eitaa logo
🖋سید محمد علی فتاحی🖋
116 دنبال‌کننده
20 عکس
3 ویدیو
5 فایل
به نام خدا نویسنده ی آینده، با قلمی برنده، در راه امام زمان.🖋🗡 داستان هایی برای فارغ شدن، و متن هایی برای درنگ✨ از دیدگاه نوجوان امروز بخوانید. سید.محمد.علی.فتاحی عضو تیم تحریریه نشریه نوفکران و مدرسه تخصصی نویسندگی لبیک. ارتباط: @smafattahi
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ ساحل امن ضریح... به مناسبت شهادت امام رضا علیه السلام  بوی بهشت میرسد. بوی عود و گلاب. لبخند های دیدار و اشک های وداع. دم گرفتن گوشه ی صحن ها و آوای خوش مناجات، که میان دیوار های امن حرم میپیچد. آن دم که در میان بازتاب هزاران آینه، به دنبال خود میگردی. آن دم که در میان موج عشاق، به ساحل امن ضریح میرسی؛ آن دم که اولین سلام را میدهی، دست بر سینه بگذار و تپش عشق را احساس کن. هر نفست را به نیابت ناتوانی بکش و هر قدمت را جای هزاران پای ناتوان به زمین بگذار. قوت بازو بخواه و چشم های پاک. گوش های شنوا و زبانی که به جز او نگوید. حرم امام رضا، نقطه ی امنی است در مسیر دشوار نوجوانی. نور هدایتگر است، در میان کژ راهه ها. بهترین رفیق است در میان نا رفیق ها. حرم امام رضا، شورای حل اختلاف دل است. دلت را به پنجره فولاد گره کن تا تمام گره ها باز شود. امام رضا رئوف و عیب پوش است. آبرو دار مردم ایران است. باب استجابت دعاست. پس استفاده کن. میان پرواز کبوتر ها، وقتی جرعه جرعه شفا را از سقاخانه مینوشی، وقتی صدای مناجات، گوش هایت را پر کرد و وقتی دلت لرزید، تنها فرج را بخواه. دعا کن وقتی صدای انا المهدی بلند شد، تو در کنار حضرت باشی. خنده ی کودکان میان صحن را ببین و دعا کن، لبخند را به لب رنج دیدگان دنیا بنشانی. لازم نیست آنجا باشی. همین حالا بلند شو و رو به حرمش بایست. دست بر سینه بگذار و اشک بر چشم جاری کن، با تمام احساست، از سویدای دلت بگو: اللهم عجل لولیک الفرج!!! S.M.A.F سید.محمد.علی.فتاحی https://eitaa.com/joinchat/1143996869C93559f2610  
📚📝 سراب... به مناسبت آغاز سال تحصیلی نیشخندِ آفتاب🔆 گرم و نرم و جذاب😇 چون پتو و تختِ خواب پلک های خسته و، خواب هایی چون سراب😴 کوچه های خیس آب🌧 زنگ اول نیمکت های خشن، پیش رو رقص عددها در سرم رویای خواب😪 زنگ دوم فارسی، شعر های خوب و ناب زنگ سوم میشوم راهی، به روی مشتری، میخورم من بین ماه زهره و مریخ تاب👽 وزن خود را روی هر سیاره و هر اختری،میکنم هر دم حساب. غرق در مشق و کتاب.📖 زنگ آخر صورِ اسرافیل و آزادی ز زجر. پیش رو باشد بهشت و انتظار، بوی سنگک با کباب.🍖 مدرسه! کابوس ما! کی میشوی آیا خراب!؟😢 S.M.A.F سید.محمد.علی.فتاحی https://eitaa.com/joinchat/1143996869C93559f2610
📑 فرض کن رئیس جمهور بودی... (به مناسبت پیام مهر)   نوجوان عزیز! فرض کن رئیس جمهور بودی!🤵🏻 فرض کن تمام کابینه از وزیر تا نماینده ی مجلست، نوجوان هایی همچون تو بودند. چه میشد اگر اینطور بود؟🤔 فکر نو، اندیشۀ نو، بازوان جوان، ایده های نو، پایه های قوی و خوش اندیشه ای، به اسم نوجوان، که میتوانستند کشور را تا اوج برسانند.😍  اما تنها ساقه ی سبز و جوان، و گلبرگ های مشتاق، برای پیشبرد کشور کافی نیست. ریشه هم لازم است تا آنرا استوار نگه دارد و آنرا تغذیه کند.💐 این ریشه ی مستحکم است که ساقه و گل را نگه میدارد. این رهبر مجرب و خوش فکر است که مسیر رشد را هموار میکند؛ که بحمدالله داریم.❤️🌹 اگر از رئیس جمهور، تا نماینده ی مجلس، نوجوانان بودند، لازمه ی آنها این بود که با علم به دیروز، فردا را بسازند و مسیر درست را در پس شکست های دیروز، به پیروزی های فردا، بدل کنند. شاید بگویی پیروی از روش های پیشین، تکرار غلط های مدیران پیشین است. اما هنر نوجوان همین است. هنر نوجوان این است که میتواند، با عبرت و خلاقیت، روشی جدید بنیان کند. این عیب نیست، این هنر نسل ضد است، که میتواند، بر خلاف چهارچوب های نسل گذشته پیشرفت کند. این هنر است که محدودیت های نسل اندر نسلمان را میشکنیم و در های جدید رو به آینده باز میکنیم. 😃 این هنر است که مسیرمان را به انتخاب هایی چون دکتر و مهندس شدن، محدود نکنیم. اگر تمام مسئولان کشور، نوجوان بودند، با عبرت و خلاقیت، ریشه ای محکم و ساقه ای تنومند میساختند، که سایه ی برگ هایش، تمام جهان را از گزند شیطان بزرگ حفظ میکرد. اما دو اصل اساسی این کار، دغدغه و مهارت بود. دغدغه مند های بی مهارت، و ماهر های بی دغدغه، درد های اصلی این کشور هستند.😒 برای مهارت آموزی، نیاز به مهارت آموز هست که بحمدالله داریم. اگر بتوانیم برای آن هایی که مهارت آزموده اند، دغدغه ایجاد کنیم، آن وقت است که آماده میشویم. ایجاد دغدغه، کار بزرگیست که دولت امروز، آنرا کوچک شمرده است. دغدغه داشتن، نچ نچ از سر ناراحتی، موقع شنیدن خبر شهادت مردمت نیست، در حالی که پا رو پا انداخته و به ال ای دی ها، خیره شدی. دغدغه داشتن، ایستادن است، حرکت کردن، غریق توکل است. دغدغه داشتن است، دست رفیقت گرفتن و همراه کردن است. دغدغه داشتن است، که زمینه ساز ظهور میشود. دغدغه داشتن است که به کمال میرساند و مجال به دشمن نمیدهد. ایجاد دغدغه، وظیفه ی امروز من و توست، که طبق فرمایش آن بزرگمرد، افسر جنگ نرم باشیم. چون ما همان مسئولان فرداییم. دغدغه، مهارت، عبرت، خلاقیت و توکل، تمام چیزیست، که نوجوان امروز، نیاز دارد. 👌 پس یا علی! S.M.A.F سید.محمد.علی.فتاحی https://eitaa.com/joinchat/1143996869C93559f2610
📜 لَعَلّکَ باخعٌ نَفْسَکْ... تقدیم به پیامبر مهر و رحمت❤️ رندی کن و فارغ باش! گر ترس ز جان داری عاشق شوی آن دم که، فکر دگران داری S.M.A.F سید.محمد.علی.فتاحی https://eitaa.com/joinchat/1143996869C93559f2610
هدایت شده از نشریه نوفکران
ماهنامه شماره هفتم.pdf
8.12M
ا نسخه ۷ نشریه نوفکران این پوستر توسط مجموعه انقلت طراحی شده است با همکاری تیم طراحی نشریه https://eitaa.com/engholtmag در این نسخه قرار است میزبان دو تن از مسئولین باشیم، فردی از مطالبه گران و عضو شورای شهر مشهد و دیگری معاونت فرهنگی سازمان تبلیغات استان خراسان رضوی در این نسخه به انقلاب نافرجام دلاری ۲۵شهریور پرده بر خواهیم داشت😉 درد های ورزشکاران معلول و پارالمپیک رو گفتیم ... از سربازانی گفتیم که نوجوانان پسر آن را در پیش دارند ، حال باید ببینیم چه در انتظار ماست در سربازی اومدیم که بگیم اعتقادی به‌خانه سالمندان نداریم .... از تصوراتمون در زندگی روستایی در فصل پیش رو نقش برداشتیم و کلی مطلب دیگ که فقط چشم های زیبا تورو می نگرد . این نسخه را به تمامی دختران سرزمین ایران تقدیم میکنیم به امید بصیرت برای دنیای زن _ زندگی _ آگاهی 🌱 🌱💠 ✍️نکته ای موردی هست با ادمین در ارتباط بزارید: @admin_nofekran کانال ایتا: @no_fekran پیج اینستاگرام: Nofekran.ir کانال شاد: @nojavaneh
مطلبی که از بنده در نسخه ی هفتم نشریه نوفکران، منتشر شد هدیه به روح شهدای آتش نشان و همچنین علی لندی 💚... سیدمحمدعلی فتاحی https://eitaa.com/joinchat/1143996869C93559f2610
📜 خم نشد... قامت شهر! نام شعر: مهمّ،ات سر سلطان به سلامت! سر ما هست بلند که ندامت ز پس حادثه ها هست چرند! باد و طوفان چو به سمت خودمان برگشت ست! همه ی قدس پر از خون و زمان برگشت ست! با شهیدان همه زینت شده سرتاسر شهر خم نشد هیچ دمی! قامت پهناور شهر همه ی شهر بدیدند و شنیدند به گوش همه ی ظلم و فقط کشته کشیدند، به دوش! پس همه هرزه علف ها چو به طوفان کندند! دل ز یاران جوان و همه خوبان کندند یادشان رفت که از ریشه بِبّرند علف! خانه آوار شد و کل مهمّات تلف حق مردم کِه بگیرد به جز آن یار غریب؟ هر مسیحای دروغین کِه برد روی صلیب؟ منتقم کیست به جز او و که مرد عمل است؟ آنکه از طایفه ی فاتح جنگ جمل است! فاتح هر گِرِهی فاتح خیبر باشد! فاطرا یار فقط وارث حیدر باشد! امید وارم لذت برده باشید. S.M.A.F سید.محمد.علی.فتاحی https://eitaa.com/joinchat/1143996869C93559f2610
📜 اما حیف... من بُدم غرق تماشای نگاهت و نگاهت به کَس دیگر بود تو شکستی دل من را اما، ای بُتا! دان که خلیل تو کَس دیگر بود. من بُدم روی صلیب غم تو! اما حیف که مسیحای نفوس تو کَس دیگر بود من که یوسف بُدم از پیش زلیخا رفتم بی اثر بود، چو گمگشته عزیز تو کَس دیگر بود! من برایت بی عصا موسی بُدم، هیهات که همی ساحر ذهن تو کَس دیگر بود هم هزاران منبر و خرقه، ببین سوزانده شد از تو! ولی، من شدم رانده عزیز تو کَس دیگر بود امید وارم لذت برده باشید😘 S.M.A.F سید.محمد.علی.فتاحی https://eitaa.com/joinchat/1143996869C93559f2610
هدایت شده از نشریه نوفکران
ماهنامه نسخه هشتم.pdf
7.32M
ماهنامه نسخه هشتم این نشریه: *با حضور جناب آقاي مسجدی (مدیر آموزش و پرورش ناحیه ۵ مشهد ) *طراحی صفحات به مانند قبل توسط هوش مصنوعی *پرداختن به موضوعاتی همچون مباحث بحث های لفظی قهرمانان ورزشی بین کشتی گیران و فوتبالیست ها *۱۳ آبان ماه و تسخیر لانه جاسوسی و روز دانش آموز *نقش دانش آموزان در امید آفرینی جامعه خود *علم آموزی نوجوان و دانش آموزان آیا مفید است؟ *ترویج کتاب خوانی *شهادت قهرمان جنگلی *حق دانش آموزان معلول این نیست! *دهه فاطمیه و اهمیت آن *پرستاران امروز *دانش آموزان امروز و دانشجویان فردا این نسخه رو بخونید و کلی لذت ببرید و اینکه این نسخه یک جایزه هم خواهد داشت که صحبت خواهد شد طی چند روز آینده😃😎 فقط کافیست بخونی نشریه رو و در حد یک پاراگراف در پیوی ادمین برداشت خودتون بفرستید و وارد مسابقات و جذب نویسندگان نوفکران شوید . 🌱 🌱💠 ✍️نکته ای موردی هست با ادمین در ارتباط بزارید: @admin_nofekran کانال ایتا: @no_fekran پیج اینستاگرام: Nofekran.ir کانال شاد: @nojavaneh
📜خوش به حال عاشقان... :20 آه از این بیکاری غرق در فقر و نیاز بار ها گم گشته ام در کوهسار فتنه ها باز هم انگار هر واژه زبانم می بُرد آه از این دردی که هست خیس باروتم من و بی فکرِ پیش واژه ها سوزانده اند مغز های خسته را آه از افسار درون زور احساس و زمانی محدود آه از این اجبار و جهل روی شهرم گرد سستی ماه ها بنشسته است آه از این گردی که هست بین که اسرار درون را زخم این فریادِ لالی کشته است شعر نو دیرست که، در صف ناخوانده، کهنه از غم میشود من که بیزارم از این تصویر ها بینمان یخ کرده احساس و ببین سرد است باز آه از این سردی که هست آخر این پایان که جاری می شود بی خِرد ها غرق در خود می کند چون که این آغاز را، این شروع تازه را، بیخرد ها شکل پایان دیده اند خوش به حال عاشقان آن کسانی که ز جان، در راه ماندن می رهند «تا رهند از نفس خود دستی زنند» آن کسانی که نفهمیدیم حتی کیستند آه از آن مردی که نیست... امیدوارم لذت برده باشید😘 شادی روح حاج قاسم سلیمانی و شهدای مدافع حرم صلواتی هدیه کنید💚 S.M.A.F سید.محمد.علی.فتاحی https://eitaa.com/joinchat/1143996869C93559f2610
📜پشت در مردی نبود... به مناسبت شهادت مادرم حضرت صدیقه سلام الله علیها پشت در مردی نبود خاک، بر سر خاک کرد و آب هم شعله گریست مادرِ صبر چو از جا برخاست هر قدم کوه، نگاهش ذوالفقار و هیبتش نور. مثل شبنم، همچو گلبرگی، تمامش نور نور از راه رسید پشت در, بر سرِ دستان کسی آتش دوزخ خندید قاتل زهرا بود خاک، بر سر خاک کرد و آب هم شعله گریست هر قدم عرش زمین خورد و ببین دریا سوخت قدح و سقا سوخت درب جنت بود حیدر غرق غربت بود آه تیغ مرتضی خون می‌گریست درب هم آتش گرفت درب هم آتش گریست خاک، بر سر خاک کرد و آب هم شعله گریست آه ماه مصطفی آتش گرفت پشت در, رعنا زنی می‌سوخت عشق مرتضی می‌سوخت آه امید محمد، مادر زینب، ببین والا زنی می‌سوخت آه، از آه علی حتی دل آتش ببین می‌سوخت وای حق حیدر و هم همسر و هم محسنش می‌سوخت قاتل زهرا به سمت در قدم برداشت ست دختر خیرالبشر و همسر حیدر، هنوز از پا نیفتاده ست یک لگد آن بی حیا زد سایه‌ی شرم به روی در و دیوار حرم افتادست زان لگد عرش خدا، هم ستون آسمان‌ها بین زمین افتاده ست آه، از مسمار هم، خون می‌چکد مادر زمین افتاده است وان طناب جهل مردم گردن شیر خدا افتاده است غیرتِ الله، نفْسِ مصطفی از بهر اسلامِ محمد بر زمین افتاده است آه فردوس برین در غم ببین می‌سوخت، آتشِ سرگشته‌ی حیران دخیل چادر مادر شدست از غمش شهر مدینه می‌گریست خاک، بر سر خاک کرد و آب شعله گریست 🌐 کانال هیئت لبیک تا ظهور @labbayktazohoor S.M.A.F سید.محمد.علی.فتاحی https://eitaa.com/joinchat/1143996869C93559f2610
📜به نام نامی تو، جنگل ایستاده هنوز... به مناسبت شهادت ( میرزا کوچک خان جنگلی ) صدای چکمه های زور گویان، پرندگان را از شاخسار درختانم، فراری داد. ابر ها فریاد میزدند:« از اینجا بروید!» و بعد اشک ریزان، به برگ های صبورم دلداری میداندند. زمین سبز من، زیر چکمه هایشان بایر شده بود. زبانشان را نمیفهمیدم. پرچمم هایشان، رنگ غریبی داشت. گمانم همرنگ ظلم بود. زمانی جنگل سبز بودم، اما، با ورود آن نامرد ها، قطره قطره خزان میشدم. تبر ها بر تنه ی درختانم میزدند. آواز گنجشک ها ناله میکردند و لبخند گل ها را شیون. فرمانده ی آنها، که شمشیری بر کمر بسته بود و از آن تفنگ ها که کدخدا به همراه داشت، در دستانش گرفته بود، با اخمی بزرگ در صورتش، روی اسب میتاخت. فریادش، سنگ های روی زمین را خرد میکرد. سربازان دیگر به دنبالش می آمدند و با شمشیر هایشان، شاخه ها را می بریدند. انگار هر ضربه شان در قلبم فرو میرفت. با زبان باد، جیغ میکشیدم. دلتنگ میگفتم، درخت و سنگ و قناری، گل و گنجشک و مور هم، خدایی دارند. اما آن مرد بیگانه، سوار بر اسب، می تاخت و هر گامش، میان وجب به وجب خاکم، زبانه می کشید. ناگهان صدای تیری، گوشم را کر کرد. یکی از آن تفنگ داران، به زمین افتاد. ترسیده بودم. باران با دستی گرم، خون را از زمینم می شست. سربازان فریاد می کشیدند و پشت درخت ها پنهان می شدند. چند مرد مهربان، که آنها نیز تفنگ هایی، شبیه به تفنگ کدخدا داشتند، به سمت آن زورگو ها، شلیک می کردند. تیر یکی از آنها به تنه ی درختی خرد. من درد را تحمل میکردم. برای پیروزی باید هزینه داد. یکی از آن مرد های مهربان، که کلاه نمدی بر سر داشت و ریش هایش بلند بود، از زیر «چوقا»ی خودش، تفنگی را در آورد و شلیک کرد. فرمانده ی سوار بر اسب، دست به روی لباسش که سرخ شده بود، گذاشت و با فریادی از اسب زمین افتاد. از سمت آن مرد های مهربان، فریاد آمد:« الله اکبر! الله اکبر! زدیش میرزا یونس! زدیش!!!» فهمیدم نام آن کسی که ریش های بلند داشت و فرمانده ی ظالم ها را زد، میرزا یونس بود. کاش میتوانستم فریاد بزنم و از او تشکر کنم. حیف صدایم را نمی شنید. میرزا یونس و یارانش، دوباره تیر انداختند. مردان زورگو، به زمین می افتادند و می مردند. بعد از چند لحظه، از جنگل فرار کردند. نفس راحتی کشیدم. میرزا یونس، خندید و یکی از درختانم را نوازش کرد. او مرد مهربانی بود. همچون فرزندی که در آغوش مادرش باشد، به من عشق می‌ورزید. انگار مادرش را از ظلم رهایی داده باشد. هیچ وقت نام او را فراموش نمیکنم. تقدیم به همه ی سربازان وطن امیدوارم لذت برده باشید 😘 S.M.A.F سید.محمد.علی.فتاحی https://eitaa.com/joinchat/1143996869C93559f2610
با عرض سلام و تسلیت شهادت مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها مدح خوانی در هیئت لبیک تا ظهور
اندر پاچه خاری معلم ریاضی👇:
ای که بر دور تو خورشید و فلک گردان است چشمۀ فیضی و عالم ز تو در جریان است توبه کردم که دگر شرک نورزم اما عرق شرم من از توبۀ بی پایان است تا تو نوری، مگس خسته و بی‌بال منم چشم من کی طرف حاشیه‌پردازان است؟ مشکل هوش و حواس من بیمار تویی تا تو زخمی، دل من کی هدفش درمان است؟ جان من زیر قدم‌هات علی میرزایی تا که جان است مرا هم به ره جانان است❤️ تقدیم با عشق تولدتون هم مبارک
و نقد معلم ادبیات👇:
غزل خوبی است آفرین. تناسبات رو خوب رعایت کردی خصوصاً پاچه‌خاری را😂 اغراق گشتن خورشید به دور علی میرزایی (معلم ریاضی مون) تناسب چشمه و جریان و اغراق و حسن تعلیل بیت اول تناسب نور و مگس و حاشیه پردازی تناسب زخم و درمان و هوش و حواس کلا خوب بود آفرین ای پاچه‌خار 😆 پاچۀ ما هم بخار🤣
گر زندگی چهارپایه ی زیر قدوم ماست بر گردنم طنابی از امید میکشم https://eitaa.com/joinchat/1143996869C93559f2610
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این بار جملات نووجونا رو می شنویم در مورد این فرد پر رمز و راز دوست داشتنی زندگی هر شخصی ...... پدرم روزت مبارک 🌹❤️ روز پدر و مرد رو به تمامی ایرانیان عزیز تبریک و تهنیت عرض میکنیم .❤️ 🌱 🌱💠 ✍️نکته ای موردی هست با ادمین در ارتباط بزارید: @admin_nofekran کانال ایتا: @no_fekran پیج اینستاگرام: Nofekran.ir کانال شاد: @nojavaneh
📜بر مدار عشق... تا که انگشت خودت را در هوا چرخانده ای، بر مدار عشق خود دل های ما گردانده ای هر ستاره یک طرف از کهکشان افتاده است از برای اینکه نورت هر طرف تابانده ای در جمل تا از نیامت تیغ خود بیرون کشی هم شتر هم صاحبش هم لشکرش ترسانده ای رود و دریا و تمام نهر و اقیانوس ها جاری از اشکی که پای نخل ها بنشانده ای سمت ایوان نجف عرش خدا را دیدم ام جان دهم آن دم که من را از کنارت رانده ای دست ما جام تهی و حوض کوثر خمّ تو بر ضریحت خوشه ی انگور ها افشانده ای دشمن تو کور و کر باشد حسودانت به گور تا تو، هم مولایی و، هم رهبر و فرمانده ای مست، آن دم میشود فاتح که روی دست خود درب خیبر برده ای، نام خدا را خوانده ای تقدیم به پدر عالم مولا امیرالمؤمنین علیه السلام 💚 امیدوارم لذت برده باشید😘 S.M.A.F سید.محمد.علی.فتاحی https://eitaa.com/joinchat/1143996869C93559f2610
تکلیف نگارش.m4a
7.43M
📜گلهای شمعدانی... به بهانه ی روز آخر بهمن ماه عزیز تولید پادکست عجله ای در ساعت 6 صبح و ارسال برای دبیر نگارش😅 امیدورام لذت برده باشید 😘 سید محمد علی فتاحی S.M.A.F https://eitaa.com/joinchat/1143996869C93559f2610
موعود زمان... تقدیم به ساحت امام زمانم ای تو مقصود خدا از همه ی خلقت خویش ای تو موعود زمان بعد همه غفلت خویش ای تو معنی و تو مفهوم و تویی سرّ و تو راز ای تو عشق و همه ی عدل و تویی کل نیاز که چه توصیف کنم عشق تو را ای می ناب ز تو بیدار کنم کل جهان زین همه خواب و بداد عشق جوابی که قلم مست شد و و ز سرخی لبش مست همه هست شد و که ز انسانیت و بخشش و این جلوه ی جود خود ابلیس بیفتد همه دم فکر سجود و به اذن تو شود نار گلستان به خلیل جسم موسی به سلامت برسد ساحل نیل و بود نور همه شمس و کواکب و قمر از همان برق نگاهت که کند جمله اثر که تویی یوسف زهرا و علی هم پدرت وارث دین خدا تاج امامت به سرت من که تسلیم تو هستم به تو محتاج چو مور نام تو رونق دل های نژند است و نمور منتظر می‌شود این دل که بیایی روزی دل بگوید به خودش که تو میایی روزی رونق این دل تاریک و پر از کینه شوی تو سرانجام همان وعده ی دیرینه شوی تو ز دل رفتی و ما دل به گناه آلودیم هر چه از عشق تو دور است به آن افزودیم واعظ شهر چو از مسجد غفلت برگشت سرش از قبله ی گمراهی ملت برگشت دیدگانش همه حیرت شد و صوتش همه آه که چنین غرق به شب شد همه جا دور ز ماه باید از بهر نجات همه ملت برخاست انتخابات میان حق و باطل برپاست انتخابیست میان من و تو بین دو راه انتخابی که بود لازمه اش اوج نگاه نیتت عشق چو باشد و لبت نام خدا دل ترسیده ی خود گر بکنی رام خدا چشم خود گر ز فراقش بکنی غرق به اشک تا که از اثم تو تطهیر کنی خرقه به اشک قلمت جان شود و جوهره اش راز وجود انتخابات شود عرصه ی پرواز وجود https://eitaa.com/joinchat/1143996869C93559f2610