#⃣ #فیش_روضه_حضرت_معصومه
#⃣ #حضرت_معصومه
#⃣ #متن_کامل_روضه
اللهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک...
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِيجَةَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه
السلام ای زینب موسی بن جعفر، فاطمه
حضرتِ معصومۀ آل پیمبر، فاطمه
مظهر الله اکبر ، ای سراسر فاطمه
می زنم از دل صدا با حالِ مضطر، فاطمه
*خود امیر المومنین به پدر آیت الله مرعشی نجفی در عالم مکاشفه فرمودند: چی میخوای تو حرم من چهل شبه بیتوته کردی؟ عرضه داشت نشانی قبر مادرم زهرا رو می خوام" امیرالمومنین فرمود این از اسرار الهیه باید مخفی بمونه ،اما آگه جلالت و عظمت فاطمه ی منو می خوای "علیکَ به کریمه اهل البیت" برو قم زیارت دختر موسی ابن جعفر، این زیارت، زیارته حضرت زهراست...*
تا که هر دفعه دلم از دستِ این و آن شکست
بر لبم بانگ اغیثینی اغیثینی نشست
بی پناه افتاده ام امشب نجاتم می دهی؟!
پای من لغزیده از غفلت ثباتم می دهی؟!
تشنۀ عشقم کمی آب حیاتم می دهی؟!
شوقِ طوفِ مرقدت دارم ، براتم می دهی؟!
دل بر احسان شما بستم ، مرا هم می خری؟
سائل کویِ رضا هستم ، مرا هم می خری؟
مردم قم یاس و نیلوفر به دورت ریختند
دسته دسته لالۀ پرپر به دورت ریختند
با ادب، با ذکر یا حیدر به دورت ریختند
کوچه کوچه فضه و قنبر به دورت ریختند
خوب شد این جا همه بیدار و شیعه مذهب اند
گریه کن هایِ مصیبت های عمه زینب اند
شاعر: #محمد_جواد_شیرازی
*مثل چند روز پیش حضرت معصومه سلام الله علیها وارد شهر قُم شد، علماء،بزرگان،سادات،همه دمِ دروازه ی شهر قم با شاخه هایی از گُل اومدن استقبال حضرت معصومه، با چه عزتی،با چه شوکتی، با چه اُبُهَّتی، دختر موسی بن جعفر قدم به خاک قم گذاشت، چه استقبال با شکوهی کردند، حق هم همینه، خواهر امام ِ، دختر امامِ،باید هم چنین استقبال بشه، ولی آی گریه کُنا! من یه بانو سراغ دارم، هم دخترِ امام ِ، هم خواهر ِ امام ِ، ولی با دستای بسته، سر بریده ی برادرش رو بالای نیزه زده بودن"یا اباعبدالله" [ببینم ناله ات کربلا میرسه یا نه؟]
دختر امیرالمؤمنین رو با دستای بسته شهر به شهر، دیار به دیار، هر جا می بردن می گفتند: مردم! خارجیا رو دارن میارن.....
فقط یه جمله ی دیگه و یا علی مدد:
کار زینب به جایی رسید که عوض اینکه با شاخه های گل ازش استقبال کنند، دختر کبری ِ علی، زینب رو با سنگ استقبال کردن،هر جا نشستی سه مرتبه ناله بزن : یا حسین....*
📡عضو سيماي حرم
کانال رسمی فیلم، فیش روضه، سبك و صوت های مداحی و سخنرانی شويد👇
🎞 سیمای حرم↶
🆔 @simaye_haram
🌐 babolharam.net
#⃣ #فیش_روضه_حضرت_معصومه
#⃣ #حضرت_معصومه
#⃣ #متن_کامل_روضه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فاطِمَهَ وَخَدِیجَهَ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّهَ وَلِیِّ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَرَحْمَهُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ
ای دخترِ خورشید،ای خواهرِ دریا
زهرا ترین زینب، زینب ترین زهرا
ماهِ مقیمِ قم،مهتابِ بیت النور
در سایه سار توست، سرتاسر دنیا
از آه لبریزم، از اشک سرشارم
این قطره را دریاب، دریاب ای دریا
فهمِ حقیرِ ما،پایین تر از پایین
فهمِ بلندِ تو،بالاتر از بالا
لبخندِ معصومت،مُهرِ رضایت زد
بر شوقِ خواهرها،عشقِ برادرها
*با امام رضا علیه السلام از یک مادرند، موسی بن جعفر فرزندانِ زیادی داره، اما هر دویِ این بزرگواران، هم علی بن موسی الرضا، هم این خانوم،حضرت معصومه سلام الله علیها، از حضرت نجمه اند...مادرشون یه مادرِ بزرگوارِ...
لذا خیلی بهم علاقه شدید داشتن، تاریخ میگه:بعد از حسین و زینب،دیگه خواهری و برادری مثل این دو نفر ندید،اولین خواهر و برادرِ عالم که دلِ عالم رو زیر و رو کردن،همتون خبر دارید،بعد از سید الشهدا و عقیله ی بنی هاشم،این خواهر و برادر رو مثال می زدن....
امشب علی ابن موسی الرضا در ماتمِ خواهرش گریانِ، امشب خدا بهت خیلی عنایت کرده،شب رحلت دختر موسی ابن جعفر و خواهر امام رضا ،اومدی مجلس روضه دعوت شدی، خیلی ها دلشون می خواست امشب رو کنار حرم حضرت معصومه می بودند،امشب بگیم:آقاجان امام رضا!سرت سلامت،امشب خواهرت معصومه، از دنیا میره،امشب اومدیم بگیم: آقا جان! تسلیت عرض می کنیم، داغ خواهر دیدی امام رضا...آجرک الله...*
امشب یه جوری برا خواهر امام رضا گریه کن،که به زودی ِ زود کربلا قسمتت بشه... اجازه بدید روضه ی من دو سه جمله باشه، ان شاءالله زن و مرد برا امام حسین گریه کنید. یا حضرت معصومه!*
اگر چه محنت بسیار دیدی
شبیهِ عمه ات آزار دیدی
برادر را ندیدی نقش بر خاک
ندیدی مُصحفِ خود را تو صد چاک
اگرچه در جوانی جان سپردی
ولی از دشمنت سیلی نخوردی
*وقتی حضرت معصومه سلام الله علیها وارد قم شد، نوشتن: زن ها و مردان قم فرسخ ها به پیشواز اومدن، دور بی بی حلقه زدند، گُل به سرش ریختن، گفتن: خواهر امام رضاست،گفتن: دختر موسی بن جعفرِ،همه احترامش کردن،اما من یه سئوال دارم،حسینی ها،اباالفضلی ها، مگه زینب خواهر امام نبود؟مگه زینب دختر علی نبود؟ تو شام چه کردند؟ دست گُل به سرش ریختن؟ نه!... امام سجاد فرمود: از پشت بام ها سنگ به عمه ام زینب میزدن، خاکستر داغ روی سرش میریختن....همین؟ دیگه چی؟ برا این روضه امام زمانم صبح و شام گریه می کنه..کدوم روضه، کدوممصیبت؟ راوی میگه از امام زمان سؤال کردم آقاجان! برا مصیبت جد غریبتون حسینه؟ فرمود:نه! اگه جد غریبمم بود برا این روضه گریه می کرد.نکنه برا مصائب عموتون عباسه؟فرمود:اگه عمومم بود برا این روضه گریه می کرد. برا روضه ی علی اصغره؟ فرمود: اگه علی اصغرم بود برا این روضه گریه می کرد. کدوم روضه است آقاجان؟! آقا گریه کردن فرمودن: روضه ی اسارت عمه ام زینب ..
مگه یادم میره من بودم و غم
مگه یادم میره من بودم و چشم نامحرم
مگه یادم میره من بودم و یه مشت حرامی
مگه یادم میره من بودم و سنگ های شامی
مگه یادم میره کعب نی و حمله و غارت
مگه یادم میره ناموس حیدر و جسارت
مگه یادم میره دروازه ی شام و اسارت
*دستت رو بیار بالا، قبلش آغشته به اشکت کن. بگو خدایا برا حضرت معصومه گریه کردم، برا حضرت زینب گریه کردم. فرج امام زمان، سلامتی رهبرمون، شفای مریض ها، برای نزول باران رحمت الهی، چند مرتبه بلند بگو یا حسین...
📡عضو سيماي حرم
کانال رسمی فیلم، فیش روضه، سبك و صوت های مداحی و سخنرانی شويد👇
🎞 سیمای حرم↶
🆔 @simaye_haram
🌐 babolharam.net
#⃣ #فیش_روضه_حضرت_معصومه
#⃣ #حضرت_معصومه
#⃣ #متن_کامل_روضه
"السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ!. بِمُوالاتِكُم عَلَّمَنَا اللّه ُ مَعالِمَ دينِنا ، وأصلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِن دُنيانا"
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ
یَا فَاطِمَهُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّهِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ...
وَ لاَ حول و لاَ قُوَّهَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
خواهر شدن یعنی، بلا بر جان خریدن
از کودکی نازِ برادر را کشیدن
خواهر شدن یعنی مدینه تا کنارت
با پای دل صحرا به صحرا را دویدن
خواهرشدن یعنی چو شمعی آب گشتن
قطره به قطره پایِ دیدارت چکیدن
خواهر شدن یعنی زهجران پیر گشتن
درکمتر از یک سال دور از تو خمیدن
مشتاق دیدارم رضا جانم کجایی
ای کاش وقت احتضار من بیایی
*به نیت دیدن برادر از مدینه حضرت معصومه حرکت کرد با برادرا، شهر ساوه دشمنای اهلبیت اومدن، برادراشو کشتن،خاندانش رو کشتن، مریض شد این صحنه ها رو دید، قربونت برم فرمود: من رو قم ببرید، از پدرم شنیدم که فرمود:قم محل سکونت شیعیان ماست... راهی هم از ساوه تا قم نبود.
بی بی حضرت معصومه وارد قم شد؛مریضه؛ مردم قم همه جمع شدن، همه احترام کردن؛ همه دست ادب به سینه گذاشتن؛ بزرگ خاندان اشعري آمد، خودش افسار مرکب بی بی رو گرفت؛پیرمرد پیاده میرفت بی بی سواره بود...*
قم شد مسیر ِ آخرم الحمدلله
زخمی نشد بال و پرم الحمدلله
قم احترامم حفظ کرده تا که دیده
من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله
در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند
مانند زهرا مادرم الحمدلله
*این ایام، ایام بستری شدن حضرت زهرا سلام الله علیها هم هست، این روزها تو مدینه یه حال و هوای دیگه ای است، ان شاءالله داغ مادر نبینی، این روزها تو دل زینب چه خبرِ؟
هجده روز فاطمه ی معصومه تو قم بستری بودند،تو بِیتُ النُّور،خونه ی موسی بن خزرج، نوشتن زن های قم با دسته گُل دور بی بی میگشتن، می گفتن: این خانوم غریبه اینجا، داغ دیده است...*
در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند
مانند زهرا مادرم الحمدلله
باضربة سیلی میانِ کوچه ای تنگ
خونی نشد چشم ترم الحمدلله
بین در ودیوار با داغیِ مسمار
زخمی نگشته پیکرم الحمدلله
دعوا نشد، برچادر من جایِ پا نیست
خاکی نگشته معجرم الحمدلله
تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست
ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله
* وقتی آوردن بی بی رو تو گُل محله های شهر قم، تو خونه ی سادات خزرجی ، موسی ابن خرج بهش جا دادن، تو تاریخ قم نوشتن هفده روز بی بی تو شهر قم زنده بود، حتی اجازه نمی دادن مردها از تو کوچه رد بشن، می گفتن اینجا ناموس علی داره استراحت می کنه شما نامحرمید برید از یه جای دیگه رد شید ...
میگه ناموس علی تو این شهر بود مردا رو از تو کوچه شم راه ندان، الهی بمیرم برا خانوم علی، که یه عده نامرد اومدن در خونه اش، اون نانجیب برا معاویه نامه نوشت: گفت چنان لگد به در زدم، صدای ناله ی زهرا رو از پشت در شنیدم*
تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست
ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله
در کوچة تنگ یهودی ها نرفتم
آتش نیفتاده سرم الحمدلله
دور از مدینه تشییعِ من دیدنی شد
قبرم همان دم شد حرم الحمدلله
#قاسم_نعمتی
* روضه بخونم، بدنِ خواهر امام رضا رو تشییع کردن، همۀ قم، اطراف همه اومده بودن، همه لباس عزا پوشیدن، همه اومدن برا تشییع جنازه، گفتن دخترِ امامِ ، خواهرِ امامِ، عمۀ امامِ،گفتن: ما یه کاری می کنیم تو تاریخ بمونه، هر کی به ایام شهادت حضرت معصومه رسید بگه خدا خیر بده مردمِ قم رو، عجب آبرو داریی کردن، انقده برا تشییعش گل آورده بودن، بعضیا گفتن تا پایِ مرکبی که بدن رو میآورد گل ریخته بودن، سادات همه گریبان پاره کردن، آوردن بی بی رو در میان خانه، حالا گفتن کی باید این بدن رو دفن کنه، سادت به همدیگه نگاه می کردن، یه وقت دیدن دو سوار از دور آمدن، نقاب زده، صبر کنید این بدن باید توسط ما دفن بشه، بدن رو با احترام وارد خاک کردن، بعدها گفتن شاید امام رضا و جوادالائمه بودن، آری بدنِ مطهر بی بی رو موقع دفن هم نذاشتن کسی ببینه، با چه احترامی چه شوکتی ، چه شکوهی، چه آبرو داری کردن، برعکس حضرت زینبُ آوردن شام، اولاً از کجا واردش کردن؟ بدترین نقطۀ شام کجاست؟ اونجا هم یهودیا هستن هم اراذل اوباش هستن اونجا محلِ گذره، دختر علی رو آوردن دروازۀ ساعات، نمی دونید مردم چه کار کردن، یه مشت خیره سر، یه مشت خیره چشم، یه مشت بی حیا، یه مشت اراذل، دورِ محملِ زینب رو گرفتن.... حسین ...
📡 عضو سيماي حرم
کانال رسمی فیلم، فیش روضه، سبك و صوت های مداحی و سخنرانی شويد👇
🎞 سیمای حرم↶
🆔 @simaye_haram
🌐 babolharam.net
🎙 #مهدی_رعنایی
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
خداحافظ ای کوچه های مدینه
خدا حافظ ای زخم بازو و سینه
خداحافظ ای گریه های شبانه
خداحافظ ای ضربه ی تازیانه
خداحافظ ای سرو از غم خمیده
خداحافظ ای امید دل، نور دیده
خداحافظ و وعده ی ما به گودال
کنار تنی پاره و سر بریده
زآنچه آن بدترین مردم کرد
صورت مادرم تورم کرد
آنقدر ضربه سخت و کاری بود
مادرم راه خانه را گم کرد...
زهرای من! قلندر خوبی نبوده ام
من را ببخش؛ شوهر خوبی نبوده ام
با درد ِ دنده های ِ شکسته جدال کن
تقصیرِ دستِ بسته ی من شد حلال کن
دلگرمی علی! چقدر زود می روی!؟
نه سال شد فقط، به نظر زود می روی!
بعد از تو فیض های خدایی نمی رسد
فریاد مرتضی که به جایی نمی رسد
زهرا بمان و چهره ی غم را عبوس کن
زهرا بمان و زینب مان را عروس کن
غصه به کار دل گره ی کور می زند
خیلی دلم برای حسن شور می زند
زهرا نرو، که بغض بدی در گلوی توست
دامادی حسین و حسن آرزوی توست
حالا که اعتنا به قسم ها نمی کنی
فکر حسین تشنه لبت را نمی کنی!؟
دیدی که رنگ از رخ مهتاب می پرد
شبها حسین تشنه لب از خواب می پرد
در باغِ میوه های دلت، سیبِ نوبر است
این کربلایی از همه شان مادری تر است
*روزهای آخر صدا زد: زینب جان! مادر بیا یه پیراهن نیمه کارِ دارم، زینب نگاه کرد دید یه پارچه ی سفیده مادر داره پیراهن باهاش میدوزه، گفت: مادر! این چیه؟ گفت: زینبم! من کربلا نیستم برا حسینم مادری کنم، این پیرهن رو جای من تن حسین کن...*
حرف از سفر زدی و تبسم حرام شد
پیراهن حسین شنیدم تمام شد
باشد برو، قبول، علی بی پناه شد
باشد قرارِ بعدی مان قتلگاه شد
باشد برو که کرببلا گریه می کنیم
با هم کنار طشت طلا گریه می کنیم
*ای حسین...*
👈صوت روضه👉
📡 براي عضويت در سيماي حرم
کانال رسمی فیلم و سبك و صوت های مداحی و سخنرانی كليك نماييد
👇
🎞 سیمای حرم↶
https://eitaa.com/joinchat/3674997620C2ef04a3ff7
#⃣ #فیش_روضه_حضرت_زهرا
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
#⃣ #روضه_دفتری
#⃣ #متن_کامل_روضه
اللهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک...
لَعنَ اللهُ قَاتلِیکِ وَ ضَارِبیِکِ و ظَالِمِیکِ وَ غَاصِبی حقِّکِ یا مُولاتِی یا فاطمَةُ الزهراء
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
بیا که گنبد خضراست دیده بر راهت
بیا که حیدر تنهاست دیده بر راهت
یابن الحسن!
چقدر منتظران تو بی صدا رفتند
نگاه مضطرب ماست دیده بر راهت
به هر دیار عزادار مادرند همه
بیا که عترت طاهاست دیده بر راهت
قسم به خاک نشسته بر چادر مادر
سکوت غربت دنیاست دیده بر راهت
هنوز ناله ی مادر به گوش می آید
بیا که حضرت زهراست دیده بر راهت
*مرحوم علامه امینی می فرمایند: اینکه نوشته اند حضرت زهرا سلام الله علیها پشت در سه بار ناله زده اند اشتباهه، حضرت زهرا چهاربار ناله زدند، اولین بار رسول خدا رو صدا زدند.دومین بار آقا امیرالمومنین رو صدا زدند، ناله ی سوم صدا زدند:"یا فِضَّةُ خُذینی".... فضه ی خادمه رو صدا زدند... امّا در ناله چهارم صدا زدند: مهدی جان!... کجایی پسرم!...
دلا امشب بسوزه برا دلِ امام زمان، الان هم شايد مدينه باشه، كنار قبر مادرشون فاطمه، ياصاحب الزمان!...*
عزيزِ بي قرينه كي ميآيي؟
سحر خيزِ مدينه كي ميآيي؟
عزيزم مادرت چشم انتظاره
دواي دردِ سينه كي ميآيي؟
*يه جمله بگم با چشم سوزان بريم مدينه، ميگه: ديدم مقداد هي دست روي دست مزينه، توي كوچه نميره، گفتم: مقداد! چرا توي كوچه نميري؟ گفت: آخه اين همون كوچه اي است كه پسرِ فاطمه هي صدا زده: واي مادرم! واي مادرم! مادرم! مادرم!... اوناي كه مشكل داريد، اونايي كه ميخوان با دلِ زينب هم ناله بشن بسم الله، هر كي هم مادر نداره ثواب اين روضه رو بفرسته براش...*
فلك ديدي چه خاكي بر سرم كرد
به طفلي رخت ماتم بر تنم كرد
الهي بشكنه دستِ مغيره
كه بينِ كوچه ها بي مادرم كرد
*صدا زد: زينبم! حسنم! حسينم! اُم كلثوم! بريد وضو بگيريد ميخوام دعا كنم، بچه ها خوشحال شدن، مادرمون ميخواد برا خودش دعا كنه، دعا كنه حالش حتما خوب ميشه... بچه ها نشستن تا مادر دعا كنه، اونا هم آمين بگن، اما يه وقت مادرشون دستاش رو بالا آوُرد، صدا زد: "اللهم عجّل وَفاتی سَریعا" يعني خدا حالا ديگه مرگِ من رو برسون...
جمله ي آخرِ من، از همه التماس دعا، خيلي به علي سخت گذشت، كي؟ اون شبي كه ميخواد فاطمه اش رو به خاك بسپاره، اون لحظه اي كه دست برد زيرِ بدن فاطمه، اون رو بالا آوُرد، ديد زهرا بدنش آب شده، يه نگاه دور و برش كرد، ديد كسي نيست كمكش كنه...*
دست من نيرو ندارد اين همه
تا بريزد خاك روي فاطمه
*اما من بگم: يا اميرالمؤمنين! درسته بازوي فاطمه ات رو شكستن، درسته پهلوي فاطمه ات رو شكستن، اما شما فاطمه رو غسل داديد، كفن كرديد، اما من ميخوام بگم: من بميرم برا زينب، هر چي نگاه به بدنِ داداشش ميكنه، ديد هيچ جاي سالمي به بدنش نمونده، هي فرياد ميزد:" يا اُماه!...* مادر بيا كربلا... من بمیرم برا دل امام سجاد، کفن پیدا نکرد، بدن باباش ابی عبدالله رو با بوریا ... دستت رو بيار بالا سه مرتبه صدا بزن: ياحسين!... برای فرج امام زمانت، شفای مریضا، نابودی آمریکا و اسرائیل و انگلیس، پیروزی و سربلندی مردم غزه و لبنان بازم ناله بزن بگو: یازهرا!...
📡 عضو سيماي حرم
کانال رسمی فیلم، فیش روضه، سبك و صوت های مداحی و سخنرانی شويد.
👇
https://eitaa.com/joinchat/3674997620C2ef04a3ff7
#⃣ #فیش_روضه_حضرت_زهرا
#⃣ #روضه_دفتري
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
#⃣ #متن_کامل_روضه
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى صِدِّیقَةُ شَهِیدَة، ذَاتِ الْأَحْزَانِ الطَّوِيلَةِ فِي الْمُدَّةِ الْقَلِيلَةِ، الْمَجْهُولَةِ قَدْرُها وَ الْمَخْفِيَّةِ قَبْرُها، الْمَدْفُونَةِ سِرُّها وَ الْمَمْنُوعَةِ اِرثُهِا، وَ الْمَکْسُورَةِ ضِلْعُهَا، المَقتُولَةِ وَلَدُهَا...
لَعنَ اللهُ قَاتلِیکِ وَ ضَارِبیِکِ و ظَالِمِیکِ وَ غَاصِبی حقِّکِ یا مُولاتِی یا فاطمَةُ الزهراء
صاحب عزای حضرت خیرالنساء بیا
ای بانیِ شکسته دلِ روضه ها بیا
یا صاحب الزمان! آقاجانم!
دردِ فراق تو به خدا میکُشد مرا
رحمی نما به حالِ دلِ این گدا بیا
ما در میانِ بحرِگنه غوطه میخوریم
آقا نجاتمان بده از این بلا بیا
مشغول خویش و بنده ی دینار و درهمیم
فکری به حال نوکرِ زهرا نما بیا
ای سُفره دارِ واسعه ی هَل أتی بیا
ای آخرین نگارِ دل آرای فاطمه بیا
آقا بحقِ چادرِ خاکیِ مادرت
آقا بحقِ داغِ دلِ مرتضی بیا
*هر چی فاطمش رو زدن، امیرالمؤمنین صبر می کرد.. آخه مامور به صبر بود، دستای علی رو بستن، چن نفری علی رو گرفتن، اولین ضربه رو زد به زهرا دید علی حرکت نکرد. دومین ضربه رو زد دید علی داره تماشا می کنه. سومین ضربه رو زدمولا چشماشو بست.. دیگه علی فقط صدای ضربه ها رو میشنید. فقط میشنید غلاف داره به بازو میخوره، غلاف داره به پهلو میخوره، فقط صدای آه فاطمش رو میشنید...
از امیرالمؤمنین سئوال کرد: آقاجان! سخترین لحظه برای یک مرد کدوم لحظه است؟ دید آقا داره آه و میکشه و اشک میریزه... صدا زد: آقاجان! حرف بدی زدم؟
امیرالمؤمنین فرمود: نه! میدونی سخترین لحظه برای یه مرد کدوم لحظه است؟ اون لحظه ای است که دستاش رو بسته باشن، جلو چشمش سیلی به همسرش بزنن، کاری از دستش بر نیاد...*
توو کوچه ها زخمم نمک خورده
انگشتر خلقت ترک خورده
درد منو هیچ کس نمی فهمه
زهرام جلو چشمام کتک خورده
دستامو از دستت جدا کردن
تو شعله دنبال تو می گردم
جوری زد و جوری زمین خوردی
سنگینی دستاشو حس کردم
*آنچنان زد که گوشواره رو زمین افتاد، آنچنان زد که گوشواره شکست، اینو تاریخ نوشته، گوشواره شکست، اینجا جان روضه است ، آنچنان دست سنگین بود که گوشواره شکست، حالا ببین این دست باصورت چه کرد ؟ نوشته اند چشم زهرا کبود شد، آی مادر مادر مادر ... دیگه دستمال به سرش می بست،"مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ، ناحِلَةَ الْجِسْمِ"... ای کاش درداشو به کسی میگفت، ای کاش میگفت، علی سرم دردم میکنه ... ای کاش میگفت، علی بازوم وَرم داره ... درداشو به هیچ کسی نگفت ، میدونی کجا امیرالمومنین متوجه شد ؟ وقتی داشت بدن رو غسل میداد، وقتی دستش رسید به وَرمِ بازو، سرشو روی دیوار گذاشت، هی صدا میزد فاطمه، فاطمه، فاطمه ...
در و دیوارِ خونین تو و این رویِ رنگین
امان از تازیانه امان از دستِ سنگین
*برای خوشنودی دلِ امیرالمؤمنين، به نیت فرجِ آقامون، آقایِ مظلوممون، دستت رو بیار بالا چند بار ناله بزن: یا زهرا!... به آبروی فاطمه و حسینِ فاطمه قسمت میدهیم، این دستا رو امروز نا امید بر مگردان، فرجِ آقامون امام زمان برسان...
📡 براي عضويت در سيماي حرم
کانال رسمی فیلم و سبك و صوت های مداحی و سخنرانی كليك نماييد
👇
🌐https://eitaa.com/joinchat/3674997620C2ef04a3ff7
🎙#سیدحسین_موسوی
#⃣ #فیش_روضه
#⃣ #شهادت_سید_حسن_نصرالله
#⃣ #متن_کامل_روضه
دنیا شب است و شب گذرگاه ِ عبور است
پایان این شام ِ بلا صبح ظهور است
باید بتابد آفتابی از مدینه
باید بیاید آن امیر ِ بی قرینه
*آقا جان ما که مُردیم آقا
مسلمون سوزی شنیده بودیم ولی ندیده بودیم...
یه ساله مسلمونا غریبن کجایی آقا*
خون شهیدان فرشِ سرخ راهِ مهدیست.
*دیدید نصرالله هم ذبح عظیم ظهور شد. دیدی حاج قاسم هم ذبح عظیم ظهور شد ما دیگه طاقت نداریم یه صبح دیگه پاشیم ببینیم یه عزیزی رو از دست دادیم*
عالم همه حیران روی ماهِ مهدیست
*به خدا میاد، اگه گفته امام زمان عج ظهور میکنه یه روز آقای ما میاد اون روزِ خوشِ شیعه فرا میرسه. همه گرگها میفهمن مسلمونا آقا دارن بیکس و کار نیستند *
می آید و عالم به حیرت مینشیند
شیعه به شوق روز رجعت مینشیند
*این رجعت از امیدبخشترین معارف شیعه است. خیلی از شهیدان با امام زمان عج میان*
می آید و ما را به دلبر میرساند
ما را به روی خاک مادر میرساند
*اگه روایت ۷۵ روز رو قبول بکنیم این روزا روزای شهادت فاطمه است آخه خود خانم فرمود "علی! غسلنی فی اللیل، کفنی فی اللیل. دفنی فی اللیل" علی! نمیخوام اونایی که منو آزار دادن بیان، بیخود نیست شهید نصرالله رو تشییع نمیکنند این غربت رو از مادرشون به ارث برده.
میگن امام زمان میاد تو مدینه یه نقطهای قرار میگیره، که شیعیان بیایید یه شب بابام رو غریبونه مادرم زهرا رو اینجا دفن کرده....
امروز من میدیدم خبرا رو یه زنی رفته بود طلاهای دخترش رو اهدا بکنه گفته بودن این سی و چند گرمه گفته بودن پولش چقدر میشه؟میدونی؟ گفته بود نمیدونم اول سال ۱۵۰ میلیون خریده بودم برا بچه ام. حالا بگن امام زمان عج اومده میخواد برای مادرش یه ضریح درست کنه مادرامون، دخترامون، همسرامون، طلاهاشون رو در میارن میگن این خانم معلوم نبود قبرش کجاست، الان باید طلای ما قاطی ضریح فاطمه بشه*
ای کاش ما آن خیر دائم را ببینیم
پشت سر او حاج قاسم را ببینیم
*صبر کنید روزای ما هم میاد*
فرزند زهرا سوی میدان خواهد امد
" او با سپاهی از شهیدان خواهد امد"
زیباست بی شک آخر ِ این راه با او
می ایدش یک روز نصر الله با او
نصرُ من الله است فتحی که قریب است
این روزها احوال مظلومان عجیب است
باد امد و از طاقچه آیینه افتاد
داغی پس از داغ دگر بر سینه افتاد
امشب هوای روضه ی ناحیه دارم
امشب دلی چون اتش ِ ضاحیه دارم
حتما خدا میخواست او جاوید باشد
تا که فنا در وادیِ توحید باشد
اتش میان سینه ها افروخت اخر
عمامه اش در بین اتش سوخت ؛ آخر
انگار از بال و پرش چیزی نمانده
مانند جدش از سرش چیزی نمانده
*دیدید برای نصرالله کفن آماده کرده بودن اما برا اربابمون آخرشم کفن پیدا نشد، بعد سه روز بنی اسد میدونستن چیکار کنن دیدن از قبله داره یه آقایی میاد زین العابدین بود سیدالساجدین فرمود بنی اسد برید کنار خودم باید کار بابامو بکنم، کفن گیرشون نیومد آخرش حصیر آوردن... به خدا تو عالمِ عشق بازی با امام حسین علیه السلام گاهی آدم میگه من کفن نمیخوام اما تو دین و شرع ماست نمیشه. اما میشه بگیم لااقل یه تیکه حصیر بگیم از خوزستان برامون بیارن روش نماز بخونیم گریه کنیم آخرشم بگیم ارباب ما رو با حصیر داخل قبر گذاشتن ما را هم با حصیر داخل قبر بزارند*
اما کسی مانند جدش بی کفن نیست
مانند جدش هیچکس دور از وطن نیست
*بابا شما فکر کردید مثلاً دنبال ارزش ریالیِ پیراهتپن ابی عبدالله بودند؟ بخدا آدم دهنش باز نشه بهتره اینا میخواستن امام حسین رو بیآبرو کنن*
پیراهن جدش به غارت رفت آخر
بعد از حسین؛ زینب اسارت رفت آخر
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
اين شب و روزها فقط بي بي گريه ميكنه،همه گفتن ارباب مقاتل، اين هفتاد و پنج، نود و پنج، هر چند مدتي كه بعد از اون اتفاق تا شهادت، فقط بي بي گريه كرد.يه جا خنديد بي بي تو همين روزها،كجا؟چه طور؟چه خبر ِ خوشحال كننده اي بهش دادن خنديد؟اونم روزي بود كه اسماء تابوتش رو نشونش داد،تا چشمش به تابوتش افتاد،ديدن بي بي مي خنده*
چه خورشیدی که چون خورشید محشر سایه اندازد
تمام آفرینش دست مییازد به دامانش
*زهراست،همه فرداي قيامت محتاج او هستند،انبياء همه سرپا ايستادند،يه نفر فقط سواره وارد صحراي محشر ميشه،اونم مادر، هزار فرشته اطرافش، چپ و راست، از جلو از پشت سر ناقه،همه جا، جبرئيل و ميكائيل و مقربين ِ عالم ِ بالا، ندا بلند ميشه:يا اهل المحشر! غُضُّوا اَبْصارَكُم. نگاهتونو جمع و جور كنيد،بي بي داره ميآد،الهي قربونت برم بي بي جان.*
گر شعب ابیطالب، اگر غصب فدک باشد
محال اس آری آری بگذرد از عهد و پیمانش
نمیسازند با سازش هوادارن راه او
گواه من وصیتنامه ي سرخ شهیدانش
*با دشمن حضرت زهرا عمراً،از آل سعود و خليفه هاي داعشي،گنده هاشون،اسرائيل و آمريكا.*
گواه من وصیتنامه ي سرخ شهیدانش
*نگاه كنيد هر روز تشييع ميشن شهداي حرم،مدافع حرم زينب ِ كبري،جان عالم قربون بي بي جان،اين همه دلداده و جون به كف و عاشق،كه از اينجا صدها كيلومتر مي زنند به هر وسيله اي برسن به اون ور دنيا از حرم حضرت زهرا دفاع كنند و حمايت كنند،اين راه حضرت زهراست.*
مدینه گرچه قبرش را نشان کس نخواهد داد
زیارتنامه میخواند کنار قبر پنهانش
همان قبری که از تشییع پنهانی خبر دارد
از اندوه علی از دلپریشانی خبر دارد
*اين چند بيت به بعد مرثيه است،شماهايي كه دل آماده داريد و براي گريه ي به مادر دل تنگ ميشيد،بسم الله*
چه اندوهی که شب خالی ز عطر یاس و شببو شد
زمان یک سر بدآهنگ و زمین یکباره بدخو شد
نمیدانم چه در شهر مدینه اتفاق افتاد
که هر شب ناله ي «عجل وفاتی» سهم بانو شد
*به عزيزانش فرمود:دستاتون رو ببريد بالا،حسنش دستاش رو برد بالا،حسينش، زينبش،يه دفعه صداي بي بي بلند شد،خدا مرگ من رو برسون. فقط شما مجسم كنيد اگه جز اين يه بيت چيز ديگه در مرثيه نگم كفايت مي كنه،آي گريه كن هاي مادر،غم و عجل وفاتي و همه ي اينها به جاي خود، آدم خسته ميشه،بيمار كه بيمار ِ،ديدي به يكي ميگي چه طوري؟ خوبي؟ديشب خوب خوابيدي؟ميگه:چه خوابي،مگه اين درد ميذاره من بخوابم.*
چه خوابی تا سحر پهلو به پهلو میشود اما
مگر با درد پهلو میشود پهلو به پهلو شد
*از هر طرف مي چرخه پهلو درد ميكنه*
دلش میخواست دست و بازویش وقف علی باشد
غلاف تیغ اما میهمان دست و بازو شد
همه دیدند دست او دگر بالا نمیآمد
به هر زحمت ولی در روز آخر خانه جارو شد
همان دستی که بعد از غسل بیرون از کفن آمد
یتیمان را در آغوشش گرفت و خوب دلجو شد
*گريه كن ها،جوونها،غسل داد علي،بندهاي كفن رو بست،نگاه كرد ديد بچه هاش دارن دق مي كنند،فرمود:پاشيد يه بار ديگه بياييد مادر رو ببينيد، خودشون رو انداختن رو بدن مادر،خود اميرالمؤمنين ميگه: ديدم بندها باز شد،دستا بيرون اومد،بچه هاش رو بغل كرد،ندايي از آسمان اومد:علي!آقا بچه هارو بردار،بالايي ها نميتونن نگاه كنند اين منظره رو،عالم بالا به هم ريخته بچه هارو بردار آقاجان. امروز جاش هست من بگم يا نه؟ آي بالايي ها،دوتا آقازاده ي مولا كنار مادر،هيچكي نبود اذيت كنه،فقط با مادر وداع مي كنند،شما نتونستيد تحمل كنيد،بالايي ها كربلا چه خبر بود،وقتي يه كوچلوي سه ساله رو از كنار بابا زدن جدا كردن، اين دستاش رو روي سرش گرفته بود.*
هي گفتم بهش ميام ميام ميام
موهامو نكش ميام ميام ميام
*حسين....دستاتون رو بياريد بالا، خداي ِ حضرت زهرا،خداي ِ امام رضا،خداي ِ ابي عبدالله، خداي ِ رقيه،به دستاي رقيه،به انگشتاي رقيه،كه با لب هاي بابا بازي مي كرد،عجل لوليك الفرج*
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
امشب اول علی آستینو بالا زد ، شروع کرد اول غسل سر ،صورت ،سمت راست ، سمت چپ .... اول سر و صورتو شست ، بسم الله ... جای مهر رو شست ، صورت کبود و شست یه ناله ... ، نالش بلند شد ، ساکتش کردن همچین که دستش به بازو رسید یه وقت دیدن آقا داره داد میزنه ...
فقط اینجا غسل قطع نشد ، همچین به زخم پهلو رسید آخه خانم گفته بود منو از زیر پیرهن غسل بده ،چشم نمی بینه چه خبره، به گودی زخم سینه رسید .... وای ..... تو غسل باید بدن رو برگردنن به چپ و راست همچین که بدن رو برگردون ، زخم های بستر سر باز کرد ... ، حالا تازه خود بی بی خودش رو غسل داده این خون آبه ها رو شسته ... اسما میگه پرسیدم خانم چرا این کار رو می کنی ؟ فرمود آخه شستن خون خشک سخته ، برا علی سخته ، میخوام کار آقام راحت تر بشه ..... آی .....آی....
خون سینه بند میاد ، خون زخم بستر جاریه ، کفن گلگونه ، آخه این شهید ، شهیده معرکس از زیر مفصل همینطوری داره خون میاد ،بچه های فاطمه دارن آستین شون رو تو دهان می کنن، آخ ناله میزنن ....
دیدن حسن ساکت نمیشه " زینب اومد داداش الهی فدات شم ، تو بزرگتر مایی ، باید مارو آروم کنی ... حسین اومد عزیز برادر ، علی اومد ، اسماء اومد ، مگه حسنش خدای صبره ساکت میشه ! حسین گفت داداش تو بایدم ناله کنی ،اما! تو بزرگتر مایی ، امروز گریت یه جور دیگه ست ، گفتن چرا ناله می زنی ؟ گفت آخه شما که تو کوچه نبودید ،من بودم نامرد یه جوری زد ، مادرم یه سیلی از او خورد ، یه سیلی از دیوار ...
گوشواره ی مادر گم شد .....
این گوشواره اینجا افتاد .... بمیرم برا اون دختری که دامنش آتش گرفته ....
ای وای ..... ای وای .....
اومد به عمه گفت ،عمه جان گوشم پاره شد....."
حسین .....
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم
همه ي زندگی ِ شیر خدا ریخت بهم
داغي و تيزي ِ مسمار اذيّت ميكرد
تا كه برخاست ز جا عرش خدا ريخت بهم
بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود
تا که زد سلسله ي آل عبا ریخت بهم
ثلث سادات ميان در و ديوار افتاد
نسل سادات به يك ضربه ي پا ریخت بهم
گُر گرفته بدنِ فاطمه ، اي در بس كن
وسط شعله ببين زمزمه ها ريخت بهم
رويِ او ريخت بهم، پهلويِ او ريخت بهم
دهنش غرق ِ به خون گشت و صدا ريخت بهم
شدتِ ضربه چنان بود كه سر خورد به در
رويِ آشفته يِ اُمّ النُجَبا ريخت بهم
ضرب سيلي ِشان زبانزد شد
وسط كوچه گوشزد كردند
از همه دل خراش تر اينكه
محسنش را، چادرش را، همه لگد كردند
*آقا اميرالمؤمنين اومد تو حجره گفت: زهرا جان،خيلي وقت ِ فقط شما نشستي، يا توي بستر افتادي، راستش دلم برا راه رفتنت تنگ شده، فقط خواستم ازت خواهش كنم پاشي دو قدم جلوم راه بري، ياد ِ او قديم ها. گفت:چشم علي. بلند شد،اول يه دستش رو گذاشت،يه خورده خودش رو تكون داد، ببين تا اومد بلند شه، علي دست گذاشت رو شانه اش گفت:بشين فاطمه،بشين اشتباه كردم،نخواستم.*
پشتِ در سينه يِ سنگين شده هم ارثي شد
گيسوانِ پسرش كرب و بلا ريخت بهم
مادرش آمده گودال، نچرخان بدنش
استخوان هاي گلويش ز قفا ريخت بهم
با ترك هاي لبش، با نوك پا بازي كرد
همه ي صورت او با كف پا ريخت بهم
*سر وقتي از جلو جدا بشه، رگ ها زودتر جدا ميشه،محتضر زودتر جون ميده، تا اين خنجر برسه به استخوان هاي گردن محتضر جون داده، اين سر رو كه از پشت بريد، نبريد، كند،سر رو كند،بريدن با يه ضربه كار تمومه، هي مي زد خنجر نمي بريد.*
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
رسول خدا در غمِ مصائب دخترش زهرا، خون می گریست و از خدای تعالی طلب صبر می کرد. در سفری که به معراج داشت خودِ خدا برایش روضه ی اهل کساء را خواند و وقتی به مصائب زهرایش رسید، بند بند وجودش به لرزه در آمد و صدای شکستن قلبش دل اهل آسمان را سوزاند. خداوند فرمود:
"وَ أمَّا ابْنَتُکَ، فَـتُظْلَمُ وَ تُحْرَمُ وَ یُؤْخَذُ حَـقُّها غَصْباً الَّذی تَجْعَلُهُ لَها" به هفت گوشه از مصائب فاطمه اشاره کرد ، اولین اونها، اما دخترت فاطمه بعد از تو چه می کِشه ، به او ظلم میکنن ، او رو از حقش محروم می کنن، فدک رو به زور از دخترت زهرا می گیرن ، این سه تا ؛ "ویُدْخَلُ عَلی حَریمِها" کاش فقط همین تیکه رو می گفت که ناظر به آمدن پشت دره" اما بلافاصله فرمود "یُدْخَلُ َ عَلی مَنْزِلِها بِغَیْرِ إذْنٍ" بدون اجازه میان در خونش ، وارد خونش میشن ، دیگه اینو ترجمه نمی کنم ، اگه اهل روضه باشی میفهمی .... همینطوری از کنارش عبور نمی کنن "ثُمَّ يَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلّ" دیگه چی؟!! "وَ تُضرَبُ و هيَ حامِلٌ" دخترتو میزنن در حالی که بارداره این صدمات با فاطمه چه می کنه ؟!! فرمود : "و تَموت مِن ذلِک الضَّرب"...《منبع: كامل الزيارات ص٣٣٣》
همینطورم شد که امام صادق علیه السلام حال مادرش رو این روزها اینگونه گزارش کردن "لزمت الفراش" یعنی یه جوری تو بستر افتاد حتی ، دست به دیوارم نمی تونست راه بره "نحل جسمها و ذاب لحمها" گوشت بدن مادر ما آب شد "حتی صارت كالخيال" یعنی از مادر ما فقط یه شبهی باقی ماند.....《
منبع:دعائم الإسلام》 ناله بزن یا زهرا ....... 👈صوت این متن 👉 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #فیش_روضه_حضرت_زهرا
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
#⃣ #متن_کامل_روضه
اللهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک...
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيم
"يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِين"
"يا رَبَّ الزَّهرا، بِحق الزَّهرا، اِشف صَدر الزَّهرا، بظهور الحُجُّة ، يا رب الحُجُّة، بحق الحُجُّة، اشف صدر الحُجُّة، بظهور الحُجُّة "
بیا بیا گل نرگس عزای مادر توست
صفای فاطمیه از صفای مادر توست
اگر که سائلم و نوکر همیشگی ام
فقط به خاطر لطف و عطای مادر توست
*ما هر كجاي عالم باشيم اگه امامي رو صدا بزنيم، بگيم: ياعلي! بگيم: يا اباعبدالله! يا صاحب الزمان! خودشون مستقيماً جوابِ مارو ميدن، فقط يه اسمِ تو اين عالمِ وقتي صدا ميزني جور ديگه جواب ميشنوي، وقتي صدا ميزني: يا فاطمةالزهرا! همه ي بچه هاش جمع ميشن، ميگن: با مادرِ ما چيكار داري؟...*
تمام عزت شیعه رهین منت اوست
تمام زندگی ما فدای مادر توست
قسم به مادر و آن احتجاج حیدریش
دوام خدمت ما با دعای مادر توست
ز نور چادر او ما همه مسلمانیم
که اصل طینت ما خاک پای مادر توست
*از عالمي پرسيد: مقدس تر از خاكِ كربلايِ سيدالشهدا هم داريم؟ گفت: آره... تعجب كرد، مگه ميشه مقدس تر از تربتِ سيدالشهدا هم باشه؟ آره، خاكِ چادرِ مادرمون فاطمه...*
ز نور چادر او ما همه مسلمانیم
که اصل طینت ما خاک پای مادر توست
به وقت مرگ که دستم ز هر دری کوتاست
امید دلخوشی من وفای مادر توست
بیا که با تن خونین، هنوز منتظر است
که انتقام تو، تنها دوای مادر توست
*یا صاحب الزمان! آقاجان! سرت سلامت، شنیدیم مادرت مریضه ؟!! شنیدیم این روزا مریض خونه ی علی بستر نشین شده ...
امام مجتبی فرمود: دیگه این شبای آخر مادرم خواب نداشت .. گاهی پهلو به پهلو میشد تا صبح گریه میکرد .. دیگه این روزا روزای آخریست که فاطمه مهمانِ خانۀ علیست...
سلمان میگه: اومدم عیادت بی بی، تا اومدم بی بی گِله کرد، سلمان! چرا به دیدنِ من نمیآیی؟ گفتم: بی بی جان! بعدِ ظلمی که به شما شده، کارم شب و روز گریه است... سلمان میگه سئوال کردم: بی بی جان حالتون چطورِ؟ فرمود: سلمان! اگر از حالم بپرسی دو ماهه این دردِ پهلو نمیذاره بخوابم... سلمان! "ذابَ لَحمی" دیگه گوشتی به تنم نمونده... گوشتای بدنم آب شده...
امام صادق فرمودند «ما زالَتْ بَعْدَ اَبيها مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ناحِلَةَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ باكِيَةَ الْعَيْنِ مُحْتَرَقَهَ الْقَلْبِ يُغْشى عَلَيْها ساعَةً بَعْدَ ساعَةٍ»...
دیگه روزاي آخر مادر ما زهرا، پارچه ای به سر بسته بود نحيف و لاغر شده بود، هي اشك مي ريخت، یه ساعت به هوش بود .. یه ساعتی هم از هوش میرفت ..
روزای آخرِ عُمرِ بی بی، زنهای مدینه هم اومدن برای عیادتش، اما فاطمه کسی رو راه نمیداد، اومدن خانم اُمِّ اَیمَن رو واسطه کردن، اُمِّ اَیمَن اومد گفت: خانوم! زنهای همسایه میخوان شمارو ببینن، خیلی اصرار دارن، بی بی اجازه عیادت دادن، این خانوم ها اومدن دورِ بسترِ زهرا، گفتن: دخترِ پیغمبر حلالمون کن، اختیارِ ما دستِ مردامونه، اجازه ندادن بیاییم عیادتت، بی بی فرمود:من از شما یه گلایه ای ندارم، چرا اون لحظه ای که من روی زمین افتادم، می دیدید دورم نامحرما جمع شدن، چرا نیومدید من رو کمک کنید؟ خواستم علی رو صدا بزنم، دیدم دستاش رو بستن، صدا زدم:" یا فِضَّةُ خُذینی" فضه من رو دریاب بخدا محسنم رو کشتن، هیچ کسی نیومد زهرا رو یاری کنه...
اما نه یه عده اومدن زهرا رو یاری کردن...
چهل تا مرد جنگی اومدن کمک، هر کی میرسید یه ضربه به زهرا میزد، اینجا دیدن دستِ علی بسته است، مادر رو غریب گیر آوُردن، کربلا هم دخترش زینب رو غریب گیر آوُردن، هر کی میرسید زینب رو میزد، ای حسین!...*
هر چه او بیشتر نفس میزد
بیشتر میزدن زینب را
یک نفر مانده بود در گودال
صد نفر میزدن زینب را
تیغ هاشان که ماند در گودال
با سپر میزدن زینب را
خوابشان برد بچه ها در شب
اما تا سحر میزدن زینب را
* با تمام وجودت صدا بزن: حسین!...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #فیش_روضه_حضرت_زهرا
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
#⃣ #متن_کامل_روضه
اللهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک...
السلامُ علَی الجوهرةِ القُدسیَّة فی تعیُّنِ الإنسیّة ، صورةِ النَّفسِ الکُلیّةِ ، جوادِ العالمِ العَقلیّةِ ، بِضعَةِ الحَقیقةِ النَّبویّةِ ، مطلع الأنوارِ العلویّةِ ، عینِ عیونِ الأسرارِ الفاطمیّة ، النّاجیةِ المُنجیّةِ لِمُحبّیها عن النّار ، ثمرة شَجَرة الیقین ، سیدة نساء العالمین ، المعروفة بالقَدْر ، المجهولةِ بِالْقَبرِ ، قُرّةِ عین الرَّسولِ ، الزَّهراءِ البتول ، علیها الصّلوة و السّلام.
بیا که دیده حرام است بی تو دیدارش
بیا که دل شده خون در فراقِ دلدارش
*آقاجان ... یا بقیه الله ... همۀ حرفِ ما همینه ، بیا آقا جان ...*
بیا که دین چو علی مانده استخوان به گلو
بیا که رفته حقیقت به دیدگان خارش
*آقا جانم! بیا، بیا شیعه سرشُ بلند کنه ... بیا اینهمه گفتیم أَین معز الأَولِیاءِ و مذل الأَعداءِ؟ ... بیا دشمنایِ ما رو به خاکِ ذلت بشون ، فقط کار کار شماست ...*
هنوز هنوز کعبه سیه پوشِ مادرت زهراست
هنوز اشک حَرم میچکد زِ رخسارش
بیا بیا که بیت به دورِ سرت طواف دارد
بیا کعبه شود با تو تازه دیدارش
علی غریب و تو مظلوم و شیعه ات تنها
سرشک توست که ریزد زِچشم خونبارش
به غربتِ مدینه و قبور بقیع بنگر
که نام قاتلِ زهراست نقشِ دیوارش
*دوتا اسم ِ توي اين عالم،شيعه ها رو ديوونه كرده،دوتا اسم ِ توي اين عالم تا به گوش شيعه مي رسه از خود بي خود ميشه، يکی نام كربلاست،يکی نام مدينه است، نميدونم چه كار كنم ببرمت مدينه يانه؟ به مادرمون بگيم حالا كه نشد ما با پا بياييم، با پاي دل مي آييم،اينقده مي گرديم تا قبرت رو پيدا كنيم،آي مدينه اي ها! ان شالله این آل سعود خبیث نابود بشن به حق گریه هایِ شما، راحت بریم جلو قبرِ پیغمبر دستمونُ رو سینه بزاریم، اونایی که مدینه رفتن می دونن از بابِ جبرئیل که وارد میشی قبل از اینکه بری کنارِ قبر پیغمبر یه در جلو چشمتِ،
آی مدینه نرفته ها ان شاالله قسمتتون بشه، میگن اینجا درِ خانۀ فاطمه ست،
اینجا پیغمبر هر روز می ایستاد سلام میداد : السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
سیدا به من اجازه بدن یه جمله بگمُ ردشم، چرا اسمش بابِ جبرئیلِ؟ چون جبرئیل اجازۀ ورود میگرفت، نه فقط جبرییل، میکائیلُ عزائیلُ ملائکۀ مقرب اذن ورود به خانۀ وحی میگرفتند, اما یه روز یه عده بی اجازه آمدن، مادرِ ما
زهرا هم پشت در بود*
شیطان به بیت حیِّ تعالی چه می کند؟
آتش به گِرد خانۀ مولا چه می کند؟
از باغِ خُلد دود چرا می شود بلند؟
بر رویِ حور، سیلی اعدا چه می کند؟
رویش سیاه گردد و دستش شکسته باد
قنفذ کنار خانۀ مولا چه می کند ؟
دارالزیارۀ نبی و آستان وحی
ای وای من،مغیره در آن جا چه می کند؟
زن در میانِ خانه و مردِ غریبِ او
با دستِ بسته و تک و تنها چه می کند؟
*در داره میسوزه، فاطمه پشت در ایستاده، فرمود: مگه منو نمیشناسید؟ من دختر پیغمبرم، مگه نمیدونید جبرییل بخواد بیاد درِ این خونه اجازه میگیره؟ چی کار دارید؟ ما داریم از فراق بابام گریه میکنیم
ما عزاداریم برگردید، نامرد دومی خودش نوشت برای معاویه، گفت: معاویه! همچین که فاطمه حرف میزد یواش یواش دلم داشت نرم میشد، اما یاد کینه هایی که از علی داشتم افتادم همه زورمو جمع کردم، صدایِ نفس هایِ فاطمه رو میشنیدم، چنان لگد به در زدم...
فاطمه بین در و دیوار صدا زد :بابا! اما زن یه کار زنونه داره مادرشو صدا میزنه، اما مادر ما مادر نداره، صدا زد فضه بیا محسنمو کشتن...
بین در و دیوار افتاده، علی رو دارن میبرن، ریسمان به گردنش انداختن، مادرمون زهرا اومد گفت: مگه زهرا مرده علی رو پا برهنه میبرید؟
رفت تو مسجد، با پهلویِ شکسته جلو در مسجد رسید، دید نانجیب شمشیر گرفته بالاسر علی، میگه با من بیعت میکنی یا سر از بدنت جدا کنم؟
فاطمه فرمود: اگه علی رو رها نکنید نفرینتون میکنم، اما مادر نفرین نکرده، سلمان میگه دیدم ستون های مسجد داره میلرزه...
امیرالمومنین فرمود: سلمان برو به زهرا بگو: دست نگه داره،نفرین نکنه، فرمود : اگه علی میگه، چشم، آخه من نگران علی هستم، علی برا شب عروسیش سپرشو فروخت، من سپر علی ام، من دور علی میگردم، فقط اگه شمشیرو از بالاسر علی برندارن من از مسجد نمیرم، عاقبت مادر ما یه کاری کرد شمشیرو از بالاسر علی برداشتن.
مادر! یه شمشیر بالاسر علی آوردن طاقت نیاوردی، گفتی من باید آقامو صحیح و سالم برگردونم...
زینب هم کربلا یاد مادرش افتاد، گفت : هر جورشده میرم از گودال سالم داداشم رو برمیگردونم، همچین که زینب رسید دید : سری به نیزه بلند است .... ناله بزن بگو: یا حسین!
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
*وقتی تو کوچه جلوی مادر ما زهرا رو گرفت...(جریان کوچه صحت داره...نامه رو اولی ملعون نوشت برای حضرت زهرا سلام الله علیها...برگه ی فدک رو داد بعد پیغام داد برا دومی که من چنین کاری کردم برو یه کاریش بکن.)اومد تو کوچه جلوی مادر ما رو سد کرد.بعد گفت:برگه ی فدک رو بده.حضرت امتناع کرد.یه قدم به سمت مادر ما آمد.نامحرمه دیگه...باید بره عقب دیگه...قدم دوم به سمت مادرمون اومد...مادر یه قدم به عقب تر رفت...یه قدم به سمت مادر....اما قدم سوم دیگه شونه ی مادر ما به دیوار برخورد کرد...راه فرار نمونده...یه قدم به سمت مادر ما اومد..
ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف!
*هر چی قدمو بلند کردم...نشد...*
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد
تا برگه ی فدک را گرفت...آب دهان برآن انداخت و پاره ش کرد...
من میخوام چهار تا کلمه بگم...خودتو مادر تو زنتو ناموستو تصور کن این بلاها سرتون آمده...
کلمه ی اول کلمه ی "ضَرَبَ" هستش...ضرب یعنی چی؟یعنی زدن...زدن ممکنه با دست باشه...ممکنه با پا باشه...
کلمه ی دوم کلمه ی "رَکَلَ" هستش...رکل یعنی لگد زدن به در...اونم ضرب شدید یه دفعه ای...اگه میخوای ضربه شدید باشه اول باید یه قدم بیای عقب...خیز کنی...جفت پا بزنی تو در...به این میگن "رَکَل..."
کلمه ی سوم کلمه ی "صَفَقَ" هستش....یعنی زدن به دو طرف...
"عَصَرَ"یعنی چی؟یعنی فشار دادن...
یه کلمه داریم "رَضَضَ" یعنی شکسته شده...
یه کلمه داریم"هَضَمَ" یعنی له شده...یعنی کوبیده شده...یعنی زیر پا گذاشته شده...یه کلمه داریم
"لَطَمَ"یعنی با مشت به صورت زدن...
یه کلمه داریم "نَبَتَ" یعنی بیرون آمدن...
بغدادی میگه وقتی در به سینه ی زهرا نشست" نَبَتَ المسمار..."
"رَفَسَ "یعنی چی؟یعنی لگد زدن به سینه...اومد تو خونه...دید زهرا افتاده...
اگر این است تاثیر شنیدن...
شنیدن کی بود مانند دیدن...
علی داره این صحنه ها رو میبینه...
این مسمار به سینه زهرا نشسته...من از شما سوال میکنم....مگه بانوی باردار شکم جلوتر از سینه نیست؟!
چه جوری این مسمار به سینه رسیده؟
وقتی دید فاطمه بین در و دیواره...میگه اونقدر این در رو فشار دادم....فشار دادم...فشار دادم....
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
امام صادق علیه السلام میفرمایند:بعد از نماز مغرب و قبل از نماز عشا مادرمون از دنیا رفت.اون روز آخر انگار یه مقدار حالشون بهتر بود...بچه هاشو استحمام کرد...موقعی که داشت بچه های کوچکش را استحمام میکرد،دست رو سرشون میکشید،خودش دیگه میخواست آخرین بار بچه ها رو تو عالم دنیا استحمام بکنه.اسما وقتی این صحنه رو دید که خانوم بلند شده،کارا رو داره انجام میده،خیلی خوشحال شد.گفت:خانوم جان مثل اینکه الحمدلله،خداروشکر امروز بهترید.حضرت زهرا فرمود:اسما میخواستم خودم بار آخر بچه هام رو استحمام بکنم.بعد تو وقتی که کارها رو انجام داد تو بستر قرار گرفت.خوابِ پدر بزرگوارش، پیغمبر رو دید.مثل همون موقع که تو دنیا بود اومد بوسیدش،بغلش کرد،ملاطفت کرد.حضرت زهرا گله کرد که باباجان بعد شما غریب شدیم.بعد شما چه ها کشیدیم از امت شما...شروع کرد گله کردن...پیغمبر فرمود که عزیز من! دخترم! امشب پیش من مهمانی! امشب مهمان من هستی...وقتی خانوم از خواب بلند شدند،امیرالمومنین تو حیاط بود،صدا زد حضرت رو...آمد کنار بستر...فرمود:علی جان! خواب پدرم رو دیدم.حضرت علی فرمود که خوشا به حالتون! حبیبم رسول خدا رو دیدید.بعد شروع کرد گفتنِ خواب که گله کردم از امت به پیغمبر.پدرم فرمود:زهرا جان امشب مهمان منی.بغض گلوی امیرالمومنین رو گرفت.اشک حضرت یواش یواش جاری شد.زهرا جان! از رفتنت داری میگی؟!
بعد که نقل خواب حضرت زهرا تمام شد،یه سکوتی بین این دو بزرگوار برگزار شد...یه مرتبه حضرت زهرا شروع کرد بلند بلند گریه کردن.امیرالمومنین فرمود:خانوم شما دیگه چرا گریه میکنی؟
شما که از همّ و غمّ دنیا راحت میشید.امشب پیش پدرت هستی.
که حضرت زهرا فرمودند:"اَبکی لِما تَلقی بَعدی ..."
گریه م به خاطر شماست علی جان...
راست گفتی زهراجان! گریه کن!
علی بعد از تو سر به بیابان میگذاشت.سر به نخلستان میگذاشت.سر به چاه میگذاشت...تا تو بودی غم از دلش برمیداشتی...اما بعد از تو بود که تنها شد...الله اکبر....الله اکبر...
گاهی موقعا که می اومد سر قبر زهراش دعا میکرد زهرا جان من دیگه تو این دنیا نمونم.
" اَبکی مَخافَةَ اَن تطولَ حیاتی..." ترسم اینه که عمرم طول بکشه زیاد تو دنیا...*
نفس به سینه ی من در شماره افتاده
به خاک تیره مرا ماهپاره افتاده
سپهرِ دیده ی من پر شد از ستاره ی اشک
که ماهپاره ی من با ستاره افتاده...
*این ماه یه ستاره ایم داشت...یه محسنی ام داشت...*
که ماهپاره ی من با ستاره افتاده...
ز وصف غربتم این بود که با سیلی
ز گوش همسر من گوشواره افتاده
*امیرالمومنین فقط و فقط غمش رو میتونه به پیغمبر بگه..*
به جز تو این غم دل به که میتوانم گفت؟!
که چاره سازِ دوعالم ز چاره افتاده...
(چاره ساز دو عالم دیگه کنار قبر زهراشعاجز شد...
خدایا تو رو قسمت میدیم به مظلومیت امیرالمومنین به آبروی حضرت زهرا فرج مولامون امام زمان تعجیل بفرما.
دست ما را در دنیا و آخرت از دامانشون کوتاه مفرما.)
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
کسی خبر نداشت فاطمه پارۀ تن پیغمبرِ ..؟ چرا ولله همه میدونستن ..
اون دونفری که اومدن عیادت ، نمیدونستن این فاطمه بهشتِ پیغمبرِ؟
ولله میدونستن ..
خودش مدرک بجا گذاشت..
نامۀ به معاو یه اش هنوز هست ، تو تاریخ برید ورق بزنید .. نوشت معاویه ، صدایِ زهرا را پشت در شنیدم میخواستم برگردم .. یه لحظه پشیمون شدم .. اما یاد علی افتادم .. هر چی از علی کینه داشتم تو پاهام جمع کردم .. (خودش میگه من نمیگم ..) نمیدونستن فاطمه پشت درِ ..؟؟
نمیدونستن حضرت زهرا مادرِ ما بارداره؟ میدونستن ...!!! از زنهاشون شنیده بودن .. حضرت زهرا سلام الله علیها بارداره.. گفت یه جوری میزنم هم خودش بمیره هم بچه اش ...
(اگه تا صبح تو صورتمون بزنیم یه ذره جبران نمیشه..) چرا زدن بهانه داشتن ... بهانه چی بود ...
علی بهانه شد و ضربه خورد بازویت
دَری شکست در آن دَم فِتاد بر رویت
هوا زجورِ مخالف چو قیرگون گردید
نشست سایۀ دستی سیاه بر رویت
*یه جوری زد دو طرف رو سیاه کرد ...
مدینه علی بهانه شد سینۀ حضرت زهرا سلام الله علیها بین درو دیوار رفت .. کربلا هم بهانه همین بود ، ایستاد جلو دشمن گفت :
مگه من حلالی رو حرام کردم ؟ حرامی رو حلال کردم ؟ چرا به جنگ من اومدید ..؟
بلند شد نانجیب یه جمله گفت : حسین تو گناهی نداری .. فقط گناه تو اینِ تو پسر علی هستی .. « بُغض لِابیک » مدینه علی بهانه شد بازو ورم کرد .. سینه سوراخ شد .. کربلا هم علی بهانه شد ده نفر اسبهاشونو نعل تازه زدن ...
او میدوید و من میدویدم ...
امیرالمومنین یه خبر شنید ، خبر چیه ..!! خبر این هست .. بیا تا زهرا نرفته ..
یه خبر کاری کرد علی که قهرمان خیبر سه بار زمین خورد و بلند شد ... اما آی رفقا علی مَردِ ، مَردِ جنگِ ، قهرمان خیبرِ .. از مسجد تا خونه راه صافِ ، کوچه اس .. زمین همواره .. اما بازم خورد زمین ..
من یه خانم سراغ دارم .. تو سراشیبی گودال .. هی چادرش به پاهاش گیر کرد .. هی خورد زمین گفت ... حسینم ... حسین ...
هوا زجور مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب واژگون گردید
به نیت فرج بگو : یاحسین ...
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
فَجَمَعُوا الحَطَبَ هیزم آوردن چه هیزمی *فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا*معمولا ما جزل به معنای کثیر معنا می کنیم و رد میشیم ... یعنی هیزم زیادی رو آوردن دم خانه ی من اما این غلطه" جزل یعنی هیزمی آوردن که به زودی خشک نشه و از بین نره .... یعنی ساعت ها در این آتش این هیزم بسوزه *فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا لِیُحرِقُوهُ وَ یُحرِقُونا*یعنی هم خونمو بسوزونن هم خودمونو بسوزونن ...
باورم نمی کردم که اینا بدون اجازه وارد بشن ..... لذا وقتی با استفهام سوال کرد واقعا میخوای خونمو بسوزونی؟؟؟ نانجیب یه جوابی داد "
گفت هَذَا مَا جَاءَكَ الَّذِي به أَبُوكِ یعنی فاطمه مگه بابات نگفت لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى اومدم مزد مودت رو بهت بدم ... الله اکبر ... عجب جسارتی کرد که امام صادق قریب به صد و ده سال بعدمادر به مُفَضَّل فرمود اگر چه کربلا برای ما بالاترین غم و محنته... اما اون روزی که در خونه ی مادرم رو سزوندن اون ریشه ی همه ی مصائب و فتنه هاست .... اون به مراتب سخت تر و تلخ تر از کربلاست و تُضرَبُ فَاطِمَةُ و هِيَ حامِلُ..... یا صاحب الزمان آقاجان معذرت میخوام این روضه ای که خدا در شب معراج برای پیغمبر خونده ...
فرمود: يُدْخَلُ عَلي حَريمِها بِغَيْرِ إذْنٍ بدون اجازه وارد میشن ثُمَّ یَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ دیگه ترجمه نمی کنم اما تُضرَبُ و هِيَ حامِلُ.... وتَمُوتَ مِنَ ذَلِكَ الظَّنِّ... همین قدر بگم بلایی به سرش آوردن که دیگه این روزا از بسترم نمی تونست بلند بشه .... حتی برا خواندن نماز،دستور داد بسترش رو کنار دیوار پهن کنن یعنی برای هر نشست و برخواستی فاطمه از دیوار کمک میگرفت ....
آخ بمیرم گفتم و تحویل دادم ... پنجاه سال بعد کربلا هم اون نانجیب دستورحمله به خیمه ها که داد،گفت خیمه را با اهلش بسوزانید ... اگه امر زین العابدین بر فرار از خیمه ها نبود این هشتاد و چهار زن و بچه زنده زنده تو خیمه میسوختن .... ناله بزن یازهرا .....
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
🔖 دسترسی سریع به مطالب کانال
👈🏼 برای دسترسی سریع به مطالب، هشتگ مربوطه را لمس کنید.
🔻هشتگهای متن و سبک ها:
#متن_کامل_روضه #متن_کامل_شعر
#سبک_پیامبر_اکرم #سبک_شهادت_حضرت_زهرا
#سبک_اربعین #سبک_امام_حسین #سبک_حضرت_عباس #سبک_امام_حسن #سبک_امام_رضا
#سبک_امام_حسن_عسکری
#سبک_میلاد_پیامبر #سبک_میلاد_امام_صادق
#سبک_میلاد_امام_عسکری
#سبک_وفات_حضرت_معصومه
#سبک_میلاد_حضرت_زینب
🔻هشتگ های فیش روضه:
#فیش_روضه_پیامبر #فیش_روضه_امام_حسن
#فیش_روضه_امام_حسین
#فیش_روضه_امام_رضا
#فیش_روضه_امام_حسن_عسکری
#فیش_روضه_حضرت_معصومه
#فیش_روضه_حضرت_زهرا
🔻هشتگهای مناسبت ها:
#شب_جمعه #مناجات #حضرت_زهرا
#پیاده_روی #صفر #اربعین #شهادت_امام_حسین #حضرت_عباس #تاسوعا #حضرت_زینب #پیامبر_اکرم #امیرالمؤمنین #مناجات_مهدوی_فاطمی
#شهادت_امام_حسن #حضرت_رقیه
#امام_زمان_عج #امام_موسی_کاظم
#امام_سجاد #شهادت_امام_رضا
#وداع_محرم_صفر #امام_حسن_عسکری
#حضرت_سكينه #حضرت_خدیجه #سالروز_ازدواج #حضرت_عبدالعظیم
#حضرت_معصومه #فاطمیه
🔻ساير
#دفاع_مقدس #روایتگری
#یکشنبه_های_علوی_و_فاطمی #سید_حسن_نصرالله
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
در روايت داره : نانجيب (ملعون دومی) نوشت توی نامه برای معاويه : آی معاويه وقتی وارد خونه شدم زهرا به ديوار چسبيده بود ، بر خواست اومد جلویِ منو گرفت ، چيزی نمانده بود دلم به رحم بياد ...
يه مرتبه كينۀ علی تو دلم زنده شد ... رفتم جلو :
"فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِفَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْض"(1) آی معاويه از روی مقنعه يه سيلی به زهرا زدم ... گوشوارۀ زهرا شكست رو زمين افتاد ....
1-بحارالانوار، ج30، ص 295
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
اي گل خزانم آتش زدي به جانم
اي پرستوي من رفتي زآشيانم
مانده کنج سینه غم های بی حسابم
بی تو در مدینه سلام ِ بی جوابم
در غمت خمیدم،امیدم ،رفیق خفته زیر گل
ای فرشته رویم،چه گویم ،چه کرده هجرانت به دل
مرتضی و دوری،صبوری،ندارم و بریده ام
یاد روی ماهت بریزد ستاره از از دو دیده ام
یاس نیلوفری ،کی مرا می بری
وای از این غم جدایی
بعد تو به عالم من دل خوشی ندارم
بی تو با که گویم غم های بی شمارم
من که در مدینه غریب و بي شناسم
سر برآر و بشنو زهرا تو التماسم
ای فدای چشمت ،نگاهت،به درد من بوده طبیب
با دل شکسته،بخوانم،شب تا سحر عمن یجیب
ای صفای خانه،شبانه،بار سفر را بسته ای
با قد خمیده،شهیده،مگو که از من خسته ای
یاس نیلوفری،کی مرا می بری
وای از این غم جدایی
درکنار قبرت،ببین در اعتکافم
کعبه هستی و من،دور تو در طوافم
از غمت برآید،زسینه آه سردم
بی تو من که دیگر،علی ِ کوچه گردم
کی رود زیادم،غم تو،ای مانده بين کوچه ها
کس خبر ندارد،زداغت،با من چه ها کردی چه ها
کی رود زیادم،که دشمن،هست تورا گرفته بود
کی رود زیادم،که زینب دست تو را گرفته بود
یاس نیلوفری،کی مرا می بری
وای از این غم جدایی
*هي گفت،هي گفت،هي گريه كرد،هي گريه كرد،غم فاطمه سنگين ِ،حتي برا علي،اين كه ميگم: حتي برا علي،به خاطر اين ِكه اينها مظهر صبر خدا هستند،اين مظهر صبر خدا،كنار قبر گفت:فاطمه صبرم تموم شد، شروع كرد نماز صبر خوندن،اميرالمؤمنين نماز صبر خوند كنار قبر حضرت زهرا،گريه،گريه،بي هوش شد رو خاك فاطمه افتاد، در عالم رويا اومد به خواب اميرالمؤمنين ،علي جان: چرا نشسته اي،بلند شو برو خونه،فاطمه جان به روز لحظه شماري كنم كه شب برسد بيام كنار قبر تو،حالا كه اينجا هستم ميگي برو، فاطمه وفاي تو اين بود؟ فرمود:علي جان همه ي وجود من تويي، منم دلم برات تنگ شده،منم دلم مي خواد كنار قبرم بنشيني،باهام حرف بزني،دلم برا صدات تنگ ِ، دلم برا چشمات تنگ ِ، گريه نكن عزيز دلم، اما چه كنم حسينم بيدار شده، زينبم و بيچاره كرده،هي بهانه ي مادر مي گيره،پاشو برو خونه حسينم داره گريه ميكنه، سراسيمه خودش رو رسوند، در ِ خونه رو كه باز كرد،ديد زينب نشسته كنار حسين با يك ظرف آب، عزيز دلم آب مي خواي آب نوش جان كن، كاري داري من مادرتم؟ صدا زد:زينب جان، من مادرمو مي خوام. نميشه غذا بي نمك باشه،روز جمعه است روز زيارتي ابي عبدالله ست،زهرا جان چه طور شد پسرت سالم،اسارت نكشيده،كتك نخورده ، بهانه ي مادر گرفت،علي رو فرستادي سراغش،مگه نوه كوچلوت گوشه ي خرابه چش بود كه هرچي گفت: بابا،سر بريده رو براش فرستادي گوشه ي خرابه.حسين.....*
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
اسماء بنت عميس ميگه:ديدم با تمام عجله اي كه علي براي غسل دادن داشت، زود آب بريز. غسل رو از كجا شروع مي كنند؟ از سر. سر و گردن رو غسل بده؟! همچين كه چادر ِ زهرا رو باز كرد، اسماء بيا ببين صورتش سياهه، ببين چشمش كبوده،"امشب يه غسل دادني برات بخونم كه خودت حظ كني." غسل مي دهم ميت ِ ي حاضر را به نيابت ِ سمت ِراست، اسماء ميگه همچين كه آب ريختم روي ِ كتفش ديدم غسل رو تعطيل كرد، سر به ديوار گذاشت،آقا چرا كارو تموم نمي كنيد؟ گفت:اسماء بيا ببين اين استخوان نابجا جوش خورده. آقا بيا كارو تموم كن، با هم بشينيم گريه كنيم،همچين كه اومد سمت چپ رو غسل بده، اينجا ديگه همه طاقت ِ علي رو تاب شده ديدند،آخه پهلو سوراخِ...
وقتي اومدن دنبال ِ سلمان،سلمان ميگه: من وقتي اومدم از خونه بيرون، سلمان قريب به 300 سال سن داره، يه پير مرد وقتي از خونه بياد بيرون يواش يواش راه مياد، اما بچه مي دوه، ديد حسن و حسين دارن با عجله مي دون، سلمان صدا زد آقا زاده ها صبر كنيد من پا به پاتون نمي تونم بيام،آهسته بريد منم بيام، حسن برگشت گفت: سلمان بابام داره مي ميره، سلمان،سلمان،"مي خوام اين روضه رو برات در بسته بخونم، سر بسته نمي دونم چه جور مي خونن" تا كنار ِ قبر هم اگر جنازه اي رو بيارن، ببينند خون از كفن بيرون زده بايد برگردونند، كفن عوض كنند، گفت: سلمان تا حالا دو بار كفن عوض كردم،بيا،بيا...
شايد بگي من دارم زبانحال ميگم، اما وقتي اون نامرد دومي تو صورت مقداد زد،مقداد رو خاك ها افتاد، مقداد گفت: به من زدي طوري نيست، ولي ديشت خون از پهلوش مي اومد، تو چه با فاطمه كردي؟...
اصبغ بن نُباته ميگه: خانومم نيمه شب صدام زد، گفت:اصبغ پاشو، گفتم: خانم چه وقت ِ از شب ِ؟ گفت:شب از نيمه گذشته،گفتم:چي ميگي؟ گفت:پاشو دارن گريه مي كنند. گفتم: زن بگير بخواب مادر مرده اند، علي زن مرده است،بگير بخواب آروم باش، همسايه ي ما هستند، حالا دو شب دارن گريه مي كنند طوري نيست تموم ميشه. گفت: اصبغ تو مادر نيستي، من مادرم، من طاقت ندارم صداي ِ بچه ي بي مادر بشنوم،پاشو. اصبغ بن نباته همسايه ي ديوار به ديوار علي ميگه بلند شدم، اومدم در ِ خونه ي علي رو در زدم، تا در زدم در ِ خونه رو ديدم آرام شد صدا
"بذار يه دعايي بكنم اينجا:الهي هيچ آبرو مندي رو بي آبرو نكن،الهي هر كسي يه آبرويي رو پيش مردم حفظ كرده،آبروش رو نريز"
صدا آرام شد، در و كه باز كرد، يه نگاه كرد،اصبغ ببخشيد،خيلي اذيتت كردم، تا فاطمه كه زنده بود كه خودش، حالا هم كه رفته بچه هاش، مارو ببخش. دستم رو گذاشتم روي شونه هاش ، گفتم:علي چي شده؟ بغض كرده بود علي، گفتم:بلند گريه كن، من همسايه شما هستم اومدم ببينم چي شده؟ علي نشت در آستانه در،گفت:اصبغ يه شب حسن گريه ميكنه، من وزينب و حسين آرومش مي كنيم، يه شب زينب گريه ميكنه، من و حسين و حسن آرومش مي كنيم، يه شب من گريه مي كنم اونها من و آروم مي كنند. گفتم :امشب چي شده طولاني شده؟ زنم نخوابيد، گفت: امشب حسين بهانه گرفته، هر وقت حسين گريه مي كنه همه ي ما بي طاقت ميشيم
"امشب مي خوام روضه ي زنونه بخونم، مردونه گريه كنيم"
امشب حسين مادر مادر ميكنه، همه ي ما بهم ريختيم،گفتم:آقا بچه است، چرا نمي بريش كنار قبر مادرش، ببرش آروم ميشه،گفت:قول دادم ببرمش، صداش كرد: حسين، حسين جان. مي آيي بريم كنار قبر مادرت؟ بلند شد، گفت:شرط داره نبايد بلند بلند گريه كني، آروم.چشم. روي چشمم، ببين علي چه طوري روضه مي خونه، علي ميگه دست ِ كوچكش رو گرفتم، آمديم، همچين كه نزديك ِ قبر رسيديم گفت:بابا دستم رو رها كن، علي ميگه: من گفتم الان ميره رو قبر مادر، شيون مي كنه، ناله مي زنه، اما همچين كه دستش رو رها كردم،قربون ِ ادبت برم حسين، دستش رو گذاشت رو سينه اش، السلام عليك ِ يا اُماه ، مادر سلام، زهرا....علي ميگه:به اون خدايي كه جان علي در يد قدرت اوست،تا حسين سلام داد،شنيدم از دل ِ قبر فاطمه صدا اومد: وعليك السلام يا ولدي يا حسين... مادر سلام، مادر سلام
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
نُقل و نباتم ببار من پسر آوردم
قابله چون میخ بود پشت در آوردم
--------
این چند وقت زهرا مشغول دوختن بود
دلواپسِ علی و در فکرِ پیرهن بود
در خانه کار کردم اما به دل نچسبید
از بسکه دستم از صبح بر شانهی حسن بود
با جبرئیل گفتم جانِ تو و علیجان
من را زِ پا در آورد زخمی که در بدن بود
روزیِ خویش را صبح از دست من گرفتهاست
شهری که هیزمِ آن پشت حیاط من بود
شهری که آتش آورد جای عیادت و دید
زهرا بجای آن در مشغول سوختن بود
آنکه دلیلِ ایجادِ عالم است مردم
بر دستْ ریسمان و بر گردنش رسن بود
ماندم علی نیاُفتد بین مدینهای که
مردی نداشت غیر از یک زن که شیرزن بود
گفتم گواه دارم گفتم که ارث دارم
گفتم علی است شاهد اما جواب "لَن" بود
میگفت بین مسجد با من : دروغگویی
آنکه میانِ کوچه بدجور بد دهن بود
اصلا جدا نمیشد دستم, ولی شکستش
از خانه تا به مسجد یک جنگِ تن به تن بود
قنفذ که خسته میشد جایش مغیره میزد
این پشتِ هم زدنها پیشِ ابالحسن بود
در گوشِ گاهواره دیشب به گریه گفتم
ای کاش قدِ محسن در خانهام کفن بود...
#حسن_لطفی
به جرم اینكه ندارم پدر زدند مرا
شبیه مادر در پشت در زدند مرا
خبر نداشتم این ها چقدر نامردند
خبر نداشتم و بی خبر زدند مرا
خدا كند كه عمویم ندیده باشد، چون
پدر درست همین دور و بر زدند مرا
پدر، وقت غذا تازیانه می آمد
نه ظهر و شام كه حتی سحر زدند مرا
سرم سلامت از این كوچه ها عبور نكرد
چقدر مثلِ تو ای همسفر زدند مرا
چه بینِ طشت، چه بر نیزه ها زدند تو را
چه در خرابه، چه در رهگذر زدند مرا
چه چشم زخم، چه زخمِ زبان، چه زخمِ سنان
اگر نظر كنی از هر نظر زدند مرا
فقط نه كعبِ نِیّ و تازیانه و سیلی
سپر نداشتم و با سپر زدند مرا
پدر من از سرِ حرفم نیامدم پائین
پدر پدر گفتم هر قَدر زدند مرا
مگر به یادِ كه افتاده اند دشمن ها
كه بینِ این همه زن بیشتر زدند مرا؟
زدند مادرتان را چهل نفر یكبار
ولی چهل منزل صد نفر زدند مرا
#محسن_عرب_خالقی
یکی دستور میداد، غارتش کنید
خواهرش داد میزد، راحتش کنید
دافع البلایا، سنان سیلی میزنه به کعبةُ الرزایا
دافع البلایا، غریب گیر آوردنش خدایا
خون تو شد مباح حسین حسین حسین
زخمی بی پناه حسین حسین حسین
دست جمعی با هم میزدن شدید
یکی میگفتش جایزه ام بدید
حرف بد شنیدم
به سختی نیزه از تن برادرم کشیدم
کشته ی بی پناه حسین حسین حسین
زخمی بی پناه حسین حسین حسین
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
یا که دنیا بود ناپیدا اگر زهرا نداشت
یا جهنم بود این دنیا اگر زهرا نداشت
جای دیگر را برای زندگی میخواستیم
آسمانِ ما زمینِ ما اگر زهرا نداشت
خُرد میگشتیم زیر آسیای دشمنان
زیر دستاساش دو دنیا را اگر زهرا نداشت
در وصیتهای مفقودالاثرها خواندهام
تلخ میشد سرنوشتِ ما اگر زهرا نداشت
گفت لَوْلا فاطمه، یعنی که در کارِ خدا
آفرینش بود بی معنا اگر زهرا نداشت
پنچ نوبت فاطمه رو برخودش میایستاد
بود بی جلوه خدا زهرا اگر زهرا نداشت
از علی خواهش نکرد و از علی چیزی نخواست
عشق بود و عشق و بس اما، اگر زهرا نداشت
فاطمه یک نیمه بود و با علی تکمیل شد
مرتضی یک نیمه بود اینجا اگر زهرا نداشت
در میان رزمها پشتش به زهرا گرم بود
داشت بر پشتش زره مولا اگر زهرا نداشت
کار دنیا را ببین کارش بدستِ فاطمه است
وای بر دنیا و مافیها اگر زهرا نداشت
کار دنیا را ببین زانو بغل کرده علی
بی پیمبر میشکست آقا اگر زهرا نداشت
حرصها خالی شد و پهلوی مادر را شکست
بچهها میسوختند آنجا اگر زهرا نداشت
دختران را زیر بالِ خویش زینب جمع کرد
وامصیب شامِ عاشورا اگر زهرا نداشت...
✍ #حسن_لطفی
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
میشه از دستای خسته ات
اینقدر کار نکشی تو؟
میشه از دستای خسته ات
اینقدر کار نکشی تو؟
دستای منو بگیر خب
منت دیوار نکشی تو
تا صبح بیداری شبا...
چی شده نمیگه مجتبی؟
میدونم که تو پٌر از دردی...
خانومم بگو تو رو خدا
زیر چشماته سیاه...
ماهِ من بودی پا به ماه
تو که آخه زهرای من ...
نبودی رفیق نیمه راه
بمون زهرا
فاتحه ی فاتح خیبر و نخون زهرا
درست میشه دوباره باز زندگی مون زهرا
بمون زهرا
رو زمین افتادی دیدم
ای جَوون قد خمیدم
میخ در چیکار باهات کرد؟
صدا ناله تو شنیدم
تو موندی به زیر در...
از رو در رفتن چل نفر
قنفذ می گفت به رو دلت...
میذارم داغ این پسر
تو روز میزد پیش من...
چی کشیده زهرا حسن؟
با چه دینی آخه اینا ...
دست بلند می کنن روي زن؟
منم سوختم
اون موقعی که تو صدا زدی: علی سوختم
کاشکی همون اَوَلا این خونه رو میفروختم
منم سوختم
✍ #حسین_عیدی
بي بي فرمود: علي جان! تا وقت داريم بيا برا حسينم گریه کنیم... برا شهید کربلا گریه کنیم... علی جان! قرار بعدی دیدار ما باشه ظهر عاشورا، کی؟ اون زمانی که خواهرش صدا میزنه:
بی آبرو شه
لباس کهنه تو میخواد کجا بپوشه
هلهله میکرد
پیرهنتو میبرد و بازم گله میکرد
حیا نداره
که لااقل عباتو رو تنت بذاره
رَحَمَ الله مَن نادا: یاحسین!...
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
گفتم نیا، مغیرهها حیا ندارن
گفتم نیا داغتُ رو دلم میزارن
اومدی هی که خسته دیدمت
سروِ علی شکسته دیدمت، آه ..
زخمیه دستِ یه نامردی تو
مردم تا به خونه برگردی تو
همیشه روضهخوانها اینجوری گفتن و خواندن و ما شنیدیم و فهم کردیم .. که سیلی یه طرفِ صورت خورده !! .. اما تعبیر اون نانجیب اینه؛ آخر فرازِ نامهای که به معاویه لعنت الله نوشت گفته : «فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَی خَدَّیهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَی الْأَرْضِ»(۱) معنی: (از روی مقنعه طوری بر دو گونه اش زدم که گوشواره ها پاره شد و به زمین ریخت ..)
عرب به سیلی صدا دار میگه صَفْقَةً .. خَدَّیهَا یعنی هر دو طرف صورت .. جوری زده که گوشواره ها شکسته .. یه سیلی وقتی تو صورت میخوره یه مقدار از گونه رو میگیره .. دیگه گوشواره رو نمیگیره .. یا باید گوشواره رو بکشن .. یا نانجیب انقدر دستش بزرگ بوده که لالهی گوش پاره شد .. لذا اینجا باید گفت:
دست عدو بزرگتر از صورتِ من است ..
به کی بگم گرفته بغض راهِ گلومُ ..
با یه قلاف از من گرفتن آرزومُ
شعله زده آتیش به جونِ من
حرف دلِ من و تو حسن
پیش یه مرد، زن رو نمیزنن ..
کاری کردن دیگه خانم پشتِ در نفسش بالا نمیومد .. یه جمله بگم و بریم کربلا .. دومی دید غلامش با تازیانه داره فاطمه رو میزنه .. گفت تازیانه رو بده .. من هم از علی عقده دارم ..
«فَأخَذَ عُمَرُ السَّوطَ مِن یَدِ قُنفُذٍ ـ مَولی أبِی بَکرٍـ فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِی! فَالتَوی السَوطُ عَلی عَضُدِی، حَتّی صارَ کَالدُملُجِ وَ رَکَلَ البابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ ـ وَ أنا حامِلٌ ـ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی»(۲) معنی :(ناگهان عُمَر تازیانه را از دست قنفذ ـ غلام ابوبکر ـ گرفت و با آن به بازوی من زد. در این هنگام تازیانه دور بازوی من پیچید، به گونه ای که دور تا دور بازویم وَرَم کرد و مثل بازو بند شد و با پایش به درب لگد زد و درب را به روی من به عقب فشار داد و باز کرد ـ و من در آن هنگام باردار بودم ـ پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند ..)
یه جوری زد این تازیانه دورِ دست بی بی پیچید .. مادرِ ما با صورت به زمین افتاد ..
یا زهرا ....
منابع:
۱_بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴
۲_بحارالأنوار مجلسی، ج۳۰، ص۳۴۹
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram