eitaa logo
متن سیمای حرم
13.6هزار دنبال‌کننده
11 عکس
6 ویدیو
0 فایل
🎙کانال رسمی فیلم، فیش روضه دفتری، سبك و صوت های مداحی و سخنرانی‌ وابسته به کانال باب الحرم 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi 🔸کانال متن روضه باب‌الحرم↶ @babolharam_net 🔸فروشگاه حرز حرم↶
مشاهده در ایتا
دانلود
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ... *خوش بحال اونایی که این شب جمعه ای الان کربلان، بین الحرمین نشستن، یه نگاه به گنبد سیدالشهدا میکنن يه نگاه به گنبد حضرت اباالفضل اشک میریزن، خدا نکنه کسی ناکام از دنیا بره حسرت کربلا به دلش بمونه، یا اباعبدالله! مارو هم یه شب جمعه بطلب کربلا اونجا عرض ادب کنیم، اونجا روضه بخونیم، حالا مگه شب های جمعه کربلا چه خبره؟..‌* شبهای جمعه زینب ورودی حرم از حال میره شبهای جمعه زهرا به سمت گودی گودال میره با درد پهلو، اونجایی که پیکر شده پامال میره آنقَدَر‌حسین زیر نعل ها پا خورد مثل پیراهنش تنش تا خورد این صدای شکستن سینه است زیر مرکب شد استخوان ها خورد پشت و روی تنش یکی شده بود زینب از دیدن تنش جا خورد *بازم بگم از شب های جمعه ی کربلا؟...* شبهای جمعه مادر بُنَیَّ میگه و خواهر میفته چشمای زهرا، بازم به زخم گودی خنجر می افته مادر به یادِ، اون پنجه های شمر و موی سر می افته باد گرمی وزید در گودال شمر با چکمه پرید در گودال پنجه در گیسوی حسین انداخت مادرش را ندید در گودال به‌روی سینه‌ی حسین نشست خنجرش را کشید در گودال حسین! روزی به زلفت شانه می زد، دستِ زینب جز پنجه هایِ شمر حالا شانه ای نیست از بس سرت افتاده از بالای نیزه دیگر برايِ صورتِ تو چانه ای نیست پنجه گذاشته لابه لای موت خنجرش رو گذاشته رو‌ گلوت بمیره خواهرت که این طوری با نوک‌ نیزه کرده زیر و روت مقتل ميگه: پنجه تو موت كردن بي پيروهن هي زير و روت كردن مقتل ميگه: از مادر آب خواستي پيرهنت رو آقا بردن راستي *بازم از شب های جمعه ی کربلا بگم؟...* شبهای جمعه انگاری بازم خیمه ها آتیش می گیره انگاری بازم موی تموم دخترا آتیش می گیره شبهای جمعه با آهِ زهرا کربلا آتیش می گیره روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد یک تکه‌ای سالم همه پیکر ندارد جایی برای بوسه ی مادر ندارد چقدر تیر آوُردن برا کشتنش غریب گیر آوُردن تویِ قتلگاه چقدر نامُرتب زدن نیزه رو بریدن سرش رو ولی بی گناه جلو چشمِ مادر، بالایِ سَرِش به شوقِ غنیمت، قیامت شده نه کهنه لباس و نه انگشتری امون از غریبی که غارت شده *روز عاشورا امام حسین سه بار خورد رویِ زمین، هر سه بار با گونه ی راست خورد رو زمین" فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ،عَنْ فَرَسِهِ الَي الارْضِ عَلي خَدِّهِ الاءيْمَن" از رویِ اسب با طرفِ راستِ صورت افتاد رو زمین...تا افتاد، یه خانومی از بالایِ تَل، صدا زد: " وا اَخاه، وا سَيّداه، وا اَهْلَ بَيْتاه، وا جَدّاه " حسینم افتاد... تا دید خواهر بیتاب شده، اومد با هر وضعی شده بلند بشه، کمک گرفت از نیزه، اومد بلند شه تا خواهر رو خوشحال کنه، تا یه ذره بلند شد" وَ ضَرَبَهُ آخَرُ عَلي عاتِقِهِ المُقَدَّسِ بِالسَّيْفِ ضَرْبَةً كَبا بِها عَلي وَجْهِه" یکی رسید، چنان نیزه ای به شونه ی آقا زد، استخوانهای شونه خُرد شد، دوباره با طرفِ راست صورت رویِ زمین افتاد... دوباره صدایِ خواهر رو شنید، میخواست دوباره بلند بشه، دفعه ی سوم: اینبار دیگه کسی نزد، از بس خسته بود، از بس خون رفته، ازبس داغ دیده، از بس بدن تیر خورده، دیگه نتونست تحمل کنه، دوباره با طرفِ راستِ صورت افتاد رو زمین... چهار نفر روزِ عاشورا خیلی ابی عبدالله رو اذیت کردن، سه نفر اسمشون تویِ مقاتل هست، یکی نیست، یکیش حرمله است، تا ابی عبدالله لباسِ عربی رو بالا زد تیر به قلبِ مقدسِ آقا زد... دومی سنانِ، خوب صبر کرد، یه پیرِ مرد محاسن سفیدکه تیر خورده،داغ دیده، استخون شکسته، بدن پُر از جراحت، این دیگه نیزه زدن نداره، اومد بالا سَرِ حسین، دیدن حسین داره شکر خدا میکنه، تا دهان باز شد... سومی شمر بود، مقاتل میگن: دو کارِ زشت شمر کرد، اول پاش رو گذاشت رویِ سینه، دوم پنجه زد به موهایِ ابی عبدالله...اما اسمِ چهارمی نیومده که بشه لعنش کنیم، چهارمی رو فقط مردها متوجه میشن، دید یه خواهری به سر زنان داره میاد، رفت سراغِ این خواهر، دلها بسوزه برای عمه سادات زینب کبری سلام الله علیها چه کردن با این خواهر داغ دیده؟ با کعب نی و تازیانه... ناله بزن بگو: یا حسین!... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
🔖 دسترسی سریع به مطالب کانال 👈 برای دسترسی سریع به مطالب، هشتگ مربوطه را لمس کنید. 🔻هشتگ های فیش روضه:📋 🔻هشتگ‌های متن و سبک ها: 📋 🔻هشتگ‌های مناسبت ها: 📋 🔻هشتک های محرم🏴
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... هر شب جمعه دلم، شوق زیارت دارد به حسین و حرمش عرض ارادت دارد *کیآ امشب دلشون تنگِ برا کربلا؟ کیآ هنوز کربلا نرفتن؟...* روضه می چیند و یک خیمه و یک مشک و عَلَم به علمــــداری عبـــاس، اشـــارت دارد ولی این فـاصـــله آزرده دل تنــگ مـــرا که از این فاصله عمریست شکایت دارد *از همین راه دور با پای دلت برو کربلا...* از نیستانِ حرم مانده جــدا این دل من مثل نِی، از غم این هجر، حکایت دارد دل من اُنس گرفته است به هیئت به عَلَم روزگاریست به این مرثیـــه، عادت دارد شده تفســیر، میان دو حرم معنیِ عشق عشــق در کرب و بلا رنگ اصـــالت دارد شب جمعه شده ام دست به دامان حسین که هوای حرمش، عطــر اجابت دارد حرمش جلــوه ای از عــرش معـــلّا دارد دل صد قافله، سرگشتــه و شــیدا دارد می رسد رایحهٔ سیب از آن باغ بهــشت بی جهت نیست دلم میــل به آنجــا دارد شب جمعه حرمش در تب و تاب دگریست چون در آن  بزم عزا ، حضرت زهــرا دارد *ملاعباس روضه خوان اهل شمال بود، با عده ای از جوانها رفتن زیارت کربلا، بعد از چند روز شب جمعه ای رسیدن کربلا، از دور نشون داد به جوونها اون دو تا مناره قبر و حرم آقا سیدالشهدا و اباالفضل العباس رو گفت: خسته ایم شب بخوابیم، فردا بریم حرم، جَوُونا گفتن: نه شب جمعه هست بریم حرم اومدن و رفتن حرم کنار ضریح شش گوشه ابی عبدالله، دفترش رو باز کرد اشعار آقا علی اکبر اومد...* جوانانِ بنی هاشم بیایید علی را بر دَرِ خیمه رسانید *همچین که این اشعار رو میخوند،جوانها تو حرمِ ابی عبدالله سینه میزدن، رسید به بندِ دوم...* بگویید مادرش لیلا بیاید تماشایِ قَدِ اکبر نماید * بعد شروع کرد روضه ی علی اکبر براشون خوندن، زیارتشون که تموم شد اومدن کاروانسرا، تا ملا عباس اومد بخوابه چشمام گرم شد ، دید در میزنن ، کیه این وقت شب دم کاروانسرا ؟!! اومد در کاروانسرا رو باز کرد دید یه غلامی ست.... کوچه به نورش روشنه ، صدا زد: ملاعباس! گفت خودمم گفت: برو همه رو صدا کن آقاتون داره میاد دیدنتون ، گفتم کدوم آقا؟!! گفت همون آقایی که این همه راه اومدی براش" گفت: سید الشهدا ؟!! گفت آره" گفت: ما میریم پابوس آقا؟ گفت نه ! آقا خودش میاد، میگه همه رو صدا کردم، تا اومدیم نشستیم دیدیم دَرِ کاروانسرا باز شد ، پسر فاطمه آمد با اصحاب ..." حرفم اینه، ملا عباس میگه: تا اومدیم پاشیم، ابی عبدالله فرمود: جانِ حسین پا نشید ... خسته اید ... پاهاتون درد می کنه ... آقا نشست کنار ما، فرمود من به سه دلیل آمدن دیدنتون : هر کی به دیدنم بیاد به دیدنش میام ، هر سلامی علیک داره ، هر رفتی اومدی داره ... دوم اینکه: تو شهرتون روضه که می گیرید، دَمِ در یه پیرمردِ با اخلاصی هست، چایی دستِ مردم میده، گاهی هم کفش جفت میکنه، از راه دور به من سلام داده، برگشتی بگو: آقا! بهت سلام رسونده... فرمود:مطلب سوم اینکه یادت باشه اگه از این به بعد اومدی شب جمعه کربلا، تو حرمِ من دیگه روضه ی علی اکبر نخون...آخه شب های جمعه مادرِ پهلو شکسته ام زهرا کربلاست،طاقت نداره روضه ی علی اکبر رو بشنوه.... ما که کربلا نیستیم،اینجا من روضه ی علی اکبر رو راحت تر میخونم،بسم الله: خدا هر کی بابا داره براش نگهداره، ان شاالله هیچ بابایی داغِ اولاد نبینه، خیلی سخته، امامِ صادق فرمود: بهترین لحظه برایِ بابا اون لحظه ای است که جوانش جلوش راه میره با قدِ رعنا... سخت ترین لحظه هم برا بابا اون لحظه ای است که خودش بخواد جوانش رو زیرِ خاک بذاره... همچین که علی اکبر اومد تو خیمه ی زینب، همه ی محارم دورش رو گرفتن،سُرمه به چشمش کشیدن، از زیرِ قرآن ردش کردن، داداش مواظب خودت باش، ما تو این بیابون کسی رو نداریم، همچین که اومد از بابا اذن میدان بگیره،بابا! اجازه میدی برم شمشیر بزنم؟ فوراً ابی عبدالله فرمود: برو علی اکبرم... همچین که علی اکبر اومد سوار بر مرکب بشه، ابی عبدالله اومد کنارش فرمود: علی اکبرم صبر کن، جانم بابا!؟ فرمود:علی جان قبل از اینکه بری چند قدم جلوم راه برو تا خوب قد و بالات رو نگاه کنم...فقط همین قدر بگم: یه طوری شد دیدن حسین جلویِ خیمه داره نگاه میکنه،یه وقت اهل خیمه دیدن حسین دست رو سر گذاشت، هی صدا میزنه: وای علی اکبرم... بِأسمِکَ العظیمِ الاَعظم،بحق آقامون حجت ابن الحسن، یا الله...فَرَج امام زمان برسان..دستایی که به سویت بلند شده خالی بر نگردان...سلامتی و تعجیل در ظهور حجت ابن الحسن صلوات بلند بفرستید....* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.." بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا *دلمون ميخواست مثل همچین شب جمعه ای کربلا باشیم، یا اباعبدالله ..به همه ی ما توفیق بده دوباره عرض ادب کنیم، بخدا دلمون تنگ شده برا کربلات حسین جان، ما هم دوست داریم بیایم بین الحرمین، دوست داریم بیایم بالای تل زينبیه، دلمون تنگ شده برا خیمه گاه، برا قتلگاه، برا حرم ابالفضل العباس...* بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا *هر کس که بمیرد از شیعیان ابی عبدالله، امام حسین به بالینش میاد، امام صادق اشاره کرد به اون یارش که داشت از محبت ابی عبدالله گریه میکرد، فرمود: بخدا وقتی جانت به حلقومت برسه اون وقت میفهمی محبت جدم حسین چیه... اما مؤمنین و شیعیان حسین وقتی میمیرن تازه ابی عبدالله رو میبینن، فرمود: عزرائیل از شیعه ی ما میپرسه، این حسینه، این بهشته، این جای توئه، اگه میخوای بمیر اگه میخوای زنده بمان، خودش با اشتیاق با شوق میگه نه بخدا قسم دیگه نمیخوام زنده باشم میخوام برم با حسین...* شب زیارتی است و حرم صفا دارد دلم هوای سحرهای کربلا دارد حسین... زندگی من، حسین... یار دلم کجا بدون تو این زندگی بها دارد؟! بگو به مادرت این سینه زن، زمین خورده بگو حساب مرا از همه سوا دارد *امام صادق فرمود: هیچ چشمی اجازه ی گریستن بر جد غریبم حسین رو پیدا نمی کنه مگر اینکه روح جدم میاد مقابلش می‌نشیند تو چشماش نگاه میکنه می‌فرماید: حالا تو برا من گریه کن...* به گونه ام نم اشکی چکید و این گریه هر آن چه سِرِّ نهان است، برملا دارد هزار بار بمیرم به شوق دیدارت دوباره زنده شوم از نو، باز جا دارد اگرچه میل دل نوکران زیارت توست دلت تمایلِ دیدار مجتبی دارد بهای گریه برایت ز بس گرانقدر است حبیب، آرزوی گریه بر تو را دارد *وقتي حبيب بن‌ مظاهر رو مرحوم كاشفِ الغطاء در عالمِ خواب ديد، گفت: آرزويي داري يا نه؟ گفت: ما وقت نكرديم برا اربابمون حسين گريه كنيم، آرزوم اينه بيام تويِ دنيا، اينبار فقط بشينم برا اربابم ابی عبدالله گريه كنم...* عجیب نیست، شب جمعه، دل پریشانم کنار قتلگهت، مادرت نوا دارد شب زیارتی ابی عبدالله، همه میدونن مادرش زهرا امشب تو حرم حسینه، امشب روضه خون مادرش زهراست هی صدا میزنه" بُنَیَّ قَتَلُوکَ وَ مَا عَرَفُوکَ وَ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ مَنَعُوک...* عجیب نیست، شب جمعه، دل پریشانم کنار قتلگهت، مادرت نوا دارد هزار و نهصد و پنجاه ضربه یعنی چه؟! نظاره بر بدنت بِنت مرتضی دارد *از عالمی پرسیدن این حرف با عقل ما جور نمییاد هزارو نهصد و پنجاه زخم که سید تو مقتلِ لهوف گفته.. دیدن اون عالم نشست رو زمین عمامه اش رو برداشت گفت درست گفته سید توی لهوف، آقا چه جوری ممکنه؟ گفت: می‌اومدن، میرسیدن به بدن، میدیدن جای سالمی نداره نیزه تو جای قبلی فرو میکردن، شمشیر تو جای شمشیر قبلی، زخم تو جای زخم قبلی ،یه جای سالم تو بدن آقای ما نذاشتن ...ای حسین! تنِ به روی زمین مانده، دیدنش سخت است سر به نیزه، خودش روضه ای جدا دارد کفن نشد بدنت، فاطمه دلش خون شد فقط برای تو این کوفه بوریا دارد ✍ *خدايا به اربابمون ابي عبدالله فرجِ امامِ زمانِ مارو برسان، آقامون از ما راضي بفرما، خيلي ها گرفتارن،حاجتمندن، حاجت روا بفرما، اين دست هاي ما كه به سويت بلند است، خالي برمگردان، اين دست ها به ضريحِ سيدالشهدا برسان، دشمنانِ ما خار و ذليل بگردان، همه مرضامون شفايِ عاجل مرحمت بفرما، اموات و گذشتگانمون سَرِ اين سفره بهره مند بفرما، مشكلات و گره هاي زندگيمون مرتفع بفرما، آنچه گفتيم و نگفتيم و تو بهتر ميداني در حقِ اين جمع به اجابت برسان"الفاتحه مع صلوات" .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا حَولَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعمَ الْوَکیلُ نِعمَ الْمَولى‌ وَ نِعمَ النَّصیرُ اللَّهُمَّ کُن لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن *یا صاحب الزمان! آقاجانم!.‌‌* این شب جمعه اگر مقصد تو کرب و بلاست نزد ارباب دعایی به منِ نوکر کن *یا صاحب الزمان! اگه این شب جمعه ای زیر قُبه ی جدتون ابی عبدالله دعا کردید، مارو هم فراموش نکنید، خیلی ها امشب اومدن گرفتارن، دکتر جواب کرده دارن، هنوز خیلیا مدینه و کربلا رو ندیدن آقاجانم! ...* کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است سختی راه، بر این خسته تو راحت تر کن روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است باز روضه، تو نخوان، فکرِ دلِ مادر کن *شب جمعه ست با امام زمانمون بریم کربلای معلی، کربلایی که امام صادق علیه السلام فرمود: مادرم فاطمه حاضر میشه نزد زوار قبر جد بزرگوارم حسین، اولین کاری که مادرم میکنه اینه: "فَتَستَغفِر لَهُم ذُنُوبَهُم" مادرم برا گنه کارا،اونایی که زائر حسینن،استغفار می کنه،امشب فاطمه مادرش کربلاست، امشب اگه گوش دل داشته باشی صداي ناله ي "بُنَیَّ..." اگه کربلا بلنده...* آید ز حرم ناله ی زهرا شب جمعه غوغا بشود عرش معلا شب جمعه یک هفته نگه داشته غم های دلش را تا لحظه ی دیدارِ پسر تا شب جمعه زیر بغل فاطمه را فضّه گرفته با مریم و آسیه و حوّا شب جمعه با قامت خم، چادر خاکی، رخ نیلی تا صبح کند زمزمه برپا شب جمعه پیراهن خونی شده بر دست بگیرد بر پا بشود محشر کبری شب جمعه گوید پسرم موی تو را  شمر بهم ریخت ترکیب سر و روی تو را شمر بهم ریخت *یا صاحب الزمان! آقاجان معذرت میخوان، سادات منو حلالم کنید امشب اینجوری روضه میخونم، اگه شب جمعه نبود نمیگفتم...* با دسته ی خنجر به سر و صورت تو زد زیبایی ابروی تو را شمر بهم ریخت بر صورت خود چنگ زدم داد کشیدم هربار که گیسوی تورا شمر بهم ریخت آمد به سرت آنچه سر مادرت آمد با پازد و پهلوی تورا شمر بهم ریخت ترسید که نفرین نکنی بر دهنت زد لبهای دعاگوی تورا شمر بهم ریخت حالا هر کی دلش کربلایی شده بسم الله، هر کی دلش میخواد با من بیاد حرم بسم الله: امام سجاد فرمودند: هر موقع خواستي به زيارتِ پدرم بري، با سر و صورت آشفته برو، با شكمِ گرسنه، با لبايِ تشنه...چرا آقا؟ آخه پدرم با لبايِ تشنه شهيد شده، گرسنه بود كشتنش، اونقدر بابام رو تويِ گودال چرخوندن، سر و صورتِ بابام خاكي شد...هر جا نشستي برو كربلا، ناله بزن: حسين...* ای خسته تر از خسته ای تشنه تر از تشنه کی راه گلوتو بست با سرنیزه و دشنه یه مسلمون پیدا نمیشه غارتت بی رحمانه میشه التماسش کردم ولی شمر از روی سینت پا نمیشه امام زمان تو‌ زیارت ناحیه مقدسه فرمودن: وَ الشِّمرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِكَ" شمر ملعون با دوتا چکمه اومد، نشست "قابِضٌ عَلى شَيبَتِكَ بِیَدِهِ" محاسن حسین رو گرفت..زانوش رو‌ گذاشت تو‌ گودی گلوش ... * آه تا دل مادرمو شکست حرمت معجرمو شکست با ته نیزه یه بی حیا دم گودال سرمو شکست ای زخمی تر از زخمی ای تنها تر از تنها ‌مظلوم بلا ناصر ای مقطع الاعضا غربتت اشکم رو در آورد تو زمین خوردی خواهرت مرد تو شلوغیِ غارتِ تو سرتو خولی با خودش برد آه جَوُون و پیر میزدن تو رو وقت تکبیر میزدن تو رو تو گرسنه بودی دشمنا یه دل سیر میزدن تو رو ای خورشید رو نیزه ای قرآن روی خاک بی غسل و کفن موندی عریان با تن صد چاک آه زیر رو رو شد بدنت حسین خاک و خونه کفنت حسین ساربون داره میره کجا با عقیق یمنت حسین آخر مقتل روضه ی بازه ده سوارِ با نعل تازه میگیرن واسه پیکر تو دم عصری تشیع جنازه آه ابی‌عبدالله... عمر سعدِ نانجیب صدا زد:« چه کسی حاضره بر سینه و بر پشت حسین اسب بتازونه؟! ده نفر سوار بر مرکب شدند، اینقدر بر سینه و پشت حسین تازوندن... سه بار رو بدنش رفتن یه بار روی سینه اش، یه بار رو‌ی پهلوش، یه بار رو‌ی کمرش... "نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ" روي بدن ابي عبدالله تاختن، بدن جوري شده بود كه خواهرش نمي شناخت برادر رو، هي ميگفت: آيا تويي برادر من؟ آيا تو حسينِ مني؟... بيار دستت رو بالا، بالحسينِ الهي العفو....* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... يَا دَائِمَ الفَضلِ عَلَى البَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ اليَدَينِ بِالعَطِيَّة يَا صَاحِبَ المَوَاهِبِ السَّنِيَّة صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيرِ الوَرَى سَجِيَّة وَ اغفِر لَنَا يَا ذَا العُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة شب جمعه است، شب زیارتی ابی عبدالله، دلا بره کربلا، فرمودند: اگه نتونستید کربلا برید و دلتون هوای کربلا کرد، متوجه قبر شش گوشۀ عزیز فاطمه بشین، سه مرتبه بگین: صَلَّ الله علیک یا اباعبدالله ... بی شک گدای خانه ات آقا شود حسین *دوست داشتی مثل الان شب جمعه ای کربلا بودی پایین پا؟...* بی شک گدای خانه ات آقا شود حسین هر قطره زود ، پیش تو دریا شود حسین فیض گدایی تو به هر کس نمی رسد باید که زیر نامه اش امضا شود حسین * خدا رحمت کنه میرزا اسماعیل دولابی رو، ایشون میگه یکی از اهالی شهر نجف خواب دید موقفِ حساب شده، گفت به حساب کتابش رسیدگی کردن جهنمی شد. امر کردند ببریدش تسلیمِ آتشِ جهنمش کنید، این ملائکه هم قرآن میگه: میگیرن آدم گنه کار رو غل و زنجیر میکنن میبرن... گفت این مرد گنهکار عادت کرده بود نجف، کربلا هر جا سیاهیِ اباعبدالله، پرچم امام حسین علیه السلام میدید یه سلام به امام حسین می کرد، خوبه بعضی ها ازاین اخلاقا دارن، هرجا پرچم ابی عبدالله رو میبینن احترام میزارن، میبوسن... گفت اینم براش مَلِکه و عادت شده بود. یه وقت دید بیرقِ ابی عبدالله رو دارن تو محشر جابجا می کنن، اینم عادت کرده بود تو همون حالتِ گرفتاری سه مرتبه صدا زد : السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه... گفت‌ یه مرتبه آقا ابی عبدالله تشریف آوردن .. یه نگاهی کردند فرمودند چیه؟ چی شده ؟ ... ملائکه گفتن که این نامۀ عملش سیاهِ به ما امر شده اینو ببریمش به سمتِ جهنم ... امام فرمودند: بدین نامۀ عمل رو من ببینم، حضرت یه نگاه کوتاهی انداختند. میگه منم که تو غل و زنجیر بودم، حضرت یه نگاهی به من کردن فرمودن: این سیاهی اعمال چیه اینجا ثبت شده؟ ... رفقا به خدا عذابِ ما همینه، خیلی عذابه... خدا کنه همینم پیش نیاد .. که بگن چیه اینا ثبت شده؟ تو ادعایِ محبت ما رو می کردی ... تو برا ما مشکی می پوشیدی ... تو برا ما ناله میزدی .... میرزا اسماعیل دولابی میگه: ابی عبدالله یه چیزی زیر پرونده عملش نوشت دادن دست ملائکه، یه وقت این دو تا ملک به هم گفتن بویِ بهشت میاد ... اون یکی بهش گفت نگاه کن ببین آقا چی زیرِ اون نامه مرقوم فرموده؟ گفت اینا باز کردند دیدن با خط سبز خیلی زیبا پایینِ نامه نوشته : «یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات اِغفِر بحَقِّ الحُسَین» .... ای خدایی که گناها رو به حسنه تبدیل می کنی، این محّبِ ما بود بحقِ منه حسین ببخش... یا اباعبدالله یعنی میشه این شب جمعه ای زیر نامه ی اعمال ما رو هم امضا کنی؟!! اگه امضای تو باشه دیگه تمومه...* فیض گدایی تو به هر کس نمی رسد باید که زیر نامه اش امضا شود حسین وقتی که درب خانه ی لطف تو در دل است ما سینه میزنیم که در، وا شود حسین در روضه ها به قرب خدا میرسیم ما شب های جمعه، شب احیا شود حسین *هر کی مثل من آرزوی شهادت داره بسم الله...* آقا! غلامِ سینه زنت حاجتش شده در کاروان کرببلا جا شود حسین حسین... شب جمعه است دلا کربلاییه، بایدم بغض داشته باشه، بایدم نام حسین زیر و روت کنه .... ببینم حقشو ادا میکنی یا نه بریم کنار شش گوشه ی ابی عبدالله و از همه ی شما التماس دعا... هلال بن نافع میگه دیدم این لبهای حسین مثل دو تا چوب خشک به هم میخوره، هی داره با صدایِ بی رمق میگه: جگرم داره از تشنگی میسوزه...سپری برداشتم، آب داخلش ریختم تا برایِ عزیزِ زهرا آب ببرم، اون نانجیب شمر جلوم رو گرفت، برا کی داری آب میبری؟ گفتم: مگه نمی بینی عزیزِ زهرا تشنه است؟ گفت: نمیخواد آب ببری، من خودم الان سیرابش کردم... یه مرتبه نگاه کردم دیدم از لایِ عباش یه سَرِ بریده درآوُرد...گفتم: نانجيب! بالاترين جنايت رو كردي، چرا تن و بدنت داره ميلرزه؟ گفت: هلال! لحظه هاي آخر حسين، گوشه ي گودال هيچ زني نبود، اما يه صدايي ميشنيدم، يه خانومي هي مي گفت: "بُنَيَّ!" مادر!... ای حسین... شبِ جمعه شده و روضه مرا ریخت بهم فـاطـمه آمـده و کــرب و بـلا ریخت بهم واژه‌ای نـظــمِ جـهــان را بــه تـلاطــم انـداخـت مـادرش گـفت بُـنَـیّ هـمه‌ جـا ریخت بهم شب جمعه است صدات برسه کربلا، برا فرج امام زمان، شادی ارواح طیبه شهدا، آمرزش اموات ناله بزن بگو:حسین!..‌ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram