#⃣ #فیش_روضه_ماه_رمضان
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #شب_اول_رمضان
....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَ.. لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ..
..اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ...وَ ارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى كُلِّ عامٍ وَ اغْفِرْ لى تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ يا عَلاّمُ.
الهی العفو...
امام رضا علیه السلام می فرمایند: مادرِ ما فاطمه شب اول هر ماه که میشد میومدن بیرونِ خانه، زیرِ سقف آسمان، ماه رو ببینند.مادرِ ما تا میومد بیرون مردم ماهِ آسمان رو نمی دیدند. نور مادر ما فاطمه غلبه ی بر نورِ ماه داشت...مادرم ماه رو که میدیدن وقتی وارد حجره میشدن تازه مردم ماه رو تو آسمون میدیدند.
لذا یکی از القاب بی بی منصوره است.
امام صادق علیه السلام می فرمایند: برای این مادرِ ما فاطمه رو، منصوره می نامند که مادرم فاطمه در روز سه مرتبه نورش همه مدینه رو فرا می گرفت...جوری نورِ فاطمه همه مدینه رو فرا می گرفت، همه می فهمیدن فاطمه تویِ محراب عبادت ایستاده...
شب اول ماه مبارکِ رمضانِ، شب اولی بریم مدینه... ان شالله همه ی شهدا، اموات از شیعیان امیرالمؤمنین، پدر و مادرامون همه فیض ببرن...
تا در خانه رو زدن جوری حضرت زهرا سلام الله علیها بلند شد خودش رو رسوند به پشت در .. وقتی پشت در ایستاد اون دومی ملعون خودش نامه نوشته به معاویه لعنت الله علیه میگه معاویه، پشت در ایستاده بودم دیدم انگشتان فاطمه از پشتِ در معلومه چنان محکم به پشت در ایستاده زهرا .. صدای نفس نفس زدنهای فاطمه از پشت در می آمد .. میخواستم برگردم یهو یاد کینهی از علی افتادم .. معاویه دور خیز کردم چنان ضربه ای به در زدم... صدای شکستن استخوان های فاطمه رو شنیدیم...
به فاطمه الهی العفو ..العفو....
خدایا! کارِ بخشش ما رو به شب آخر ماه رمضان نگذار، شب اولی مارو به فاطمه ببخش...الهی العفو ..العفو....
هر چی حاجت داری از در این خانه باید بگیری. امام صادق فرمود: همه ی مردم حاجت دارند درِ خانه ما میان اما ما حاجت داریم در خانه مادرمان زهرا میریم*
هست جبریل دعا گوی محبّ زهرا
تا زمانی که به زیر عَلَمِ فاطمه است
هرکسی عزَّتِ خود را زِ خدا می طلبد
راهِ آن خاک شدن بر قَدَمِ فاطمه است
آن بهشتی که خدا وصف به قرآن کرده
گوشه ای از حَرمِ مُحترمِ فاطمه است
*چقدر مصیبت این بانو برای اهل بیت سخت و تلخ بود.راوی میگه امام کاظم نقلی از پیغمبر خدا فرمود ،:" اَلا إنّ فَاطِمَة بَابُهَا بَابِي" آی مردم بدانید..درِ خانه زهرا در خانهٔ منه "وَ بَیْتُهَا بَیْتِي" خانه اش خانه منه
پیغمبر خدا میفرماید "فَمَنْ هَتَکَهُ فَقَدْ هَتَكَ حِجَابُ اللّهِ" کسی که این خانه را هتک حرمت کنه هتک حجاب الهی رو کرده. راوی میگه اینجا بود امام کاظم گریه کرد طولانی آنقدری گریه کرد که ناله اش قطع شد"و قال: هُتك وَ الله حجابُ الله" یعنی به خدا قسم حجاب الهی را هتک کردن.
چه اتفاقی افتاد پشت در؟ خودِ بی بی فرمود:«وَ النَّارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی»آتش زبانه میکشید و صورتم را می سوزاند...
«وَ فَسَقَطتُ لِوَجهِی»من با صورت به زمین افتادم «وَ اَنَا حٰامِل» من باردار بودم...*
زهرا پشت دره
بار شیشه داره و آتیش در بدجور شعله وره
باور نمی کنم
این که دارن میزنن باهمدیگه ناموس حیدره
* مادر سادات که زمین خورد، فضه رو صدا زد، فضه ی خادمه اومد کمک، شاید اسماء هم اومده باشه براي كمك، بچه های بی بی هم اومدن کمکش، اما من میخوام بگم دلا بسوزه برای عمه ی سادات زینب کبری سلام الله علیها کربلا، گودیِ قتلگاه، یکه و تنها کنار بدنِ بی سر ابی عبدالله، آیا کسی اومد کمک بی بی...؟ آیا کسی عمه ی سادات رو یاری کرد؟ چیکار کردن؟
یک نفر مانده بود در گودال
صد نفر میزدند زینب را
هر چه او بیشتر نفس میزد
بیشتر می زدند زینب را
تیغ ها مانده بود در بدن و
با سپر میزدند زینب را
* صل الله علیک یا ابا عبدالله... خدایا به اضطرار عمه ی سادات زینب کبری سلام الله علیها فرج امام زمان ما برسان، مرگ مارو شهادت در رکاب امام زمانمون قرار بده، رهبر عزیزمون حفظ بفرما، شر آمریکا و اسراییل به خودشون برگردان، مردم مظلوم لبنان و غزه را نصرت عنایت بفرما،
گناهان ما را ببخش و بيامرز ... تعجیل در ظهور آقا امام زمان ،شادی ارواح طیبه شهدا،امام شهدا، شادی روح اموات :رحمه الله من یقرا ،فاتحة مع اخلاص مع صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #فیش_روضه_حضرت_خدیجه
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_خدیجه
#⃣ #وفات_حضرت_خدیجه
....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَ
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیم
شب دهم ماه مبارك رمضان، شب وفات حضرت خديجه سلام الله عليهاست...
دلهامون رو راونه مدينه كنيم، بريم به پیغمبر اکرم و حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت عرض کنیم، آجرک الله یا رسول الله، آجرک الله یا فاطمةالزهرا فی مصیبت اُمِک
حالا از همین راه دور یه سلام بدیم محضر حضرت خدیجه سلام الله علیها ان شالله به همین زودی زیارت مدینه قسمت و روزی همه ماها شود.
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَةَ خاتَمِ النَّبِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ اَجْمَعینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ المُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا قَرینَةَ حَبیبِ اِلهِ السَّمآءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا حافِظَةَ دینِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا ناصِرَةَ رَسُولِ اللَّهِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
سنگ صبوره قلبِ طاهایی خدیجه
آرامشِ پیغمبرِ مایی خدیجه
کی میرسد دستِ کسی بر رتبۀ تو
از بس که بالایی و والایی خدیجه
خیرالنساها را اگر که بر شمارند
قطعاً تو جزء بهترین هایی خدیجه
درکِ مقاماتِ تو کارِ هر کسی نیست
چون مادرِ اُم ابیهایی خدیجه
بر تارُکِ اسلام نامت می درخشد
اول مسلمان ، قبلِ مولایی خدیجه
مثلِ تو را بانو خدا کی آفریده؟
تنها تویی که مثلِ زهرا پروریده
بانو تو با آسیه و مریم قرینی
ای آسمانی پس چرا رویِ زمینی؟
اسلام با دارایی تو قد علم کرد
تو اولین حامیِ این دینِ مبینی
ما را به مجهول الهُویت ها چه کاری است؟
تنها خودت هستی که اُم المومنینی
شعبِ ابیطالب تو را در خود نگه داشت
تا بر همه ثابت شود ، تنها ترینی
بانو برو بعد از تو خیلی سخت باشد
با حیدر از زهرا خیالت تخت باشد
روزهای آخرِ عمرش گفت:فاطمه جان! برو به بابات بگو لباسی که موقع نزولِ وحی به تن داشت،کفنِ من قرار بدید،همین طور هم شد...
اسماء بنت عُمِیس میگه: دیدم لحظات آخر تو بستر داره گریه میکنه،گفتم:بی بی جان! چی شده؟ شمارو که رسولِ خدا وعده ی بهشت داده،چرا گریه می کنید،فرمود:گریه ام برا خودم نیست،برا دخترم فاطمه است،شب زفافِ دخترم نیستم براش مادری کنم...اسماءمیگه،گفتم:اگر من بودم،به جای شما مادری میکنم...بی بی خوشحال شد،دعام کرد،از دنیا رفت...
رسول خدا لباسش رو کفنِ خدیجه قرار داد،همین که قبر آماده شد،با دستِ مبارکش بدنِ همسرِ مهربانش رو گرفت،داخلِ قبر خوابانید،کفن رو کنار زد،طرف راست صورتش رو روی خاک ها قرار داد...سیدها! این ماجرا تکرار نشد،تا مدینه،دلِ شب علیِ مرتضی بدن فاطمه اش رو غریبانه غسل داد،حنوط کرد،کفن کرد،با چه دلی برداشت بدنِ فاطمه رو نمی دونم،آماده ی دفن،به دو نفر نیاز داره،یک نفر باید بدن رو سرازیرِ قبر کنه،یک نفر باید بدن رو بگیره داخل قبر بخواباند،فاطمه مَحرمی جز علی نداره،همین که بدنِ فاطمه رو سرازیرِ قبر کرد...*
که ناگه از لحد نوری بر آمد
نمایان دستی از پیغمبر آمد
چو گُل به خاک نشانم نهالِ خسته ی تو
علی فدایِ تو و پهلویِ شکسته ی تو
به بازوان ورم کرده ات بگریم من
و یا به صورتِ نیلی و چشمِ بسته ی تو
*آی بی بی ها! هرجور بود بدنتون رو غریبانه غسل دادن، کفن کردن، دفن کردن اما دلا بسوزه برا اون دختر ساله ای که وقتی از دنیا رفت اون زن غساله رو آوردن، تا بدن سه ساله رو دید گفت من این بدن رو غسلش نمیدم، تا به من بگید این بچه به چه مرضی از دنیا رفته؟ به من بگید چرا پاهاش آبله داره، به من بگید چرا تمام بدن پُر از کبودیه؟ یکی صدا زد آی زن غساله! این کبودیا جای تازیانه است، جای سیلیِ.... ناله بزن بگو: حسین...خدایا به اشک چشم گریه کن های ابی عبدالله،فرج امام زمانمان برسان.....
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
📋 #فیش_روضه_رمضان
#⃣ #فیش_روضه_امیرالمؤمنين
#⃣ #شهادت_امام_علي
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
السَّلاَمُ عَلَیْكَ یَا أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ یا أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ
سلام ما به علی و نماز آخر او …
به حال راز و نیاز و به دیده ی تر او …
سلام ما به سجودش که رنگ خون دارد
سلام ما به رخ غرق خون و اطهر او
سلام ما به پریشانی حسین و حسن
سلام ما به دل پر ز آه دختر او
شبِ ضربت خوردن امیرالمؤمنینِ، امشب اون شبیِ که ندایِ “فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه “ از محراب مسجد کوفه بلند شد،امشب تا صبح که درِ خونه ی خدایی،هی بگو:ای وای علی،ای وای علی…اصلاً از اعمال شبِ نوزدهمِ،هرکی نگفته بگه:” اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمِیرَالمُؤمِنِین” خدایا ابن ملجم رو لعنت کن...
ای خدا! دلم میخواست امشب مسجد کوفه بودم،روبرویِ محراب می نشستم،برای آقام گریه می کردم…
مجلسی روایت کرده: “فلمّا احسّ الامام بالضّرب”وقتی آقایِ ما ضربه ی شمشیر رو حس کرد،ناله نزد، "وَ وَقَعَ عَلی وَجهِه" علی با صورت رو زمین افتاد….
شبِ قدر ،شبِ زیارتیِ امام حسینِِ هم هست،علی جان شنیدم پسرات کربلا با صورت رو زمین افتادن،شنیدم عباست از شما یاد گرفت،وقتی دستِ راستش و چپش رو جدا کردن، یه تیری اومد به مشک اصابت کرد،آب ریخت،اینجا پسرش چه کرد؟“وَ وَقَفَ الْعَباس مُتِحَیِّرا” عباس همین طور ایستاد…یه چیزی باید به این حیرت خاتمه بده،یه وقت عمود آهن به سرش زدن،مثل بابایِ غریبش با صورت به زمین افتاد…*
علقمه گفتم و دیدم که سواری بی دست
تیر آنقدر به او خورد که از نا افتاد
علقمه گفتم و دیدم که عمودی آمد
ناگهان در وسط معرکه سقا افتاد
ده مرتبه صدا بزنید: یا حسین….
*اميرالمؤمنين وقتي ضربت خورد، دیگه نتونست تو محراب طاقت بیاره، بدنشو گذاشتن تو گلیمی ، آوردن نزدیک خونه … این بدن سالمه ، فقط فرقش ضربه خورده …. هنوز حیات در این بدن باقی است … گلیم کجا ؟ بوریا کجا ؟ این بدن هنوز زیر سم اسب نرفته …. آخ یه وقت زینب دید یه هاتفی داره صدا می زنه … زمین داره با این ناله میلرزه، حسنین هم که مسجدن ؛ دقت کرد ببینه هاتف چی می گه شنید داره میگه : “تهدمت و الله ارکان الهدی قًتل علی المرتضی …” یه جا اینجا دلش خیلی به لرزه افتاد … بیست و یک سال بعد تو خیمه نشسته بود ، دید هوا تیره و تار شد …. زمین شروع کرد لرزیدن، یادش افتاد، پا برهنه به سمت خیمه ی امام چهارم دوید ، عزیز برادرم چه خبره؟!! کربلا داره میلرزه ؟!! فرمود عمه جان کار بابامو یکسره کردن …. آخ نگاه کن سرشو بالا نیزه زدن ….حسین ….
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #روضه_امیرالمؤمنين
#⃣ #شهادت_امام_علي
#⃣ #امام_زمان_عج
#⃣ #شب_قدر
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
شب قدر کجا روضه داری تو
شنیدم همش گریه داری تو
تو کوفه چقدر بی قراری تو
با بچه یتیما نشستی یا
به سر میزنی از غم بابا
یا خیمه زدی تنها تو صحرا
یادت نره آقای من خط بکش رو گناهام
از همون رو سیاهام
آقای من مارو امشب
کربلا،میری دعا کن ما رو
آقای من یه کاری کن قد خدا شم
بذار من تا زائر کرب و بلا شم
خداحافظ ای کوفه ی غم ها
خداحافظ ای شهر تهمت ها
خداحافظ ای بچه یتیما
خداحافظ ای زینب بابا
خداحافظ ای ثانی زهرا
خداحافظ ای وارث زهرا
ای دخترم تو مدینه،دیدی دستای بسته
با پهلوی شکسته،تو مدینه،دیدی مادر افتاده
محسن پرپر افتاده ... ای دخترم ...
بمیرم گل تو رو با غم سرشتن
بمیرم کرب و بلا برات نوشتن
بمیرم که دیدی سرم خونین
نمیخوام عزیزم بشی غمگین
زده بر سرم ضربه ای سنگین
عزیزم بیا امشبو بغضتو نشکن
اخه بعد من میزنه دشمن
آتیش به جیگر حسن من
داداش تو،تو مدینه
دیده ماه و ستاره رو زمینه
داداش تو دیده یه گل پر پر
سیلی خوردن مادر تو مدینه
تو سنگ صبور غربت و غمش باش
همیشه تو غریبیا همدمش باش
عزیزدلم حسن پاره جیگر میشه بابا
چقدر غم میبینی تو این دنیا
تا که میرسه ظهر عاشورا
اگه دیدی رفت رو نی ها،سر
اگه رفت به غارت نبود معجر
خدا با تو میمونه تا آخر
اون روز میشه حسین من
پهلوش مثل مادرش
فرقش مثل پدرش
حسین من صدپاره میشه تنش
میبرن پیرهنش
حسین من ...
بمیرم دستاتو مثل من میبندن
بمیرم به اشکای چشمت میخندن...
میان آن همه لشکر چو بی کسم دیدند
به اشک بی کسیم ناکسانه خندیدند..
*دید اُم اَیمَن زانوهاش رو بغل کرده خانوم حضرت زینب...اُم ایمن چی شده؟! گفت:خانوم بابات امشب یه حرفی به من زده بیچاره شدم...چی گفته؟!! نگاه به بی بی کرد گفت:ام ایمن یه روزی میاد این زینبو با دست بسته کوفه بر میگردونند...گفتم:حسینش چی میشه؟گفت:حسینشو میکشن سرشو به نیزه ها میزنند...زود دوید پیش باباش...بابا ام ایمن چی میگه؟! دستای منو میبندن؟ منو تو این شهر وارد میکنند؟! صدا زد دخترم آره اون روز میرسه...مردم یه روز زینبو وارد همین کوفه کردند...دستاش بسته...چه وضعی بوده بمونه...اما یه وقت نگاه کرد دید سر ابی عبدالله روی نیزه...صدا زد حسین جان این جوری که نمیشه...اگه بچه هاتو،تو کربلا کشتن بچه های منم کشتن...داغ دیدی منم داغ دیدم...عطش کشیدی منم تشنم بود....اما نمیشه سر تو رو نیزه شکسته باشه سر زینب سالم بمونه...راوی میگه:سر رو به چوبه ی محمل زد...
امشب افضل اعمال زیارت کربلاست... صدا بزن حسین ...*
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #روضه_امیرالمؤمنين
#⃣ #شهادت_امام_علي
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
شکر خدا که نام علی در اذان ماست
ما شیعه ایم و عشق علی هم از آن ماست
ذکر علی عبادت مختص شیعه است
این اسم اعظم است که ورد زبان ماست
با هر نفس علی شده ذکر لبم مدام
این یاعلی همیشه رفیق لبان ماست
از یا علی زبان و دهان خسته کی شود؟
اصلا زبان برای همین در دهان ماست
شکسته باد دهانی که بی علی باز است
بریده باد زبانی که بی علی گویاست ...
*شب آخر عُمر مولا علی ... دیگه همین ساعتا بود همه دور بسترشو گرفتن ... شب یتیمی من و تو هم هست ... چه جوری باهاش حرف زدند برات میگم ... هم دخترا آمدن ... هم حسنین اومدن ... قمربنی هاشم اینجاست همه دور بسترش حلقه زدند ...*
پیچیده شمیم گل پرپر شب آخر
* ها!! کیه گل پرپر ؟! *
پیچیده شمیم گل پرپر شب آخر
حرف سفر و داغ مکرر گل پرپر
*چقدر برای بچه ها تداعی شده خاطره ی شب آخر مادرشون ...*
پیچیده شمیم گل پرپر شب آخر
حرف سفر و داغ مکرر شب آخر
اشکی شده نذر غم فاطمه سی سال
انگار شده چند برابر شب آخر
*اومد خدمت امام صادق علیه السلام گفت : آقاجان خضاب کردن مگر سنت پیغمبر نبوده ؟ فرمود: بله ... آقا پیغمبر خودش خضاب کرده امام مجتبی،ابی عبدالله ... اما هر چی نگاه کردم دیدم امیرالمومنین خضاب نمی کرد علتش چیه آقا؟! فرمود:از اون روزی که پیغمبر بهش فرمود : علی جان به زودی محاسنت به فرق سرت خضاب میشه حضرت دیگه با چیزی غیر از خون خضاب نکرد ... همه ی محاسنش سفید شده برخلاف پیغمبر ، که وقتی از امام صادق پرسیدند آقاجان هم پیغمبر ۶۳سالگی از دنیا رفت هم جدتون علی ؛ اما نوشتند پیغمبر فقط 17 تار موی سپید در محاسنش بود اما جدت علی همه ی محاسنش سپید شده بود ... ان شاالله هیچ وقت چه در جوانی چه در پیری خجالت ناموس نکشی ....*
حالا شب وصل است ولی با سر خونی
شرمنده نمانده ست ز همسر، شب آخر
با اشک غریبانه ی خود گفت سخن ها
از بی کسی آل پیمبر ، شب آخر
از کرب و بلا گفت و حکایات غریبش
از داغ برادر به برادر شب آخر
آن شب علی با زینبش رازی مگو داشت
گویی سخن از بوسه ی زیر گلو داشت
*شب زیارتی ابی عبدالله هستا ...*
آن شب علی با زینبش رازی مگو داشت
گویی سخن از بوسه ی زیر گلو داشت
آن شب حکایت از یزید و ملک ری بود
صحبت ز قرآن خواندن بالای نی بود
*حسین ...*
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #روضه_امیرالمؤمنين
#⃣ #شهادت_امام_علي
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
سحر بود و غم و درد
سحر بود و صدای نفس خسته ی یک مرد
که آرام در آن کوچه به روی لب خود
زمزمه می کرد
غریب و تک و تنها
در آن شهر، در آن وادی غم ها
دلی خسته تر از هر دل شیدا
دلی زخم و ترک خورده پر از غصه ي زهرا
شبِ راحتیِ شیر خدا از همه ي مردمِ دنیا
عجب شام عجیبی ست
روان بود سوی مسجد کوفه
قدم می زد و با هر قدمش عرش به هم ریخت در آن شب
و لرزید به هر گام، دلِ حضرت زهرا، دلِ حضرت زینب
غریب و تک و تنها
نه دیگر رمقی مانده در آن پا
نه دیگر نفسی در بدن خسته ی مولا
به چشمان پر از اشک و قدی تا
پُر از وصله، عبایش
پُر از پینه دو دستان عطایش
رسید او به در مسجد و پیچید در آفاق نوایش
علی گرم اذان ملکوتی و ملائک همه حیران صدایش
گُل ِ خلقتِ حق رفت روی منبر گلدسته و تکبیر زنان
ساکت و خاموش، زمین، رام، زمان
محو تماشا، همه ذرات جهان
باز در آن بذم ِ اذان
ناله ی محزون و آهسته ی یک مادري قامت کمان
گفت عجب شام غریبی شده امشب
امان از دل زینب
و گلبانگ اذان گشت تمام و شده بی تاب
دل خاکیِ محراب
بُوَد منتظر مَقدَم ارباب
علی آمد و مشغول مناجات
زمین گرم مباهات
در آن جلوه ی میقات
عجب راز و نیازی
عجب سوز و گدازی
"مَوْلایَ یا مَوْلایَ اَنْتَ الْمالِکُ وَاَ نَا الْمَمْلُوکُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَمْلُوکَ اِلا الْمالِکُ، مَوْلایَ یا مَوْلایَ اَنْتَ الْغَنِیُّ وَاَ نَا الْفَقیرُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْفَقیرَ اِلا الْغَنِیُّ"
عجب سوز و گدازی
عجب مسجد و محراب و عجب پیش نمازی
علی بود و خدا بود
خدا بود و علی بود
علی گرم دعا بود
خدا گرم صفا بود
علی بود به محراب عبادت
علی رکن هدایت
همان مرد غریبی که به تاریکیِ شب ها
به یک شانه ي خود نان و یکی کیسه ی خرما
بَرَد شامِ یتیمان عرب را
*عجب يتيم نوازي كردي علي جان،تو اين كوفه،همين يتيم ها بزرگ شدن،يه روزي هم يتيم هاي تو اومدن تو اين كوفه،عجب تلافي كردن،نون و خرماها شد سنگ و كلوخ،محبت ها شد ني سوخته و خاكستر*
همان مرد غریبی که به تاریکیِ شب ها
به یک شانه ي خود نان و یکی کیسه ی خرما
علی بود همان خانه نشین، شاهِ عرب، همسر زهرا
علی بود و نماز و دل محراب، پر از عطر گل یاس
*چرا عطر گل ياس؟معلومه بي بي دلواپس شده،بي بي از عرش آمده،يه گوشه ي محراب ايستاده،علي جان دلم برات شور مي زنه*
در آن لحظه ی حساس
قیامی که تجلاّش بُوَد روز قیامت
رکوعی پُر ِ از بارش انگشتر خیرات و کرامت
چه زیباست کلامش
قعودش و قیامش
ولی لحظه ی زیبای علی با شرری یک دفعه پاشید
از آن سجده که در آن بدن فاطمه لرزید
لب تیغ ستم بر سر خورشید درخشید
فرود آمد و شیرازه ی توحید فرو ریخت
علی ناله زد و آهِ علی با نفس فاطمه آمیخت:
که ای وای خدا،
جانِ علی آمده بر لب
امان از دل زینب
دوباره بدن خونی و رخساره ی زرد و غم ِبی تابیِ دختر
دوباره نفسی سوخته و غربت و بستر
دوباره به دل زینب کبری
شده تازه غم و غصه ی مادر
کنار بدنِ خسته ی حیدر
فضای در و دیوار پُر از درد و محَن بود
نه صبری، نه قراری، به دل زینب و کلثوم و حسن بود
علي ديده بلافصله بگشود و اينگونه بفرمود
كه اي دختر غم ديده ي من زينب كبري
تو اي محرم بابا
هنوز اول راهی
بیا همدم بابا
*بي تابي نكن زينب جان، حالا حالاها كار داري زينب جان،اشكاتو نگه دار زينب جان*
كه پس از من تو مي ماني و يك عمر بلا دختر بابا
تو و کرب و بلا، دختر زهرا
تویی و بدن بی سر دلدار
تويي و به سر نيزه سر يار
تو و يك قوم اذيت
تو و يك طايفه آزار
نه عباس و حسينند كنار تو
درآن كوچه و بازار
*زينب جان،الان حسينت هست،حسنت هست،عباس،عون جعفر برادرات هستن عزيز دلم،يه روزي تو رو وارد همين كوفه مي كنند،ريسمانها به بازوي تو، از در و ديوار سنگ و چوب به سر و صورتت مي باره. اما چرخ و فلك گرديد، زينب وقتي وارد كوفه شد،داره خطبه مي خونه،با عتاب و خطاب،واي بر شما مردم،نه از سنگشون ترسيده،نه از چوبشون نه از هلهله شون، اما يه وقت ديدن لحن سخن زينب عوض شد،يه صداي نرمي عرض كرد:عزيز برادر،هلال يك شب من،سه شبانه روز نديدمت،همه رو بابام بهم گفته بود، همه رو مي دونستم،اما باورم نمي شد،يه روزي بياد،سر زينب رو بدنش باشه،سر تو بالاي نيزه، كي پيشونيت رو شكسته حسين،راوي ميگه نديدم زينب سر به چوبه ي محمل بزنه، اما ديدم از گوشه ي مقنعه ي زينب، خون تازه جاري شد،حسين...
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #فیش_روضه_امیرالمؤمنين
📋 #فیش_روضه_رمضان
#⃣ #شهادت_امام_علي
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
️السلامُ عَلَیْکَ یا عَلیُ بْنِ أبیطالِبْ
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ
️السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ...
*شب شهادت آقامون امیرالمؤمنینِ، امشب با پای دلمون همراه یتیمای کوفه بریم خونه ی مولا کنار بسترش... چی میخوای بگی امشبی به مولات...؟
شب قدرِ آقا نگاه کن دلم رو
بیا قسمتم کن دوباره حرم رو
شب قدرِ آقا همین آرزومِ
ببینم ضریحت بازم روبرومِ
دلم کرده بازم هوای نجف رو
بده اذن ایوون طلای نجف رو
نذار جایِ دیگه بذارم سرم رو
شب قدر دعا کن پدر مادرم رو
علی جان،علی جان...
سر تو شکسته دلش خونِ زینب
پریشونِ موهات،پریشونِ زینب
درستِ به اَبروت آقا خَم نمیآد
چه جور زد که زخمِ سرت هم نمیآد
*بی بی حضرت زینب سلام الله علیها وقتی ابن ملجم! رو دید صدا زد: خدا لعنتت کنه، چرا این کار رو کردی و بابام رو زدی؟! ان شالله بابام خوب میشه حسابت رو میرسه .. گفت دخترِ علی یه کاری با بابات کردم .. یه جوری زدم دیگه نمیتونه از جاش بلند بشه ..*
سری که با شمشیر تا اَبرو شکسته
میفهمه چه جوری یه پهلو شکسته
تا زینب سر و دید یادِ مادر افتاد
یادِ لحظه ای که رو مادر در افتاد
شبِ آخری جز نیایش نداری
به جز اهلبیتت سفارش نداری
چقدر گریه کردی چقدر غصه خوردی
تا زینب رو دستِ اباالفضل سپردی
وقتی بری حرم عباس،یکی از کاشی هایی که القاب عباسُ روش نوشتن، نوشته: " یا کَفیلَ الزینب "...
چقدر گریه کردی چقدر غصه خوردی
تا زینب رو دستِ اباالفضل سپردی
با عباس که باشه اسارت نمیره
اَلنگو و خلخال به غارت نمیره
با عباس که باشه تماشا نمیشه
دیگه روی دشمن به روش باز نمیشه
*مثل امشب مولا فرمود: همه از حجره برن بیرون، فقط بچه های فاطمه بمونن، دید عباس سرش رو انداخته پایین داره میره،یه اشاره به امام حسن کرد،گفت: بابا به عباس بگو صبر کنه،کجا داری میری؟ امشب شبِ توئه عباس!
اومد پایین پای مولا دو زانو نشست، ادب کرد، امیرالمؤمنین همه حرفارو زد، ودیعه ی امامت رو تحویل داد،بعد گفت: عباسم بیا جلوتر...تا عباس اومد جلو، دیدن دست حسین رو گذاشت تو دست عباس...*
همه بیرون برن اما،شاخه ی یاسم بمونه
زینب و حسین ِ زهرا، گُلم عباسم بمونه
*عباس جان!*
این حسین صحیح و سالم،قامت زینب کشیده
مبادا این بشه بی سر،اون بشه قدش خمیده
مبادا سر حسین و بزنن به نیزه هاشون
مبادا زینب ِ من رو ببرن توی بیابون
* عباسم حواست به حسین و زینبم باشه بابا!..
اما یا امیرالمؤمین! امان از اون ساعاتی که همین حسینت نگاه کرد دید عباس رو زمین افتاده، از کنار بدنِ عباس بلند شد، تا برگشت سمت خیمه ها، خانوم زینب دید دیگه رنگ تو صورت حسینش نیست، اینجا کسی جرأت نمیکنه از امام سئوال کنه، میدونی چیکار کرد زینب؟
اومد صدا زد:رقیه جان عزیز ِ دلم،تو برو از بابات سئوال کن...
دیدن دخترِ حسین اومد جلو، ابی عبدالله بغلش کرد، آروم با این چارقدش این خونها رو از روی صورت حسین پاک کرد، زیر لب سئوال کرد گفت:بابا... "اَینَ عَمّیَ العباس؟ " بابا عمو عباس چی شد؟
اینجا دیگه حسین جواب کسی رو نداد، دخترش رو آروم گذاشت زمین، از جاش بلند شد، اومد کنار خیمه ی عباس،عمود خیمه رو خوابوند،میدونی یعنی چی؟ یعنی زینب جان! برا اسیری آماده شو...
اینجا عمه ی امام زمان دستاش رو گذاشت رو سرش، دیدن زینب صدا میزنه: "وا ضَیعَتَنا " اَمان از اسیری ِ زینب، حالا ناله بزن:حسین.... به ناله ی دلِ زینبِ کبری، بگو:حسین....
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #فیش_روضه_امیرالمؤمنين
📋 #فیش_روضه_رمضان
#⃣ #شهادت_امام_علي
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
السلامُ عَلَیْکَ يا اَبَا الْحَسَنِ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ يا عَلِىَّ بْنَ اَبيطالِبٍ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّهِ
تیر محبّت تو را منم نشانه یا علی
گرفته بر زیارتت دلم بهانه یا علی
بار ولایتِ تو را به دوش دل گذاشتم
کوه معاصیم فتاد از سرِ شانه، یا علی
ای ز دو دیده ام روان خون سَرِ شکسته ات
ای ز دلم گُل غمت زده جوانه، یا علی
تو قهرمانِ خیبری چرا کنار بَستری
هما چگونه سر کند در آشیانه، یا علی
تو کَز عطوفتِ دلت شیر دهی به قاتلت
دستِ تُهی کجا مرا کنی روانه، یا علی
ای پدرِ یتیم ها، دو چَشمِ خود زِ هم گشا
طفلِ یتیمت آمده بر درِ خانه، یا علی
فدای دیدۀ ترت، چه شد که مثل همسرت
شد بدنِ مُطّهرت دفن شبانه یا علی؟
قسم به خون پاک تو، به قلبِ چاک چاک تو
که کُشته بارها تو را تیغِ زمانه، یا علی
مرگ تو بود آن زمان که بینِ خانه دشمنان
زدند همسرِ تو را به تازیانه یا علی
سوال کردن از آقا امیرالمؤمنين، آقاجان! سخت ترین لحظه برای یه مرد کدوم لحظه است؟ دیدن مولا داره اشک میریزه و آه میکشه، فرمود: میدونید سخت ترین لحظه برای یه مرد کدوم لحظه است؟ او لحظه ای که دستاش رو بسته باشن جلوش سیلی به صورت همسرش بزنن نتونه کار بکنه...
مرگ تو بود آن زمان که بینِ خانه دشمنان
زدند همسرِ تو را به تازیانه یا علی
لحظه هایِ آخر، لحظه های احتضار، امیرالمؤمنین همه رو ساکت کرد،
شب بیست و یکم، شب زیارتیِ سید الشهداء است، کاشکی با امام زمان صدایِ مادرمون رو می شنیدیم،کاشکی با آقامون صدای مادرِ قد خمیده مون رو می شنیدیم،عرش رو بهم ریخته،هی به سینه می کوبه...: "بُنَيَّ! قَتَلوكَ، ذَبَحوکَ، وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ"
بذار یه مقدمه بسازم،یهو نبرمت اون جایی که امام زمان مثل ابر بهار باریده...
لحظه هایِ آخر، امیرالمؤمنین همه رو ساکت کرد، اما هر کاری کرد دید حسین داره گریه میکنه، اونقدر گریه کرده،چشماش مجروح شده،صدا زد:باباجان! هیچ روزی مانند مصیبتِ تو نیست،مگر روزی که پیغمبر از دنیا رفت...
آقا دید حسین آرام نمیگیره، صدا زد:بیا جلو حسین جان! با این دستایِ بی رمقش اشکای حسین رو پاک کرد، یادش اومد پیغمبر خیلی به صدای امام حسین حساس بود، یادِ شبِ آخری افتاد که زهرا گفت: علی جان! خیلی مراقبِ حسینم باش...
دید حسین آرام نمی گیره،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلبِ سیدالشهداء،حسین جان! خدا صبرت بده..میگن: فرزند هرکاری بزرگترش کنه یاد میگیره،دست که افتاد رو قلبِ سیدالشهداء،آقا آرام شد....
کربلا که رسید، ابی عبدالله هرچی خواست زینب رو آروم کنه، وداعِ آخر دید حسین رو رها نمیکنه،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلب زینب،زینب آرام شد،اهل خیمه دارن عمه جانِ رو می بینن،برو خدا به همرات،برو دعایِ مادرم پشتِ سرت،اهل خیمه میگن: زینب آروم شد،اما لحظاتی گذشت،دیدن خانوم از خیمه اومد بیرون،چادرش رو به کمرش بست،از بالایِ تل سرازیر شد،دید دورِ گودال دورِ برادرش حلقه زدن... چی دید زینب؟*
آنقَدَر حسینش زیر نعل ها پا خورد
مثل پیراهنش تنش تا خورد
روزه اش را سنان شکست آخر
نیزه ای را به جای خرما خورد
تشنه بود آب خواست، اما شمر
آب را پیش چشم آقا خورد
این صدای شکستن سینه است
زیر مرکب شد استخوان ها خورد
پشت و روی تنش یکی شده بود
زینب از دیدن تنش جا خورد
*"فِرقةٌ بِالسُيوف، فِرقةٌ بِالرِّماح، فرقةٌ بالحجارةِ و فرقةٌ بالخَشَبِ وَالعَصا.." با شمشير ميزن، با سنگ میزدن، با چوب و عصا، حسین رو میزدن...ناله بزن بگو: حسین...
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #روضه_امیرالمؤمنين
#⃣ #شهادت_امام_علي
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
سي سال غم هايي مگو
چون استخواني در گلو
چون خار در چشمان او
با روضه اي دشوار بود
ياد خزان و لاله اش
ياد پر و پروانه اش
آتش گرفته خانه اش
ياد در و ديوار بود
يك شهر گرم ائتلاف
با شعله سر گرم ِ طواف
با ضربه هايش با غلاف
قنفذ مگر بيكار بود
*اگه مي خواي گريه كني،سفره ي علي پهن ِ، تو هم با حسين و حسنش گريه كن*
بر خاك خود را مي كشيد
از چادرش خون مي چكيد
لبخند محسن را نديد
تقصير آن مسمار بود
سی سال لب گزیدم و كابوس ِ كوچه ها
لحظه به لحظه بال و پرم را شكسته است
تیغی كه بین سجده شكسته سر مرا
قبلاً غلاف او كمرم را شكسته است
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #فیش_روضه_امیرالمؤمنين
#⃣ #فیش_روضه_رمضان
#⃣ #شهادت_امام_علي
#⃣ #شام_غریبان
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
السَّلامُ عَلَىٰ مَوْلانا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ صَاحِبِ السَّوابِقِ وَالْمَناقِبِ، سَاقِي الْمُؤْمِنِينَ بِالْكَأْسِ مِنْ حَوْضِ الرَّسُولِ الْمَكِينِ الْأَمِينِ، السَّلامُ عَلَىٰ قَسِيمِ الْجَنَّةِ وَ النَّار وَ نِعْمَةِ اللّٰهِ عَلَى الْأَبْرارِ، وَ نِقْمَتِهِ عَلَى الْفُجَّارِ . السَّلامُ عَلَىٰ سَيِّدِ الْمُتَّقِينَ الْأَخْيارِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللّٰهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ....
نمی گویم دو تا فرقش به محراب عبادت شد
علی از استخوانِ مانده در حلقوم راحت شد
صدای واعلیا تا به گردون می رود امشب
ز چشم زینب و فرق علی خون میرود امشب
دگر بر دیده ی محراب و منبر پای مولا نیست
دگر در سفره ی ایتام کوفه نان و خرما نیست
ز فرقش خون دل هایی که مولا خورده بود آمد
زمانی را که عمری انتظارش برده بود آمد
تو ای دنیا به زیر گِل علی را با چه دل بردی؟
تنی را، نی که دنیای فضیلت را به گِل بردی
غم امشب از در و دیوار های کوفه می بارَد
زمین را خاک بر سر شد، زمان گم کرده ای دارد
ز بس درد دلش را چاه های کوفه بشنیدند
به آهش اشک باریدند تا آنجا که خشکیدند
علی دست خدا امشب به جنت می نهد پا را
پیمبر آورد با خود، به استقبال زهرا را
ملاقات علی و فاطمه باشد تماشایی
ز مظلومی کند مظلومه ی دیگر پذیرایی
✍ #علی_انسانی
امشب شبِ اون آقای مظلومی است که بدنش رو دل شب غریبانه امام حسن و امام حسین علیهم السلام برداشتن، عقب جنازه رو گرفتن، جلو جنازه بلند شد توسط جبرائیل و میکائیل، اومدن تا جایی که جلو جنازه پائین اومد، رو زمین گذاشتن، خاکارو کنار زدن، دیدن یه قبری آماده کرده نوحِ پیغمبر، امام حسن واردِ قبر شد، بدنِ بابارو داخل قبر خوابانید، بند کفن رو باز کرد، طرفِ راستِ صورتِ بابارو روی خاک های قبر گذاشت، صورت بابارو می بوسه، گریه میکنه...
امام حسن می فرمایند: از قبر بیرون اومدم دیدم پرده ای روی قبر کشیده شد، گوشه ی پرده رو کنار زدم، دیدم جدم رسولِ خدا اومده، ابی عبدالله پایینِ پایِ بابا میگه گوشه ی پرده رو کنار زدم، دیدم مادرم زهرا اومده...
اگرچه غریبانه و دلِ شب، بدنِ امیرالمؤمنین رو برداشتن، حسینی ها! اما کربلا نازنین بدنِ میوه ی دلش ابی عبدالله، سه روز و سه شب روی خاک های کربلا، حسین....
خدایا! به امشبِ بچه های علی همه ی مارو ببخش، به اشک چشم حَسنین علیهم السلام، به اشک چشم زینبین، خدایا! فرج امام زمانمان برسان، مارو هم به امام زمانمون برسان...
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #تخريب_بقيع
#⃣ #هشتم_شوال
#⃣ #سبک_تخریب_بقیع
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اینجا دیار عشق و مستی و جنون است
اینجا دل هر عاشقی دریای خون است
اینجا هوای چشم ها ابریست
اینجا ندارد شیعه از خود هیچ صبری
*مگه میشه؟! یه امامزاده ی کوچیک تو روستاهای دورافتاده ی ایران میری گنبد و بارگاه داشته باشه، اون وقت بریم ببینم قبر امام مجتبی با خاک یکسان باشه؟! قبر زین العابدین با خاک یکسان باشه؟! الهی من بمیرم..." وای مادرم ... مادرم ... مادرم ...
دل ها در این جا غرق در اندوه باشد
بر سینه ها سنگین غمی چون کوه باشد
این قبرهایی را که ویران و خراب است
نه قبر ! قلب ماست زیر آفتاب است
*حالا فهمیدی چرا این قدر قلبت میسوزه؟! قلبتو گذاشتن زیر آفتاب سوزان ...*
این خاک،خاک چار مرد آسمان است
چون قبر مادر،قدر اینان هم نهان است
تاریک دل ها،نور را باور نکردند
شرم از رسول و حضرت داور نکردند
*تا چند قدمی این ها،قبر پیغمبره،قبر خانوم رو که نمیدونیم کجاست ، میگن بقیعه، اون شاعر خیلی جانسوز گفت؛گفت: رفتم بقیع یه نگاه به گنبد پیغمبر،یه نگاه به قبرستان بقیع ... گفتم:یا رسول الله!
میسوزد از غم،شیعه تا به فردای محشر
این قبر بابا باشد و این قبر دختر؟!
*میشه یعنی؟! گفت اینو گفتم یه اهل لطافت و ظرافتی جلومو گرفت گفت: اشتباه خوندی،نگو:
این قبر بابا باشد و این قبر دختر؟!
*بگو:*این قبر بابا باشد،کو قبر دختر؟!
تاریک دل ها،نور را باور نکردند
شرم از رسول و حضرت داور نکردند
کفر و نفاق و کینه را ترکیب کردند
طاق و رواق و بقعه را تخریب کردند...
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #تخريب_بقيع
#⃣ #هشتم_شوال
#⃣ #سبک_تخریب_بقیع
#⃣ #حضرت_رقیه
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
از صفای ضریح دم نزنید
حرفی از بیرق و علم نزنید
گریه های بلند ممنوع است
*اگه دلت مدینه میخواد اینجا گریه هاتون رو بکنید،اونجا فقط باید نگاه کنی ..." اصلا قانون مدینه اینه،مدینه فقط باید نگاه کنی*
خودم دیدم که دشمن مادرم را
*اگه مدینه میخوای بری یه دل سیر گریه کن ..."مدینه هر کی گریه کنه میزننش ..." مدینه هر کی گریه کنه بهش اهانت میکنند" یا زهرا،دلمون برای گریه تنگ شده بود*
گریه های بلند ممنوع است
روضه كه هیچ ، سینه هم نزنید
كربلا رفته ها ، كنار بقیع
حرفی از صحن و از حرم نزنید
سلام من به بقیع و به چهار قبر خرابش
*یاامام حسن مدینه میخوام*
زائری خسته ام نگهبانان
به خدا زود می روم نزنید
زائری داد زد كه نا مردان
تازیانه به مادرم نزنید
*مادرمو نزنید...؛ منو بزنید...؛ مادرمو نزنید...*
غربت ما بدون خاتمه است
مادر ما همیشه فاطمه است
كاش درهای صحن وا بشود
شوق در سینه ها به پا بشود
كاش با دست حضرت مهدی
این حرم نیز با صفا بشود
كاش با نغمه حسین حسین
این حرم مثل كربلا بشود
در كنار مزار ام بنین
طرحی ازعلقمه بنا بشود
پس بسازیم پنجره فولاد
هر قدر عقده هست وا بشود
چارتا گنبد طلایی رنگ
چارتا مشهد الرضا بشود
*یا صاحب الزمان،اگه لایق دونستی رو ما حساب کن،لباس کارگری میپوشیم میایم بقیع رو میسازیم،قبل ازاینکه شروع کنیم اگر اجازه بدید با کارگرای حرم های ائمه اطهار همه دور هم جمع میشیم،یه ذره روضه میخونیم،آماده بشیم،دلامون جلا بگیره..." در وسط کوچه،امشب منو رد نکن...؛ با یه امیدی آمدم...*
این بقیعی كه این چنین خاكی است
رشك پروانه های افلاكی است
در هوایش ستاره می سوزد
سینه با هر نظاره می سوزد
هشت شوال آسمان لرزید
دید صحن و مناره می سوزد
بارگاه بقیع ویران شد
دل بی راه و چاره می سوزد
این حرم مثل چادر زهراست
كه در اینجا دوباره می سوزد
این حرم مثل خیمه ی زینب
كه در اوج شراره می سوزد
سالها بعد قدری آن سو تر
چند قرآن پاره می سوزد
*خب روضمو جمع کنم،مسیر رو ضه رو کجا بردن؟حرم بقیع خراب شد،خرابه شد،ویرانه شد،من یه خرابه ی دیگه هم سراغ دارم*
دلم از خرابه دیگه خونه امشب ...
مزاحم شدم من برا عمه زینب ...
*چی میشه منم بیام از حرمت دفاع کنم؟چی میشه منم در این خرابه بایستم؟*
دلم از خرابه دیگه خونه امشب
مزاحم شدم من برا عمه زینب
میسوزم تو این تب
صورت من کبوده و زرده
حرف دلم گلایه و درده
یه دختر شامی رو دیدم که
روسری منو سرش کرده
یه دنیا درد دل دارم بابا
ازاون شب سرد توی صحرا
*چی شد؟! نمیگم بهت بابا*
موی سرم سپیده و قدم
شده شبیه مادرت زهرا
دعا کن بمیرم برم از خرابه
برای همیشه سه سالت بخوابه
که موندنم عذابه
دوری تو طاقتمو برده
دیر برسی دختر تو مرده
تموم راه شام و بازارو
عمه به جای من زمین خورده
تو این خرابه نفسم تنگه
چرا رو لب هات اثر سنگه
*بابا ، بابا ، کی به لب هات سنگ زده؟!*
تو این خرابه نفسم تنگه
چرا رو لب هات اثر سنگه
راستی تو بازار حراجی ها
دیدم سر خاتم تو جنگه
*روضه ی بقیع میخوندیم چی شد؟دلامون کجا رفت؟اینم برای امام زمان میگم*
یکی نیست بپرسه گناهم چی بوده؟
چی بوده که رنگم پریده،کبوده
تو آتیش و دوده
نگفتی که سه ساله جون میده
واسه تصدق یکی نون میده
خسته شدم بس که تو این بازار
یکی همش ما رو نشون میده
جای طناب مونده رو گردن ها
حتی حیا نکردن از زن ها
از روی ناقه افتادم ، گفتم
الهی هیچ زنی نشه تنها
*بابا یاد مادرت افتادم که تو کوچه ها تنها گیرش آوردن،بابا امام حسن نتونست کاری برای مادرش کنه*
از روی ناقه افتادم ، گفتم
الهی هیچ زنی نشه تنها
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram