🔖 دسترسی سریع به مطالب کانال
👈 برای دسترسی سریع به مطالب، هشتگ مربوطه را لمس کنید.
🔻هشتگ های فیش روضه:📋
#فیش_روضه_پیامبر
#فیش_روضه_امیرالمؤمنين
#فیش_روضه_حضرت_زهرا
#فیش_روضه_امام_حسن
#فیش_روضه_امام_حسین
#فیش_روضه_امام_سجاد
#فیش_روضه_امام_باقر
#فیش_روضه_امام_صادق
#فیش_روضه_امام_کاظم
#فیش_روضه_امام_رضا
#فیش_روضه_امام_جواد
#فیش_روضه_امام_هادی
#فیش_روضه_امام_حسن_عسکری
#فیش_روضه_شب_جمعه
#فیش_روضه_حضرت_عباس
#فیش_روضه_علی_اکبر
#فیش_روضه_علی_اصغر
#فیش_روضه_حضرت_زينب
#فیش_روضه_حضرت_رقيه
#فیش_روضه_حضرت_معصومه
#فیش_روضه_حضرت_سکینه
#فیش_روضه_ام_البنين
#فیش_روضه_حضرت_خدیجه
#فیش_روضه_حضرت_حمزه
#فیش_دعای_عرفه
#فیش_دعای_توسل
#فیش_زیارت_عاشورا
#فیش_روضه_اربعین
#گریز_زیارت_اربعین
#فیش_روضه_امام_خمینی
#فیش_روضه_رمضان
#فیش_مراسم_قرآن_بر_سر
#فیش_ترحیم_خوانی
🔻هشتگهای متن و سبک ها: 📋
#سبک_مناجاتی
#سبك_رحلت_پیامبر
#سبک_مبعث
#سبک_میلاد_پیامبر
#سبک_شهادت_امیرالمؤمنين
#سبک_میلاد_امام_علي
#سبک_ازدواج_آسمانی
#سبك_عید_غدیر
#سبک_میلاد_حضرت_زهرا
#سبک_شهادت_حضرت_زهرا
#سبک_میلاد_امام_حسن_مجتبی
#سبک_شهادت_امام_حسن
#سبک_امام_حسین #سبک_اربعین
#سبک_میلاد_امام_حسین
#سبک_میلاد_امام_سجاد
#سبک_شهادت_امام_سجاد
#سبک_شهادت_امام_باقر
#سبك_میلاد_امام_باقر
#سبک_شهادت_امام_صادق
#سبک_میلاد_امام_صادق
#سبک_میلاد_امام_کاظم
#سبک_شهادت_امام_کاظم
#سبک_امام_رضا
#سبك_میلاد_امام_رضا
#سبک_میلاد_امام_جواد
#سبك_شهادت_امام_جواد
#سبك_ميلاد_امام_هادي
#سبک_شهادت_امام_هادی
#سبک_میلاد_امام_عسکری
#سبک_امام_حسن_عسکری
#سبک_ميلاد_امام_زمان
#سبک_میلاد_حضرت_زینب
#سبک_شهادت_حضرت_زینب
#سبك_میلاد_حضرت_معصومه
#سبک_وفات_حضرت_معصومه
#سبک_وفات_حضرت_سکینه
#سبک_حضرت_ام_البنين
#سبک_حضرت_عباس #سبک_میلاد_حضرت_عباس
#سبک_میلاد_علی_اصغر
#سبک_شهادت_علی_اصغر
#سبک_میلاد_علی_اکبر
#سبک_شهادت_علی_اکبر
#سبک_میلاد_حضرت_رقيه
#سبک_شهادت_حضرت_رقیه
#سبك_تخريب_بقيع
#سبك_حمزه_سیدالشهدا
#سبك_عبدالعظیم_حسنی
🔻هشتگهای مناسبت ها: 📋
#متن_کامل_روضه #متن_کامل_شعر
#شب_جمعه #مناجات_با_خدا
#روز_عرفه #مناجات #ماه_مبارک_رمضان
#پیامبر_اکرم #عيد_مبعث
#شهادت_امام_علي
#میلاد_امیرالمؤمنین #عید_غدیر #مدح_امیرالمؤمنين #امیرالمؤمنین
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
#مولودی_حضرت_زهرا
#میلاد_امام_حسن #شهادت_امام_حسن #مدح_میلاد_امام_حسن
#پیاده_روی #صفر #اربعین #شهادت_امام_حسین #حضرت_عباس
#تاسوعا #میلاد_سرداران_كربلا
#حضرت_زینب #امام_سجاد
#شهادت_امام_باقر #شهادت_امام_صادق
#امام_موسی_کاظم #شهادت_امام_كاظم
#وداع_محرم_صفر
#شهادت_امام_رضا #میلاد_امام_رضا
#ميلاد_امام_جواد #شهادت_امام_جواد #شهادت_امام_هادي #میلاد_امام_هادی
#امام_حسن_عسکری
#امام_زمان_عج #میلاد_امام_زمان
#مدح_ميلاد_امام_زمان
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
#ميلاد_علي_اصغر
#وفات_حضرت_ام_کلثوم
#حضرت_سكينه #حضرت_خدیجه #سالروز_ازدواج #حضرت_عبدالعظیم
#حضرت_معصومه #حضرت_ام_البنين
#میلاد_حضرت_رقیه #حضرت_رقیه
#تخريب_قبور_بقيع #شهادت_حضرت_حمزه #وفات_عبدالعظیم #میلاد_حضرت_معصومه #عروسی_حضرت_زهرا_امام_علی
#رحلت_امام_خمینی
#وفات_مادر #وفات_پدر
🔻هشتک های محرم🏴
#طلیعه_محرم
#سبک_مسلم_بن_عقیل
#فیش_روضه_حضرت_مسلم
#سبک_ورود_به_کربلا
#فیش_روضه_ورود_به_کربلا
#سبک_شهادت_حضرت_رقیه
#فیش_روضه_حضرت_رقیه
#سبک_اصحاب_امام_حسین
#سبک_طفلان_حضرت_زینب
#فیش_روضه_طفلان_زینب
#سبک_شهادت_حضرت_عبدالله
#فیش_روضه_حضرت_عبدالله
#سبک_شهادت_حضرت_قاسم
#فیش_روضه_حضرت_قاسم
#سبک_شهادت_علی_اصغر
#فیش_روضه_علی_اصغر
#سبک_شهادت_علی_اکبر
#فیش_روضه_علی_اکبر
#سبک_شهادت_حضرت_عباس
#فیش_روضه_حضرت_عباس
#سبک_امام_حسین
#فیش_روضه_امام_حسین
#فیش_روضه_شام_غریبان
#سبک_ویژه_اسارت_آل_الله
#فيش_روضه_اسارت_آل_الله
#⃣ #فیش_روضه_حضرت_زينب
#⃣ #حضرت_زينب
#⃣ #شهادت_حضرت_زينب
اَلسَّلامُ عَلَیٰ قَلبِ زَینبِ الصَّبور وَ لِسانُهَا الشَّکور سَلامٌ عَلَی مَن عَجَبَت مِن صَبرِها مَلائِکَةُ السَماءِ...
السَّلامُ عَلَیکِ یا مُهجَةَ قَلبِ البَتول، وَقُرَّةَ عَینِ الرَّسول، یا حَبیبَةَ خَیرِ خَلقِ الله، وَرَبیبَةَ بَیتِ وَحیِ الله، وَشَقیقةَ السِّبطَین، الحَسَنِ وَالحُسَین، وَعَمَّةَ الأئِمَّةِ المَیامین، مِن آلِ طهَ وَیاسین، وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه
بر جلوه ی صبر و استقامت صلوات
بر مظهر والای امامت صلوات
بفرستد هر آن کس که شفاعت طلبد
از زینب کبری به قیامت، صلوات
*شب وفات شهادت گونه ی عمه ی سادات حضرت زینب کبری سلام الله علیهاست، دلهامون از همین راه دور روانه ی حرمش کنیم و پای دلم و با اشک چشم اونجا عرض ادب کنیم...*
پس از تو آب اگر خوردم از این چشمان تر خوردم
گُلی هستم که از شش جهت به خار برخوردم
شب شهادت چه خانومیِ؟ همون خانومی که داداشش ابی عبدالله داشت میرفت میدان، دیگه محرمی براش نمونده بود...
تا قبلش هی می گفت:کجا میخوای بری؟مارو به کی میسپاری؟ ابی عبدالله زینب رو آرام می کرد،تا دستش رو گذاش رو قلب زینب..زینب گفت:برو قربونت برم...*
برای دلخوشی دختران نیمه جانت بود
در این یکسال و اندی لقمه نانی هم اگر خوردم
چه کارى برمى آمد از برادر مرده اى چون من
فقط زانو بغل کردم، فقط خون جگر خوردم
*عبدالله سئوال کرد از کنیزِ بی بی،حالِ همسرم زینب چطوره؟ بهتر شده؟ چند وقتِ لب به آب و غذا نمیزنه... کنیز نگاه کرد به عبدالله بن جعفر،گفت:آقا خیلی حالش خرابه، هر کاری می کنیم آروم نمیگیره،عبدالله ثروتمند بوده،یه روز نشست مقابل زینب،خانوم! بریم یه باغی یه بستانی حالت بهتر بشه،خیلی اصرار کرد خانوم قبول کرد،اومدن باغ و بستان،یه لحظه نگاه کرد دید زینب کنار جوی آب نشسته،هی به این آب نگاه میکنه،خانوم!چی شده؟اومدیم اینجا آروم باشیم،دیگه دست از گریه بردار..عبدالله! چه کنم دست خودم نیست، آب می بینم یاد حسین می افتم..لباش به هم می خورد،هی می گفت:جیگرم میسوزه...گلارو می دید گریه می کرد،عبدالله! همه گلام رو کربلا پرپر کردن...*
منی که سایه ام را مردم کوچه نمی دیدند
منی که شش برادر داشتم، حالا نظر خوردم
به نان کوچه و خرمای مردم لب نزد زینب
میان کوفه هر چه خوردم از دست پدرخوردم
*میرزای شیرازی نشسته بود براش روضه بخونن،روضه ی بی بی حضرت زینب سلام الله علیها... روضه خون شروع کرد روضه خواندن "السلام علیکَ یا اباعبدالله"جمله اول صدا زد: "دَخَلَت زِینَبُ عَلَیٰ اِبنِ زیاد" یه وقت دیدن میرزای شیرازی داره تو صورتش میزنه، از هوش رفت،به هوش اومد،گفتن:آقا! هنوز روضه شروع نشده؟ گفت:دیگه چی میخوای بگی؟ زینب کجا؟مجلس ابن زیاد کجا؟....*
نمی دانم تو می بینی که جایی را نمی بینم؟
غروبی داشتم میرفتم از خانه به درخوردم
شب شام غریبانت از این خیمه به آن خیمه
برای هر یتیمی که سپرگشتم سپرخوردم
تو و پیراهن پاره، من و این چادر پاره
تو سنگ از صد نفر خوردى،من از صدها نفر خوردم
*گفت: هر جا سرهای بریده رو وارد می کردن روی نیزه،عمه ی سادات اول سر بريده ي ابي عبدالله رو نگاه می کرد، ریاض القدس نوشته: نگاه می کرد ببینه سر چطوره..گفت: هر جا مارو وارد کردن دیدم چشاش باز بود،حواسش به دختراش بود، به زن ها بود، فقط یه جا دیدم چشاش رو بست، اونم وقتی مارو از دروازه ساعات وارد کردن،گفت:نگاه به سر بریده کردم،دیدم چشاش رو روی هم گذاشته،یعنی دیگه نمی تونم ببینم...*
ببین این روزها پیراهنم هم رنگ عوض کرده
فقط گرما نخورده بودم آنهم آنقدر خوردم
✍️ #علی_اکبر_لطیفیان
عبدالله بن جعفر هر چی التماس می کرد،خانوم! چرا اصرار داری بسترت رو تو صحن خونه زیر آفتاب پهن کنم،دیگه جونی برات نمونده،چرا زیر سایه نمیآی؟
فرمود:عبدالله! آخه تو که نبودی ببینی، جلو چشمام،بدن حسینم زیر آفتاب،روی خاک ها،اجازه ندادن کنار بدنش قدری عزاداری کنم...
اشکاتو روی دست بگیر،دستای گداییت رو بالا بیار ،الهی بحق زینب، خدایا به اضطرارِ عمه ي سادات به سوزِ دل زینب کبری، به اشک چشمش، به دل داغ دیده اش، به چادر خاک آلودَش، به بدن تازیانه خوردهاش، فرج امام زمانمان را برسان، موانع فرجش برطرف بفرما... امشب همه ما را به زینب کبری ببخش..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #فیش_روضه_حضرت_زينب
#⃣ #حضرت_زينب
#⃣ #شهادت_حضرت_زينب
*السلامُ علیکِ یا بِنتَ وَلیِ اللهِ المُعَظَّم ،السلامُ علیکِ یا عَمَّةَ وَلِیِ اللهِ المُکَرَّم السلامُ عَلیکِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب، السلامُ علیکِ یا مَن ظَهَرَت مَحَبَّتُها لِلحُسَینِ المَظلوم،فِی مَوارِدِ عَدیدةٍ وَ تَحَمَّلَت المَصائِبَ المُحرِقَةَ لِلقُلوبِ مَعَ تَحَمُّلاتٍ شَدیدَةِ، السَّلامُ علیکِ أَیَّتُهَا البَعیدةُ عَن الأَوطانِ
سلام بر اون خانومی که از خونه اش دور افتاد
السلامُ علیکِ أَیَّتُهَا الأَسیرَةُ فِی البُلدان"
سلام به اون خانومی که شهر به شهر به اسارت رفته
" السلام علیکِ أَیّتُها المُتَحَیِّزَةُ فِی خَرابَةِ الشام السَّلامُ علیکِ أَیّتُها المُتَحَیِّرَةُ فِی وُقُوفِکَ عَلی جَسَدِ سَیِّدِ الشُّهَداءِ...
اَللهمَّ کُن لولیَّک...
ای روضه خوان صبح و مساء،صاحب الزّمان
ای داغدار کرب وبلا ، صاحب الزمان
*سئوال كرد:آقاجان! برای کدام روضه است فرمودید شب و روز اشک می ریزم،اگه اشک چشمم تموم بشه خون گریه می کنم..آیا روضه ی جدت غریبتون ابی عبدالله است؟ آقا فرمود:اگه جدم هم بود با من خون گریه می کرد...روضه ی عمو جانتون قمر بنی هاشمِ،آقا فرمود:اگه عباسم بود با من گریه می کرد...روضه علی اکبر؟نه...قاسم؟نه کدوم روضه است؟فرمود: من برا اسارت عمه جانم زينب خون گریه می کنم،که عمه ی مارو پشت دروازه ساعات آوردن..*
صاحب عزای عمّه ی قامت خمیده ای
خون، جای اشک، بین عزایش چکیده ای
*شب حضرت زینبِ، هیچ کسی مثل حضرت زینب داغ هجر رو نکِشید،لذا برای همینِ که امام زمان می فرمایند: خدارو برا فرج ما به حق عمه جانمون زینب قسم بدید. *
وقت مرور ِ داغ ِ روی داغ ِ عمّه هاست
گویی که خیمه ات لب ِ گودال کربلاست
داری شبیه عمّه به خود لطمه می زنی
بشکسته از جراحت ِ رگ های گردنی
دارد نشان ِ سنگ و عصا روی پیکرش
رفته ز کینه، بر سر ِ سرنیزه ها سرش
اینجا شروع ماتم جانسوز عمّه است
آغاز ِ اشک ِ هرشب و هرروز ِ عمّه است
*مصیبت ها دید عمه ی امام زمان، الهی بمیرم دردناک تر از همه گمان میکنم این بود:
اومد گودی قتلگاه بدن برادر را پیدا کرد، گاهی صدا میزد: "أنتَ أخی؟" آیا تو برادر منی؟ گاهی صدا میزد:"یَومٌ عَلیٰ صَدرِ المصطفیٰ یَومٌ عَلیٰ وَجهِ الثَّریٰ...." داداش یه روز رو سینۀ پیغمبر جات بود؛ یه روز رو خاک کربلا...
یک وقت دیدن لحنش عوض شدصدا میزنه:
"یا جَدّاه هذا حُسَینٌ بِالعَراء، مُقَطَّعُ الْأَعْضاءِ،مَسْلُوبُ الْعِمامَةِ وَالرِّداءِ، مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ" گفت و گفت تا به این جمله رسید یا رسول الله این همون حسینیه که زیر گلوش رومیبوسیدی...حسیـــــن...
چه زینبی، چه حسینی، چه خواهر و برادری. پنجاه و شش سال داشت زینب، ابی عبدالله پنجاه و هفت سال. یعنی پنجاه و شش سال زیر سایه برادر زندگی کرد، شرط ضمن عقد گذاشت برا عبدالله شوهرش، گفت زینب هرجا حسین بره باهاش باید بره، نکنه بگی نه! من هرجا حسینم بره باهاش میرم...*
جسمش همانند دلم در کربلا ماند
جز پیروهن از یوسف زهرا نشان نیست
*این پیروهن قصه داره..اومدن پیش امام سجاد علیه السلام، گفتن آقا جان: معذرت میخواهیم، غلط کردیم، نفهمیدیم شما رو اذیت کردیم. چکار کنیم از ما راضی بشی؟ حضرت فرمود: راضی نمیشیم، اما چند تا کار رو باید انجام بدید. اول اینکه چند تا مرکب خوب بیارید ما رو برگردونه مدینه، دوم اینکه هرچی غنیمت از ما گرفتید همه شو برگردونید. همه غنایم رو آوردن آماده حرکت، امام سجاد دید زینب تکون نمیخوره از جاش. عمه جان چی شده؟ چرا نمیای بریم؟ گفت: عزیز برادرم!هنوز امانتی من رو نیاوردن، من تا امانتیم رو نگیرم از اینجا تکون نمیخورم. چیه امانتیت عمه جان؟ گفت بگو بهشون خودشون میدونن. یکیشون رو صدا زد گفت: عمه جان من امانتیش رو میخواد. رفت و برگشت. دیدن یه تیکه پارچه آورد به دست زینب داد. زینب تا نگاهش کرد رو چشماش گذاشت. هی میگه حسین..
یک سال و نیم زینب با این پارچه گریه کرد. میدونی این پارچه چیه؟ عبدالله میگه: لحظات آخر عمر خانم دیدم این پارچه رو هی رو چشمام میذاره، هی گریه میکنه. گفتم برم ببینم چیه! جلوتر اومدم دیدم پیراهن خونیه برادرش حسینه.. یک سال و نیم با خاطرات حسینش زندگی کرد*
اصلا تمام هستی زینب حسین بود
یک سال و نیم روی سر من سایه بان نیست
گفتم کنار جسم سقایم به عَلقم
خواهر حریف خنده ی شمر و سنان نیست
من هرچه دیدم جز به زیبایی نبود و
جز شکرلله ورد دیگر بر زبان نیست
*یک سال و نیم این خاطرات جلو چشم زینب، گریه میکرد. حسین حسین میگفت. دستت رو بیار بالا، قبلش آغشته به اشکت کن. بگو خدایا برا زینب گریه کردم. فرج امام زمان، سلامتی رهبرمون، شفای مریض ها، برای نزول باران رحمت الهی، چند مرتبه بلند بگو یا حسین...
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
#⃣ #روضه_هنده
#⃣ #هنده_و_خرابه_شام
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #متن_روضه_کوتاه
#⃣ #متن_روضه
#⃣ #فيش_روضه_اسارت_آل_الله
#⃣ #فیش_روضه_حضرت_زينب
#⃣ #روضه_دفتري
#⃣ #متن_روضه
....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
اَلسَّلامُ عَلَیٰ قَلبِ زَینبِ الصَّبور وَ لِسانُهَا الشَّکور سَلامٌ عَلَی مَن عَجَبَت مِن صَبرِها مَلائِکَةُ السَماءِ...
ایرانِ فاطمی، همه غمخوار زینبند
این ملتِ حسینی، علمدار زینبند
*كيه اين خانوم؟چه مقامی داره این بی بی؟...*
زینب اگر نبود، جهادی نداشتیم
قرآن و دین، نتیجهی پیکار زینبند
فرماندهانِ ما، همه شاگردِ مکتبش
رزمندگانِ ما، همه انصار زینبند
*یاد کنیم امشب تمامیِ شهدامون رو، خصوصا شهدای جنگ تحمیلیِ اخیر رو، سرداران شهید حاجی زاده، سلامی، باقری...*
مائیم اگر، مطیعِ امامینِ انقلاب
آنان مطیعِ سید و سالار زینبند
از صبر و شُکرِ اوست، به گودال قتلگاه
اجساد، در تحیّرِ دیدار زینبند
*عمه ی سادات زینب کبری کنار کشته ی داداشش نشسته بود، گاهی صدا میزد "أَ أَنتَ أَخی؟"آیا تو برادر منی گاهی صدا میزد:یاجَدّاه.!
گاهی دست زیر بدن پاره پاره برادر میبرد، صدا میزد. خدا! این قربانی رو از آل محمد قبول کن، حسین...چه کردن با این خواهر داغ دیده؟ یابن الحسن! یه عده از عربها اومدند اما با کعب نی و تازیانه از بدن برادر جداش کردند...
صبر و شُکرِ اوست، به گودال قتلگاه
اجساد، در تحیّرِ دیدار زینبند
پیغمبران، مطیعِ فرامینِ حضرتش
والله اولیاء، هوادار زینبند
بعد از حسین، قافله سالارِ عشق اوست
اهلِ حریم و اهلِ حرم، یار زینبند
دستی، به نورِ معجرِ زینب نمیرسد
تا بانوان، حجاب نگهدار زینبند
در کوفه، صوتِ حیدریاَش انقلاب کرد
عشاق، محوِ نطقِ گهربار زینبند
از کربلا و کوفه و شام و مدینه
امروز اهل درد، عزادار زینبند
بیاِذنِ او، کسی به شفاعت نمیرسد
محشر تمامِ خلق، گرفتار زینبند
آنانکه میدهند، خدا را به او قسم
روز ظهورِ یار، فداکارِ زینبند
✍#محمود_ژولیده
خانومی است به نام هنده، چندین سال خانه ی امیرالمؤمنین زندگی کرده، حالا زن یزید ملعون شده، اما دلش هنوز به عشق امیرالمؤمنين مي تپه،خرابه ی شامه، میگه: شب شد دیدم عده ای کنیز اطراف یه خانم مجلله ای رو گرفتن دارند میارن. بی بی زینب تا چشمش افتاد به این خانم بلند شدند رفتن بین بچه ها نشستن چادر رو صورت کشیدن. الهی بمیرم برات زینب، کار به جایی رسیده بود با دستشون صورتشون رو پوشانده بودن، الله اکبر هنده آمد روی کرسی مخصوص که گذاشته بودند نشست، رو کرد به خانوما، خانم ها بزرگ تر شما کیه؟ یه چندتا سوال ازش دارم بی بی زینب رو نشونش دادن. یکی گفت: عمه جان! خانم ادب داره جوابشون رو بدید.
دختر علی است، دختر حضرت زهراست. اینجا گفتند: خانم جان این خانم فرق میکنه جوابشون رو بدین. رو کرد به بی بی زینب...
خانومِ اسیر! بگو بدانم شما از کدام شهر و دیارید؟ بی بی فرمودند: ما از مدینه ی پیغمبریم. هنده تا نام رسوالله و مدینه را شنید ادب کرد از روی کرسی بلند شد نشست روی خاکای خرابه صدا زد: خانوم! اسم مدینه رو بردی من چندسال تو مدینه بودم خاطرات خوبی دارم، دوستان خوبی دارم، بگو بدانم شما از کدام محله ی مدینه هستید؟ بی بی فرمودند: ما از محله ی بنی هاشمی هستیم. هنده خوشحال شد یعنی میشه این خانم زینب من رو دیده باشه؟ یعنی میشه این خانم از حسین به من خبری بده؟ صدا زد: خانوم! بگو بدانم آیا خانه ی مرتضی علی و زهرا را میشناسی؟ گفت: بله! چقدر هنده خوشحال شد. گفت: خانوم آیا بچه های زهرا رو میشناسی؟ فرمودند: بله! از کدامشان سوال میکنی؟ صدا زد: خانوم! بگو بدانم آیا حسینِ زهرا را میشناسی؟فرمودند: بله، هنده حسین رو خوب میشناسم. باز سئوال کرد: آی زنِ اسیر از بی بی زینب خبری داری؟ چادر رو کنار زد بی بی، فرمود: هنده حق داری نشناسی بخدا من زینبم! آنچنان هنده تو صورت خودش زد، صدا زد: کاش کور شده بودم نمی دیدم، خانوم! به من گفتن اسرای خارجی اند. شما کجا؟ اسیری کجا؟ شما کجا؟ خرابه ی شام کجا؟ ای حسین...
هرچه روضه بخوای بخونی برای بی بی همه یه طرف این روضه یه طرف: همین که وارد مجلس شام شد با آستینش صورتشو گرفت، چرا؟ این همون کسیِ که وقتی میخواست زیارت جدش بره.. علی حرمو تاریک میکرد کسی قد و بالای زینبش رو نبینه حالا آوردنش تو مجلس نامحرما..*
من کجا مجلس بیگانه کجا
من کجا گوشهٔ ویرانه کجا
من کجا مجلس اغیار کجا
من کجا کوچه و بازار کجا
*خدایا به سوزِ دل زینب کبری، به اشک چشمش، به دل داغ دیده اش، به چادر خاک آلودَش، به بدن تازیانه خوردهاش، فرج امام زمانمان را برسان، موانع فرجش برطرف بفرما امشب همه ما را به زینب کبری ببخش*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram