#⃣ #روضه_دفتری
#⃣ #فیش_روضه_امام_حسین
#⃣ #روضه_امام_حسین
#⃣ #شهادت_امام_حسین
#⃣ #شب_دهم_محرم
#⃣ #شب_عاشورا
#⃣ #ایام_محرم
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اللهم صل علی فاطمة و ابیها و امها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
السلام علیک یا أباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک...
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلیّک...
نظر به رویِ تو شد قبلگاهِ آمالم
تَرَحُمی بنما کن نظر به احوالم
ياصاحب الزمان!
من آن کبوترِ بامم که هرکجا رفتم
به سنگِ تُهمتِ مردم شکسته شد بالم
نه پایِ رفتنی هست و نه رویِ آمدنی
بگو چه چاره کنم من زدستِ اعمالم
*شیخ حسن سامرایی، میگه تویِ سامرا ، امامِ زمان رو دیدم، فرمود: شیخ حسن! به مردم بگو برا من دعا کنند. گفتم: آقا! همه شمارو دعا می کنن. فرمود: خدارو به عمه جانم قسم بدن…*
قسم به مویِ پریشان عمه جانِ شما
به گریه دلنگرانِ حسین و گودالم
صدازد از تَهِ گودال خواهرم برگرد
مگر نگفتم عزیزم نیا به دنبالم
برو به خیمه نبینی بریدنِ سر را
وگرنه پیر شَوی پایِ جسمِ پامالم
*یکی از روضه هایی که امام زمان در زیارت ناحیه مقدسه به آن اشاره میکند این روضه است
میفرماید: یا اباعبدالله! اگر تماممصائبت را فراموش کنم اون ساعتی که اسب بی صاحبت برگشت را فراموش نمی کنم.
تمام این زن و بچه چشم انتظارن حسین برگرده تا آقا رو دوباره ببینن... یه وقت شنیدن صدای شیهه ذوالجناح میاد همه خوشحال شدن، گفتن: خدایا شکرت بابامون برگشته، از خیمه بیرون آمدند دویدن سمت ذوالجناح، اطراف ذوالجناح رو گرفتن یکی می گفت: آی ذوالجناح! بابام کجاست؟ یکی می گفت: ذوالجناح! برادرم کجاست؟ دختر کوچولوی امام حسین جلو آمد، این دستا رو به گردن ذوالجناح انداخت، صدا زد آی اسبِ بابام! می دونم یتیم شدم، می دونم بابا ندارم، می دونم بابام رو کشتن
اما یه سؤال دارم. آی ذوالجناح! وقتی بابام میدان میرفت این لبهاش خشکیده بود، به من بگو بدانم آیا کسی به بابام آب داد، یا لب تشنه سر از بدن بابام جدا کردن؟
ميگن: این حیوان سرش رو به زیر انداخت به سمت گودال رفت، این زن و بچه هم به دنبالش، یعنی خودتون بیایید ببینین چه خبره. رسیدن بالای تل زینبیه، صحنه ای رو زینب دید نگاه کرد دید" الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِك. حسین....
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تورو بردن دیر رسیدم من
یه گوشه ي گودال مادر و دیدم من
که رفته بود از حال دیر رسیدممن
امشب همه ي عالم دارن میگن: حسین! اما یه نفر حسین حسین گفتنش با همه عالم فرق داره. یه مادر قد خمیده هم امشب میگه: حسین..*بُنَیَّ قَتَلوکَ وَ مِنَ المَاءِ مَنعوکَ.
يه وقت صداي هلهله بلند شد، يه عده دارن كف ميزنن، يه عده دارن تكبير ميگن، زمين كربلا داره ميلرزه، حضرت زينب سلام الله عليها اومد پيش امام سجاد، آقا داره توي تب ميسوزه، پرده ي خيمه رو كنار زدن، نگاه كردن سري به نيزه بلند است در برابر زينب.
اي كُشته ي گرسنه و تشنه
ابي عبدالله
حلقومتو سپردي به دشنه
ابي عبدالله
هر دفعه كه صدا زدي مادر
ابي عبدالله
سنگت زدن سياهيِ لشكر
ابي عبدالله
روز عاشورا امام حسین سه بار با گونه ی راست خورد رو زمین، تا افتاد، یه خانومی از بالایِ تَل، صدا زد: ” وا اَخاه، وا سَیّداه، وا اَهْلَ بَیْتاه، وا جَدّاه “ حسینم افتاد…
تا دید خواهر بیتاب شده، اومد با هر وضعی شده بلند بشه، کمک گرفت از نیزه، اومد بلند شه تا خواهر رو خوشحال کنه، تا یه ذره بلند شد یکی رسید، چنان نیزه ای به شونه ی آقا زد، استخوانهای شونه خُرد شد، دوباره با طرفِ راست صورت رویِ زمین افتاد، بگو:حسین
دوباره صدایِ خواهر رو شنید، میخواست دوباره بلند بشه، دفعه ی سوم: اینبار دیگه کسی نزد، از بس خسته بود، از بس خون رفته، ازبس داغ دیده، از بس بدن تیر خورده، دیگه نتونست تحمل کنه، دوباره با طرفِ راستِ صورت افتاد رو زمین.
چهار نفر روزِ عاشورا خیلی ابی عبدالله رو اذیت کردن، یکیش حرمله است، تا ابی عبدالله لباسِ عربی رو بالا زد تیر به قلبِ مقدسِ آقا زد
دومی سنانِ، یه پیرِ مرد محاسن سفیدکه تیر خورده،داغ دیده، استخون شکسته، بدن پُر از جراحت، این دیگه نیزه زدن نداره، اومد بالا سَرِ حسین، دیدن حسین داره شکر خدا میکنه، تا دهان باز شد…
سومی شمر بود، مقاتل میگن: دو کارِ زشت شمر کرد، اول پاش رو گذاشت رویِ سینه، دوم پنجه زد به موهایِ ابی عبدالله…اما اسمِ چهارمی نیومده که بشه لعنش کنیم، چهارمی رو فقط مردها متوجه میشن، دید یه خواهری به سر زنان داره میاد، رفت سراغِ این خواهر، میگه: اینقدر لگد به پهلوهایِ زینب زد…
خدايا فرجِ امامِ زمانِ برسان...
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #روضه_دفتری
#⃣ #فیش_روضه_امام_حسین
#⃣ #روضه_امام_حسین
#⃣ #شهادت_امام_حسین
#⃣ #شب_دهم_محرم
#⃣ #شب_عاشورا
#⃣ #ایام_محرم
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
"السلام علیکم یا مظلوم بلاناصر یا سیدنا المظلوم.... سیدنا الغریب، سیدنا العطشان..سیدنا العریان"...
امشب اصلاً روضه خون نمیخواي... شب عاشوراست امشب امام زمان هم شال عزا به گردنشه...قلب آقا در فشاره، براي سلامتي قلب امام زمان امشب صدقه كنار بذارید...
مثل امشبی حال رباب رو تصور کن... همچین که علی رو میخوابونه؛میگه پسرم غصه نخور! روزای سخت تموم میشه...پسرم خدا تو رو تنها نمیذاره...اما فرداشب این موقع رباب هم همسر شهیده هم مادر شهید...
شب عاشوراست همه مون دلهره داریم، الهی برا بچه هات بمیرم، همه شون دلشوره داشتن، رقیه خواب نداشت، هی گاهی خواب میدید از خواب میپرید، عمه زینب بغلش میکرد آروم باش... امام تمام غصه ها یه طرف غصه ی عمه سادات یه طرف، میدونه مثل فردایی بی برادر میشه... زینبی که یک لحظه بدون حسینش زندگی نکرده، زینبی که هر جا حسینش رفته اونم رفته... امان از دل زینب...*
نمیشه باورم؛ که وقتِ رفتنه…
تمومِ این سفر، بارش رو شونه ی منه
کجا می خوای بری؟ چرا منو نمیبری؟
حسین! این دمِ آخری؛ چقدر شبیه مادری
*مادرم رفت دلم به تو گرم بود داداش. بابام رو با فرق شکافته آوردن چشمم به تو بود داداش.. برادرم حسن از دست رفت همه تگیهگاهم تو بودی داداش..*
باید جوابتو با نفسم بدم
بدون من نرو تو رو به کی قسم بدم
قرارمون چی شد که بی قرار هم باشیم
حسین! هر چی که پیش اومد
باید کنار هم باشیم
داداش! کجا میخوای بری؟ چرا منو نمی بری
حسین! این دم آخری چقدر شبیه مادری
من روی خاک و تو سوار مرکبی
من توی قلبِ تو اما، تو چشم زینبی
آهسته تر برو بزار منم باهات بیام
حسین! دیگه نمیکشه پاهام
که پا به پا به بیام
* مثل فردایی ابی عبدالله آمد محضر بی بی، صدا کرد خواهرم پیراهنی که مادرم آماده کرده بیار. پیراهنو گرفت گذاشت رو زمین بی بی دید داره با خنجر این پیراهنو پاره میکنه. عرض کرد داداش! چرا پیراهنو پاره می کنی؟یه نگاه کرد زینب جان! اینا خیلی بی حیا و نامردند.لذا ابی عبدالله پیراهنو به تن کرد سوار مرکبش شد. همچی که داشت می رفت دید یکی آروم هی میگه "مهلاً مهلا یا ابن الزهرا "حسین غرق در شهادته اما یه وقت دید یکی داره با نام مادرش صدا میزنه
برگشت دید زینبه، چیه خواهرم؟ عرض کرد داداش! وصیت مادرم مونده، چه وصیتی ؟حسین جان! مادرم وصیت کرده زیر گلوت رو ببوسم. وصیت مادر و انجام داد ابی عبدالله رفت جنگ نمایانی کرد. یه لخظه ذوالجناح رو نگه داشت. نفسی تازه کنه ،یه نانجیب یه سنگ به پیشانی مبارکش زد هر کاری کرد خون پیشانی بند نیامد. پیراهن عربیشو بالا زد خون پیشانی رو پاک کنه صدرا لحسین نمایان شد. یه وقت دیدند حرمله نشست رو زانو چنان تیر به قلب حضرت زد هر کاری کرد تیر رو از جلو بیاره بیرون نشد. نوشتند خم شد تیر رو از پشت سر بیرون کشید.. حسین...*
آهسته تر برو بذار منم باهات بیام
حسین! دیگه نمیکشه پاهام
که پا به پا به بیام
دل نگرونه خواهرت باش
به فکر اشک دخترت باش
فردا بلا سرت میارن داداش
خیلی مراقب سرت باش
باشه برو ولی زینب فدا بشه
راضی نشو روی تنت برو بیا بشه
تنهای بی سپاه، مظلوم بی گناه
جلوی مادر دست و پا نزن تو قتلگاه
فردا عصر از کنار گودی قتلگاه ذوالجناح برگشت سمت خیمه ها،زینش واژگون شده، بدنش پر از تیر شده، خون اباعبدالله روی گردنش ریخته...این دختر دوباره آمد جلو یه سوال کرد: فرمود: ای اسب پدر! من یه سوال دارم! من که میدونم بابامو کشتن..؟ فقط به من بگو به بابای من آب دادن یا نه...؟ اي حسين...
با تمام وجود فریاد بزن، دست بیاد بالا، امشب شبی نیست دستت پایین باشه، فرمود: دستی که به سمت ما دراز بشه ما خجالت میکشیم خالی برگرده، ببین هر کی اومد تو گودال دست پر برگشت، حتی ساربان...
دستت بیاد بالا...صدا بزن:حسین... فرج امام زمان، سلامتی رهبری، نابودی اسرائیل و آمریکا بازم ناله بزن: حسین!*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #روضه_دفتری
#⃣ #فیش_روضه_امام_حسین
#⃣ #فیش_روضه_شب_جمعه
#⃣ #روضه_امام_حسین
#⃣ #شهادت_امام_حسین
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
يَا دَائِمَ الفَضلِ عَلَى البَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ اليَدَينِ بِالعَطِيَّة يَا صَاحِبَ المَوَاهِبِ السَّنِيَّة
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيرِ الوَرَى سَجِيَّة وَ اغفِر لَنَا يَا ذَا العُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة
شب جمعه است، شب زیارتی ابی عبدالله، دلا بره کربلا، فرمودند: اگه نتونستید کربلا برید و دلتون هوای کربلا کرد، متوجه قبر شش گوشۀ عزیز فاطمه بشین، سه مرتبه بگین: صَلَّ الله علیک یا اباعبدالله ...
بی شک گدای خانه ات آقا شود حسین
*دوست داشتی مثل الان شب جمعه ای کربلا بودی پایین پا؟...*
بی شک گدای خانه ات آقا شود حسین
هر قطره زود ، پیش تو دریا شود حسین
فیض گدایی تو به هر کس نمی رسد
باید که زیر نامه اش امضا شود حسین
* خدا رحمت کنه میرزا اسماعیل دولابی رو، ایشون میگه یکی از اهالی شهر نجف خواب دید موقفِ حساب شده، گفت به حساب کتابش رسیدگی کردن جهنمی شد. امر کردند ببریدش تسلیمِ آتشِ جهنمش کنید، این ملائکه هم قرآن میگه: میگیرن آدم گنه کار رو غل و زنجیر میکنن میبرن...
گفت این مرد گنهکار عادت کرده بود نجف، کربلا هر جا سیاهیِ اباعبدالله، پرچم امام حسین علیه السلام میدید یه سلام به امام حسین می کرد، خوبه بعضی ها ازاین اخلاقا دارن، هرجا پرچم ابی عبدالله رو میبینن احترام میزارن، میبوسن...
گفت اینم براش مَلِکه و عادت شده بود. یه وقت دید بیرقِ ابی عبدالله رو دارن تو محشر جابجا می کنن، اینم عادت کرده بود تو همون حالتِ گرفتاری سه مرتبه صدا زد : السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه...
گفت یه مرتبه آقا ابی عبدالله تشریف آوردن .. یه نگاهی کردند فرمودند چیه؟ چی شده ؟ ... ملائکه گفتن که این نامۀ عملش سیاهِ به ما امر شده اینو ببریمش به سمتِ جهنم ... امام فرمودند: بدین نامۀ عمل رو من ببینم، حضرت یه نگاه کوتاهی انداختند. میگه منم که تو غل و زنجیر بودم، حضرت یه نگاهی به من کردن فرمودن: این سیاهی اعمال چیه اینجا ثبت شده؟ ...
رفقا به خدا عذابِ ما همینه، خیلی عذابه... خدا کنه همینم پیش نیاد .. که بگن چیه اینا ثبت شده؟ تو ادعایِ محبت ما رو می کردی ... تو برا ما مشکی می پوشیدی ... تو برا ما ناله میزدی ....
میرزا اسماعیل دولابی میگه: ابی عبدالله یه چیزی زیر پرونده عملش نوشت دادن دست ملائکه، یه وقت این دو تا ملک به هم گفتن بویِ بهشت میاد ... اون یکی بهش گفت نگاه کن ببین آقا چی زیرِ اون نامه مرقوم فرموده؟ گفت اینا باز کردند دیدن با خط سبز خیلی زیبا پایینِ نامه نوشته : «یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات اِغفِر بحَقِّ الحُسَین» .... ای خدایی که گناها رو به حسنه تبدیل می کنی، این محّبِ ما بود بحقِ منه حسین ببخش...
یا اباعبدالله یعنی میشه این شب جمعه ای زیر نامه ی اعمال ما رو هم امضا کنی؟!! اگه امضای تو باشه دیگه تمومه...*
فیض گدایی تو به هر کس نمی رسد
باید که زیر نامه اش امضا شود حسین
وقتی که درب خانه ی لطف تو در دل است
ما سینه میزنیم که در، وا شود حسین
در روضه ها به قرب خدا میرسیم ما
شب های جمعه، شب احیا شود حسین
*هر کی مثل من آرزوی شهادت داره بسم الله...*
آقا! غلامِ سینه زنت حاجتش شده
در کاروان کرببلا جا شود حسین
حسین...
شب جمعه است دلا کربلاییه، بایدم بغض داشته باشه، بایدم نام حسین زیر و روت کنه .... ببینم حقشو ادا میکنی یا نه بریم کنار شش گوشه ی ابی عبدالله و از همه ی شما التماس دعا...
هلال بن نافع میگه دیدم این لبهای حسین مثل دو تا چوب خشک به هم میخوره، هی داره با صدایِ بی رمق میگه: جگرم داره از تشنگی میسوزه...سپری برداشتم، آب داخلش ریختم تا برایِ عزیزِ زهرا آب ببرم، اون نانجیب شمر جلوم رو گرفت، برا کی داری آب میبری؟ گفتم: مگه نمی بینی عزیزِ زهرا تشنه است؟ گفت: نمیخواد آب ببری، من خودم الان سیرابش کردم... یه مرتبه نگاه کردم دیدم از لایِ عباش یه سَرِ بریده درآوُرد...گفتم: نانجيب! بالاترين جنايت رو كردي، چرا تن و بدنت داره ميلرزه؟ گفت: هلال! لحظه هاي آخر حسين، گوشه ي گودال هيچ زني نبود، اما يه صدايي ميشنيدم، يه خانومي هي مي گفت: "بُنَيَّ!" مادر!... ای حسین...
شبِ جمعه شده و روضه مرا ریخت بهم
فـاطـمه آمـده و کــرب و بـلا ریخت بهم
واژهای نـظــمِ جـهــان را بــه تـلاطــم انـداخـت
مـادرش گـفت بُـنَـیّ هـمه جـا ریخت بهم
شب جمعه است صدات برسه کربلا، برا فرج امام زمان، شادی ارواح طیبه شهدا، آمرزش اموات ناله بزن بگو:حسین!..
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram