eitaa logo
سیره شهدا 🌷
116 دنبال‌کننده
548 عکس
117 ویدیو
3 فایل
🌷همگام سازی زندگی به سبک شهدا🌷 ادمین: @Hagh1480
مشاهده در ایتا
دانلود
7.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اثری که رفیق شهیدت روی زندگیت میزاره شادی روحشان صلوات 🌹 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🔰 "سیره شهدا" 👇 ╭┅───────────┅╮ https://eitaa.com/sireh_shohada ╰┅───────────┅╯
👈 بـرای خـدا ڪار ڪنید 🍁یاد بخیر ڪه پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت ڪسی دیگر پرداخت میڪند. 🍁یاد بخیر ڪه یڪی از دوستانش تعریف میڪرد  ڪه : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده ڪه معلوله ... شناختمش و رفتم جلو ڪه ببینم چه خبره ڪه فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !! 🍁یاد بخیر ڪه قمقمه آبش را در حالی ڪکه خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت ڪه کامش از تشنگی به هم نچسبه !! 🍁یاد بخیر ڪه انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر ڪار میڪنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باڪریه ڪه صورتشو پوشونده ڪسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !! 🍁آره به خیر ڪه خیلی چیزها به ما یاد دادند ڪه بدون چشم داشت و تلافی ڪمڪ ڪنیم و بفهمیم دیگران رو، اگر کاری میکنیم فقط واسه باشه و 👌هـر چیزی رو به دید خودمون تفسیـر نڪنیم !! ‎‎┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🔰 "سیره شهدا" 👇 ╭┅────────┅╮ @sireh_shohada ╰┅────────┅╯
| شرط ورود در جمع شهدا اخلاص است و اگر این شرط را داری، چه تفاوتی می‌كند كه نامت چیست و شغلت؟ کتاب گنجینه آسمانی ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🔰 "سیره شهدا" 👇 🆔 https://eitaa.com/sireh_shohada
🕊🌷 ‌شرطِ ورود در جمعِ شهدا اخلاص است! و اگر این شرط را داری چه تفاوتی می‌کند نامت چیست و شغلت؟! ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🔰 "سیره شهدا" 👇 ╭┅────────┅╮ 🆔 @sireh_shohada ╰┅────────┅╯
🕊🌷 این‌ نکات برای اعزام نیرو‌ها به جبهه‌ۍ فرهنگۍ لازم است‏: توکل، توسـل، غیرت، تهذیب نفس فرمایشات آقا و از همه مهم‌تر اخلاص است. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🔰 "سیره شهدا" 👇 ╭┅────────┅╮ 🆔 @sireh_shohada ╰┅────────┅╯
✅ خاطراتی از زندگی شهیده سیده طاهره هاشمی؛ دخترِ لایقِ شهادت... 🌼 : اهل مطالعه بود و همیشه می‌گفت: اگر برادران ما در جبهه‌ها می‌جنگند، جنگ ما با قلم است. 🌼 : هنوز به سن قانونی برا رأی دادن نرسیده بود، اما یه صندوق توی خونه درست کرد. بعد هم‌سن و سالهاش رو آورد؛ به صف شدند و رأى دادند. شاید می‌خواست از بچگی خودش و دوستاش رو توی مسیر انقلابیگری حفظ کنه. 🌼 : فرمان خودسازی امام برا رعایت مسائلی مثل نماز اول وقت، روزه‌های مستحبی، پرهیز از غیبت و  دروغگویی، حفظ حجاب و... که صادر شد؛ طاهره یه جدول خودسازی برا خودش کشید و اونا رو انجام می‌داد. 🌼 : مادرش می‌گفت: طاهره بدون اینکه به کسی بگه دوشنبه‌ها و پنجشنبه‌ها روزه می‌گرفت و فقط لحظه‌ی اذان مغرب بود که همه متوجه می‌شدند روزه بوده. 🌼 : تنها دختر چادری مدرسه بود. یه بار توی کوچه بازی می‌کردیم و با چادر نمیشد اون بازی رو انجام داد؛ حاضر نشد چادرشو در بیاره. وایستاد و بازی ما رو مدیریت کرد. شهید هم که شد هنوز چادرش محکم سرش بود. 🌼 : یه شب قبل از شهادت؛ خوابِ شهید بهشتی؛ یارانش و دو شهید دیگه رو دید. اونا بهش مژده شهادت دادند. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🔰 "سیره شهدا" 👇 🆔 https://eitaa.com/sireh_shohada
• کاری که انجام میدهید، حتی نایستید که کسی بگوید خسته نباشید! از همان در پشتی بیرون بروید. چون اگر تشکر کنند، تو دیگر اجرت را گرفته و چیزی برای آن دنیایت باقے نمیماند... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🔰 "سیره شهدا" 👇 🆔 https://eitaa.com/sireh_shohada
سلام بر او که میگفت: مطمئن باشيم در هر شغلی كه هستيم اگر ذره‌ای عدم خلوص در ما باشد امروز سقوط نکنیم، فردا سقوط می‌كنيم. فردا نباشد پس‌فردا سقوط می‌كنيم. چون انقلاب هر زمان يک موج می‌زند يک مشت زباله را بيرون می‌ريزد... "" ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🔰 "سیره شهدا" 👇 🆔 https://eitaa.com/sireh_shohada
🌾🌱🌾 ⁉️ در قسمتی از وصیت نامه‌اش نوشت: لباس تک سایزی است که ما باید با و و ، خود را اندازه آن کنیم، ان شاءالله. سالروز ولادت ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🔰 "سیره شهدا" 👇 ╭┅────────┅╮ 🆔 @sireh_shohada ╰┅────────┅╯
🌻🌿🕊🌻🌿🕊🌻🌿🕊🌻 ✅ متن زیر روایتی از شهید مدافع حرم لبنانی "علی الهادی احمدحسین" است که در گفت‌و‌گو با آقای مصطفی حسن‌زاده یکی از دوستان ایرانی شهید تقدیم حضورتان می‌کنیم: در بین بچه‌های رزمنده، خصوصاً رزمنده‌های حزب‌الله لبنان اصطلاح «» معروف است. یعنی کسی که چشم‌هایش داد می‌زنند شهید خواهد شد! علی الهادی چنین چشم‌هایی داشت. من او را تا وقتی که به دفتر حزب‌الله در آمد نمی‌شناختم. یک روز نوجوانی کم سن و سال به دفتر آمد و گفت: می‌خواهد به اعزام شود. من مسئولیتی در دفتر نداشتم. به عنوان یک فرد علاقه‌مند به کار‌های فرهنگی با بچه‌های همکاری می‌کردم. ولی وقتی دیدم یک نوجوان با ظاهری به‌اصطلاح امروزی می‌خواهد داوطلبانه به سوریه برود، کنجکاو شدم. جلو رفتم و نگاهی به قد و هیکلش انداختم. زیبارو بود و چهره‌ای جذاب داشت. توی دلم گفتم پسر جان تو نمی‌توانی از پس چنین جنگی بربیایی. همین را به زبان آوردم و علت تصمیمش برای شدن را پرسیدم. سرش را بلند کرد و نگاهم کرد. برای یک آن چشم در چشم شدیم و از نگاهش دلم لرزید. من از چشم‌های شیدایی شنیده بودم و حالا نمونه بارزی از این چشم‌ها را رو‌به‌رویم می‌دیدم. چشم‌های علی الهادی داد می‌زدند که شهید خواهد شد. 💥نماز فرشته💥 سعادت نداشتم خیلی در معیت علی الهادی باشم، اما همان روز‌ها که برای تلاش می‌کرد، چند باری او را دیدم. یک بار قامت به نماز بست. خوب نگاهش کردم. انگار فرشته‌ای نماز می‌خواند! نمی‌دانم این نوجوان کم سن و سال این طرز نماز خواندن را از کجا یاد گرفته بود. به‌حتم بندگی خدا در ذاتش بود. او در همان چند برخورد دل من را هم مثل خیلی‌های دیگر ربود. بعد‌ها از این و آن شنیدم که علی بین خیلی از بچه‌های حزب‌الله لبنان دارد. کار خاصی هم نمی‌کرد که محبوب جلوه کند. یک جذبه‌ای در ذاتش داشت که آدم را جذب می‌کرد. در رفتارش ریا نبود. داشت و شاید همین اخلاص، او را آسمانی کرد. 💥حیف آن چشم‌ها💥 علی بعد از اینکه نظر مسئولانش را برای اعزام جلب کرد، به عنوان به جبهه سوریه اعزام شد. بعد‌ها شنیدم که آنجا بیشتر کار‌های رزمی انجام می‌داد تا و بهیاری. عکس‌هایی هم که از ایشان منتشر شد نشان می‌داد یک نیروی تمام‌عیار رزمی است. نمی‌دانم چند وقت از اولین دیدارمان گذشته بود که شنیدم علی الهادی شهید شده است. گویا داخل آمبولانس و در حین امداد بوده که تکفیری‌ها آمبولانسش را می‌زنند و ۱۶/۶/۲۰۱۶ مصادف با ۲۷ خردادماه ۱۳۹۵ در به شهادت می‌رسد. وقتی پیکرش به برگشت، من بودم. خود در تشییع باشکوهی که برای علی الهادی برگزار شده بود سخنرانی کرد. همه جا پخش شده بود که پیکر جوان‌ترین شهید مدافع حرم حزب‌الله برگشته و مردم با افکار و مختلف برای تشییع آمده بودند. ما، چون می‌کردیم رفتیم برای . گفتند پیکر شهید فلان اتاق است. من دلم نیامد داخل بروم. یکی از بچه‌ها رفت و عکسی انداخت. دوربین را نگاه کردم. چهره‌اش طوری بود که انگار آرام به خواب رفته است. حیف آن چشم‌های شیدایی که بسته بود. علی شهید شده بود یادش با ذکر صلوات🌷 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🔰 "سیره شهدا" 👇 ╭┅────────┅╮ 🆔 @sireh_shohada ╰┅────────┅╯
🌻🌿🕊🌻🌿🕊🌻🌿🕊🌻 ✅ متن زیر روایتی از شهید مدافع حرم لبنانی "علی الهادی احمدحسین" است که در گفت‌و‌گو با آقای مصطفی حسن‌زاده یکی از دوستان ایرانی شهید تقدیم حضورتان می‌کنیم: در بین بچه‌های رزمنده، خصوصاً رزمنده‌های حزب‌الله لبنان اصطلاح «» معروف است. یعنی کسی که چشم‌هایش داد می‌زنند شهید خواهد شد! علی الهادی چنین چشم‌هایی داشت. من او را تا وقتی که به دفتر حزب‌الله در آمد نمی‌شناختم. یک روز نوجوانی کم سن و سال به دفتر آمد و گفت: می‌خواهد به اعزام شود. من مسئولیتی در دفتر نداشتم. به عنوان یک فرد علاقه‌مند به کار‌های فرهنگی با بچه‌های همکاری می‌کردم. ولی وقتی دیدم یک نوجوان با ظاهری به‌اصطلاح امروزی می‌خواهد داوطلبانه به سوریه برود، کنجکاو شدم. جلو رفتم و نگاهی به قد و هیکلش انداختم. زیبارو بود و چهره‌ای جذاب داشت. توی دلم گفتم پسر جان تو نمی‌توانی از پس چنین جنگی بربیایی. همین را به زبان آوردم و علت تصمیمش برای شدن را پرسیدم. سرش را بلند کرد و نگاهم کرد. برای یک آن چشم در چشم شدیم و از نگاهش دلم لرزید. من از چشم‌های شیدایی شنیده بودم و حالا نمونه بارزی از این چشم‌ها را رو‌به‌رویم می‌دیدم. چشم‌های علی الهادی داد می‌زدند که شهید خواهد شد. 💥نماز فرشته💥 سعادت نداشتم خیلی در معیت علی الهادی باشم، اما همان روز‌ها که برای تلاش می‌کرد، چند باری او را دیدم. یک بار قامت به نماز بست. خوب نگاهش کردم. انگار فرشته‌ای نماز می‌خواند! نمی‌دانم این نوجوان کم سن و سال این طرز نماز خواندن را از کجا یاد گرفته بود. به‌حتم بندگی خدا در ذاتش بود. او در همان چند برخورد دل من را هم مثل خیلی‌های دیگر ربود. بعد‌ها از این و آن شنیدم که علی بین خیلی از بچه‌های حزب‌الله لبنان دارد. کار خاصی هم نمی‌کرد که محبوب جلوه کند. یک جذبه‌ای در ذاتش داشت که آدم را جذب می‌کرد. در رفتارش ریا نبود. داشت و شاید همین اخلاص، او را آسمانی کرد. 💥حیف آن چشم‌ها💥 علی بعد از اینکه نظر مسئولانش را برای اعزام جلب کرد، به عنوان به جبهه سوریه اعزام شد. بعد‌ها شنیدم که آنجا بیشتر کار‌های رزمی انجام می‌داد تا و بهیاری. عکس‌هایی هم که از ایشان منتشر شد نشان می‌داد یک نیروی تمام‌عیار رزمی است. نمی‌دانم چند وقت از اولین دیدارمان گذشته بود که شنیدم علی الهادی شهید شده است. گویا داخل آمبولانس و در حین امداد بوده که تکفیری‌ها آمبولانسش را می‌زنند و ۱۶/۶/۲۰۱۶ مصادف با ۲۷ خردادماه ۱۳۹۵ در به شهادت می‌رسد. وقتی پیکرش به برگشت، من بودم. خود در تشییع باشکوهی که برای علی الهادی برگزار شده بود سخنرانی کرد. همه جا پخش شده بود که پیکر جوان‌ترین شهید مدافع حرم حزب‌الله برگشته و مردم با افکار و مختلف برای تشییع آمده بودند. ما، چون می‌کردیم رفتیم برای . گفتند پیکر شهید فلان اتاق است. من دلم نیامد داخل بروم. یکی از بچه‌ها رفت و عکسی انداخت. دوربین را نگاه کردم. چهره‌اش طوری بود که انگار آرام به خواب رفته است. حیف آن چشم‌های شیدایی که بسته بود. علی شهید شده بود یادش با ذکر صلوات🌷 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🔰 "سیره شهدا" 👇 ╭┅────────┅╮ 🆔 @sireh_shohada ╰┅────────┅╯
👇 از این بهتر 👇 هر کجا‌ کہ باشی اگر‌ برای رضا‌‌یِ خدا کار‌ کنی‌ همـان‌جا‌ الگو‌ خواهـی بود. یعنی همین. 👆 از این بهتر 👆 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🔰 "سیره شهدا" 👇 ╭┅────────┅╮ 🆔 @sireh_shohada ╰┅────────┅╯