eitaa logo
زندگی به سبک شهدا
1.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
8.3هزار ویدیو
292 فایل
🌷ارتباط با ادمین👇👇 @anhar419 @meghdadd128 تبلیغات👆 Eitaa.com/sireshohada
مشاهده در ایتا
دانلود
🎨 | 🔻... ناسلامتي، ابراهيم مافوق او بود، فقط به او يک تذکر کاري داده بود که طرف اين طور از کوره در رفته بود. منتظر بودم ببينم ابراهيم با اين بي ادبي او چه طور برخورد مي کند. در کمال تعجب ديدم سرش را انداخت پايين و از اتاق رفتند. روزهاي بعد، ابراهيم به او سلام مي کرد، مثل هميشه هم با او کار مي کرد، ولي آن مربي هنوز سنگين بود. يک روز کاسه ي صبرم لبريز شد، به او گفتم: تو واقعاً خيلي رو داري! جاي اين که از ابراهيم معذرت خواهي کني، به صورتش هم نگاه نمي کني! سرش را انداخت پايين، ديدم گريه اش گرفت. گفت: باور کن وقتي مي بينمش، نمي توانم به صورتش نگاه کنم؛ دوست دارم زمين دهان باز کند و من را ببلعد! 🌹 🕊 کانال زندگی به سبک شهدا 🆔 Eitaa.com/sireshohada http://eitaa.com/joinchat/2393309186Cb87aaefb20
🌟 | 🔻 در نزدیکی‌ «چالاب» جبهه‌ای در برابر دشمن ایجاد کرده بودیم؛ هلیکوپترهای عراقی به منطقه حمله کردند با «کالیبر۵۰» به سمت آنها شلیک می‌کردیم؛ شهید سابوته از «گنبد پیرمحمد» سوار ماشین شده بود تا خود را به منطقه برساند، سنگ‌های چالاب بسیار تیز و برنده و زمین پر از خار بود؛ به عدنان گفتم «پس کفش‌هایت کو؟ چگونه می‌خواهی روی این سنگ‌ها و خارها راه بروی» او گفت «کفش می‌خواهم چه کار، خارها نرم هستند.» 🌷 شهید عدنان اکثراً با پای برهنه بود؛ به همین دلیل سردار طباطبایی و بقیه همرزمانش او را عاشق پابرهنه نامیدند. 📍گاهی شب‌ها برای غافلگیری دشمن مجبور بودیم با قاطر برویم؛ بیشتر مسیر را ‌رفته بودیم در حالی که شهید سابوته کفش‌هایش را در پایگاه جا گذاشته بود. 🔹 اواخر تیرماه سال ۱۳۶۱، عراق از مهران عقب‌نشینی کرده بود؛ به همراه چند تن از نیروهای بسیج عشایر، رزمندگان و عدنان در حال تعقیب و گریز بودیم؛ به دلیل پیاده‌روی زیاد در پستی و بلندی‌ها، برای شناسایی و گشت‌زنی، کفش‌هایم پاره شد و قابل پوشیدن نبود؛ برای اینکه بتوانم بقیه مسیر را بروم، پارچه‌ای به پاهایم بستم؛ عدنان با دیدن این وضعیت کفش‌هایش را در آورد و به من داد و خودش ۱۲ کیلومتر در خار و خاشاک و زمین داغ، با پای برهنه مسیر را ادامه داد. 🔅 زمانی که به جاده رسیدیم به او گفتم «نگاه کن پاهایت خون می‌آید» او با بی‌تفاوتی گفت «من دوست دارم با پایی برهنه عراقی‌ها را بیرون کنم...» 🌷 🕊 کانال زندگی به سبک شهدا 🆔 Eitaa.com/sireshohada http://eitaa.com/joinchat/2393309186Cb87aaefb20
| 🔻 روستایی را از داعش پس گرفته بودیم، اما درگیری هنوز هم ادامه داشت ، همه پشت خانه‌ای سنگر گرفته بودیم، از زمین و آسمان داشت سرمان گلوله و خمپاره و آتش می‌بارید، نمی‌شد از جایمان یک لحظه جُم بخوریم، باید حالا حالاها آنجا می ‌ماندیم، وقت نماز ظهر شد ، محسن بی ‌خیال گلوله و خمپاره ایستاد به نماز، دو تا از بچه ‌های سپاه قدس گیر دادند بهش که، الان وقتش نیست، محسن اما عین خیالش نبود، بِهشان گفت، می‌ خوام نمازم رو اول وقت بخونم شما کاری به کار من نداشته باشید ، ایستاد به نماز توی همان معرکه و زیر آن باران گلوله و آتش..... 🌷 📕 حجت خدا 🕊 کانال زندگی به سبک شهدا 🆔 Eitaa.com/sireshohada http://eitaa.com/joinchat/2393309186Cb87aaefb20
| 🔻 رتبه اول دانشگاه تورنتوی کانادا را به دست آورده بود، وقتی درسش تمام شد و برگشت ایران، تصمیم گرفت برود جبهه ! گفتم، شما تازه آمدی و ازدواج کردی ، یه مدت بمان بعد برو جبهه، گفت، نه مادر جان، من پول این مملکت را در کانادا خرج کرده ام تا درسم تمام شود، وظیفه ی شرعی ام اینه که، برم جبهه و به اسلام و مردم خدمت کنم ... 🌷 📕 ستارگان خاکی ج۲۲ ص۶۳ 🕊 کانال زندگی به سبک شهدا 🆔 Eitaa.com/sireshohada http://eitaa.com/joinchat/2393309186Cb87aaefb20
🌹 💌 | 🔅 همین روزهای ماه مبارک رمضان بود و حلب به شدت درگیر هجوم سخت تروریست‌ها در محورهای جنوبی، حاجی هم تو‌ منطقه بود. حاجی برای نماز و افطار برگشت قرارگاه. آشپز کباب برگ آماده کرده بود با مخلفات. جمعی از رزمنده ها هم در قرارگاه بودن و منتظر دیدن حاجی. بعد از نماز آمد سر سفره، غذا را که دید چهره در هم کرد ولی حرف نزد، همه مشغول افطاری خوردن بودن. همش نگاهم به نگاه حاجی بود، جز سه دونه خرما و چایی و یک قاشق از ظرف یک رزمنده که تعارف کرد لب به غذا نزد و رفت با بچه های فاطمیون افطاری خورد. البته ساعت ۱۲ شب ... 🌷 🕊 کانال زندگی به سبک شهدا 🆔 Eitaa.com/sireshohada http://eitaa.com/joinchat/2393309186Cb87aaefb20
🔰 | 🔻 اردوی جهادی بودیم ساعت نه صبح بود که به روستای تلمادره رسیدیم. به خاطر باریدن برف هوا به شدت سرد بود. متوجه شدم که محمد در حال باز کردن بند پوتین است. با تعجب پرسیدم، چکار می کنی؟ گفت، می خواهم وضو بگیرم. گفتم، الان ۹ صبح، چه وقت وضو گرفتنه؟! اونم توی این سرما؟! محمد وضو گرفت و همینطور که داشت جورابش را می پوشید گفت، علامه حسن زاده میگه، تموم محیط زیست و تموم موجودات عالَم مثل گیاهان و دریاها همه پاکن و مطهرن، پس ما هم که داریم به عنوان یک موجود زنده روی این کره خاکی راه می ریم باید پاک و مطهر باشیم و به زمین صدمه نزنیم..... مدافع حرم 🕊 کانال زندگی به سبک شهدا 🆔 Eitaa.com/sireshohada http://eitaa.com/joinchat/2393309186Cb87aaefb20
🔰 | 🔻 علی بی‌خیــال؛ او سهمش پرواز بود ... علی جوانی بود که تمام اعضا و جوارحش را در کنترل خود داشت او دفترچه ای داشت که نامش را «طریق پرواز » گذاشته بود و اعمال روزانه خود را در انتهای روز با امتیاز مثبت و منفی مشخص می‌کرد و اینگونه به حسابرسی اعمالش می‌پرداخت و به خود تذکر می‌داد ... او از شاگردان آیت‌الله‌ حق‌شناس بود در بخشی از وصیت‌نامه‌اش آمده است : من خیلی کمتر عطر خریده‌ام زیرا هر وقت بوی عطـر می خواستم از ته دلم می‌ گفتم "حسین‌ جان" آن وقت فضا معطر می‌‌ شد.  علی در سن ۱۹سالگی در عملیات بدر به فیض شهادت رسید و در قطعه ۲۷ بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد . کتاب « علی بی‌خیال » زندگی‌نامه و خاطرات این شهید عزیز است که به همّت گروه فرهنگی‌ شهید ابراهیم‌ هادی گردآوری شده‌ است. 🌷 🕊 کانال زندگی به سبک شهدا 🆔 Eitaa.com/sireshohada http://eitaa.com/joinchat/2393309186Cb87aaefb20
| 📍خواستگار 🌟عباس هفته‌ای یک خواستگار داشت. فرمانده شهید می‌گفت عباس هفته‌ای یک خواستگار داشت. گویی همه خواهان بودند که با عباس فامیل شوند، همیشه به او می‌گفتند اگر می‌خواهی ازدواج کنی ما گزینه مناسب داریم. در ایام اربعین با خانواده شیرازی آشنا شدند و خانواده حرف‌ها زدن و عباس زمانی که با این خانم صحبت کرده بود به وی از تصمیمش گفته بود در صورتی که سالم از این مأموریت بازگشتم برای رسمی شدن این ارتباط قدم جلو خواهم گذاشت. اما گویی خداوند برای عباس جور دیگری رقم زده بود و برای خودش کنار گذاشته بود... 🕊 کانال زندگی به سبک شهدا 🆔 Eitaa.com/sireshohada http://eitaa.com/joinchat/2393309186Cb87aaefb20
🔰 🔻بعد از ملاقاتش با آقا و برگزاری مراسم تقریظ، رزق ما هم شد تا ببینیمش. یکی دو ساعتی در جمع ما بود. موقع رفتن بهش گفتیم توصیه‌ای به ما کن. بی‌درنگ گفت‌‌: 🌟 «اول اینکه حواس‌تان به حق الناس باشد، یکی از دوستان که شهید شده بود، به خواب رفیقش آمده و گفته بود به من اجازه‌ی ورود به بهشت نمی‌دهند، چون حق‌الناس گردنم هست، لطفا برو از طرف من آن را ادا کن. یعنی حتی اگر شهید هم بشوید اما حق الناس گردنتان باشد، اهل بهشت نخواهید شد. دوم هم اینکه نمازشب بخوانید. بدون نماز شب به جایی نخواهید رسید.» 🕊 کانال زندگی به سبک شهدا 🆔 Eitaa.com/sireshohada http://eitaa.com/joinchat/2393309186Cb87aaefb20
🔰 | 🔻گریه برا امام حسین 🌟چشمانش مجروح شد و منتقلش کردن تهران، محسن بعد از اینکه دکتر چشماش رو معاینه کرد، پرسید: آقای دکتر مجرای اشک چشمم سالمه؟ می تونم دوباره با این چشم گریه کنم؟ دکتر پرسید : برا چی این سوال و میپرسی پسر جون ؟ محسن گفت: چشمی که برای امام حسین (ع) گریه نکنه، به درد من نمی خوره... 📚برشی از زندگی شهید محسن درودی 🕊 کانال زندگی به سبک شهدا 🆔 Eitaa.com/sireshohada http://eitaa.com/joinchat/2393309186Cb87aaefb20
🔰 | 📍من در آمریکا زندگی خوشی داشتم اما.. 🌟من در آمریکا زندگی خوشی داشتم، از همه نوع امکانات برخوردار بودم ولی همه لذات را سه‌طلاقه کردم و به جنوب لبنان رفتم تا در میان محرومین و مستضعفین زندگی کنم، با فقر و محرومیت آن‌ها آغشته شوم، قلب خود را برای دردها و غم‌های این دل‌شکستگان باز کنم.دائماً در خطر مرگ، زیر بمباران‌های اسرائیل به سر آورم، لذت خود را در آب دیده قرار دهم، تنها آسمان را در سکوت و ظلمت شب، پناهگاه آه‌های سوزان خود کنم.به طور مختصر اگر نمی‌توانم این مظلومین داغ‌دیده را کمکی کنم، لااقل در میان آن‌ها باشم، مثل آن‌ها زندگی کنم و دردها و غم‌های آن‌ها را به قلب خود بپذیرم.می‌خواستم که در این دنیا با سرمایه‌داران و ستمگران محشور نباشم. در جوار آن‌ها نفس نکشم از تمتعات حیات آن‌ها محظوظ نشوم و علم و دانش خود را در قبال پول و لذت زندگی خوش به آن‌ها نفروشم. 🌷 🌷 🕊 کانال زندگی به سبک شهدا 🆔 Eitaa.com/sireshohada http://eitaa.com/joinchat/2393309186Cb87aaefb20
🔰 | 📍 لباس پاره شده.... 🔻لباسش پاره شده بود. سوزن را نخ کرد و نشست به وصله زدن. گفتم بابا ناسلامتی تو رئیس ستاد لشکری، این طرف و اون طرف جلسه میری، خوب نیست لباست وصله پینه ای باشه. سرش را تکان داد و گفت بزرگان دینمون وقتی که لباسشون پاره میشد، وصله می‌کردند و میپوشیدن، یعنی شما میگی من از اون بزرگوارها بالاترم؟! 🌷 🕊 کانال زندگی به سبک شهدا 🆔 Eitaa.com/sireshohada http://eitaa.com/joinchat/2393309186Cb87aaefb20