eitaa logo
🖋سید محمد علی فتاحی🖋
108 دنبال‌کننده
20 عکس
3 ویدیو
5 فایل
به نام خدا نویسنده ی آینده، با قلمی برنده، در راه امام زمان.🖋🗡 داستان هایی برای فارغ شدن، و متن هایی برای درنگ✨ از دیدگاه نوجوان امروز بخوانید. سید.محمد.علی.فتاحی عضو تیم تحریریه نشریه نوفکران و مدرسه تخصصی نویسندگی لبیک. ارتباط: @smafattahi
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤 رقیه دیگر درد نمی‌کشید... بسم الله الرحمن الرحیم ازدحام اشک ها، چشمان دخترک را کم سو تر از پیش میکرد. صحرا بر سرِ نیزه ها، ماه را گم کرده بود و صدای چکمه های خبیث، لرزه بر اندام خشکیده ی خرابه می انداخت؛ سربازان بی شرم شمس را بر سرِ دست می‌بردند. بوی تنور و نان می آمد... زنان پریشان،ضجه زنان، خرابه را با اشک هایشان آذین می بستند‌. دختر سه ساله تن دردمندش را بلند کرد و سر چرخاند، عقیله به حمایت برخاست تا نکند تازیانه ای بگذرد و او روبه رویش نه ایستاده باشد. رقیه در پس بهانه هایش دلتنگ آغوش پدر بود،دلتنگ دستی که پدر بر سر یتیم مسلم می‌کشید. پارچه کنار رفت و روشنای سر بریده بر دیواره های خرابه جا خوش کرد؛ آسمان به فروغ بیابان،غبطه می خورد. دخترک با دیدن سرِ پدر،آغوش باز کرد اما آغوشی مادرانه هم چون ام ابیها... نم نمِ بارانِ چشمان او خاک و خون از محاسن پدر پاک می‌کرد، یاد زمانی که عمه زینب و بابا حسین به یاد مادرشان چادر برسرِ او کرده و نوازشش می کردند؛ سرِبابا را به روی دامن گرفت و گیسوان سوخته اش را به هم دردی نوازش کرد، دخترک با دستان کبود خشکیِ لبهای پدر را لمس می کرد و با چشمان بارانی عقده گشایی می کرد؛ یا ابتاه... از امانت دادن گوشواره اش می گفت، از زمختی زنجیر و تیزی نیزه ها می گفت... انقدر گفت تا خود را سبک کند آنقدر سبک تا بتواند اوج بگیرد، آرام آرام بال ملائک، چادر و سرپناه روی سرش شد و دستان علی اکبر پذیرای او، دخترک سوی پله های مرمرین آسمان بدون درد قدم برمی داشت، سمت آغوش پدر می رفت... ضجه های زنان را گذاشت و پر گرفت، چندی بعد پدر اشک هایش را پاک می کرد و امنیتی که حضور عمو داشت را دوباره احساس می کرد، رقیه چشم بست و آرام گرفت. ✍سید محمدعلی فتاحی تهیه شده در نشریه نوفکران S.M.A.F https://eitaa.com/joinchat/1143996869C93559f2610
هدایت شده از نشریه نوفکران
نسخه پنجم ماهنامه نوفکران.pdf
حجم: 5.36M
نسخه پنجم ماهنامه نوفکران در این نسخه در خصوص هویت ایرانی اسلامی گفته شده است از هویت از دست رفته تا غدیر که فراموش شد و به کربلا رسید سخن گفته شده ... گفت و گو کردیم با دانش آموزی که دوستدار میراث فرهنگی است .... از کشتی گیری گفتیم که روی شهادتش شرط بندی کرد ... از روز خبرنگار امروز نوشتیم و تبریک گفتیم و مطالبه رسا هم به صنف پوشاک کردیم ... همه آن در نسخه پنجم سری ماهنامه نوفکران هوش مصنوعی و تصاویر خاصش همچنان در کنار ما بود . مرداد ماه @no_fekran Nofekran.ir
هدایت شده از نشریه نوفکران
ماهنامه نسخه هشتم.pdf
حجم: 7.32M
ماهنامه نسخه هشتم این نشریه: *با حضور جناب آقاي مسجدی (مدیر آموزش و پرورش ناحیه ۵ مشهد ) *طراحی صفحات به مانند قبل توسط هوش مصنوعی *پرداختن به موضوعاتی همچون مباحث بحث های لفظی قهرمانان ورزشی بین کشتی گیران و فوتبالیست ها *۱۳ آبان ماه و تسخیر لانه جاسوسی و روز دانش آموز *نقش دانش آموزان در امید آفرینی جامعه خود *علم آموزی نوجوان و دانش آموزان آیا مفید است؟ *ترویج کتاب خوانی *شهادت قهرمان جنگلی *حق دانش آموزان معلول این نیست! *دهه فاطمیه و اهمیت آن *پرستاران امروز *دانش آموزان امروز و دانشجویان فردا این نسخه رو بخونید و کلی لذت ببرید و اینکه این نسخه یک جایزه هم خواهد داشت که صحبت خواهد شد طی چند روز آینده😃😎 فقط کافیست بخونی نشریه رو و در حد یک پاراگراف در پیوی ادمین برداشت خودتون بفرستید و وارد مسابقات و جذب نویسندگان نوفکران شوید . 🌱 🌱💠 ✍️نکته ای موردی هست با ادمین در ارتباط بزارید: @admin_nofekran کانال ایتا: @no_fekran پیج اینستاگرام: Nofekran.ir کانال شاد: @nojavaneh
9.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این بار جملات نووجونا رو می شنویم در مورد این فرد پر رمز و راز دوست داشتنی زندگی هر شخصی ...... پدرم روزت مبارک 🌹❤️ روز پدر و مرد رو به تمامی ایرانیان عزیز تبریک و تهنیت عرض میکنیم .❤️ 🌱 🌱💠 ✍️نکته ای موردی هست با ادمین در ارتباط بزارید: @admin_nofekran کانال ایتا: @no_fekran پیج اینستاگرام: Nofekran.ir کانال شاد: @nojavaneh