eitaa logo
زندگی به سبک شهدا
1.5هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
7.1هزار ویدیو
274 فایل
🌷ارتباط با ادمین👇👇 @anhar419 ارتباط با مسئول تبادل و تبلیغ Eitaa.com/sireshohada
مشاهده در ایتا
دانلود
از همان نوجوانی با همه فرق داشت. گاهی اوقات التماس می‌کرد و می‌گفت:«مادر؛ یک تومان به من بده!». آن موقع یک تومان پول زیادی بود برای بچه‌ها. دو دوست داشت به نامهای مرتضی و رضا. به زور از من پول می‌گرفت و می‌رفت به آنها می‌داد! هنگام عید نوروز می‌خواستم برایش لباس بخرم، قبول نمی‌کرد. چون مرتضی دوستش پول نداشت لباس بخرد، او هم می‌گفت من نمی‌خواهم. به او گفتم من پول دارم برای دوستت هم لباس بخرم. بالاخره رفتم و یک دست پیراهن و شلوار برای مرتضی خریدم تا غلامعلی راضی شد برایش یک دست لباس بخرم. 🔗 🆔 @sireshohada
🚩 شهید داود آبادی هر وقت می خواست یه جایی بشینه کلی بالا و پایین می کرد تا بشینه و این موضوع برای من سوال شده بود. یه روز دم عصر نشسته بودیم تو چادر، رفتم کنارش نشستم و بهش جریان رو گفتم و ازش جویا شدم. خیلی شوخ طبع بود. اطرافشو نگاه کرد. آروم در گوشم گفت من هیچوقت پشت به قبله نمی شینم... 🎙 راوی: سید احمد میرمحمدی ➕ به کانال زندگی به سبک شهدا بپیوندید👇 🆔 @sireshohada
✅می خواهیم در این خانه نماز بخوانیم !!! به خاطر دارم زمانیکه که در حال ساختن منزل جدیدمان بودیم، محمد علی هم حضور داشت یک روز که او برای کارش رفته بود بنایی که برای ساخت خانه در حال کار کردن بود حدود ده الی دوازده عدد آجر از کنار خانه ی همسایه برداشت و برای پی ساختمان استفاده کرد وقتی که محمد علی از سر کار برگشت مشاهده کرد که چند عدد آجر کهنه در ساخت دیوار به کار رفته است از بنا سوال کرد چرا این آجر ها را به کار برده ای؟ این آجر ها مال مردم و حرام است ما می خواهیم در این خانه نماز بخوانیم بنا گفت: به تعداد آجر ها سر جایش می گذاریم محمد علی گفت: اصلا درست نیست و خودش دیوار را تا آخر خراب کرد و آن آجر ها را در آورد و سر جایش گذاشت. ❤️شهید ➕ به کانال زندگی به سبک شهدا بپیوندید👇 🆔 @sireshohada
💠 روز جمعه بود که خدمتِ آقای رسیدیم. یکی از دوستان گفت: «یکی از مقامات خارجی به تهران اومده و از شما تقاضای ملاقات داره». آقای بهشتی گفتند: «من برای روزهای برنامه دارم. باید به امورات خانواده بپردازم. به بچه‌ها بگم و توی درس‌هاشون کمک کنم. در کارهای هم کنار خانومم باشم. البته اگه امام دستور بدن قضیه فرق می‌کنه» 📙سیره شهید بهشتی، ص۷۰ ➕ به کانال زندگی به سبک شهدا بپیوندید 👇 🆔 @sireshohada
🌹🌹 🌹🌹🌹 : همسرم با تو چه بگویم، که از تو در زندگی کوتاهمان جز خیر و خوبی ندیدم با اینکه از نداری و مسکینیم آگاه بودی پذیرفتی که شریک رنج هایم شوی و در ادامه راهی که از دشواریش مطلع بودی یاریم کنی و من در پیش تو شرمسارم اما چه کنم که قدرت نادیده گرفتن خون شهیدان و فریاد مظلومان و مستضعفان و گذشتن از فریاد امام را نداشتم و خدای را سپاسگزارم که چون تو، همسری عطایم نمود. 🕊 کانال زندگی به سبک شهدا 🆔 @sireshohada
💠 روز جمعه بود که خدمتِ آقای رسیدیم. یکی از دوستان گفت: «یکی از مقامات خارجی به تهران اومده و از شما تقاضای ملاقات داره». آقای بهشتی گفتند: «من برای روزهای برنامه دارم. باید به امورات خانواده بپردازم. به بچه‌ها بگم و توی درس‌هاشون کمک کنم. در کارهای هم کنار خانومم باشم. البته اگه امام دستور بدن قضیه فرق می‌کنه» 📙سیره شهید بهشتی، ص۷۰ 🕊 کانال زندگی به سبک شهدا 🆔 Eitaa.com/sireshohada http://eitaa.com/joinchat/2393309186Cb87aaefb20
🔸 مهدی باکری شهردار ارومیه شده بود و شیوه مدیریت، اخلاق‌مداری و زیست سالمش زبانزد همگان بود. 🔸نکات جالب و خواندنی زیادی در مدت زمان کوتاهی که شهید باکری شهردار بود وجود دارد. مثل زمانی که همسر رفتگر محله، مریض می‌شود، ولی به او مرخصی نمی‌دادند و می‌گفتند، اگر شما بروی، نفر جایگزین نداریم. 🔸این کارمند شهرداری نزد شهردار می‌رود و درخواستش را مطرح می‌کند. اینجا آقا مهدی تصمیمی شگفت‌انگیز می‌گیرد. به رفتگر مرخصی می‌دهد و برای خالی نبودن جایش خودش جای او برای نظافت کوچه‌ها می‌رود! 🕊 کانال زندگی به سبک شهدا 🆔 Eitaa.com/sireshohada http://eitaa.com/joinchat/2393309186Cb87aaefb20
🔰 | 📍 لباس پاره شده.... 🔻لباسش پاره شده بود. سوزن را نخ کرد و نشست به وصله زدن. گفتم بابا ناسلامتی تو رئیس ستاد لشکری، این طرف و اون طرف جلسه میری، خوب نیست لباست وصله پینه ای باشه. سرش را تکان داد و گفت بزرگان دینمون وقتی که لباسشون پاره میشد، وصله می‌کردند و میپوشیدن، یعنی شما میگی من از اون بزرگوارها بالاترم؟! 🌷 🕊 کانال زندگی به سبک شهدا 🆔 Eitaa.com/sireshohada http://eitaa.com/joinchat/2393309186Cb87aaefb20
💕 تو و بچه ها . همسر شهید بابایی: به بچه‌ها که می‌رسید، کاملاً بچه می‌شد. انقدر زیاده‌روی می‌کرد که من اعتراض می‌کردم و می‌گفتم: «ناسلامتی تو عملیات نیروی هوایی هستی! اگه یکی، این ادا و اطوار تو رو ببینه، نیست.» عباس جواب می‌داد: «برای من بچه‌ها و تو مهمّه. بذار مردم هرچی دوست دارن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊 کانال زندگی به سبک شهدا 🆔 Eitaa.com/sireshohada http://eitaa.com/joinchat/2393309186Cb87aaefb20