.
صحرا غریب بود شبها با آسمان پهناور و پرنگین، روزها با آفتابی کامل و سوزان. صحرا غریب بود. پیتهای بنزین را میچیدیم و در سایه شان، بعد از ظهرهای داغ چرت میزدیم. کار، سنگین و مطبوع بود. میساییدیم، میبریدیم، لحیم میکردیم، جوش میدادیم، باز میکردیم و میبستیم و به ماشینهای واماندهی معطّل، حیات دوباره میدادیم. میلهی داغ دستم را میسوزاند. عرق چون باران بود. صحرا غریب بود. همیشه صدایی داشت. هنوز هم دارد صدای عبور کامباینها، صدای حرکت تراکتورها، صدای موتورهای آب و اگر هیچکدام اینها نباشد صدای جیرجیرکها و باد صدای ضربههای قلب صحراست...
...صحرا را رها کردم و به شهر آمدم یعنی یک دورهی کارمان تمام شد و من دیگر برنگشتم؛ اما یاد صحرا آنچنان ماندگار شد که در خواب و بیداری، پرهیز از آن ممکن نبود. در همان شبهای عظیم صحرا بود که دانستم ایران را سخت و بی حساب دوست داشتن، محکومیت من است؛ همه جای ایران و همیشهی ایران را. مثل بچهها خاک را در چنگ گرفتن و برسکّهی گمشدهیی در تودهی بزرگ خاک گریستن.
📚 این مشغله/ #نادر_ابراهیمی
@skybook
.
📚 جاودانهی تاریخ/ شخصیت امیرالمومنین علی(ع) در بیان رهبر انقلاب
#آیت_الله_خامنه_ای
#انتشارات_انقلاب_اسلامی
@skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. 📚 جاودانهی تاریخ/ شخصیت امیرالمومنین علی(ع) در بیان رهبر انقلاب #آیت_الله_خامنه_ای #انتشارات_ا
.
صفات ظاهراً متضاد و ناسازگار در وجود امیرالمؤمنین آنچنان کنار هم زیبا چیده شده که خود یک زیبایی به وجود آورده است! انسان نمیبیند که این صفات در کسی با هم جمع شود.
مثلاً رحم و رقت قلب در کنار قاطعیت و صلابت، با هم نمیسازد، اما در امیرالمؤمنین عطوفت و ترحم و رقت قلب در حد اعلاست که واقعاً برای انسانهای معمولی، چنین حالتی کمتر پیش میآید. مثلاً کسانی که به فقرا کمک کنند و به خانوادههای مستضعف سر بزنند زیادند؛ اما آن کسی که اولاً این کار را در دوران حکومت و قدرت خود انجام دهد، ثانیاً کارِ یک روز و دو روزش نباشد کار همیشهی او باشد. ثالثاً به کمک کردن مادی اکتفا نکند؛ برود با این خانواده با آن پیرمرد با این آدم کور و نابینا، با آن بچههای صغیر بنشیند مأنوس شود، دل آنها را خوش کند و البته کمک هم بکند و بلند شود...
او به خانهی بیوه زن صغیردار که میرود؛ تنورش را که آتش میکند، نان که برایش میپزد و غذایی را که برایش برده است، با دست مبارک خود در دهان کودکانش میگذارد، بماند؛ برای اینکه این کودکان گرفته و غمگین لبخندی بر لبانشان بنشیند، با آنها بازی میکند، خم میشود آنها را روی دوش خود سوار میکند، راه میرود و در کلبهی محقر آنها سرگرمشان میکند، تا گل خنده بر لبان کودکان یتیم بنشیند! این، رحم و عطوفت امیرالمؤمنين است، که یکی از بزرگان آن وقت گفت: آنقدر دیدم امیرالمؤمنین با انگشتان مبارک خودش عسل در دهان بچه های یتیم و فقیر گذاشت که "لوددت انّى كنت یتیماً" در دلم گفتم، کاش من هم بچهی یتیمی بودم که علی اینطور مرا مورد لطف و تفضّل خود قرار میداد! این، ترحم و رقت و عطوفت و امیرالمؤمنین است...
#بریده_کتاب (۱)
📚 جاودانه تاریخ/ #آیت_الله_خامنه_ای
@skybook
.
همین امیرالمؤمنین در قضیهی نهروان؛ آنجایی که یک عده انسانهای کج اندیش و متعصب تصمیم دارند اساس حکومت را با بهانههای واهی براندازند، وقتی در مقابلشان قرار میگیرد، نصیحت میکند و فایدهای نمیبخشد؛ احتجاج میکند، فایدهای نمیبخشد؛ واسطه میفرستد، فایدهای نمیبخشد؛ کمک مالی میکند و وعدهی همراهی میدهد، فایدهای نمیبخشد؛ در آخر سر که صف آرایی میکند، باز هم نصیحت میکند، فایدهای نمیبخشد؛ بنا را بر قاطعیت میگذارد. آنها دوازده هزار نفرند. پرچم را به دست یکی از یارانش میدهد و میگوید: هر کس تا فردا زیر این پرچم آمد، در امان است؛ اما با بقیه خواهم جنگید. از آن دوازده هزار، هشت هزار نفر زیر پرچم آمدند. گفت شما بروید؛ رفتند. این در حالی است که آنها سابقهی جنگ دارند، دشمنی و بدگویی کردهاند اینها را دیگر امیرالمؤمنین اهمیت نمیدهد. بنای جنگ و ستیز داشتید، کنار گذاشتید؛ پی کارتان بروید. چهارهزار نفر دیگر ماندند. فرمود: اگر مصمّمید، شما بجنگید. دید بنا دارند بجنگند. گفت: پس از چهار هزار نفر شما ده نفر زنده نخواهد ماند!
جنگ را شروع کرد. از چهار هزار نفر، نُه نفر زنده ماندند؛ چون بقیه را به خاک هلاکت انداخته بود! این همان علی است. چون میبیند که طرفهای مقابلش انسانهای بد و خبیثی هستند و مثل کژدم عمل میکنند، قاطعیت به خرج میدهد؛ این، همان علی است. «اشدّاء على الكُفّار و رُحماء بينهم.»
#بریده_کتاب (۲)
📚 جاودانه تاریخ/ #آیت_الله_خامنه_ای
@skybook
.
من هم فقط به قلب سوخته خود اجازه میدهم که از علی سخن بگوید و فقط به حرمت عشق جرأت میکنم به علی نزدیک شوم. اگر شعله عشق او در دلم زبانه نمیکشید ابداً به ساحتش جسارت نمیکردم و نامش به زبان نمیراندم...
ما هزار گناه میکنیم و از کمال بینهایت بدوریم؛ ولی هنگامی که تموج روح ما بر شهوات و خواستههای مادی مسلط میگردد، یکباره به سراغ علی میرویم و تمام احساسات قلبی و آرزوهای برآورده نشده خود را در او مجسم میکنیم و با ذکر علی علی عشق خود را به کمال و حق و خواسته خود را برای مبارزه با جهل و فساد بیان میکنیم. علی مظهر کمال و فداکاری و عشق و تمام ارزشهای عالی انسان است و با ذکر نام او به خدا نزدیک میشویم و از گناهان استغفار میکنیم و به سوی کمال رهسپار میشویم.
📚 علی زیباترین سروده هستی
#شهید_چمران
@skybook
.
#پیشنهاد_ویژه
📚 انقلاب اسلامی و جهان گمشده/ عبور از غرب زدگی مضاعف
#استاد_طاهرزاده
قطع پالتویی/ قیمت: ۱۵.۰۰۰ تومان
#راهی_برای_ادامه_انقلاب
🔹 چهلوچهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی
@skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. #پیشنهاد_ویژه 📚 انقلاب اسلامی و جهان گمشده/ عبور از غرب زدگی مضاعف #استاد_طاهرزاده قطع پالتویی/
.
وقتی ما چیزی را گم میکنیم یا صحنه یا واقعهای را از یاد میبریم، اشارتها و نشانههایی از آن چیز یا واقعه و صحنه به ما کمک میکند تا با فکر کردن به آن اشارهها و نکات دوباره آن را به یاد بیاوریم و پیش خود بیابیم.
در این کتاب استاد طاهرزاده با بیانی هنرمندانه تلاش دارد تا ما را در صحنهای از تاریخ که واقع شده است و گاهی از آن دچار غفلت میشویم، قرار دهند. نکات و اشاراتی کوتاه که تفکر انسان را نسبت به آنچه در حال وقوع است، متوجه میسازد. تا راهی باشد برای ادامه انقلاب اسلامی. که ادامه دادن مسیر انقلاب اسلامی با انقلابی بودن تفاوت دارد. راهی است که با قدم نهادن در آن، عهد خود را با شهیدان، تازه و حفظ میکنیم و راهی برای عبور از غرب زدگی مضاعف که محصولش همان ناکارآمدی و آشفتگی در امور زندگی هرروزمان است، مییابیم...
#درباره_کتاب
📚 انقلاب اسلامی و جهان گمشده
عبور از غرب زدگی مضاعف
#استاد_طاهرزاده
#راهی_برای_ادامه_انقلاب
🔹 چهلوچهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی
@skybook
.
📚 متولد چهلودو/ خاطرات مرحوم حاج علی آقا شمقدری
از مجموعه در حدیث دیگران #نشر_انقلاب_اسلامی
۲۸۵ صفحه/ قیمت ۹۵.۰۰۰ تومان
#راهی_برای_ادامه_انقلاب
🔹 چهلوچهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی
@skybook
لحظه های انقلاب- معرفی کتاب متولد چهل و دو.mp3
25.38M
.
🎙 لحظههای انقلاب
🔹 #معرفی_کتاب؛ متولد چهل و دو خاطرات حاج علی آقا شمقدری از حدود نیم قرن همنشینی و همراهی با رهبر انقلاب از سالهای شروع نهضت تا بعد از انقلاب
#صدای_قلم
#راهی_برای_ادامه_انقلاب
@skybook
.
زندان برایمان خوبیهای زیادی داشت. یکی از عواید زندان خودشناسی بود. من خودم را در زندان محک زدم و بارها بررسی کردم؛ درونیات خودم را ریختم روی دایره؛ اعتقادات خودم را بررسی کردم. گاهی در زندان فکرهایی میآمد سراغم؛ به خودم میگفتم خب آقای شمقدری! مگر بد است که آدم هر روز چهار ساعت برود حرم بنشیند دعا بخواند، زیارت کند، بازاری باشد، تجارت کند، پول در بیاورد؟ با خانواده برود شمقدر تفریح و استراحت؟ چه کار به سیاست داری! همۀ اینها را در زندان در ذهن گذراندم و فهمیدم من نمیتوانم مبارزه را کنار بگذارم...
#بریده_کتاب
📚 متولد چهل و دو
خاطرات حاج علی آقا شمقدری
#راهی_برای_ادامه_انقلاب
@skybook
May 11