار تیر بلا میخورم، ولی نخورد-
به خالکوبی غم، سوزنی به روی تنت
بیا که پارهی این قلب فارسیبُر را
به کوک وصله بدوزم قوارهی بدنت
به هرکجا بروی با خودت ببر آن را
که نیست غیر زبان هیچ خطه ای وطنت..
@shokoohsher✨
#سیده_تکتم_حسینی🍃
گاه آدم، خود آدم، عشق است.
بودنش عشق است. رفتن و نگاه کردنش عشق است. دست و قلبش عشق است. در تو عشق میجوشد، بیآنکه ردش را بشناسی.
بیآنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده، روییده.
شاید نخواهی هم. شاید هم بخواهی و ندانی. نتوانی که بدانی...
@shokoohsher✨
#محمود_دولت_آبادی☘️
📚#جایخالیسلوچ
درون آینهی روبرو چه میبینی؟
تو ترجمان جهانی بگو چه میبینی؟
تویی برابر تو ، چشم در برابر چشم
در آن دو چشم پر از گفتوگو چه میبینی؟
تو هم شراب خودی، هم شرابخوارهی خود
سوای خون دلت، در سبو چه میبینی؟
به چشم واسطه در خویشتن که گم شدهای
میان همهمه و هایوهو چه میبینی؟
به دار سوخته این نیمسوز عشق و امید
که سوخت در شرر آرزو چه میبینی؟
در آن گلولهی آتشگرفتهای که دل است
و باد میبردش سو به سو، چه میبینی؟
@shokoohsher✨
#حسين_منزوی 🌱
زخمی كوچكم
كه نوك تيهویی
بر سينه دنيا گذاشت...
@shokoohsher✨
#شمس_لنگرودی 🌱
تیهو: نوعی کبک