eitaa logo
خانه تخصصی ادبیات سیب نارنجی
127 دنبال‌کننده
179 عکس
6 ویدیو
41 فایل
همسایه با ادبیات #ادبیات #شعر #داستان #نقد ارتباط با مدیر @masoommoradii
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پرویزن
"نخستین گناه: به بهانه‌ی صدمین سال تولد اسلامی ندوشن" محمدعلی اسلامی ندوشن (۳شهریور ۱۳۰۳_ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱)، از نام‌های تاثیرگذار فرهنگی ایران در دوران معاصر است که بیش از همه از منظر تحقیقات ادبی و فرهنگی و تاریخی و نثر ویژه‌ی شاعرانه‌اش، شناخته شده است. او چون بسیاری از شخصیت‌های فرهنگی عصر پهلوی، فعالیت‌های ادبی خود را با شاعری آغاز کرده، نقشی متفاوت که در مجموعه‌های گناه ۱۳۲۹ و چشمه ۱۳۳۵ می‌توان دید. مجموعه‌ی گناه شاخص‌ترین دفتر شعر او در تحولات ادبی دهه‌ی ۲۰ است که مجموعه‌ای از اشعار نوقدمایی او را با نگاهی رمانتیک و تغزلی در بر گرفته است. اهمیت این مجموعه، به‌اندازه‌ای است که برخی منتقدان آن را از آثار شاخص ادبی نیمه‌ی دوم دهه‌ی ۲۰ در جریان شاعران متاثر از توللی دانسته‌اند. (بنگرید به شمس لنگرودی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ج۴، ص ۴۲۴ تا ۴۳۰) از ویژگی‌های اصلی این مجموعه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: ۱_ چارپاره‌گرایی به شیوه‌ی اغلب شاعران نوقدمایی دهه‌های ۲۰ و ۳۰ در جریان شعر رمانتیک. ۲_ استفاده از وزن‌های کم‌کاربرد سنتی در چارپاره، از این نمونه است: وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن می‌شتابم کوبه‌کو منزل به منزل سال‌ها پرسان و پرسان می‌شتابم وزن مفعولاتن مفاعلاتن: پرسان پرسان رسیدم از راه پیدا کردم نشان اورا بفشردم زنگ و در گشودند گفتم گوییدش آید اینجا وزن فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فاع: من نگویم که چه‌سان عمر گذار ای دوست یا چه ره بسپر زین راه و چه ره مسپر ۳_ واقع‌گرایی و روایت‌مندی در توصیفات عاشقانه و استفاده از تصاویر شب مهتابی به شیوه‌ی توللی و دیگر شاعران اروپایی و ایرانی: شب آخر دوان دوان رفتم تا ببینم به آخرین بارش نرم‌نرمک به در زدم انگشت کردم از خواب ژرف بیدارش ۴_ اصرار بر کاربرد قیدها و صفت‌های مزدوج چون: لرز لرزان، پرسان پرسان، نرم‌ نرمک، دوان‌دوان و... . ۵_ تکرار آغازین در مصراع‌ها به شیوه‌ی توللی و دیگر شاعران رمانتیک. ۶_ استفاده از واژه‌ها و تلفظ‌های کهن در کنار تعابیر جدیدتر؛ برای مثال در کلماتی چون: اندر، بنشسته، بفشردم، خموش، برون، نَبوَد، برهنه(berhne): لرزلرزان و مست و برهنه‌پای @mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"شعر نوتغزلی طبیعت گرا و گلچین گیلانی" برخی پژوهندگان شعر معاصر در جریان‏‌شناسی شعر تغزلی و رمانتیک، از شاخه‏‌ای با عنوان شعر طبیعت‏‌گرا یاد کرده‏‌اند. طبیعتی که در اشعار شاعران جریان رمانتیک نوگرا نمود دارد، عمدتا طبیعتی تصویری، مبهم، اثیری، درونی شده و حتی گاه ماورایی است که شاعر آن را بستری برای انعکاس عواطف خود قرار داده است. خلاف شاعران نوتغزلی طبیعت‏‌گرا، که جلوه‏‌های بیرونی و طبیعی در اشعار آنان هویتی مستقل از شاعر دارد و طبیعت مورد نظر آنان را می‏‌توان ادامه‏‌ای از نگاه به طبیعت در اشعار کهن فارسی دانست. با این حال، تصویری که شاعران نوتغزلی از طبیعت ارائه می‏‌دهند، پویاتر و انسانی‌تر از شاعران سنتی؛ برای نمونه شاعران سبک خراسانی است. اگر شعر باران(سروده‌ی 1323) و کتاب« گلی برای تو» از گلچین گیلانی را نماینده‌ی این جریان بدانیم؛ خواهیم دید که«تجربه‌ی عاطفی واحد در تمام شعر پابه‌پای تصویرها پیش می‌رود؛ تصویرها به حرکت در می‌آیند؛ درست مانند تصویرهای یک فیلم. شاعر پشت پنجره می‏‌ایستند، تماشا می‏کند. باران می بارد، گنجشک‌ها می‌پرند. سرعت، شتاب، پیوستگی و تداوم و پویایی تصویرهای شعر گیلانی بسیار قوی‌تر از شعر منوچهری است».(فتوحی، بلاغت تصویر، ص ۱۳۹) علاوه بر اشعار گلچین گیلانی، برخی اشعار خانلری، شهریار(برای مثال حیدر بابایه سلام)، اسلامی ندوشن؛ فریدون مشیری و مفتون امینی را نیز می‏‌توان در این شاخه قرار داد؛ البته باید تصریح کرد که طبیعت حاضر در این دست اشعار با طبیعتی که در اشعار احساسی شاعرانی چون نیما و توللی می‏‌بینیم، تفاوت دارد. در نگاهی کلی، ویژگی‏‌های شعر نوتغزلی طبیعت‏گرا در موارد زیر خلاصه می‏‌شود: -انعکاس تجارب عاطفی بومی در اشعار و زیباشناسی ساده؛ -استفاده از رکن‏‌های بحر رمل، بلندی و کوتاهی ساده‌ی سطرها و اصرار بر استفاده از قافیه؛ -توجه به قالب‏‌های نزدیک به شعر کلاسیک چون: نیمایی- مثنوی، بحر طویل و شکل‏‌های مستزادگونه؛ -تاثیر پذیری از زبان و شیوه‌ی بیان شاعران انجمن دانشکده؛ -توجه به جنبه‌های مثبت هستی، فضای امیدبخش؛ -نمود عانصر و واژه‏‌های محلی و بومی در اشعار؛ -زبان ساده و فراوانی تصاویر و جلوه‌های طبیعت در اشعار؛ -توجه کم‏تر به ترکیب سازی‌های خوش‌آهنگ در مقایسه با شاعران رمانتیک؛ -بازسازی رویاها و خاطرات کودکانه و یادکرد از آن‏‌ها؛ -تصویر گری و توصیف شاعر از طبیعت در حد فاصل رمانتیسیسم و رئالیسم. از این منظر شاعران نه چون شاعران سبک خراسانی صرفا مشاهده‏‌ی خود را ارائه می‏‌دهند و نه چون شاعران رمانتیسیسم و بیش از آن سمبولیسم، با طبیعت یکی می‏‌شوند. در ادامه بخشی از شعر بلند «باران» سروده‏‌ی گلچین گیلانی را که نمودی کامل از شعرنوتغزلی طبیعت‏گرا دارد، از نظر می‏‌گذرانیم: باز باران، با ترانه، باگهرای فراوان، می‏‌خورد بر بام خانه. من به پشت شیشه، تنها ایستاده، در گذرها، رودها راه اوفتاده. شاد و خرم، یک دو سه گنجشک پرگو، باز هر دم می‏‌پرند این‌سو و آن‌سو. می‏‌خورد بر شیشه و در مشت و سیلی، آسمان امروز دیگر نیست نیلی. یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل‏‌های گیلان: کودکی ده‌ساله بودم، شاد و خرم، نرم و نازک، چست و چابک، ...برکه ها آرام و آبی برگ و گل هرجا نمایان، چتر نیلوفر درخشان، آفتابی. سنگ‌ها از آب جسته، از خزه پوشیده تن را، بس وزغ آنجا نشسته، دم‌به‌دم در شور و غوغا. رودخانه، با دوصد زیباترانه، زیر پاهای درختان چرخ می‏‌زد... چرخ می‏‌زد همچو مستان. چشمه‌ها چون شیشه آبی. نرم و خوش در جوش و لرزه، توی آن‌ها سنگ‌ریزه سرخ و سبز و زرد و آبی، با دوپای کودکانه می‌دویدم همچو آهو، می‏‌پریدم از سر جو دور می‏‌گشتم ز خانه... "کتاب نیما و پیروانش/ محمد مرادی" https://eitaa.com/mmparvizan