یک_نکته_از_این_معنی
بخش ششم
شب اول یا دوم محرم بود، بعد از جلسه هیئت، آقارضای خورشیدی با من تماس گرفت و پس از نقد و تحلیل مختصر برنامه هیئت رزمندگان، پیشنهاد کرد از حاجاحمدآقای شمس دعوت کنیم، تا موضوع خواب عجیب و روشنگرانهای را - که سالها پیش درباره استاد گرانمایه دکتر محمدعلی مجاهدی(پروانه) و شعر ایشان دیده بود- در شب سوم و متناسب با برنامه عزاداری حضرت رقیه (سلاماللّهعلیها) مطرح کند.
به جزئیات این پیشنهاد و دلایل عملی نشدن آن فعلاً لازم نیست بپردازم؛ اما نکته مهم این بود که این پیشنهاد، موضوع دعوت از حاجاحمدآقای شمس به برنامه رزمندگان را در ذهنم به کلنجاری مهم تبدیل کرد.
با آقاسیدمهدی میرداماد در این باره صحبت کردم و به این جمعبندی رسیدیم که به دیدار حاجسید احمدآقا برویم ( با هدف عیادت از ایشان، که به تازگی آنژیو کرده بودند) و اگر شرایط حال ایشان مناسب بود، از ایشان بخواهیم ضمن شرکت در جلسه، مخاطبان جوان را به فیض روضه برسانند.
خوشبختانه این توفیق حاصل شد و به همراه حاجسیدمهدی میرداماد و دیگر دوستان، به دیدار حاجاحمدآقا مشرف شدیم.
مثل همیشه، دیدار و خوش و بش و نقل حرفهای مختلف، اما حکمتآمیز، نُقل جلسه بود. بالاخره ایشان ضمن مختصر گلهای که داشتند، وعده دادند در جلسه حضور یابند.
هیچگاه خاطره حضور ایشان در این جلسه فراموشم نمیشود... هراس داشتم برخی از جوانان تازه به دوران رسیده، شأن ایشان را نشناسند و برخورد مناسبی با ایشان نداشته باشند. دغدغه دیگرم، واکنشهای مخاطب بود در برابر خواندن ایشان...
ذهنم در برابر این سؤال مهم هنگ کرده بود و نمیتوانستم تدبیری برای آن بیندیشم! اگر حاجآقااحمد، تشخیص دهد و مثل برخی مواقع،
در میان روضهخواندن به شکل تبیینی حرف بزند، مخاطب جوان جلوی منبر که ایشان را نمیشناسد، چه عکسالعملی نشان خواهد داد؟
پس از توسل به دامن مبارک اهل بیت (سلاماللّه علیهم اجمعین) به این جمعبندی رسیدیم که ابتدا مداح جلسه، حاجسیدمهدی میرداماد، ایشان را به جوانان و نوجوانان معرفی کند و جلسه را برای اجرای ایشان آماده سازد.
پیشبینیها و دغدغههای من کاملاً بیجا بود! نوجوانان و جوانان بحمدالله خواندن ایشان را تحویل گرفتند و جلسه مثل اجراهای همیشه حاجآقااحمد، پر از حس و حال بود و اشکهای حاجآقااحمد و دیگر مقربان خیمه حسینی، کار خودش را کرد و تأثیر لازم را گذاشت.
تجربه بسیار دلنشینی بود... خدا را شکر...
این روزها از حاج سید مهدی میرداماد بیش از همیشه ممنونم و سپاسگزار، که مثل همیشه قدردان نعمت حضور پیشکسوتان بود و با دعوت از حاجآقااحمد شمس، زمینه آشنایی بیشتر نوجوانان و جوانان با یکی از نخبگان و سرمایههای گرانمایه فرهنگ، ادب و هنر ولایی را فراهم ساخت.
اگر آن شب حاجآقااحمد نمیآمد، و اگر به سراغ او نرفته بودیم، من و حاج سید مهدی میرداماد این روزها که فقدان او را تجربه کردهایم، مطمئناً بیش از این حسرت به دل بودیم...
#تاریخ_شفاهی
#حاج_سید_احمد_شمس
#پنجم_صفر
#معرفی_جلسات_اینجانب #حلقه_شعر_ولایی_فرات
نقد تخصصی شعر ولایی
با حضور:
سیدمهدیحسینیرکن آبادی
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
جلسه ٢۴۵
ادامه مباحث پیرامون شعر ولایی
و شعر مناسب اجرا در هیئت
به همراه شعرخوانی شاعران و نقد اشعار برتر
زمان:
سهشنبه، ٢٣ مردادماه ۱۴۰۳
مکان:
تهران،
خیابان وحدت اسلامی،
کوچه خندان،
حسینیه سادات
(ویژه برادران)
🔸حلقه شعر ولایی فرات
@foratpoem
@smahdihoseinir
هدایت شده از دست خط (اشعار علی گلی حسین آبادی)
#غزل
#زخم_بیداری
نگاهت زنده میماند اگرچه زیر آواری
در این خاک پر از غم دانهای لبخند میکاری
پتویی را که موشکها برایت دوختند از خاک
بکش روی سرت هنگام مرگ ای داغ تکراری
تریبونهای عالم لال و چشم دوربینها کور...
تویی ای ماه در آوای رود و چشمهها جاری
نسیم صبح لالایی کنان پلک تو را بوسید
بخواب ای گل که در قاموس طوفانها گنهکاری
عروجت را ملائک جشن میگیرند با لبخند
عزیز غزه میدانم که از این خاک بیزاری
هوای کودکیهایت در آغوش زمین ماندهست
نمیخواهی غمت را از دل این خاک برداری؟
جهان سهمی نبرده از حلاوتهای آغوشت
نشد ای گل شمیمت را به جان دشت بسپاری
تبسم میکنی یعنی برایت مرگ هم زندهست
که داغ گریهات را بر دل کفار بگذاری
نگاهت رو به آیندهست محو انتقامی سخت
که خواهی زد به جان مرده دلها زخم بیداری
نگاه تو پر از تصویرهای ممتد خشم است
تو مثل صاعقه بر سنگهای سرد میباری
تو ای ماهی به آزادیِ اقیانوس پیوستی
و ما در این جهان، این تُنگ غم غرق گرفتاری...
#علی_گلی_حسینآبادی
#غزه
#کودکان_مظلوم
هدایت شده از الی الحبیب
22.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏷اختصاصی کانال
#آموزش
🔰فایل شمارهی ۱۳
🔺معیارهای
سرایش یا انتخاب شعرِ
مناسباجرا در هیأت:
🔸 استاد سیدمهدیحسینیرکنآبادی
🔖 مباحث مطرح شده در این درس:
📖خوانش دو شعر سهل ممتنع و مناسب اجرا در هیئت:
📖الف) شعر یکم (غنایی)
❇️ ویژگیها:
👈 سادگی
👈صمیمیت زبان
👈 زبان موجَز
👈ارائه تصاویر متنوع و شاعرانه
👈 ارائه مضامین عمیق با بیان هنرمندانه
📖ب) شعر دوم (حماسی)
❇️ ویژگیها:
👈 رسالتمحور
👈 اصالت و صلابت زبان
👈 ردیف و قافیه متناسب
👈 وزن مُطَنطَن
👈 لحن حماسی مناسب
👈 بیان متناسب و حماسی
👈 ارائه مضامین شیعی با بیان حماسی
📌در صورت سوال
در خصوص این محتوا
میتوانید از طریق آیدی @smahdihoseinir
با استاد ارتباط برقرار نمایید
| #شعر #سهل_ممتنع
| #زیبایی_شناسی #آسیب_شناسی
#الی_الحبیب
#انتشار_حداکثری
🆔 @elalhabib_ir
#یک_نکته_از_این_معنی
بخش یکم
این روزها که به نگارش تاریخ شفاهی میپردازم، سعی دارم در مواجهه با رویدادها و پدیدهها- که سوژههای متناسب با تاریخ شفاهیاند- از قضاوتهای شخصی و سلیقهمحور بپرهیزم.
در حال نگارش اَلباقی تاریخ شفاهی، و خاطرات اجتماعی و فرهنگیام با دو تن از مداحان، مرحوم حاج سید احمد شمس و نیز حاج سید مهدی میرداماد بودم، که انتشار نماهنگ (نوحه/ترانهٔ) ویژه اربعین با خوانش آقای #عبدالرضا_هلالی، ذهن مرا سخت به خود مشغول داشت و نتوانستم از کنار آن به سادگی بگذرم.
آنچه میخوانید، واکنش و دغدغههای من در قبال چنین نوحههایی است که بظاهر خلاقانه است، اما درباره آن، باید تأملات مبنایی بویژه از نظر محتوایی درنگهایی داشت.
بخش آغازین نوحه را مرور کنیم:
انا لله و انا الیه راجعون
چهل روز گذشت،
چهل روز با سوز گذشت،
مجلس ختمی به مناسبت درگذشت خون خدا
تو کربلا
برگزار میشه
مجلس ترحیمی
تو موکبا
با مداحی تاول پا
برگزار میشه
بعد از هزار سال
بازم عمه سادات بیقرار میشه...
ادامه دارد...
#نوحه_ترانه
#تاریخ_شفاهی
#آسیب_شناسی
@smahdihoseinir
#یک_نکته_از_این_معنی
بخش دوم
این روزها، ابتذال دامنگیرِ ادب و هنر آیینی شده است - چه واقعگرایانه نگاه کنیم و بپذیریم، و چه متعصبانه بنگریم و آن را رد کنیم- و کمکم، این فکر دارد جا میافتد که به عشق اهل بیت(علیهمالسّلام) هر کاری میتوان کرد و به زعم گروهی از افراد، حتی دانش، حکمت، فرهنگ و اندیشه را در مسلخ محبت و عشق باید فدا کرد...
* آنکسانی که با وجود فرهنگسازیها و فتاوای علما، قمه میزنند،
* آنکسانی که با وجود ارشادها و تبیینها در عزای حسینی با زنجیر تیغدار بر بدن خود میکشند،
* و...
میتوان رفتارشان را به حساب جنون عشق گذاشت.
بیگمان آنان به میزان ادراکشان از فرهنگ عزاداری، در عزاداریهای خاصشان مأجورند؛ مگر آنکه نیت دیگری جز عزاداری، (مثلاً لجبازی با دیدگاهی سیاسی یا فقهی) داشته باشند!
اما آنگاه که،
* شاعر آیینی نکتهسنجی، تصویر تیغزنی را استوری کند،
* یا دیگری، از قمهزنی دفاع کند،
* این یکی از علمکشیها در برابر نظر علما دفاع کند،
* آن دیگری به صراحت در برابر نظرصائب و مبنایی کارشناسان بگوید: «من قبول ندارم!»...
* و...
اینجاست که باید باور کرد به یک دوگانگی دچار شدهایم.
وقتی استاد دانشگاه، عمامه به سرِ حوزوی، کارشناس و نخبه اجتماعی و فرهنگی در برابر این نوع رفتارها سکوت و یا حتی از آن دفاع و تمجید میکند، باید بپذیریم سطحینگری، دامنگیر برخی هیئتها شده است.
نشانههای این ابتذال را امروزه براحتی میتوان رصد کرد، که حاصل همان غفلت، یا سهلگیریها و التفاتهای نابجای برخی نخبگان در برابر خطای برخی اهالی ادب و هنر آیینی است.
ادامه دارد...
#نوحه_ترانه
#تاریخ_شفاهی
#آسیب_شناسی
@smahdihoseinir
#یک_نکته_از_این_معنی
بخش سوم
مصادیق ابتذال
از مصادیق ابتذال، یکی تکرار ناشیانه یا ملالآور مضامین سخن و یا رفتارهای دیگران به شکل کورکورانه است،
و دیگری، نادیده گرفتن حکمتها و باورها، طبق خواستهٔ عام و به بهانه خلاقیت و نوآوری، با هدف «جذب حداکثری»...
شکی نیست که باید به اقتضای حال و مقامِ مخاطب سخن گفت، اما نه به این مفهوم که: «محتوای سخن را به میزان فهم عام و خواستههای آنان، در سطحی فُرودین، عوامانه و خارج از مبانی فرهنگ شیعی مطرح کنیم!»
از بارزترین مصادیق مردمگرایی با هدف جذب حداکثری، نمونه اشعار و نوحههای زیر است که مهمترین ویژگی آن، در کنار خلاقیت و نوآوری در مضمون یا فرم، سطحینگری و طرح نکات و مضامین دمِ دست و عوامانه است؛ که گاه زمینهساز القای مفاهیم ناشایست نیز میشود:
برای دلخوشی نوکران این درگاه
دروغ روضه بخوانم، دروغ بسم الله!
دروغ روضه بخوانیم، شمر آبش داد
سنان رسید ولی با ادب جوابش داد..
و:
من ایرانم تو عراقی... چه فراقی!
واین نوحه که خطاب به امام معصوم، امامِ عالم الغیب و الشهاده، به شکلهای مختلف خوانده شده:
امشب تکلیفمو معلوم کن
یا از خونه بیرون کن(!)
یا قلبم و آروم کن
امشب
این خیال و راحت کن
یا بزن منو(!) یا که باهام
یه خورده صحبت کن
اصلا میشنوی این صدامو
اصلا میبینی گریه هامو
بیا دونه به دونه بشمرم غمامو
بیا یه کم بشین کنارم
پناه دل بیقرارم
تو زندگیم بجز تو هیچ کی رو ندارم
و:
بغل وا کن که پناه خودمی
بغل وا کن تکیه گاه خودمی
اصلا میشنوی این صدامو
اصلا میبینی گریه هامو
بیا دونه به دونه بشمارم غمامو
بیا یه کم بشین کنارم
پناه دل بی قرارم
تو زندگیم به جز تو هیچکی رو ندارم
و:
دست رو دلم نذار دیگه
اشکمو درنیار دیگه
قلب من آزاری نداره
من خودتو میخوام ازت
نگام کنی یه بار فقط
واسه تو که کاری نداره
اصلاً میشنوی این صدامو؟
اصلاً میبینی گریه هامو؟
و این نوحه/ترانه(؟) که بتازگی متناسب با اربعین ارائه شده است:
انا لله و انا الیه راجعون
چهل روز گذشت،
چهل روز با سوز گذشت،
مجلس ختمی به مناسبت درگذشت خون خدا
تو کربلا
برگزار میشه
چه بپذیریم چه نخواهیم بپذیریم واقعیت امر این است که این ترانه به ظاهر نوحه پیادهروی اربعین در آن سطح جهانی را تا سطح حضور در یک مجلس ختم و درگذشت امام، پایین میآورد!
ادامه دارد...
#نوحه_ترانه
#تاریخ_شفاهی
#آسیب_شناسی
@smahdihoseinir
#یک_نکته_از_این_معنی
بخش چهارم و پایانی
موریانهٔ غفلت و عوامگرایی دارد ستونهای این خیمه را از بیخ و بن میجَود و ما دلخوشیم که نوحههای خلاقانه ما را مردم استقبال کردهاند! اما به عوارض و نتایج آن کاری نداریم... برخی نخبگان ما به مداح طیبالله میگویند و خوشحالند که مداحی ما بسیار پویا و خلاقانه است و همه چیز به خوبی و خوشی میگذرد بله ظاهراً درست است؛ از نظر سبک! اما از نظر محتوا چه؟ آیا همه اشعار و نوحههایی که خلقالساعه، بی هیچ وسواس و سنجشی، و صرفاً خالصانه ارائه میشود، قابل دفاع است؟
اگر واقعگرایانه با این موضوع مواجهه داشته باشیم، براحتی میتوانیم به جمعبندی برسیم. نوحههایی همچون نمونهٔ مذکور، حاصل غفلت و عوامگرایی ما و در حقیقت به کام دشمن ماست؛ دشمنی که سالهاست پیادهروی اربعین و اهداف مقدس آن را میبیند، اما براحتی آن را انکار میکند. رسانههای جهانی بر این حرکت جهانی و تمدنساز شیعی، چشم بستهاند و نمیخواهند دیگران هم ببینند اما سؤال مهم این است که چرا ما بر آن چشم بستهایم و چرا حقایق را نمیبینیم؟
چرا نوحهسرایان و مداحان ما ناخواسته اما همسو با دشمن، راهپیمایی اربعین را از منظری میبینند که مفهوم حرکت به سمت امام و برائت از دشمن امام در آن وجود ندارد؟
پاسخ آن روشن است...
به دنبال جاسوس و کیف انگلیسی و نقشههای پنهان دشمن برای انحراف در هیئت نباشید!
این خطای بزرگ از خودِ ماست و ریشه در همان سکوت نخبگان دارد و تشویق به عوامگرایی، که حاصل آن جذب حداکثری است؛ به هر قیمت ممکن!
تا زمانی که اوضاع چنین است و برخی نخبگان، در قبال این خطایا سکوت میکنند و یا تمجید و تایید؛
و آنگاه که هشدار «فأین تذهبون؟» نیز در آن جماعت، درنگی ایجاد نکرد، به نظر میرسد مثل شبهای کرونایی، فقط باید «الهی عظم البلاء» خواند و «وانقطع الرّجا» را باشدّت و حدّت تکرار کرد...
#نوحه_ترانه
#تاریخ_شفاهی
#آسیب_شناسی
@smahdihoseinir
#شعرخوببههمهدیهدهیم
#حضرت_زینب(سلاماللّهعلیها)
#اربعین
#زبان_حال
#شعر_سهل_ممتنع
سحر چون پیک غم از در درآید
شرار از سینه، آه از دل برآید
ندای کاروانی از وطن دور
به گوش جان، ز دیوار و در آید
گمانم کاروان اهلبیت است
که سوی کعبهی دل، با سر آید
گلاب از چشم هر آلاله، جاری است
که عطر عترت پیغمبر آید
پس از یک اربعین اندوه و هجران
به دیدار برادر، خواهر آید
همان خواهر که غوغا کرده در شام
همان ریحانهی پیغمبر آید
همان خواهر که با سِحر بیانش
به هر جا آفریده محشر، آید
همان خواهر که کس نشناسد او را
به باغ لالههای پرپر آید
همان خواهر، ولی خاطر پریشان
سیهپوش و بنفشهپیکر آید
اگر از کربلا، غمگین سفر کرد
کنون از گَرد ره، غمگینتر آید
نوای «وایوای» از جان زهرا
صدای «هایهای» حیدر آید
از این دیدار طاقتسوز ما را
همه خون دل از چشم تر آید
غمآهنگی به استقبال یک فوج
کبوترهای بیبال و پر آید
بیا با این کبوترها بخوانیم
سرودی را که شام غم سرآید:
«شمیم جانفزای کوی بابم
مرا اندر مشام جان برآید»
«گمانم کربلا شد، عمّه! نزدیک
که بوی مُشک ناب و عنبر آید»
«به گوشم، عمّه! از گهوارهی گور
در این صحرا، صدای اصغر آید»
«در این صحرا مکن منزل، که ترسم
دوباره شمر دون با خنجر آید»
#محمدجواد_غفورزاده_(شفق)
ابیات داخل گیومه، تضمین ابیات «مرحوم جودی خراسانی» است.
#یک_نکته_از_این_معنی
بحش یکم
بعد از بارگذاری متن «یک نکته از این معنی» - که درباره یک ترانه/ نوحه(؟) اربعینی نوشتم- بازخوردهای فراوانی از طرف موافقان متن و نیز چندی از مخالفان مشاهده کردم.
نکته جالب توجه اینکه، در خلال این تعامل و تقابل فکری،
یک فایل تصویری از اجرای «ملاباسم کربلایی» بدستم رسید که درباره موضوع اربعین بود.
با تماشای آن فایل با خود گفتم: «شاهد از غیب رسید!» تقریباً هر آنچه را که در نوحههای اربعینی امسال به دنبال آن میگشتم، در این اجرا دیدم.
به خلاف بسیاری از نوحهپردازان امروز، نه گرفتار سبک نوحه و جاذبهٔ موسیقایی آن هستم و نه فریقته مهارت نوحهخوان در اجرا... هزاران بار خدا را شکر!
آنچه در نوحه به دنبال آنم، ارائه مفاهیم ارزشی در ساختار شعر است و به عبارت دیگر، پیوند هنری محتوا و فرم.
گمشده من در نوحه، «محاکات» است؛ که یک مصداق بارز آن، بازسازی یک عبارت خاص - برگرفته از زبان و بیان مردمی - است، تا حکمتهای عمیق و بظاهر عامیانه را بازپرداخت و زبانزد کند.
امروزه مسئولیت مهم نوحه، «فرهنگسازی» است و «تذکار» آیینها و شعائر شیعی است و توجه این اصل مهم، در این نوحه «ملا باسم» بعینه مشاهده میشود.
ادامه دارد...
#تاریخ_شفاهی
#نوحه
#زییایی_شناسی
@smahdihoseinir
#یک_نکته_از_این_معنی
بحش دوم و پایانی
از نوحهپردازان و نوحهخوانان امروز همواره انتظار میرود که شعائر شیعی را در نوحههایشان «بازخوانی» کنند که با عنصر «تکرار»، در جامعه «زبانزد» شود.
«تکرارِ شعارهای شیعی در نوحه، باعث میشود مفاهیم بهمرور در ذهن مخاطب تسّری یابد و در جامعه، در قالب یک مفهوم شکل گیرد.
با دریغ باید گفت، بسیاری از نوحهخوانان ما با فاصله گرفتن از نوحه مبتنی بر «تکرار» این فرصتسازی را از دست دادهاند.
اما این «بازخوانی» و «تکرار» هدفمند، در نوحه مورد بحث وجود دارد.
حداقل بیست مضمون والا در این نوحه بیست و چند دقیقهای به زبان و بیانی ساده، اما عمیق بازخوانی میشود، که مهمترین آنها به قرار زیر است:
* دعوت به ادای فرایض شیعی و تأکید بر آن؛
* اشاره به حضور اصحاب و بنیهاشم در موکبها
* وجود مقدس حضرت عباس (سلام الله علیه) اسامی زائران را ثبت میکند؛
* زائران و خادمان به میزان خستگی درجه میگیرند؛
* خرج کن و مزد بگیر!
* ضرورت تکریم زائر و موکبدار؛
* اشاره به فرهنگ عظیم موکبداری؛
* سنت شیعیان عراق در تکریم زائر و عذرخواهی از او؛
* معرفی امت واحده و نشانههای تحقق آن؛
* وصف رفتارهای کریمانه خدام موکبها (پیر، جوان، کودک، دختران و پسران)؛
* فرصتشناسی؛
* شناخت دشمن و فتنههای او؛
* ترویج فرهنگ اهل بیت و التزام به آن
* دعوت به نماز اول وقت و پرهیز از تسویف و کاهلنمازی؛
* همت و عزم برای پیکار؛
* حرکت در مشایه در حکم پیکار با دشمنان است؛
* در مشایه، همراه با زینب (سلام الله علیها) در حرکتی؛
*شیعه، شمشیر به دست است، با شعار یا لیتنا کنا معک؛
*شیعیان تشنگانی هستند که به سمت آب در حرکتند؛
*از فریب دشمن بپرهیز و بر حذر باش!
* در مشایه پای بر زخمها بنه! این مسیر، شیرمرد میطلبد!
* فروشنده مباش، خریدار باش!
* این شعائر آسان به دست ما نرسیده، به قیمت قطعشدن دستان عباس است!
* برائت از دشمن و پرهیز از دشمنی با دوست؛
* معرفی شعائرِ پرورشیافتگان مکتب حضرت عباس (سلام الله علیه)
با درنگ و تأمل در بند ترجیع این نوحه - که مخاطب هر بار آن را تکرار میکند - در مییابیم که در کنار توجه به اصل مهم «بازخوانی مضامین والای شیعی»، به شگرد و تکنیک «تکرار» نیز به شکل هدفمند و هوشمندانهای توجه شده است.
پ.ن:
نقطه مقابل این نوحه را در برخی نوحههای عراقی نیز دیدهام که بسیار افراطیتر از نوحههای امروز کشور ماست؛ بویژه موسیقی و ریتم آنها. امیدوارم همه هنرمندان عاشق و حسینیمرام، اصل پیوند فرم و محتوای هنری و دیگر شئون نوحهپردازی (بویژه بازخوانی با محوریت تکرار) را بشناسند و بر آن درنگ و تأمل داشته باشند.
#تاریخ_شفاهی
#نوحه
#زییایی_شناسی
@smahdihoseinir
لینک دریافت و مشاهده فایل تصویری نوحه و اجرای ملاباسم👇
https://eitaa.com/majalesemandegar
#یکنکتهازاینمعنی
تکمله
یادداشت شاعر ارجمند جناب آقای حسن بیاتانی درباره این نوحه را نیز بخوانید.
امروز تصمیم داشتم نوحه «باسم کربلایی» را برای شما بفرستم، به خاطر نکات فراوان کارگاهی که در این نوحه هست.
خوشبختانه دیدم که در موردش یادداشت نوشتید.
نکته دیگری که برای بنده جالب بود، این است که در این سالها متأسفانه نوحههای عراقی تأثیرات منفی زیادی از نوحههای فارسی گرفتهاند و من هر سال در سفر اربعین با مصادیق زیادی از این مسئله مواجه میشوم؛ اما در این نوحه، یک اتفاق جالب افتاده و آن اینکه، این نوحه از نظر اتفاقات شاعرانه، نوع خیال و حتی قالب، بیشتر از شعر عرب، به شعر فارسی شباهت دارد و این کار مصداق بسیار خوبی از تعامل سازندهٔ نوحه ایرانی و عراقی است.
معمولاً در شعر عربی، اتفاقات لفظی و سخنورانه بر خیال، فرم و زاویه نگاه و... غلبه دارند؛ اما در این نوحه، این قضیه برعکس است.
شاعر این نوحه همان شاعر نوحه ماندگار «تزورونی» است، که شاعری است بسیار متبحر.
در واقع، فرهنگ غنی شیعی و عراقی در این نوحه با ظرفیتهای شعر فارسی تلفیق شده و اتفاق مبارک و تازهای را رقم زده است،
#تاریخ_شفاهی
#نوحه
#زییایی_شناسی