eitaa logo
مسجد امام هادی علیه السلام
263 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
6هزار ویدیو
306 فایل
مشهد ؛ واقع در بولوار امیرالمؤمنین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
عقیق زرد و فیروزه‌ سید ابن‌طاووس رحمه‌الله با سند، از خادم امام هادی علیه‌السلام نقل می‌کند که گفت: از امام علیه‌السلام اجازه خواستم تا به زیارت[ علیه‌السلام در] طوس بروم، فرمود: همراه خود انگشتری داشته باش که نگین آن ، و بر روی آن: «ماشاء‌الله لاقوة الا بالله استغفرالله»، و بر جانب دیگر آن:«محمد، و علی» نقش بسته باشد، که این، مایه ایمنی از رهزنی [رهزنان]، و سلامت کامل‌تر، و دین محفوظ‌تر تو خواهد بود. از نزد حضرت بیرون آمدم، و انگشتری با همان ویژگی که فرموده بود فراهم کردم، و آمدم تا با حضرت خداحافظی کنم. بعد از خداحافظی و بیرون آمدن از نزد ایشان، مقداری که دور شدم، (حضرت شخصی را به دنبالم فرستاد) و فرمود تا برگردم. نزد ایشان برگشتم. حضرت فرمود: صافی! عرض کردم: بله، سرورم! فرمود: انگشتر دیگری که باشد، با خود همراه داشته باش، زیرا در راه، میان طوس، و نیشابور، با شیری برخورد می‌کنی که جلو قافله را می‌گیرد، نزد او برو، و این انگشتر را به او نشان بده، و بگو: مولایم می‌فرماید: از راه دور شو، سپس فرمود: باید نقش روی آن: «الله الملک»، و بر جانب دیگر آن: «الملک لله الواحد القهار» باشد، این انگشتر امیرمؤمنان است، که نقش روی آن: «الله الملک» بود، چون به خلافت رسید، نقش نگین خود را که فیروزه بود:«الملک لله الواحد القهار» قرار داد، و این انگشتر، مخصوصا مایه ایمنی از درندگان، و پیروزی در جنگ‌ها است. خادم امام علیه‌السلام می‌گوید: سوگند به خدا، در مسافرت، با آن [] درنده برخورد کردم، و همانگونه که فرموده بود. انجام دادم [، شیر دور شد، و رفت]، و از سفر برگشتم، و ماجرا را خدمت امام علیه‌السلام عرض کردم، فرمود: ماجرای دیگری مانده که آن را نگفتی، چنانچه بخواهی من می‌گویم؟ عرض کردم! سرورم! شاید فراموش کرده باشم، فرمود: شبی در ، نزد قبر [امام رضا علیه‌السلام]، بیتوته کردی، گروهی از جنیان، به قصد زیارت، نزد قبر آمدند، و به نگین تو نگاه کردند، و نقش آن را خواندند، آن را از دست تو بیرون آورده، نزد خود بردند، آن را با آب شسته، آب را به بیمار خود نوشاندند، و او بهبود یافت، سپس انگشتر را برگرداندند، انگشتر در دست راست تو بود، ولی آن را در دست چپت کردند، و تو از آن، بسیار تعجب کردی، و ندانستی که علت آن چیست، و نزد سر خود سنگ یاقوتی یافتی، و آن را برداشتی، اینک آن را همراه خود داری، آن را به بازار ببر، که به هشتاد دینار خواهی فروخت، و آن هدیه جنیان به تو بود. پس آن را به بازار بردم، و چنانکه مولایم فرمود به هشتاد دینار فروختم. دانشنامه امام هادی علیه السلام ج۱ ص۷۵۷