eitaa logo
💕تجربه و سیاست های زنانه💕
109.3هزار دنبال‌کننده
32.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
2 فایل
زن باش... یڪ زنِ تمام عیار با تمام جنبه هاے زنانـه ات آیدی👇👇👇 @Aseman100 کپی از سرگذشتها حـــرام❌ لینک https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d تبلیغات پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
من دختر دومم را در حالی باردار شدم که یک دختر ۹ ماهه داشتم و از این بابت خیلی نگران رفتار اطرافیان بودم که چه واکنشی نشان می دهند. وقتی پیش دکتر رفتم و با ناراحتی گفتم که باردارم. دکترم خیلی خوشحال شدند و فوق العاده من را تشویق کردند و کلی بهم روحیه دادن که بچه هایی که فاصله سنی کمتری با هم دارن، همبازی خوبی میشن و اینکه مادرای ما، همه بچه هاشون پشت سر هم بودن و تو خونه هم زایمان می کردن و هیچ اتفاقی هم نمی افتاد. خلاصه که من با این رفتار دکترم خیلی آروم شدم و حال خوبی پیدا کردم. وقتی هم که میخواستم برای زایمان برم بیمارستان متوسل به امام حسین علیه السلام شدم که خودشون همه چیز را درست کنند چون واقعا از زایمان می ترسیدم سر بارداری اولم اذیت شده بودم، این بود که با ورودم به زایشگاه یک ماما خیلی مهربان نصیبم شد و ایشون تا آخرین لحظه زایمان مثل یک مادر کنارم بودند، کمکم کردن زایمان راحت‌تری داشته باشم، بهم گفتند شیفت شون داره تمام میشه و میخواند که من تا خودشون هستند و حواسشون هست، زایمان کنم. خییییلی کمک کردند به طوری که وقتی دکترم اومدند خیلی تعجب کردن که ایشون این همه دارن تلاش می کنند جا داره از این جا از مامای عزیزم خانم سبزواری عزیز که اصفهان هستند، تشکر ویژه داشته باشم و دعا کنم برای ایشون و همه کسانی که وظیفه خودشون در هر جایگاهی که هستند را به نحو احسن انجام میدن. دکترم هم خانم ماه منیر جعفری بودن، بسیار دکتر خوش اخلاق و خوش روحیه جوری با بیمارهاشون صحبت می کنند که گویی دختر خودشون هست. ایشون هر سال چند ماهی را کانادا می رفتن و میگفتن امکاناتی که یکی از بیمارستان های اصفهان برای زایمان اپیدورال داره، اونجا نداره. ولی خب متاسفانه ماها دچار یک خود تحقیری شدیم و مدام گله می کنیم. برای من هم دعا کنید بتونم بازم فرزند بیارم، شرایط تحصیل و کاری که قصد دارم برم، عملا راه را برام سخت کرده. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۹۲۳ داستان من کمی با بقیه فرق دارد. ما بخشی از جامعه هستیم که واقعا از نظر مالی ضعیفیم ولی از نظر اعتقادی قوی... داستان از آنجایی شروع شد که مهلا خانم تصمیم گرفت توی ۱۴ سالگی ازدواج کند، چون پدر نداشت و مادرش بعد از ۱۰ سال کار تو خانه‌های مردم تصمیم گرفته بود ازدواج کند. اون آقا حاضر به قبول کردن مهلای ما در این زندگی نبود. این دختر گلم که از قضا پسر عمه اش عاشقش بود و به خواستگاری آمده بود، تصمیم گرفت ازدواج کند تا برود پی بخت و سرنوشت خودش... با خودش می‌گفت ۱۴ سال با ۱۸ سال چه فرقی دارد، مهلا خانم با کمک دایی خویش با یک مجلس خیلی ساده و جهازی ساده تر رفت خانه بخت... گذشت تا اینکه یک سال بعد گفتن خدا به مهلا خانم یک هدیه بزرگ داده، بله اون باردار بود ولی به دلیل سختی های زندگی و اقتصادی اولین تصمیم شان سقط جنین بود. اما این دختر گل راضی به سقط نبود. بازم وقتی داییش خبردار شد، نگذاشت این کار را انجام بدهند و با صحبت که این هدیه خداست، روزی بچه با خداست، الان با دوسال دیگه چه فرقی می‌کند، کل خاندان را راضی کرد و مهلا خوشحال از اینکه قرارِ فرشته کوچولوش رو نگه دارد. آنجایی که ما هستیم، بچه آوردن سخت نیست، چون برای لباس، هرکس داشته باشه به بقیه هم میده، می بینی یک دست لباس حتی پنج تا بچه را هم از سر گذرانده همه جمع کن و تمیز هستند و این لباس نوزادی ها تو فامیل و همسایه دست به دست می‌چرخد. برای دکتر هم که خدا با ماست. بهداشت محل و دکتر درمانگاه های پایین شهر با کمترین هزینه که همان هم برای ما سنگین می‌گذرد. هفته پیش، اول اسفندماه، مهلا خانم ما موقع زایمانش میشه و به بیمارستان دولتی هفده شهریور مشهد می رود. ولی متأسفانه چنان برخورد بدی با این دختر شده که اولین حرفش بعد زایمان این بود که من دیگه بچه نمی‌خوام. خواستم بگم درسته ما ضعیفیم ولی عزت داریم. به پرستارها و دکترها بگویید ما از دلِ خوشمان نیست که لباس نو و مارک برای بچه مون نمی‌خریم. با ما مهربان‌تر باشن. متاسفانه پرستارهای بیمارستان به دلیل سن کم مهلا که فقط ۱۵ سال داشته، فکر کردن از این دخترهای ..... بوده و هر چه خواستن به اون دختر بیچاره گفتن و حتی گفتن مادرت خبر داره تو اینجایی؟ اون دخترم با تمام دردی که داشته فقط گریه کرده و خدا را صدا زده بود. وقتی میخواستن لباس تن بچه کنند، پرستار گفته تو که نمیتونی برای بچه لباس بخری غلط کردی بچه آوردی! به چه حقی یک نفر به خودش اجازه می‌دهد با یک مادر باردار، آن هم در شرایط زایمان طبیعی، چنین برخوردی داشته باشد! بابا همه مثل هم نیستند. یعنی کسی که پول نداشت، حق بچه داشتن ندارد یا مگر بیمارستان مدارک بیمار را نگاه نمی‌کند و اجازه شوهر را نمیگیرد که اینها این طور برخورد کردند؟ تو رو خدا نمی‌خواد به ما بگین بچه بیارید، یکم به دکترها و پرستارهاتون اخلاق یاد بدید، شاید ما پول نداشته باشیم ولی ما خدا رو داریم و مطمئنا خدا با ماست و به ما نزدیکتر... بله ما با وجود این سختی ها برای آقامون سرباز میاریم، شاید یکی از این بچه ها دانشمندی شد و یا گره ای از جامعه و مردم کشورش باز کرد. 👈 آقای دکتر جباری، رئیس محترم مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت، شما اواسط بهمن ماه خبر از تصویب و ابلاغ "منشور کرامت مادری" به همکاران خود، در مراکز درمانی دادید. لطفا این مورد را بررسی و در صورت صحت ماجرا، با عوامل آن برخورد بازدارنده انجام دهید. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075