🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 در جواب مادر ۳تا دختر خانوم گل که زود از کوره در میرن میخوام بگم من 🌸🍃🍃🍃

سلام در جواب مادر ۳تا دختر خانوم گل که زود از کوره در میرن میخوام بگم من خودمم تا دو سال پیش این‌جوری بودم ولی تونستم خودم رو کنترل کنم اول باید بدونن که اگر دخترهای نازشون رو کتک بزنن اونا رو از خودشون دور میکنن و چند سال هم نه یکی دوسال دیگه کلا دخترشون هر بیگانه ای بهش با لبخند سلام کرد زود خام اون میشه و سرنوشتش خراب میشه.خواهر گلم آینده بچه هات رو فدای عصبانیت زود گذر نکن سعی کن اولا خیلی از حساسیت هات رو کم کنی وقتی باهم دعوا میکنن تا وقتی بهم ضربه خطرناک نزدن یا کار خطرناک نکردن اصلا اهمیت نده گاهی باید از حیوونا تربیت بچمون رو یاد بگیریم .حیوونا اجازه میدن بچه هاشون باهم بجنگند تا جنگیدن رو یاد بگیرن ما آدمها هم باید به فرزندانمان یکم حریم یاد گرفتن بدیم.موقعی که عصبانی میشن نفس عمیق بکشن یه لیوان آب رو آروم آروم مزه کنان بخورند تا از اون حرارت خارج بشن در زمان آرامش با گل دختراشون صحبت کنن راجع به مسائلی که باعث نارحتیشون میشه هم دخترها هم خودشون باهم تعامل کنن باهم بیرون برین باهم کیک بپزین باهم مسابقه بزارین کمد لباس رو کی زودتر خالی میکنه بعد کی زودتر و بهتر جمع میکنه.یا با ظرفای آشپزخونه آهنگ بزنن باهم ترانه ها را هم خوانی کنن در واقع با دخترها دوست باشن به یاد دوران بچگی خودشون باشن که چطوری با دوستاشون شیطونی میکردن درک کنن شرایط سنی بچه ها رو.باور کنین هر چی بکارین برداشت میکنین .موفق باشین .در ضمن میتونین تو مراکز بهداشت از امکانات مشاوره ای هم استفاده کنید لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d من آسمان هستم مدیر کانال... دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100

🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 برای خانومی ک میخواد طلاهای مادرش خیر کنه 🌸🍃🍃🍃

سلام خدمت شما دوست عزیز م آسمان دوست داشتنی. خدمت خواهرگلی که عرض کردندبا۳۰گرم طلای مادرخدابیامرزش می خواهد خیرات بدهد‌. عزیزم از اوقاف شهرستان خودشون هم میتونه بپرسه اگر جایی سراغ دارند که مسجد می سازند براشون پیدا کنند.وخواهرگلم طلاهای مادربزرگوارشان را بفروشند وهدیه کنندتاخرج تعمیرمسجدبشه . توشهرماهم مسجد هست که دارند تعمیر می کنند.اگر دوست دارند به امام جمعه یااداره اوقاف شهرستان دیر تماس بگیرید دارند مسجدامام حسن عسکری درست می کنند لطف کنندکمک کنند.یا توشهرخودشان مسجد یابیمارستان یاشیرخوارگاه یاآسایشگاه معلولین توشهرستان کنگان خیلی نیاز دارندکسی کمک کند. خداخیرت بده خواهرم. یک خانواده آبرو دارهست که سه تامعلول داره نیاز دارد که کسی بهشون کمک کند . من وظیفه خود م دانستم راهنمایی کنم .درخدمتم اگر کاری ازدستم بربیاد. لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d من آسمان هستم مدیر کانال... دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100

🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 تجربه خانوم کانالمون.... 🌸🍃🍃🍃

سلام آسمان عزیز در جواب خانمی که گفتند شوهرش اینستا نصب کرده و نمیتونه بهش بگه که حذف کنه نمی‌دونم این روش درست هست یا نه ولی در مورد من خوب بود . منم نصب کردم و عمدا قسمت‌های بدش رو نگاه میکردم و حتی به شوهرم هم نشون میدادم میگفتم چکار کنم عادت کردم هر شب باید نگاه کنم در غیر این صورت خوابم نمیاد .حتی بهش پیشنهاد میکردم که بیا باهم نگاه کنیم . که شوهرم بهم گفت این فیلم ها رو نگاه نکن گفتم تو چرا نگاه می‌کنی بعد به من میگی نگاه نکن که اونم اینستا رو حذف کرد حالا باز حتی بهش میگم هر چی دیدی تو یوتیوب بهم نشون بده و عمدا خودم رو راغب نشون میدم 😉 لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d من آسمان هستم مدیر کانال... دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100

🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 #ایده_معنوی_اعضا 🌸🍃🍃🍃

سلام روزتون بخیر ان شاءالله که روزخوبی داشته باشین منم مثل خواهروبرادرهای این گروه چندبار پیام گذاشتم وهمون بازش نکردین آسمان آبی می خواستیم یک چله ذکری بگوکه بزارین توگروه که اگرخدابخواخواهری عزیزی که برای حاجتروای می خوان برداره چله بگیرن خواهری عزیزاین ختم یک کم حوصله می خواولی به همون اسم ذکرش که من حاجت گرفتم من همیشه تودعاهام یک چیزی دیگه می خواستم ازخداوندبزرگ یک مدتی گفتم خداوندابه حرمت حضرت فاطمه الزهرا هرچی مصلحت هست خودت جورکن این ذکربرداشتم به همون نیت وگفتم هرچی مصلحت هست به خداوندی خدااینقدرقشنگ جورکردن که خودمون تعجب کردیم اینم بگومن زیادهم دعامی کنم هم چله برمی دارم شایدیک 20روزی ازچله گذشته بودکه توخواب و بیداری یک چیزی حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها دادم گفت اینم چیزی که برای پسرت می خوای حالااین می گم خواهری عزیز شاید شماچندسال همش دعامی کنین ختم. برمی دارین ولی مصلحت چیزی دیگری هست زودی ناامیدنشبن زودی نگین که خداوندمانمی بینه یامشکل مای حل نمی کنه عزیزان خداوندازرگ گردن به مانزدیکترولی باید به دعای که می کنین اعتمادداشته باشین فقط فقط این ذکربرای کاری خوب به هیچ جوری برای کاری حرام یابرای اینکه این ذکربرداریم تاوسط دونفربه هم بزنیم نیست این ازحالابگم ان شاءالله که به امیدخداهرکس این چله برداشت حاجت گرفت برای منم دعاکنه تشکرازکانال خوبتون آسمان جان منم هستم خواهری ازدیاری استان فارس ان شاءالله که همگی حاجتروابشین لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d من آسمان هستم مدیر کانال... دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100

🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 - این جمله از آهنگ‌ امید خعلی سنگینه . یه صداهایی هست ك همیشه برات تازگی داره و . . ت رو میبره به خاطرات :)! لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d من آسمان هستم مدیر کانال... دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100

🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 خانوم کانالمون میگه 🌸🍃🍃🍃

🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 دوتا کافی نیست.... 🌸🍃🍃🍃

#تجربه_من ۹۲۵ #ازدواج_در_وقت_نیاز #فرزندآوری #بارداری_خداخواسته #حق_حیات #سختیهای_زندگی #قسمت_اول من متولد ۶۷هستم و توی یه خانواده پرجمعیت بزرگ شدم و فرزند سوم خانواده هستم. ما چهارتا خواهر و دوتا برادر هستیم که همه با فاصله ی یه تا دوسال پشت سرهم به دنیا اومدیم. مادرم غریب و دست تنها بود ولی یادمه ما رو در آرامش تمام پرورش داد. وقتی که از آب و گل در اومدیم، به شهر مادرم مهاجرت کردیم و دوران خوش نوجوانی رو در اونجا گذروندیم و با نزدیک شدن به سن جوانی باز به شهر پدری برگشتیم و همیجا هم همه ی ما ازدواج کردیم. تقدیر من هم اینجوری رقم خورد که با پسر یکی از دوستان مادرم ازدواج کنم. همسرم برای ازدواج چیزی نداشت، ما هم سخت گیری نکردیم و با ساده ترین امکانات زندگی رو با یه جشن خونگی بدون پوشیدن لباس عروس و کت شلوار دامادی و با رفتن ماه عسل به مشهد توی یه اتاق سه درچهار با خانواده ی همسرم زندگی رو شروع کردیم من و همسرم به شدت مایل به داشتن بچه بودیم، طوری که با گذشت دوسه ماه از ازدواجمون، وقتی دیدیم خبری از بارداری نیست، شروع کردیم به این دکتر رفتن و اون آزمایشگاه رفتن😄 خلاصه تقریبا ۹ ماه از ازدواجمون گذشته بود و هیچ خبری نشد. مادرم خیلی ناراحت بود و فکر می‌کرد مشکلی دارم. منم جدی جدی باورم شده بود. بعد با معرفی یکی از دوستانم پیش یه دکتر خیلی خوب رفتیم و ایشون عکس رنگی رو برای من تجویز کردن، من عکس رنگی رو انجام دادم و دکتر گفتند هیچ مشکلی نه من دارم نه همسرم، فقط استرس داریم. یه روز که داشت بارون میومد، رفتم زیر بارون کلی گریه کردم و از امام رضا خواستم که اگر صاحب فرزندی بشم و پسر باشه، اسمشو میذارم علیرضا، من توی همون بارون راه افتادم و رفتم دکتر... از اونجایی که دوره نامنظمی داشتم، دوماه دوره ی من عقب افتاده بود و من برای برطرف کردن مشکلم، پیش پزشک عمومی رفتم، منشی خانم دکتر دوستم بود و بهشون گفتم قبل از اینکه پول ویزیت رو بدم، میرم داروخانه یه به بیبی چک میخرم اگر منفی بود که بهم یه نوبت بده، اگرم مثبت بود که هیچ از غذا زد و دوتا خط بیبی چک قرمز پررنگ شد.😍 سر از پا نمی‌شناختم، همسرم برای کار رفته بودند به کشور عراق و تماس گرفتن باهاشون اون زمان (سال ۹۲) خیلی سخت بود. من فقط تونستم زنگ بزنم و یه کلمه بگم که باردارم. اوایل بارداری خیلی خوبی بود ولی توی ماه های آخر بسیار بارداری سختی داشتم مسمومیت بارداری، ورم و کهیر... و عاقبت با آمپول فشار با کلی درد بعد سه روز که توی بیمارستان بستری بودم پسر قشنگم به دنیا اومد. فرزند دومم که با فاصله ی تقریبا سه سال از پسرم بود که یه دختر ناز و ملوس و خوشکل بود و چون دوران بارداری و زایمان خیلی سختی رو تجربه کرده بودم، می‌گفتم که دیگه بچه نمیخوام. میخواستم آیودی بذارم که دیگه باردار نشم. با مشورت با ماما که دخترم رو به دنیا آورده بودم، قرار شد که از آمپول سه ماهه جلوگیری استفاده کنم و بعد از آیودی استفاده کنم. که متاسفانه با زدن اون آمپول که خدا میدونه چی بود، به خونریزی بسیار شدیدی افتادم تا چند وقت و متاسفانه این آمپول روی من اثر نکرد و من بعد دوماه عقب افتادن دورم فهمیدم که باردار شدم‌. دخترم هنوز کوچیک بود من هم با اون شرایط خیلی ضعیف، همسرم وقتی متوجه شد، خیلی ناراحت شدن و اصرار شدید بر سقط، من دلم نمیخواست هم از بارداری ناخواسته هم از اصرار همسرم بر سقط روزای بدی بود تا اینکه شوهرم یه شب خواب می‌بینن که بچه ای تو شکمم هست بسیار جوان زیبا هستن و یه شخصیت مهی شدن در آینده و از پدرش میخواد که اونو سقط نکنه و قول میده در آینده بچه خوبی براش باشه و همسرم اینجوری شد که از سقط بچه منصرف شد. ادامه 👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075