eitaa logo
متن سیمای حرم
13.6هزار دنبال‌کننده
11 عکس
6 ویدیو
0 فایل
🎙کانال رسمی فیلم، فیش روضه دفتری، سبك و صوت های مداحی و سخنرانی‌ وابسته به کانال باب الحرم 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi 🔸کانال متن روضه باب‌الحرم↶ @babolharam_net 🔸فروشگاه حرز حرم↶
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖 دسترسی سریع به مطالب کانال 👈 برای دسترسی سریع به مطالب، هشتگ مربوطه را لمس کنید. 🔻هشتگ های فیش روضه:📋 🔻هشتگ‌های متن و سبک ها: 📋 🔻هشتگ‌های مناسبت ها: 📋 🔻هشتک های محرم🏴
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اللهم صل علی فاطمة و ابیها و امها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک السلام علیک یا أباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا سلام الله أبدا مابقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی أولاد الحسین و علی أصحاب الحسین...   اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلیّک...  زمان، زمان عجیبی ‌است، امتحان سخت است طی زمانه بی صاحب الزمان سخت است ببخش عزیزِ خدا جان ندادم از هجرت چقدر منتظرت، جان عزیز و جان سخت است وَ لا تُری وَ أَرَی الْخَلْق، این چه تقدیریست تو را ندیدن و دیدارِ این و آن سخت است گریستم که مُشَرف شوم به پابوست بدون گریه رسیدن به آسمان سخت است رسیده است شبِ اکبر و زمانِ نماز برای من چقدر لحظه‌ی اذان سخت است و روضه را پدر یک شهید می‌فهمد چقدر غصه‌ی دل کَندن از جوان سخت است تو را قسم به غمِ "بَعدَكَ العَفا"یِ حسین بیا و خودت روضه را بخوان، سخت است  مرا زیارت پائینِ پا نبر امشب چرا که پیش پدر خواندن از جوان سخت است *یه لحظه خودت رو بذار جایِ ابی عبدالله، مخصوصاً اونایی که جوان دارن، آخه از امام صادق سئوال کردن، آقاجان! بهترین لحظه برایِ یک بابا چه لحظه ای است؟ حضرت فرمود: یه جوانی رو بزرگ کنه، این جوان جلوش راه بره، به قد و قامت این جوان نگاه کنه، آقاجان! سخترین لحظه برایِ یک بابا کدوم لحظه است؟ فرمود: جلویِ چشمش این جوان بال و پر بزنه… ابي عبدالله فرمود: علی جان! اگه میخوای بری، اول برو خیمه ی محارم تا بچه ها تو رو خوب ببینن، میگه:یه وقت نگاه کردم دیدم علی ایستاده، این زن و بچه دورش حلقه زدن، قربون صدقه اش میرن، یکصدا میگن: “اِرحَم غُربَتَنا” علی جان! به غربتِ ما رحم کن. ابی عبدالله فرمود: دست از علی اکبر بردارید، علی محوِ خداست، بذارید برود میدان… راهی کرد علی اکبر رو، اما راوی میگه: از اون لحظه ای که علی اکبر رو راهی کرد میدان، حسین دیگه رو پاش بند نشد، هی می آمد داخلِ خیمه، هی می اومد بیرون، هی داره میدان رو نگاه میکنه، حضرت زینب سلام الله علیها میگه: یه وقت دیدم حسین هی میشینه زمین دوباره بلند میشه، رنگِ رخساره ی حسین عوض شد، گفتم: داداش چه خبر شده؟ گفت: علیم رو کشتن….اما از لحظه ای بگم که بالا سَرِ علی اومده…* می ریخت بیرون از دهانش لخته ی خون حالِ پسر، حالِ پدر را محتضر کرد “اَولادُنا اَکبادُنا” یعنی پدر را مِقراضِ اهلِ کوفه تقطیعِ جگر کرد بالایِ جسمِ اکبرِ خود داد می زد زینب که آمد کارِ او را سخت تر کرد پیشِ جوانش داشت جان میداد اما مَحضِ حجابِ خواهرش صَرفِ نظر کرد *برو تو مقتلِ کربلا ببین، همه رو شهید کردن، ابی عبدالله هق هق نزد، یه جا بلند بلند گریه کرد، وقتی رسید بالا سرِ علی اکبرش، دشمن دید حسین داره هق هق گریه میکنه، امشب جَوُونا پاشید برید زیرِ بغل هایِ حسین رو بگیرید…* اصغری مانده زتو، معنیِ اسمت رفته هر که برداشته یک تِکه زجسمت رفته بدنت کم دارد، هر چه که می چینم من یک چهارم زتنت مانده، سه قسمت رفته ای الهی تنِ خود را تو نبینی اکبر کاغذِ خُرد شده رویِ زمینی اکبر تیغ، نوکِ نیزه بریده همه جایِ تنِ تو آب رفته، شده جسمت قَدِ شش ماه چرا *دستش رو انداخت بدنِ علی اکبر رو بیاره بالا، یه طرف دیگه می افتاد، اول دهانش رو پاک کرد، گفت: یه بار دیگه بهم بگو :بابا…دید صدا نمیآد، حسین هی صدا می زد: “وَلَدی! وَلَدی!..” دید صدا از پشتِ سرش میآد، دید زینبِ، زد رویِ شانه های علی اکبرش، پاشو عمه ات داره میاد میگن: اگه زینب نیومده بود، حسین کنارِ بدنِ علی اکبرش جان داده بود…* ....تا دستش رو گذاشت رو شانه ی حسین،تا حضور زینب رو حس كرد،نوشتن سرش رو برداشت،یه نگاه به خواهر كرد،نمی دونم به دل زینب چی گذشت،زینب نگاه كرد دید حسینش پیر شده،. سادات منو ببخشن،تا دید زینب اومده بلند شد حسین،دید یه زن وسط نامحرما،شاید یاد مدینه افتاد،مادرش رو تو كوچه ها محاصره كردن،بلند بگو:حسین... به عظمتِ علی اکبر،“اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج…” احدی رو امشب دستِ خالی برنگردون، خدایا به عشقِ علی اکبر،جوان های مملکت مون رو در پناهِ علی اکبرِ حسین حفظ بفرما،خدایا رهبرِ مارو حفظ کن… خدایا به حقِ علی اکبر، عاقبت همه ی مارو ختمِ به شهادت کن…خدایا! امام حسین رو از ما نگیر… .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... يا ربَّ الحُسَين بِحَقِّ الحُسَين اِشفِ صَدرِ الحُسَين بِظُهورِ الحُجَّة یا ربَّ الحُجَّة بِحَقِّ الحُجَّة اِشفِ الحُجَّة بِظُهورِ الحُجَّة *شب علی اکبرِ دست به سینه ادب کن دو زانو فکر کن الان پایین پایی* اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ *شب هشتم‌محرم،شب جوان ابی عبدالله علی اکبره ...شیخ جعفر شوشتری رحمت الله علیه روضه علی اکبر می‌خوند می‌گفت: نمیگم روضهٔ شهادت علی اکبر میگم روضهٔ وفات حسین... شب علی اکبرِ شب جَوُوناست .. یه جوری باید گریه کنی ، یه جوری باید علی علی بگی امشب؛ دل ابی‌عبدالله یه ذره آروم بشه.. یه جوری باید بلند گریه کنی (چرا میگم بلند بلند) آخه ابی‌عبدالله کنار بدن علی اکبر هرچی صدای گریه ش بلندتر میشد دشمن بیشتر هلهله میکرد .. یه نانجیب گفت کف بزنید صدای حسین نیاد.. دلا بره کربلای معلی کنار قبر شش گوشه ی عزیز فاطمه، پایین پای ابی عبدالله علیه‌السلام وقتی میرسی پایین پا دیگه قدمت حرکت نمیکنه. وقتی سرت رو روی ضریح ابی عبدالله میگذاری با گوش دلت صدای بابا رو میشنوی هی میگه "ولدی،ولدی"... ای آفتاب روشن شب های کربلا پیغمبر دوباره ی صحرای کربلا ای از تمام آدمیان برگزیده تر نوح و خلیل وآدم و موسای کربلا یک کاروان به عشق نگاهت اسیر شد گیسو کمند خوش قد و بالای کربلا آب فرات و علقمه و گنبد حسین یا تل زینبیه و هر جای کربلا هر چند دیدنی است ولی دیدنی تر است پایین پای مرقد آقای کربلا نزدیک تر به محضر آقاست جای تو پایین پایی و همه پایین پای تو پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی خورشید بود جلوه ی طوری که داشتی خَلقاً و منطقاً همه مثل رسول بود در کوچه های شهر عبوری که داشتی این آفتاب توست که خورشید مان شده یا که پیمبر است دوباره جوان شده *عربِ بیایان گرده تازه عاشق پیغمبر شده اومد مدینه گفت من میخوام پیغمبر رو ببینم .. سلمان ایستاده صداش کرد بیا پیغمبر از دنیا رفته ولی من یه جا می برمت یه کسی رو نشونت میدم مثلِ پیغمبرِ .. دستش رو گرفت آورد دربِ خانۀ ابی عبدالله .. در زد سلام کرد وارد شد گفت آقاجان این پیرِ مرد شیفته و دلباختۀ پیغمبر شده ولی پیغمبر از دنیا رفته .. حضرت رو کرد به سمت دهلیزِ خانه صدا زد: علی جان! .. یکی جواب داد: بله بابا .. فرمود بیا .. وارد شد .. حضرت فرمود آی پیرِ عرب ما هر وقت دلتنگِ پیغمبر میشیم به چهره این نوجوان نگاه میکنیم ... اگه میخوای جمال پیغمبر رو ببینی همین شکلیه .. اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله این علی اکبرِ منه .. هی نگاهش میکرد میگفت قربونت برم .. چه صورت زیبایی داری .. حضرت فرمود آی مرد! آیا راضی هستی یه خار به پای این بچه بره؟! فرمود الهی اون خار تو چشم من بره .. یه مرتبه ابی عبدالله شروع کرد گریه کردن .. گفت ای مرد عرب یه روزی میاد این بدنش رو تیر باران می کنن .... ای حسین... صدای اکبره عباس می‌بینی صبرمو برده حواست به حرم باشه علی اکبر زمین خورده همه ریختن سر بچه ام که کینه دارن از اسمش می‌ترسم تا برم پیشش نمونه چیزی از جسمش چه دریایی چه اعضایی چه جسم اِرباً اِربایی نمی‌تونم بیارم من تو رو تا خیمه تنهایی *تنها بدنی که دستور داد عبا بیارن برا همین بدن بود .. صدا زد «يا فُتْيانَ بَنِي هاشِم إحْمِلُوا أَخاكُمْ إلى الْفُسْطاطِ» ای جوان های بنی هاشم بیایید نعشِ پسرم رو بردارید .. گفت: تا خبر شهادت پسرش رو به پدرش دادم،فردا روزی دیدم چندتا محله پایین تر داره میگرده،گفتم حاجی چیکار میکنی اینجا؟..گفت راه خونه ام رو گم کردم.... الهی برا دلت بمیرم حسین... جَوونا! گفتن: عمو عباس! چرا کمک نمیکنی بدن علی رو ببریم؟ فرمود: شما بدن پسر رو ببرید،من میخوام زیر بغل های بابای داغ دیدش رو بگیرم... هر کجا نشستی برا تسلای دل ابی عبدالله بلند ناله بزن:حسین!... خدایا به آبروی علی اکبر فرج امام زمان ما برسان، قلب نازنینش از ما راضی و خوشنود بگردان، مرگ ما رو شهادت در رکابش قرار بده، چشمان ما به دیدارش روشن و منور بگردان، رهبرمان در پناهش حفظ بفرما... شر آمریکا و اسرائیل به خودشان برگردان،شهدای ما شهدای دفاع تحمیلی اخیر بر سر سفره ی ابی عبدالله مهمان بفرما... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram