eitaa logo
احمد الحسن باطل شد
175 دنبال‌کننده
409 عکس
184 ویدیو
106 فایل
روشنگری درباره جریان احمد الحسن
مشاهده در ایتا
دانلود
╔═✿═𑁍༻⃘⃕🌺══╗ مــــقــالــــــه   ╚══🌼༻⃘⃕❀═✿═╝ ☀️گواهی مهم شیخ نعمانی درباره عدم سفارت در دوره غیبت ڪبری مرحوم شیخ ابراهیم نعمانی متوفی 360 هجری قمری است ڪه مهمترین ڪتاب روایی، در مورد ولادت و غیبت حضرت مهدی علیه السلام را نوشته است. ایشان از شاگردان مبرز مرحوم ڪلینی، صاحب ڪتاب ڪافی است ڪه لا اقل دوره نیابت سه نفر از نواب امام زمان علیه السلام را درڪ نموده است. او ڪتاب خود را ڪمتر از 15 سال از شروع غیبت ڪبری نگاشته است. در نتیجه ڪاملاً بر شرایط غیبت ڪبری واقف بوده است. این نص کلام شیخ ابراهیم نعمانی درباره عدم نیابت در دوره غیبت کبری می باشد: «الغيبة الثانية هي التي إرتفع فيها أشخاص السفراء و الوسائط للأمر الذي يريده الله تعالى و التدبير الذي يمضيه في الخلق و لوقوع التمحيص و الإمتحان و البلبلة و الغربلة و التصفية على من يدعي هذا الأمر، كما قال الله عز و جل: "ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى‏ ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ"‏ ، و هذا زمان ذلك قد حضر، جعلنا الله فيه من الثابتين على الحقّ و ممن لا يخرج في غربال الفتنة. فهذا معنى قولنا: له غيبتان» 📗الغیبة للنعمانی 174 ترجمه: غيبت دوم آن است كه نائبان و واسطه ها برداشته شدند به جهت چیزی كه خداوند آن را اراده فرموده ... پس اين (نبود سفیر) معنى سخن ما است كه: «او داراى دو غيبت است». █◄ این تصریح مرحوم نعمانی مبنی بر اینڪه در زمان غیبت ڪبری «نائبان و واسطه ها برداشته شدند» و «این معنای سخن ماست ڪه: او داراى دو غيبت است» سند محڪمی بر ضد تمام ڪسانی است ڪه خود را در این دوره نائب و سفیر امام زمان علیه السلام معرفی می ڪنند. █◄ زیرا ایشان در زمان غیبت صغری می زیسته و همدوره نواب اربعه بوده و این سخن را در اولین سالهای شروع غیبت ڪبری نگاشته است، لذا ڪاملاً اشراف داشته ڪه از آخرین نائب امام زمان علیه السلام درباره تمام شدن دوره سفارت چه چیزی صادر شده است. 𝐣𝐨𝐢𝐧 ☞︎︎︎ ⍟ @sistanymogtahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️✖️🔴 شبهه شتر: 🔴✖️ ⚠️ احمد بصری تصریح کرده که من همان شتر صالح هستم. 💠این در حالیست که شتر صالح ماده باردار بوده، و لازمه سخن او اینست که تناسخ نه تنها در نوع رخ می دهد که در جنس هم اتفاق می افتد!!! ‼️ یاران احمد بصری برای فرار از این افتضاح، به روایتی در کتاب تاویل الآیات تمسک می کنند که در آن، شتر صالح بر امام، تاویل برده شده است: 📕(تأویل الآیات الظاهرة ص777). 💢👈اما همانگونه که از اسم کتاب مشخص است، این روایت نمی گوید امام حقیقتاً شتر خداست بلکه شتری که از طرف خدا به صورت فرستاده شده بوده و توسط دشمنان خدا کشته شده را بر امامی که از طرف خدا فرستاده شده و توسط دشمنان به شهادت رسیده، تطبیق داده است. در متن ذیل، نحوه تمسک جریان مدعی یمانی به این روایت و پاسخ ما به آن را مشاهده فرمایید: ⬇️🕷🕸⬇️
✖️🕸️سخن جریان مدعی یمانی 🕸️ ⬇️ ✅امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیات در حدیثی طولانی، فرمودند: .......... «كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا» قوم ، گروهي از ­هستند، خداوند سبحانه مي­فرمايد: «وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَي عَلَي الْهُدَي فَأَخَذَتْهُمْ صَاعِقَةُ الْعَذَابِ الْهُونِ»(فصلت17) [و اما پس آنان را راهبري كرديم، ولي را بر ترجيح دادند، پس عذاب خفت‏آور آنان را فروگرفت] و آن عذاب، است چون حضرت قائم(ع) كند؛ و كلام خداوند متعال: «فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ» رسول الله در این آیه خود حضرت محمد (ص) است. «نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْيَاهَا» ، 👈امام است كه منظورِ (یعنی وحی و علم) خداوند و منظورِ رسول الله(ص) را دريافت و خوردنش يعني: آبشخور نزد اوست. «فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا» تكذيبش كردند و را پى كردند. پس پروردگارشان به سبب گناهشان بر سرشان عذاب آورد و با خاك يكسان ساخت................ __________________________ ⭕️ امام صادق ع در تفسیر این آیات به روشنی فرمودند که و پیروان ما در زمان خروج قائم (ع)، مانند و مردم زمان ثمود هستند، همانگونه که مردم در زمان ثمود، پیامبرشان را کردند، شیعیان ما نیز حضرت قائم ع را می‌کنند، خداوند به واسطه این تکذیب و سرکشی، آنها را می‌کند و آن عذاب صاعقه همان و قیام قائم ع است، همانگونه که در برخی روایات آمده قیام قائم ع برای مؤمنین و برای کافرین است ⭕️ امام ع در تفسیر آیه 13 فرمودندکه از کلمه رسول الله = حضرت محمد (ص) ناقة الله = است آبشخور = دریافت علم و وحی از جانب خداست یعنی حضرت محمد ص در آیه 13 دادند به آمدن امامی(ناقة الله ) که خداوند به واسطه تکذیبش، مردم را عذاب می‌کند، از زمان به امامت رسیدن امام علی ع تا امام زمان ع مردم بخاطر تکذیب کدام امام عذاب شدند بغیر از قائم ع ؟؟؟ پس آیه 13 سوره شمس در مورد قائم ع است به عدد 13 دقت کنید ✔️شمس یا یعنی خود حضرت محمد ص، آیا آیه ی 13 سوره شمس شهادتی در حقانیت ع وصی پیامبر در متن حدیث نیست؟؟؟؟ ✔️آیا این دلیلی بر اثبات اینکه پیامبر ص به ع لقب ناقة الله داده نیست؟؟؟؟؟؟ ✔️چرا پیامبر در آیه 13 سوره شمس از ناقة الله یا امام و حجتی که بعد از خودش می آید کرده، آیا این شهادت قرآن و خداوند در حقانیت ع نیست؟؟؟؟؟ ⭕️ اما مردم و به جای پیروی و پذیرش این امام چه کردند؟ او را کردند و او را پی کردند یعنی او را کُشتند و و تحقیر و کردند و این امام را آواره و فراری دادند و خداوند به سبب گناهانشان بر سرشان فرستاد و همچنان در حال عذاب کردنشان هست و به زودی آنها را با یکسان خواهد کرد.
⬆️⬆️ 🔶🔷پاسخ ما: 🔷🔶 💠اولاً این اصلاً تفسیر نیست تطبیق است. یعنی مراد آیه از شتر خدا، واقعاً همان شتر صالح است و مراد از رسول الله نیز حضرت صالح می باشد. 💠ثانیاً این حدیث تصریح کرده که گروهی از شیعیان مثل ثمود هستند نه همه شان: 🌈 (وَ قَوْلُهُ‏ كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها قَالَ ثَمُودُ رَهْطٌ مِنَ الشِّيعَةِ)، در حالیکه مخالفان احمد بصری، همه شیعیان جهان هستند نه گروهی از شیعیان. 💢بماند که این روایت اصلاً نگفته آن گروه از شیعه در زمان خروج قائم او را تکذیب می کنند بلکه با توجه به آخر روایت، مرادش برخی شیعیان در زمان امامان قبلی می باشد. 💠ثالثاً این روایت تصریح می کند که آن عذاب در خواهد بود: 🌈(فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها قَالَ فِي الرَّجْعَةِ- وَ لا يَخافُ عُقْباها قَالَ لَا يَخَافُ مِنْ مِثْلِهَا إِذَا رَجَعَ) ✳️ 👈 اما دست خیانت کار جریان یمانی، طبق معمول، روایت را کرده است تا حقیقت آشکار نشود. 💠رابعاً اینکه چون آیه 13 سوره شمس گفته شتر، و احمد هم گفته من شترم، این دلیل تجاوز از حصر عدد دوازده می باشد، مضحک ترین استدلال است. 💠خامساً این روایت بیش از نهصد سال، در هیچ کتابی نبوده است تا نوبت به کتاب تاویل الآیات رسیده و سند هم ندارد. خوب آیا با تک روایتی این چنین می توان امامت حضرت شتر را اثبات کرد؟؟ ❓ ❓ ❓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
࿇༻⃘⃕🌺﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄ «ترفند اتباع احمد در فرار از علامت بودن سفیانی». ༅⊹━┅┄┄༅⊹━┅┄┄༅⊹━┅┄┄ 💠یکی از مهم ترین چالش های جریان احمد بصری، عدم خروج سفیانی است. چون همانطور که می دانید: یکی از علامت های حتمی ظهور که اهل بیت علیهم السلام خیلی روی آن تاکید کرده اند، خروج سفیانی است، تا جایی که در آخرین توقیع امام زمان علیه السلام تنها علامتی که برای ظهور معرفی شده سفیانی و صیحه آسمانی می باشد. و بالاتر از این، در روایت سدیر، همراهی با هر حرکتی ممنوع اعلام شده تا سفیانی خروج کند: «يَا سَدِيرُ الْزَمْ بَيْتَكَ وَ كُنْ حِلْساً مِنْ‏ أَحْلَاسِهِ‏ وَ اسْكُنْ مَا سَكَنَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ فَإِذَا بَلَغَكَ أَنَّ السُّفْيَانِيَ‏ قَدْ خَرَجَ فَارْحَلْ إِلَيْنَا وَ لَوْ عَلَى رِجْلِكَ». 📗 (الکافی ج8 ص264-265 ح383) ༅⊹━┅┄┄༅⊹━┅┄┄ 💠بلکه بالاتر از این، از میان تمام علامت های ظهور، سفیانی به عنوان علامتی کافی جهت شناخت ظهور معرفی گشته است: «وَ كَفَاكُمْ‏ بِالسُّفْيَانِيِ‏ عَلَامَةً». 📗 (الكافي ج‏8 ص264 ح381) ༅⊹━┅┄┄༅⊹━┅┄┄ 💠غیر از اینکه خروج یمانی نیز همزمان با خروج سفیانی دانسته شده: «خُرُوجُ السُّفْيَانِيِّ وَ الْيَمَانِيِ‏ وَ الْخُرَاسَانِيِّ فِي سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِي‏ شَهْرٍ وَاحِدٍ فِي يَوْمٍ وَاحِدِ». 📙(الغیبة للنعمانی ص255-256) ༅⊹━┅┄┄༅⊹━┅┄┄ 💠 و از آنجا که در هیچ روایتی سخنی در مورد ظهور یمانی به میان نیامده، روشن می شود: راه شناخت یمانی، همزمان بودن حرکت او با سفیانی است. این در حالیست که احمد بصری، خود را هم قائم موعود می داند و هم یمانی معهود، در حالیکه وی بیست سال است که آمده و خبری از سفیانی نیست! از این جهت، اتباع احمد، از هر طریقی که بتوانند به علامت بودن سفیانی هجمه وارد می کنند و از جمله می گویند: روایات مربوط به سفیانی بسیار متناقض و مبهم سخن گفته و از بس مختلف حرف زده، به این نتیجه می رسیم که چند سفیانی داریم! اما این فریبی بیش نیست چون مفاد روایاتی که از اهل بیت علیهم السلام درباره سفیانی رسیده تقریباً روشن است. ولی روایاتی که اهل سنت نقل کرده اند خیلی به هم ریخته و پریشان می باشد، و نیز نقلهایی هم ثبت شده که اصلاً به معصوم نمی رسد و سخن خود راوی است. 💠 لکن جریان احمد بصری همه اینها را یک کاسه کرده اند و می گویند نام سفیانی ده جور نقل شده، محل کشته شدنش شش جا گفته شده، قاتلش چندین نفر ذکر شده، زمان خروجش مختلف بیان شده و ... . در نتیجه سفیانی پر از ابهام است و نمی تواند علامت تلقی شود! 🔶ما می گوییم: این ابهامات ناشی از مخلوط کردن روایات اهل سنت و منقولات غیر معصوم با روایات اهل بیت علیهم السلام است. لذا اگر شما منقولات اهل سنت و نیز سخنان غیر معصومین را کنار بگذارید، دچار این ابهامات و توهمات نمی شوید. 🖊️السیّدمهدی مجتهد سیستانی ࿇༻⃘⃕🌺༻⃘⃕❀🍃༅⊹━┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┄┅━⊹༅🔷༅⊹━┅┄┄ 🖋️سخنی درباره اعتبار حدیث وصیت از زبان احمد و پیروانش: ┄┄┅━⊹༅🔷༅⊹━┅┄┄ احمد بصری، با فریب کاری تمام ادعا می کند قانون معرفت حجت دارای سه شاخه است که اولین شاخه آن نص می باشد. او می گوید: نص بر دو قسم است: نص مباشر که همان خواب دیدن است! و نص غیر مباشر که خلیفه های قبلی به خلیفه ای در آینده نص نموده اند. و این نص در مورد ائمه دوازده گانه اسلام همان وصیت شب وفات است که حدیثش در کتاب غیبت طوسی ذکر شده. ما از او و پیروان او می پرسیم: کدامیک از ائمه علیهم السلام به این وصیت برای امامت خود استناد کرده اند؟ در حالیکه جامعه شیعه از این حدیث خبر نداشته تا شیخ طوسی در کتاب غیبت ثبتش نموده است. همچنین می پرسیم: آیا می دانید که به اتفاق شیعه و سنی و همه مذاهب اسلامی، پیامبر در روز وفات کرده اند نه در شب؟! اما آنها که زبانشان در برابر این دو سخن بند آمده، حرف جدیدی ادعا می کند و می گویند: حدیث وصیت دارای تواتر معنوی است پس صد در صد از پیامبر صادر شده است! و ما می پرسیم: مگر نمی گویید مساله مهدیین جزء اسرار ائمه بوده؟ مگر نمی گویید مراد از اینکه قائم امر جدیدی می اورد همان مساله مهدیین است؟ مگر نمی گویید اینکه مهدی به امر مخفی هدایت می شود یا هدایت می کند همان مساله مهدییم بوده است؟ خوب پس چطور امری که مخفی و جدید و از اسرار بوده، دارای تواتر معنوی می باشد؟!!! لکن آنها که دهانشان در برابر این سوال هم قفل شده، ادعای جدیدی می کنند و می گویند: شیخ طوسی گفته سند این وصیت صحیح است! و ما می پرسیم: مگر نمی گویید علم رجال بدعت است. خوب بزرگ رجالی شیعه که رجال را در جامعه شیعه تثبیت نموده همین شیخ طوسی است. پس چطور به نقل و تصحیح سندی کسی استناد می کنید که بزرگ بدعتگذاران در شیعه است؟!!! غیر از اینکه چرا حیا ندارید؟ کجا شیخ طوسی فرموده سند حدیث وصیت صحیح است؟ بیاورید تا همین الآن کل فعالان نقد، هنبوشی شوند. و باز چون این دروغ را هم نمی توانند سر و سامان دهند ادعای جدید می کنند و می گویند: اصلاً خودمان صحت سند این حدیث را ثابت می کنیم. اما وقتی به احمد بن محمد بن خلیل می رسند خشکشان می زند. و می گویند این یکی مجهول است! در حالیکه مجهول نیست بلکه در رجال نجاشی و رجال علامه حلی توصیف به کذاب جعالی شده که به هیچ حدیثش نمی شود اعتماد کرد! و آنها باز ادعای جدید می کنند و می گویند: اصلاً چون هیچ وصیت دیگری به هنگام وفات از پیامبر بر جا نمانده باید همین را قبول کنیم حتی اگر ضعیف ترین سند را داشته باشد! اما این هم دروغ است و فریب است و خدعه. چون وصیت هنگام وفات، دو جا در کتاب سلیم بن قیس ثبت شده و در هر دو جا وقتی امیر المومنین علیه السلام می خواهند محتوای آن را بازگو کنند فقطو فقط از دوازده امام سخن می گویند و کوچکترین اشاره ای به مهدیین بعد از دوازده امام ندارند. همچنانکه امام صادق علیه السلام تصریح می کنند که ما صحیفه ای به املای پیامبر به خط علی داریم که در آن نوشته: ... و سپس عین متن صحیفه را می خوانند که فقط نام تک تک امامان دوازدهگانه شیعه در آن وجود دارد و بس و در آخرش هم تصریح شده که به حجت بن الحسن سلسله تمام می شود. اما مگر کسی که هم تعصب دارد و هم در عین حال دروغگوست حیا می کند؟ نه هرگز. برای همین دو روایت سلیم را با سخن سبک و مسخره رد می کنند که: آن دو نقل، مربوط به وصیت هنگام وفات نیست و چون وحی تا آخرین لحظه بر پیامبر نازل می شده، لذا امر مهدیین بعد از نوشتن آن وصیت نازل شده و پیامبر دوباره وصیت مکتوبی در هنگام وفاتشان نوشتند که مشتمل بر مهدیین هم بود! این در حالیست که در هر دو نقل کتاب سلیم بن قیس، تصریح شده که این وصیت بلا فاصله بعد از جسارت آن مرد و بیرون رفتن اصحاب از خانه پیامبر نگاشته شده، و در روایت دیگر سلیم تصریح شده که ماجرای جسارت آن مرد به رسول خدا و ممانعتش از نوشتن وصیت، در همان روز وفات اتفاق افتاده است. در نتیجهف آن وصیتی که در کتاب سلیم به دو نقل ثبت شده دقیقاً همان وصیت روز وفات است. غیر از اینکه اگر وصیت منقول توسط سلیم نسخ شده بوده پس چرا امیر المومنین علیه السلام به همان وصیت دوباره استناد کرده اند؟! نکته اساسی و مهم اینکه: آن وصیتی که توصیف به عاصم از ضلال شده فقط و فقط وصیت کتاب سلیم است و وصیت کتاب غیبت طوسی کلاً فاقد این توصیف می باشد. حال شما از این نتیجه می گیرید که وصیت سلیم نسخ شده و وصیت کتاب غیبت معتبر می باشد؟ اصلاً وصیتی که توصیف به عاصم از ضلال گشته قابلیت نسخ دارد؟ و ناسخ آن، وصیتی است که توصیف به عاصم از ضلالت نشده است؟!!! پس ای عقل! تو کجا رفته ای که چنین سخنان بی پایه و مضحکی را کسانی بپذیرند که خود را انتخاب شدگان الهی در آخر الزمان می دانند؟!!! به امید بیداری فریب خوردگان جریان احمد. 🖋️سـیّــد مهـــدے مجتـهــد سیستــانے ┄┄┅━⊹༅🔷༅⊹━┅┄┄ @sistanymogtahed
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮ ╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯ ⊹━━❁ ❁━━⊹ 🔴آیا امام به همه لغات علم دارد ؟ ❓ ⊹━━❁ ❁━━⊹ السیّــدمہـــدےمجـــتہـد‌سیســـتانے: سلام بر همه عزیزانم. یکی از موضوعاتی که به گستردگی در روایات اهل بیت علیهم السلام بیان شده است، قدرت تکلم ایشان به هر زبانی است. بلکه قدرت فهم زبان همه مخلوقات عالم. و این حقیقت در بیش از 100 روایت بیان شده است. و از جمله آن روایات، دو روایات از امام کاظم علیه السلام و امام رضا علیه السلام می باشد. خصوصیت این دو روایت اینست که سند اولی، مشابه سندی روایتی است که احمد بصری در مهمترین کتابش "عقائد الاسلام" صفحه 96به آن تمسک کرده است: احمد بن مهران از محمد بن علی روایت امام کاظم علیه السلام می گوید: 🔹(ابو بصیر از امام کاظم علیه السلام پرسید: فدایتان شوم امام با چه چیزی شناخته می شود؟ فرمودند: به خصوصیتهایی: اول به واسطه چیزی که از پدرش در مورد او بیان شده یعنی تعیین وی تا بر مردم حجت باشد، و سوال که می شود پاسخ می دهد و اگر سوالی نپرسند خودش شروع به سخن می کند (کنایه از اینکه در علم کم نمی آورد و دائماً یا خودش دارد افاضه می کند و یا دیگران دارند از او می پرسند و جواب می شنوند) و از آینده خبر می دهد و با مردم با هر زبانی سخن می گوید. سپس فرمودند: من قبل از اینکه از جایت بلند شوی علامتی برایت نشان می دهم. ناگهان مردی از خراسان پیش امام آمد و به زبان عربی با امام سخن گفت، اما امام با زبان فارسی جوابش را دادند. خراسانی گفت: فدایتان شوم به خدا قسم چیزی مانع من نبود که با شما خراسانی صحبت کنم الا اینکه گمان می کردم شما آن زبان را یاد ندارید. امام فرمودند: سبحان الله اگر من بلد نباشم جواب تو را بدهم پس امتیاز من بر تو چیست؟ سپس به من فرمودند: سخن احدی از مردم و نه پرنده و نه چهار پا و نه هر چیزی که دارای روح است بر امام پوشیده نیست، پس هر کس این خصلت ها را نداشت او امام نیست): «أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ بِمَ‏ يُعْرَفُ‏ الْإِمَامُ‏ قَالَ فَقَالَ بِخِصَالٍ أَمَّا أَوَّلُهَا فَإِنَّهُ بِشَيْ‏ءٍ قَدْ تَقَدَّمَ مِنْ أَبِيهِ فِيهِ بِإِشَارَةٍ إِلَيْهِ لِتَكُونَ عَلَيْهِمْ حُجَّةً وَ يُسْأَلُ فَيُجِيبُ وَ إِنْ سُكِتَ عَنْهُ ابْتَدَأَ وَ يُخْبِرُ بِمَا فِي غَدٍ وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ بِكُلِّ لِسَانٍ ثُمَّ قَالَ لِي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ أُعْطِيكَ عَلَامَةً قَبْلَ أَنْ تَقُومَ فَلَمْ أَلْبَثْ أَنْ دَخَلَ عَلَيْنَا رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ فَكَلَّمَهُ الْخُرَاسَانِيُّ بِالْعَرَبِيَّةِ فَأَجَابَهُ أَبُو الْحَسَنِ ع بِالْفَارِسِيَّةِ فَقَالَ لَهُ الْخُرَاسَانِيُّ وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا مَنَعَنِي أَنْ أُكَلِّمَكَ بِالْخُرَاسَانِيَّةِ غَيْرُ أَنِّي ظَنَنْتُ أَنَّكَ لَا تُحْسِنُهَا فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ إِذَا كُنْتُ لَا أُحْسِنُ أُجِيبُكَ فَمَا فَضْلِي عَلَيْكَ ثُمَّ قَالَ لِي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ الْإِمَامَ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ كَلَامُ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ وَ لَا طَيْرٍ وَ لَا بَهِيمَةٍ وَ لَا شَيْ‏ءٍ فِيهِ الرُّوحُ فَمَنْ لَمْ يَكُنْ هَذِهِ الْخِصَالُ فِيهِ فَلَيْسَ هُوَ بِإِمَامٍ». 📕 (الکافی ج1 ص285 ح7) ✳️و روایت دوم نیز قسمتی از آن را در همان صفحه 91 مورد استدلال قرار داده است. در نتیجه هر دو روایت طبق عقیده احمد بصری معتبر می باشد. در روایت امام رضا علیه السلام آمده است: عَمر گفت: این محمد بن فضل چیزهایی از تو نقل می کند که قابل پذیرش نیست. حضرت فرمودند: چه چیزهایی؟ گفت: از طرف تو گفته که تو هر چه خدا نازل کند را می دانی و همه زبانها و لغات را می فهمی. فرمودند: راست گفته من به او چنین گفتم بیایید بپرسید. عَمر گفت: ما قبل از هر چیز تو را با زبان ها و لغات آزمایش می کنیم، این یک رومی است و این یک هندی است و این یک فارسی است و این یک ترکی است که ما آنها را آورده ایم. امام فرمودند: خوب هر چه دوست دارند بگویند من إن شاء الله جواب هر یک را به زبان و لغت خودش می دهم؛ و هر چه آنها پرسیدند جوابشان را با زبان و لغت خودشان پاسخ داد و مردم همه متحیر و متعجب شدند و همگی اقرار کردند که امام از خود آن مردمان به لغات آنها فصیح ترند. 👇👇👇
«فَابْتَدَرَ عَمْرُو بْنُ هذاب [هَدَّابٍ‏] فَقَالَ إِنَّ مُحَمَّدَ بْنَ الْفَضْلِ الْهَاشِمِيَّ ذَكَرَ عَنْكَ أَشْيَاءَ لَا تَقْبَلُهَا الْقُلُوبُ فَقَالَ الرِّضَا ع وَ مَا تِلْكَ قَالَ أَخْبَرَنَا عَنْكَ أَنَّكَ تَعْرِفُ كُلَّ مَا أَنْزَلَهُ اللَّهُ وَ أَنَّكَ تَعْرِفُ كُلَّ لِسَانٍ وَ لُغَةٍ فَقَالَ الرِّضَا ع صَدَقَ مُحَمَّدُ بْنُ الْفَضْلِ فَأَنَا أَخْبَرْتُهُ بِذَلِكَ فَهَلُمُّوا فَاسْأَلُوا قَالَ فَإِنَّا نَخْتَبِرُكَ قَبْلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ بِالْأَلْسُنِ وَ اللُّغَاتِ وَ هَذَا رُومِيٌّ وَ هَذَا هِنْدِيٌ‏ وَ هَذَا فَارِسِيٌّ وَ هَذَا تُرْكِيٌّ فَأَحْضَرْنَاهُمْ فَقَالَ ع فَلْيَتَكَلَّمُوا بِمَا أَحَبُّوا أُجِبْ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ بِلِسَانِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَسَأَلَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ مَسْأَلَةً بِلِسَانِهِ وَ لُغَتِهِ فَأَجَابَهُمْ عَمَّا سَأَلُوا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ لُغَاتِهِمْ فَتَحَيَّرَ النَّاسُ وَ تَعَجَّبُوا وَ أَقَرُّوا جَمِيعاً بِأَنَّهُ أَفْصَحُ مِنْهُمْ بِلُغَاتِهِمْ». 📕(الثاقب فی المناقب ص188) از روایت امام کاظم علیه السلام چنین به دست می آید که تکلم به همه لغات، یک علامت سلبی است نه ایجابی، یعنی فقط اینقدر می رساند که کسی که قادر به تکلم به زبان های دیگر نیست امام نیست زیرا آن حضرت در پایان روایت تصریح کرده اند: «فَمَنْ لَمْ يَكُنْ هَذِهِ الْخِصَالُ فِيهِ فَلَيْسَ هُوَ بِإِمَامٍ» و از روایت امام رضا علیه السلام بدست می آید که نه تنها علامت سلبی برای شناخت مدعی کذاب است که علامت اثباتی بر مدعی صادق هم می باشد، بدینگونه که وقتی می دانیم کسی به یادگیری زبانهای دیگر اشتغال نداشته، اما بتواند به طور فصیح به چند زبان صحبت کند، از این اعجاز، امامتش ثابت می شود و سخنش در مورد اینکه همه زبانها را یاد دارد تصدیق می گردد. یا: وقتی می گوید به همه زبانها کاملاً تسلط دارم و چند زبان را به عنوان نمونه به شیوایی و راحتی سخن گفت، از باب مشت نمونه خروار، متوجه می شویم بقیه زبانها را هم یاد دارد. البته در اینکه در برداشت دوم، جنبه اعجازی این قدرت بر تکلم لحاظ شده و در اصل معجزه را یکی از راه های شناخت امام معرفی نموده یا اینکه خودِ قدرت بر تکلم لحاظ شده بدون در نظر داشتن جنبه اعجازی آن، دو نگاه وجود دارد که حقیر نگاه اول را صحیح می دانم، چون در روایات متعددی که در این موضوع وارد شده، صحبتی از اعجاز نیست و خود این مساله بیان شده است. و البته حقیر، کلاً این علامت را سلبی می دانم نه اثباتی.