#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
در سرم جز هوای دلبر نيست
آنكه بی او دمی مرا قرني ست
دل به دستِ خیالِ او دادم
چه كنم؟ چارهايم ديگر نيست
غم به ما هم عنایتی دارد
روزیِ ما مگر مُقدر نیست
در گلستانِ عشق قانونی ست
گل نباشد - گلی که پرپر نیست
گفتم ای یار گوشۀ چشمی
گفت حاشا که این مُیسّر نیست
اولین حرفِ یارِ من این بود
حرف اول که حرفِ آخر نیست
عصمت پاك حق! نجابت ناب!
چون تو در بحرِ عشق گوهر نیست
نیستم کافرِ کرامتِ تو
تو سخایت به حدِ باور نیست
*میشه یکیش رو بگی؟ شبِ عروسیش دارن میبرنش ، برو بپرس یه عروس دلخوشیش شبِ عرویسش لباسِ عروسیشِ .. آی قربونت برم مادر جان .. عروسُ دارن با عزتُ جلال میبرن .. سائِلِ اومد بی بی عجب لباسِ زیبایی داری .. (عجب مادریِ ..) بعضیا اینجوری گفتن ، میگن برگشت لباسِ نو رو داد لباسِ کهنه رو تنش کرد ، پیغمبر یه لحظه چشمش به دخترش افتاد بابا کو لباسِ عروسیت .. بابا به سائلی هدیه دادم .. پیغمبر اشک ریخت هی میگفت بابات فدات بشه*
روزِ محشر که میدَمَد خورشید
زان افق میدمد که خاور نیست
شاعر : #ناصر_فيض
________
فاطمه! ای زبانِ دردِ علی
داغِ تفسیرِ آهِ سردِ علی
*این گوشه کنار عقب نمونی .. شبایِ آخرِ عمرِ مادرمونه .. خدا مادرتُ حفظ کنه ،چیزی نمونده شبایِ سختِ علی و بچه هاشِ .. کارِ این خانم به جایی کشید ازین پهلو به اون پهلو نمیتونه بچرخه .. آی قربونِ بچه هایِ قد و نیم قدت برم خانم .. این شبا یه پرستار داره .. زینب بالاسرِ مادرِ .. خدا این خانم چهار پنج ساله این شبا پلک رو هم نمیزاره .. مگه مادرش چه بلایی سرش اومده .. هم پهلوش شکسته ،هم بازوش شکسته ، هم همش دستش رو صورتشِ یا ریشه هایِ معجرش رو صورتشِ .. نکنه علی جایِ دستِ اون دومی رو ، رو صورتش ببینه .. آی مادر .. آی مادر ..
دیدی صیاد یه صیدی رو میزنه ، دنبالِ ردِ خونُ میگیره .. میرسه بالاسرِ صید ببینه هدفُ خوب زده یا نه .. نیومدن حالِ مادرمونُ بپرسن .. اومدن ببینن مسمار کارشُ کرده یا نه .. آی نَنَه ..
در زدن ، علیِ مظلوم درُ باز کرد یه وقت دید اون دو نفر اومدن .. علی اومدیم دیدنِ خانومت ، حضرت اومد فرمود بی بی جان فلانی و فلانی اومدن ، گفت بگو برگردن .. زبانِ حال بگم داد بزنی علی اینا بچه مُ کشتن ،حقِ تو رو غصب کردن (بگم ؟) علی نبودی یه جوری تو کوچه زد تو صورتم .. هر چی از تو بغض داشت تو دستش جمع کرد .. هر کجایِ جلسه نشستی (نکنه روضۀ فاطمه بخونن آروم گریه کنی ، باید داد بزنی ..)
اومد گفت فاطمه شما دوتا رو به حضور نمی پذیره .. گفتن علی ما تو رو واسطه قرارمیدیم ، اومد گفت فاطمه منو واسطه کردن یه وقت این مادرِ باوفا گفت علی البَیتُ بَیتُک وَ الحُرَّة اَمَتُک .. علی جان خونه خونۀ توِ منم کنیزِ توام ..اومدن کنارِ بستر (ببین چه خبر بوده) نمیدونم مادرمون اون دو تا ملعونُ دید چه حالی شد .. فقط گفت فضه بیا صورتمُ برگردون .. کار به جایی رسیده این مادرِ هجده ساله صورتشم نمی تونه برگردونه .. گفت زهرا :*
باور نمیکنم که تو بی بالُ پر شدی
خسته شدی شکسته شدی مختصر شدی
شرمنده ام به خاطرِ من زخم خورده ای
از بس که در مقابلِ دشمن سپر شدی
این شهر چشمِ دیدنِ ما را نداشتند
از دستِ هم محلیِ خود خون جگر شدی
آتش زبانه می زد و در نیمه باز بود
فهمیدم از صدا زدنت؛ بی پسر شدی
شاعر : #محمد_حسن_بیات_لو
*گفت دستاش از شکافِ در بیرون اومده بود ، دومی ملعون انقده با تازیانه زد .. صدا نالۀ مادر بلند شده .. نانجیب هیچ اعتنایی نکرد ، آنچنان با لگد به در زد .. میگه یه ناله زد کاَنَ مدینه به لرزه افتاد .. میگه یه لحظه رفت دلم به حالش بسوزه ، یاده جنگ آوری هایِ علی افتادم ، کینۀ علی تو دلم شعله ور شد .. رفتم جلو دیدم پشتِ در خودشُ جمع کرده یه جوری سیلی به صورتش زدم ..*
(بریم کربلا ..) پسرشم از بالا ذوالجناح با صورت رو خاک افتاد .. هر جوری بود بلند شد .. یکی رسید به کتف و شانه و پهلو ضربه زد .. هی آقا زمین میخوره هی پا میشه .. دیدن سنان اومد ، گفت برید کنار این صیدِ خودمه .. با نیزه به سینه ش زد ..
حسین ....
میگن هنوز جون داشت با اسب از رو بدنش رد شدن .. یکی میگفت پیرهنش برا منِ .. یکی میگفت انگشترش برا منِ ..
ای حسین ..
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #زمینه
#⃣ #سبک_شهادت_امام_باقر
#⃣ #شهادت_امام_محمدباقر
#⃣ #شهادت_امام_باقر
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅ #بند_اول
یه عمره که گریونی با آه سینه سوزت
گریه بــرا عاشـــورا شده کار هر روزت
جاریه سیل اشکات به روی صحن گونت
مجلس روضه خونی میگیری توی خونت
بار غــم رو دلت سنگینه
غصه هات از غم دیرینه
قلبمون تو عزات غمگینه
هر چی ما میگیم تو با دوچشمت دیدی
پــای بـه پـای نـی سینــه زدی بـــاریدی
*(نمیره از یادت...
کوفه ی بی مرامو
سفر به شهر شامو
سنگای روی بــامو) ۲
✅ #بند_دوم
بــا درد و آه و ناله روز و شبت سر میشه
تا شیرخواره میبینی دو چشم تو تر میشه
با یه دلِ پر حسرت روضه میگیری هر سال
زینب و موجی از خون یادت نرفته گودال
مثله بغضِ پر از فریــادی
وقتی که از نفس افتادی
با غم کـربلا جــون دادی
داری میسوزی برای مشکِ سقا
گریـه میکنی بـه یادِ اشک سقا
نمیره از یادت...
آتیش خیمه ها رو
ناله ی بی صدا رو
روضه ی کـربلا رو
*(نمیره از یادت...
کوفه ی بی مرامو
سفر به شهر شامو
سنگای روی بامو) ۲
✅ #بند_سوم
هنوز جلو چشماته شلوغیه تو بازار
خاطره های اونروز روحتو میده آزار
هنوز سر رونیزه داره میشه کابوست
نامحرمارو دیدی دور و بــرِ ناموست
بـی کسی تو رو تا دیــدن
به حال و روز تو خندیدن
دور تو کف زدن، رقصیدن
دیدی غارت گوشواره و خلخال و...
دیـدی سوختـن دامنای اطفال و...
نمیره از یادت...
غـروب تلخ غــارت
خــرابـه و اسـارت
بی حرمتی،جسارت
*(نمیره از یادت...
کوفه ی بی مرامو
سفر به شهر شامو
سنگای روی بامو) ۲
✍ #محمد_حسن_بیات_لو
#روح_الله_نوروزی
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #مدح_عید_غدیر
#⃣ #مدح_امیرالمؤمنين
#⃣ #غدیر
#⃣ #عید_غدیر
#⃣ #عید_غدیر_خم
#⃣ #مدح_خوانی
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
ای هست من ز هست تو یامرتضی علی
دست خداست دست تو یا مرتضی علی
چشم كسی ندیده به هنگام کارزار
یك بار هم شكست تو یا مرتضی علی
اوج تمام بال و پر هر پرنده ای
باشد همیشه پست تو یا مرتضی علی
بیچاره دشمنت که به تیغت دو نیم شد
به به؛به ضرب شصت تو یا مرتضی علی
مشكل گشای خلقی و حل میشود فقط
كار همه به دست تو یا مرتضی علی
ساقی كوثری و دو دستت پیاله است
هستم خراب و مست تو یا مرتضی علی
✍ #محمد_حسن_بیات_لو
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram