#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
توی نامه اش نوشت: معاویه! وقتی فهمیدم فاطمه پشت درِ یاد کینه هایی که از علی داشتم افتادم، چنان با لگد به در زدم...*
بو بُرد که پُشتِ دری..محکم لگد زد
با پا تو را کوبید آن کافر به مسمار
این میخ با جسم نحیفِ تو چهها کرد
افتاده کار بانویی لاغر به مسمار!
یک ضربه خوردی، هر دو پهلویت کبود است!
اینور به آتش خورده ای آنوَر به مسمار
تو شیشهی عُمر علی بودی..،شکستی
برخورد کرد آئینه سرتاسر به مسمار
خیلی تقلّا کردی امّا ولکُنَت نیست...
زورت نچربیده است آخر سَر به مسمار
تو زیرِ در بودی که دشمن رد شد از آن
بی اعتنایی کرد یک لشکر به مسمار
یک سوم سادات را از دست دادیم
لعن تمام شیعه تا محشر به مسمار
در کربلا تیرِ سهشعبه شد همین میخ...
شد دوخته نایِ علیاصغر به مسمار
✍ #بردیا_محمدی
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #مدح_حضرت_زهرا
#⃣ #میلاد_حضرت_زهرا
#⃣ #ولادت_حضرت_فاطمه
#⃣ #حضرت_زهرا
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
زهرا اگر نبود، جهان جنبشی نداشت
خورشید در مدار فلک چرخشی نداشت
پروردگار تحت حدیثی بیان نمود:
خِلقَت بدون فاطمه پیدایشی نداشت
رو شد دلیل آن همه چلّه نشینی اش
جز فاطمه،رسول خدا،خواهشی نداشت
حتّی نبی که اُسوه ی صبر است،وقت ضعف
جز در کنار فاطمه آرامشی نداشت
چادر نماز حضرت زهرا اگر نبود
آئینه ی جمال خدا پوششی نداشت
زهرا عفیفهایست که با پای پُر وَرَم
یک لحظه در قنوت خودش لغزشی نداشت
معیار بندگی خداوند،"فاطمه" است
پروردگار بهتر از او خطکِشی نداشت
شُکر خدا که فاطمه در حشر حاضر است
ورنه بشر بهانه ی بخشایشی نداشت
چشم امید طفل ، همیشه به مادر است
شیعه بدون فاطمه آمُرزشی نداشت
شُکر خدا که اُمِّابیهاست مادرم
شُکر خدا که حضرت زهراست مادرم
هفت آسمان به وقت افاضات دینی اش
اقرار کرده اند به بالا نشینی اش
آنقَدر محو ذات خدا در نماز بود
افلاک غبطه خورده به خلوتگزینی اش
شاگرد ابتدایی زهراست ، جبرئیل!
از فاطمه است منصب روح الامینی اش
بنیان خانه داری او،ساده زیستی ست
جانم فدای چند ظروف گِلینی اش
یا لَلعَجَب ز بندگی آن چنانی اش
یا لَلعَجَب ز زندگی این چنینی اش
روز ازل به فاطمه دل بست مرتضی
تا آخرش رسید به حورِ زمینی اش
پیراهن عروسی او دستِ سائلی...
ما را اسیر کرده همین ذرّهبینی اش
دامان او "حسین" و "حسن" پرورش دهد
حق افتخار کرده به مردآفرینی اش
ما سائلان کوی حسین و حسن شدیم
دُردی کشِ سبوی حسین و حسن شدیم
زهراست راه حل معمای مرتضی
شرط صعود تا به بلندای مرتضی
از دستپُخت فاطمه پای تنورهاست
نانی که می خورند گداهای مرتضی
او بازتاب جلوه ی رَبّانی علی است
آئینه ای برای تماشای مرتضی
شیرین ترین بهانه ی دیروز مرتضی
لیلاترین بهانه ی فردای مرتضی
یا "مرتضی" است ذکر سحر های "فاطمه"
یا "فاطمه" است ذکر سحرهای "مرتضی"
ذات "علی" و "فاطمه" ذات الهی است
بی حُبِّ این دو،عاشقی عین تباهی است
جبریل می شویم اگر بال و پر دهند
ما را از آسمان مدینه گذر دهند
از مثل من تمامی این کوچه پُر شود
روزی اگر برای گدایی خبر دهند
بِالقُوّه قنبریم که بِالْفِعل می شویم
قدری به ما از آب و غذایش اگر دهند
ما خاک کوی فاطمه را ول نمی کنیم
حتّی اگر به قاعده ی عرش ، زر دهند
حوّا و آدم اند،..نه..،زهرا و حیدراند
آن زوج را که کُنیه ی مادر_پدر دهند
سردردِ طفل،بانی الطاف مادر است
ای کاش هر دقیقه به ما دردسر دهند
خیلی برای عمر کمش گریه می کنیم...
تا خون به جای اشک به چشمان تر دهند
او بار شیشه داشت که "دیوار" دیده بود
امّا نشد که این خبرش را به "در" دهند
بال فرشته سوخت ز هُرم صدای او
از ناله ی غریبی وا مُحسنای او
✍ #بردیا_محمدی
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #رمضان
#⃣ #سبك_مناجاتی
#⃣ #ماه_مبارک_رمضان
#⃣ #مناجات_با_خدا
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
بنده ی بی چشم و رو را بنده پرور خواسته
آمده ماه اجابت کردن هر خواسته
آی صاحبخانه! مهمان آمده..،ردش نکن
حاجتش را سائلت تنها از این در..،خواسته
گرچه بد کردم..،نوازش کن مرا..،تنبیه نه!
عبد خاطی جز محبت چیز دیگر خواسته؟!
یا غیاث المستغیثین! تو به فریادم برس
داد من از دست نفس سرکشم برخاسته
کار من تا بیخ پیدا کرد..،اشک من چکید
اینکه وا گردد گره ها..،دیدهی تر خواسته
داشتم رسوای عالم می شدم..،زهرا رسید
سربلندی مرا همواره مادر خواسته
ذوق افطاری ما خرمای نخل مرتضی است
از همان جنس رطب هایی که قنبر خواسته
وقت دفن بچّهشیعه می رسد بابای او
ما نمی گوئیم..،این را شخص حیدر خواسته
چندسالی قسمت ما کربلارفتن نشد...
مضجع ارباب را آغوشِ نوکر خواسته
مقتل آورده است آقای غریبم تشنه بود...
آه!جای جرعه آبی شمر خنجر خواسته
هیچ داغی از همین مرثیه بالاتر نبود:
خواهرش از بی حیایی پست..،معجر خواسته
✍ #بردیا_محمدی
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram