هدایت شده از پرویزن
"دریچهای بر عددِ وزنی"
انسانها در طول تاریخ از زوایایی گوناگون به اعداد نگریستهاند؛ شاید در سیر تاریخی مواجهه با اعداد باید خود را مدیون فیثاغورث(فیثاغورس) بدانیم که جهان را متشکل از اعداد دانسته است. پس از او نیز بسیاری گروهها و افراد به اعداد از نگاه خود نگریستهاند؛ از عالمان علوم خفیّه و ابجدشناسان گرفته تا افرادی چون بوعلی سینا که مطالعاتی در حوزه ی معانی حروف و اعداد انجام داده یا بسیاری از اهل عرفان که تاویلهایی متنوع از اعداد ارائه کردهاند.
در شیمی، اعداد یادآور جدول تناوبی و عدد اتمی است و در فیزیک و علوم متمایل به ریاضی؛ هر عدد معنا و هویتی خاص خود دارد. اما آنچه در این یادداشت به آن اشاره میشود، مربوط به #عدد_وزنی است. اگر وزن عروضی را حاصلِ مواجهه.ی عددی با زمان بدانیم، هر هجا نماد میزانی از کشش در زمان خواهد بود و بر همین اساس، هر رکن عروضی معادل عددی و هر وزن نیز القاگر عددی است. ویژگیای خاص از علم عروض که زاییدهی پیوند آن با ریاضیات است.
حال اگر بر اساس قواعد این علم، هر هجای کوتاه را معادل x و هر هجای بلند را 2x بدانیم، عدد وزنی هر رکن یا وزن را میتوان بهراحتی محاسبه کرد.
برای مثال عدد وزنی رکن فعولن برابر است با: x+2x+2x که حاصل آن 5x است و اگر x واحد پایهی حد اقل کشش وزنی باشد(چیزی بین یک پنجم تا یکچارم ثانیه)، عدد فعولن ۵ (کشش آوایی حدود یک ثانیه) خواهد بود.
همین گونه مفاعیلن(۷)، مستفعلن(۷) و فاعلاتن(۷)، مفاعلن(۶)، فعلاتن (۶)، مفعولن(۶)، مفتعلن(۶) و به همین سیاق. البته یکسان بودن عدد وزنی به معنی یکی بودن نیست و برای کاربرد اوزان علاوه بر تساوی عددی، سنخیت موسیقایی(یا رعایت ترتیب طول هجاها در ترکیب) نیز لازم است.
بر اساس قاعدهی اعداد وزنی، هر وزن عروضی عددی دارد که حاصل جمع تعداد هجاهای آن است. مثلا عدد وزنی ابیات شاهنامه ۱۸، عدد دوبیتی ۱۹ و عدد وزنی رباعی ۲۰ است.
حال اگر ۲۴ گونهی وزنی رباعی را که از هزج اخرب و اخرم مستخرج شدهاند از منظر تعداد هجا و عددوزنی با هم مقایسه کنیم، خواهیم دید که هرچند تعداد هجاها از ۱۰ تا ۱۳ شناور است؛ عددوزنی در تمام اوزان ۲۰ است.
به همین دلیل است که وقتی برخی شاعران نوگرا در رباعی معاصر تلاش میکنند وزنهایی تازه به رباعی بیافزایند موفق نیستند؛ زیرا در نمونههای تفننی آنان عددوزنی عمدتا ۱ یا ۲ شماره کمتر یا زیادتر از ۲۰ است(بنگرید به معدودی از رباعیات جلیل صفربیگی). دربارهی نقش عددوزنی در درست بودن اختیارات عروضی نیز می توان مواردی مطرح کرد که نیاز به مجالی گستردهتر دارد.
#عدد_وزنی
#رباعی
#عروض
#اختیارات
#محمد_مرادی
#ادبیات_و_ریاضی
@mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
«بحثی دربارۀ ضبط یک رباعی در تمهیدات»
تمهیدات عینالقضات از متون مهم عرفانی کهن است که در کنار جایگاه عرفانی، از منظر در برداشتن رباعیات متعدد ثبتشده در آن، اهمیت دارد. یکی از رباعیاتی که در تمهیدات به تصحیح عفیف عسیران و در «حقیقت و حالات عشق» نقل شده، شعر زیر است:
تا من به میان خلق باشم باتو
تنها ز همه خلق من و تنها با تو
خورشید نخواهم که بر آید با تو
آیی، برِ من سایه نیاید با تو
(تمهیدات ص 131)
چنانکه مشخص است، مصرع دوم این رباعی از نظر وزن ایراد دارد و یک هجای افزوده در آن میتوان دید؛ نکتهای که مصصح به آن توجه نکرده و در چاپهای متعدد این تصحیح تکرار شده و از طریق آن به سایتهای ادبی و مقالات علمی و نرمافزار گنجور نیز راه یافته است.
استاد گرانقدر تقی پورنامداریان به همراه مینا حفیظی در مقالۀ «نگاهی به تصحیح تمهیدات پس از نیم قرن» منتشرشده در نامۀ فرهنگستان(1396)؛ برخی از خطاهای این تصحیح را یادآور شده؛ از جمله برخی ضبطهای غیرموزون ابیات؛ اما به این بیت اشاره نکردهاست.
در دستنویس شمارۀ 1842 تمهیدات ایاصوفیا مورخ 867، بیت نخست این گونه ضبط شده است:
تا من به میان رسول یابم با تو
تنها ز همه خلق من و تنها تو
در نسخۀ1086 کتابخانۀ مغنیسا مورخ 697 هم مصرع اول به صورت «یا من بر تو رسول باشم با تو» و مصرع دوم به صورت صحیح ضبط شده است. در برخی چاپها و نسخ زبدهالحقایق چشتی (شرح تمهیدات) هم مصراع نخست «یا من به میان رسول باشم یا تو» ثبت شده است.
بر این اساس میتوان صورت نزدیک به صحیح این رباعی را چنین دانست؛ هرچند دربارۀ ضبط مصرع نخست یا ترتیب مصرعها نیاز به بررسی بیشتر است:
تا من برِ تو رسول باشم با تو
تنها ز همه خلق من و تنها تو
خورشید نخواهم که بر آید با تو
آیی، بر من سایه نیاید با تو
#تصحیح
#رباعی
#عین_القضات
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"به بهانهی روز کارگر"
شعر کارگری یکی از شاخههای مربوط به ادبیات معاصر است که پس از تشکیل جنبشهای کارگری در قفقاز، از میانهی دوران قاجار به قلمرو ادب فارسی نیز راه یافته است.
در شعر مشروطه و بهویژه در جریان شعر انتقادی و همچنین سرودههای شاعران چپ، به مضامین مربوط به زندگی کارگران بسیار توجه شده؛ بهطوری که نشانههای این جریان را در اشعار عارف و بهار و لاهوتی و بیش از آنان، فرخی یزدی میتوان دید.
فرخی در اشعارش چه در قالب غزل و چه در رباعی، بارها به وصف کارگران و نقش آنان در جامعهی ایرانی پرداخته؛ تا آنجا که از این واژه در جایگاه ردیف اشعار خود بهره برده است.
در زیر سهرباعی از دیوان او با موضوع "ادبیات کارگری" نقل شده است:
در مملکتی که جنگ اصنافی نیست
آزادی آن منبسط و کافی نیست
در جشن به کارگر چرا ره ندهند؟
این مجلس اگر مجلس اشرافی نیست
(دیوان فرخی، ص ۲۲۰)
جان بندهی رنج و زحمت کارگر است
دل غرقه به خون ز محنت کارگر است
با دیدهی انصاف چو نیکو نگری
آفاق رهین منت کارگر است
(همان، ص ۲۰۹)
سرمایهی اغنیا اگر کار کند
با زحمت دست کارگر کار کند
جانم به فدای دست خونآلودی
کز بهر سعادت بشر کار کند
(همان، ص ۲۳۵)
"دیوان فرخی یزدی، به کوشش حسین مکی"
#ادبیات_کارگری
#شعر_مشروطه
#رباعی
#روز_کارگر
https://eitaa.com/mmparvizan
"به بهانهی روز کارگر"
شعر کارگری یکی از شاخههای مربوط به ادبیات معاصر است که پس از تشکیل جنبشهای کارگری در قفقاز، از میانهی دوران قاجار به قلمرو ادب فارسی نیز راه یافته است.
در شعر مشروطه و بهویژه در جریان شعر انتقادی و همچنین سرودههای شاعران چپ، به مضامین مربوط به زندگی کارگران بسیار توجه شده؛ بهطوری که نشانههای این جریان را در اشعار عارف و بهار و لاهوتی و بیش از آنان، فرخی یزدی میتوان دید.
فرخی در اشعارش چه در قالب غزل و چه در رباعی، بارها به وصف کارگران و نقش آنان در جامعهی ایرانی پرداخته؛ تا آنجا که از این واژه در جایگاه ردیف اشعار خود بهره برده است.
در زیر سهرباعی از دیوان او با موضوع "ادبیات کارگری" نقل شده است:
در مملکتی که جنگ اصنافی نیست
آزادی آن منبسط و کافی نیست
در جشن به کارگر چرا ره ندهند؟
این مجلس اگر مجلس اشرافی نیست
(دیوان فرخی، ص ۲۲۰)
جان بندهی رنج و زحمت کارگر است
دل غرقه به خون ز محنت کارگر است
با دیدهی انصاف چو نیکو نگری
آفاق رهین منت کارگر است
(همان، ص ۲۰۹)
سرمایهی اغنیا اگر کار کند
با زحمت دست کارگر کار کند
جانم به فدای دست خونآلودی
کز بهر سعادت بشر کار کند
(همان، ص ۲۳۵)
"دیوان فرخی یزدی، به کوشش حسین مکی"
#ادبیات_کارگری
#شعر_مشروطه
#رباعی
#روز_کارگر
https://eitaa.com/mmparvizan