دل داده ام به نغمهی ادرک اخای تو
با من چه کرد شور برادر بیای تو؟
ای مسجد وفا بدنت، روی خاکها
گلدسته است یا که دو تا دست های تو؟!
دست تو روی دست من و جبرییل هم
آورده است بال پریدن برای تو
با تو چه کرد دیدن قد دوتای من؟
با من چه کرد دیدن فرق دوتای تو؟
هارون من! چگونه شکافد در این دیار
دریای غصه های دلم بی عصای تو؟
دیگر بس است گفتن روحی لک الفدا
دیدی که مستجاب شد آخر دعای تو
در پیش خیمه گفتهام” إرکب بنفسی انت”
یعنی که بی مبالغه جانم فدای تو
یک چشمه آب اگر که میان خیام بود
صد چشمه خون نبود کنون زیر پای تو
از خنده ها بلند شده های های من
از گریه ام بلند شده های های تو
@shokoohsher✨
#عطیهسادات_حجتی☘️
#محرم #شعر_عاشورایی