eitaa logo
✨شکوهِ شعر✨
226 دنبال‌کننده
438 عکس
51 ویدیو
3 فایل
اینجا شعر را زندگی می‌کنیم🪴 @shokoohsher✨ . ارتباط با ما @poem14 برایم ناشناس بنویس:👇 https://harfeto.timefriend.net/17359128070831
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه السلام 🖤 تنها به امید تو مسافر شده بود در راه غزل خوانده و شاعر شده بود در بقچه‌ی نان یک دهاتی آن‌روز از لطف تو یک مورچه زائر شده بود ✍️ 🌱 @tahere_sadat_maleki @shokoohsher
علیه السلام 🖤 به قدر یک غزل عاشقانه دلتنگم چقدر دورم و از این زمانه دلتنگم و باز هم منم و واژه‌های دلتنگی که قدر آمدن یک ترانه دلتنگم شب شهادت و مشهد شلوغ، امّا من میان خلوت خود کنج خانه دلتنگم کبوترانه کمی فکر کردم و دیدم برای خوردن از آن آب و دانه دلتنگم حرم کجاست که این‌قدر دوستش دارم؟! چرا همیشه و با هر بهانه دلتنگم؟! شبانه روزِ حرم غرقِ عشق و زیبایی ست برای دیدن روزش شبانه دلتنگم به من که عاشق چایم همیشه حق بدهید! اگر برای صفِ چایخانه دلتنگم.. @shokoohsher☘️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه‌السلام شاید تو خواستی غزلی را که نذر توست این‌گونه زخم‌خورده و بی‌سر بیاورم یک قطعه خواندی از روی نی، شاعرت شدم آن قطعه را نشد به غزل دربیاورم یک پرده خواندی از روی نی، آتشم زدی این شعله را چگونه به دفتر بیاورم؟ با حنجر تو کاری اگر خنجری نداشت کاری نداشت واژ‌ه‌ی بهتر بیاورم وقف تو اشک‌ها و غزل‌هام، تا اگر گفتی گواه عشق بیاور، بیاورم فصل عزا تمام شد اما چگونه من پیراهن عزای تو را دربیاورم؟! تا می‌وزید نام تو، پر می‌کشید دل چیزی نمانده بود که پر دربیاورم نزدیک بود در تب گودال قتلگاه از عرش ربنای تو سر دربیاورم با اشک آمدم به وداعت که لااقل آبی برایت این دم آخر بیاورم این واژه‌ها به کار رثایت نیامدند با زخم‌های تو چه برابر بیاورم؟ آخر نشد که آب برایت بیاورند؟ این روضه را گذاشتم آخر بیاورم امسال هم دعای فرج، بی‌جواب ماند من می‌روم برای تو یاور بیاورم :: قرآن بخوان که گوش دلم با صدای توست این بیت هم، سرِ غزلی که فدای توست @shokoohsher☘️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر باد هم خاکم را ببرد و هیچ بشوم، باز هم دوستت دارم... @shokoohsher🪴
دیگر گره خورده وجودم با وجودش محکم شده با ریشه‌هایم تار و پودش روی تمام فرش‌های دست بافم جا مانده رد پای رویای کبودش سلول‌هایم را شبیه مشتی اسفند پاشیده ام در آتش از بدو ورودش باید به این آتش بسوزم یا بسازم؟ وقتی به چشمم می رود هر روز دودش آیینه ام با شمعدان‌ها عهد بسته حتی ترک هم بر ندارد در نبودش از نارون‌های سر کوچه شنیدم: «می آید او، فرقی ندارد دیر و زودش» دل بر نخواهم داشت از این عشق معصوم چون اصفهان از پاکی زاینده رودش @shokoohsher ☘️
با این همه تفاوت احساس می‌کنم که کمی بی تفاوتی بد نیست... @shokoohsher 🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آه از آن نگاه! واژه می‌شوم مرا مرور می‌کند سنگ می‌شوم مرا بلور می‌کند شیشه می‌شوم ز من عبور می‌کند تا که پشت می‌کنم به آفتاب مثل سایه رو به روی من ظهور می‌کند آه از آن نگاه! عاقبت تمام هستی مرا ذرّه ذرّه نور می‌کند... @shokoohsher☘️ ۱۵ شهریور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آه از آن نگاه! عاقبت تمام هستی مرا ذرّه ذرّه نور می‌کند... @shokoohsher✨ 📝☘️ 🎙 🍃 ━━━━━━◉────── ↻ㅤ   ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆