🌹🌹#معرفی_شهید_امروز
#شهیدگمنام_جهانگیر_ایزدی
تاریخ و محل شهادت
کردستان ، رودخانه تسود پاوه - 21/2/62
#زندگینامه
شهيد مفقودالاثر گروهبان يكم جهانگير ايزدي در خانواده اي مذهبي و مسلمان به دنيا آمد، او فرزند ششم خانواده بود كه پا به عرصه اين دنياي خاكي گذاشت. بعد از سپری کردن ايام كودكي، راهي مدرسه شد و تا سال سوم راهنمايي درس خواند و سپس ترك تحصيل كرد. بعد از مدتي در سن 16 سالگي وارد ارتش شد و در شيراز به خدمت مشغول شد. با شروع جنگ تحميلي، ايشان نيز همانند ديگر سربازان اين مملكت اسلامي، طي دو مرحله به جبهه اعزام شد. او در آخرين اعزامش در تاريخ 16/12/1360 به طرف كردستان- شهرستان پاوه- اعزام گرديد كه پس از دو ماه از تاريخ اعزامش در تاريخ 21/2/1361در رودخانه اي در نوسود پاوه به شهادت رسيد و جاويد الاثر شد كه پس از مدتي جهت فاتحه خواني مقداري از لباسهاي ايشان را به خاك سپردند تا زيارتگاه عاشقان شهدا باشد.
شهيد جهانگير ايزدي، اخلاق خيلي خوبي داشت؛ هميشه با چهره اي شاد با خانواده برخورد مي كرد. فردي درستكار و مهربان بود و به تمام اهل خانه احترام مي گذاشت. او مومن و راست كرداری بود كه هيچ گاه نمازش ترك نمي شد. در ماه محرم خادم مجالس و هيئتهاي حسيني بود و از قبل از انقلاب، فعاليتهاي مذهبي داشت؛ به خانواده خود سفارش مي كرد كه نماز را ترك نكنيد و آن را در اول وقت اقامه كنيد. در مجالس و محافل مذهبي شركت كنيد و ايمان خود را تقويت نماييد به امام علاقه خاصي داشت و از طريق برادر شهيد خود- شيخ نصرالله- پوسترهاي امام و پيامها و اطلاعيه هاي ايشان را پخش مي كرد. برادران ارتشي خود را آگاه مي كرد. شهادت را آرزوي خود مي دانست و مي گفت:« اي خداي مهربان! تو را شكر
مي گويم كه چندين مرتبه جنگيدن در راهت را به من عطا كردي. اي خدا! تو نيك مي داني كه تنها براي تو و ياري دين تو قدم در اين راه گذاشتم؛ پس اي مهربانترين مهربانان! تو را به مقربان درگاهت و دماء شهدا، فوز عظيم شهادت را نصيب من بگردان كه هميشه از مردن در بستر لحاف، هراس داشتم.»
#وصیت_نامه
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام بر رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران، رهبر دردمندان و مستضعفان و ضدمستكبران جهان. سلام بر تو اي امام عزيز كه شوري ديگر بر پا كردي و توانستي مردم را به پاداري و پوزه اين ابرقدرتها را به خاك ماليدي. ولي اين ها كه خدا را نمي شناسند... جبهه رفتن بنده نه به خاطر اين است كه براي پول يا چيز ديگري رفته باشم؛ بلكه به خاطر اين است كه بتوانم اسلام خود را حفظ كرده و بتوانم عزت و ناموس خود را حفظ كنم. بلي، اگر ما نروييم جبهه، پس كي برود و اگر ما نباشيم كه در سنگر جبهه اتحاد و همبستگي پيدا كنيم، ايران شكست خواهد خورد؛ ولي اگر همين طور دست به دست همديگر داده و راه الله را دنبال كنيم، مي توانيم اسلام را نگهداري كنيم و خواهيم توانست پوزه اين كشورهاي منحرف را به خاك ماليم و پيام من به ملت شهيدپرور ايران اين است كه راه شهيدان را دنبال كنند تا يك وقت خداي ناكرده، خون اين شهيدان پايمال نشود. بايد هر چه در توان است از خون شهيدان پاسداري كرد تا در دنيا تا ابد اسم شهدا به جا ماند و چند كلام با مادر و پدر و خواهران و برادرانم دارم كه اگر شهادت نصيب بنده شد- كه ما اين سعادت را نداريم- پدر و مادرم هيچ گونه نگراني نداشته باشند و براي بنده گريه و زاري نكنيد كه اگر گريه و زاري كنيد، من را عذاب خواهيد داد و روزي خود در پيش خداوند از بين خواهد رفت؛ برادران و خواهرانم راه مرا ادامه دهيد تا من از شما راضي باشم و ان شاء الله كه خدا هم از شما راضي باشد.
والسلام 22/12/1361
🆔 @sireshohada