برای #کارگران معدن زغال سنگ طبس که برای بهدست آوردن لقمه ای نان حلال جانشان را مظلومانه از دست دادند 💔
سالها از درون تونلها
هفت خوان را گذشت و نان آورد
او که نانش همیشه آجر بود
باز نان را به نرخ جان آورد
زیر کوهی که سنگ میبارید
کوره کوره دوباره آتش شد
در میان زغالها میسوخت
قصهی غربتِ سیاوش شد
تا که نانش حلالتر باشد
در دل کوه ها خطر میکرد
با حقوقی که هی عقب افتاد
زندگی را همیشه سر میکرد
از فروش زغالها اما
سهم او سفره های خالی بود
هیچکس هم به داد او نرسید
زندگی عین بی خیالی بود
کوه را عاشقانه می فهمید
کوه پژواک ِ لحظههایش بود
کوه آواز خستهاش هر روز
کوه آئینهی صدایش بود
***
زیر آوار، بی صدا جان داد
او که نانش همیشه آجر بود
او که وقتی به خانه بر میگشت
دلش از دست دیگران پر بود
@shokoohsher✨
#موسی_عصمتی 🍂
33.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 پدرم را خدا بیامرزد...
پدرم را خدا بیامرزد
مردِ سنگ و زغال و آهن بود
سالهای دراز عمرش را
کارگر بود، اهل معدن بود
از میان زغالها در کوه
عصرها رو سفید برمیگشت
سربلند از نبرد با صخره
او که خود قلهای فروتن بود
پا به پای زغالها میسوخت
سرخ میشد، دوباره کُک میشد
کورهای بود شعلهور در خود
کورهای که همیشه روشن بود
بارهایی که نانش آجر شد
از زمین و زمان گلایه نکرد
دردهایش یکی دو تا که نبود
دردهایش هزار خرمن بود
از دل کوههای پابرجا
از درون مخوف تونلها
هفتخوان را گذشت و نان آورد
پدرم که خودش تهمتن بود
پدرم مثل واگنی خسته
از سرازیر ریل خارج شد
بیخبر رفت او که چندی بود
در هوای غریب رفتن بود
مردِ دشت و پرنده و باران
مردِ آوازهای کوهستان
پدرم را خدا بیامرزد
#کارگر بود، اهل معدن بود
@shokoohsher✨
#موسی_عصمتی 🍂
#ایران_تسلیت