#بفرمائید_روضه
جلسـه تــوسل
ذاکران و شاعران اهلبیت
توسل و سوگواری شهادت حضرت زهرای مرضیه سلاماللهعلیها
شعرخوانی شاعران ولاییسرا
سخنرانی
مداحی و سوگواری
جمعه هجدهم آذرماه ١۴٠١
ساعت ۱۰صبح
قم. خیابان شهید دلآذر
نرسیده به میدان پـلیس
کوچه شماره۹ پلاک۲۵
درِ سمت چپ
سیدمهدی حسینی
#شعر_خوب_به_هم_هدیه_دهیم
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
گریهها میکرد تا اُمّت شود بیدار... حیف
از صدای گریهاش اُمّت فقط بیخواب شد
پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود:
«ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد»...
بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند
باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد
حضرت صدیقه از گستاخی مسمار نه
از طناب دور دستان علی بیتاب شد
ما نمیدانیم، «نَعلُ السیف» میداند چرا
«مرتضایم را نبر...»، «فضه مرا دریاب» شد...
مرضیه نعیم امینی
#یک_نکته_ازین_معنی
یادداشتی درباره بیان مضمونمحور
بخش یکم
اصولاً شاعران واکنشهای عاطفی خود را به دو شکل انتقال می دهند:
الف بیان شاعرانه و هنری
ب) بیان غیرمستقیم
که در حالت نخست، «نحوه بیان» مهم است نه «موضوع» و بهعکس، در شیوه دوم، ادراک شاعرانه بر نوع بیان غلبه دارد؛ به عبارت دیگر شعور شاعرانه(چه گفتن) بیشتر تجلی دارد تا بیان شاعرانه(چهگونه گفتن).
این نوع بیان -که در ادب سنتی و معاصر رواج بسیار رواج دارد- اگر بهدرستی به کار گرفته شود، بهراحتی می تواند مخاطب را اقناع کند.
با نگاهی واقعگرایانه می توان گفت:
تعهد شاعرانه و دغدغه تعامل شاعر با مخاطب عام، در انتخاب این شیوه بیان، تأثیرگذارست.
این نوع شیوه شعری را می توان بیان «مضمونمحور» دانست.
«مضمون»یا «معنیِ معنی» همان مقصود و مفاد سخن است که در لایه درونی کلام پنهان است و به شکل «فرامتن» ارائه میشود.
پ.ن:
گفتنی است، نباید بیان «مضمونمحور» را با«مضمونآفرینی» یکسان دانست؛ اصطلاح«مضمونآفرینی»-که از دوره سبک هندی در ادب پارسی رواج یافته است- به مفهوم پردازش هنری یک موضوع به شیوه های مختلف است. این شیوه از مهمترین ویژگی های سبک هندی است.
#یک_نکته_ازین_معنی
یادداشتی درباره بیان مضمونمحور
بخش دوم
در این سلوک ادبی، شاعر سعی دارد با بلاغت کلام و استفاده از شگردهای بیانی(که معمولاً تخیل در آن نقشی ندارد) محتوایی را با بیانی جذاب و نکتهسنجانه مطرح ساخته، خلأ خیال و اغراق شاعرانه را به نوعی جبران کند.
اگر اساس شعر «مضمونمحور» را «گره خوردگی احساس با ادراک» بدانیم، مهمترین نشانه آن«ادراک شاعرانه» خواهد بود؛ که بر پایه واکنش عاطفی شاعر و با محوریت« استنباط، استدلالآفرینی و تحلیل» در شعر برجستگی یافته است.
بیان«مضمونمحور» از دیرباز در شعر بسیاری از شاعران گذشته تا امروز پرکاربرد بوده است ؛ به این نمونهها از حافظ بنگرید:
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
لطف خدا بیشتر از جرم ماست
نکته سربسته چه دانی خموش!
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود روش بنده پروری داند!
ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست
در حضرت کریم تمنا چه حاجت است؟
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
و...
ابیات فوق، هرچند برجستگی«خیال» ندارد؛ اما از اصل «شعریت» بی بهره نیست؛ بهراستی چه رازی در ابیات فوق وجود دارد که با وجود کمرنگ بودن عنصر خیال، آن را شعر میدانیم؟
می توان گفت تمام آن ابیات«مضمونمحور» با محوریت چهار اصل مهم: تأثیرگذاری و نقش پررنگ احساس، بلاغت کلام، استدلالها و نکته سنجیهای ذوقی و نهایتاً ادراک و شعور شاعرانه سروده شده است.
سیدمهدی حسینی رکن آبادی
#شعر_خوب_به_هم_هدیه_دهیم جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد گریهها
#یک_نکته_ازین_معنی
یادداشتی درباره بیان مضمونمحور
بخش سوم و پایانی
در این غزل نیز برخی از ابیات، گرایش شاعر به دو نوع بیان (شاعرانه-مضمون محور)مشهود است؛ مقایسه این دو بیت با دیگر بیتها تفاوت این دو نوع شیوه بیان را آشکار می سازد:
جرعهجرعه غم چشید و ذرهذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود:
«ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد»...
و:
گریهها میکرد تا اُمّت شود بیدار... حیف
از صدای گریهاش اُمّت فقط بیخواب شد
بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند
باب را آتش کشید، آتشکشیدن باب شد
حضرت صدیقه از گستاخی مسمار، نه!
از طناب دور دستان علی بیتاب شد
ما نمیدانیم، «نَعلُ السیف» میداند چرا
«مرتضایم را نبر...»، «فضه مرا دریاب» شد...
بنابراین حضور شعر«مضمونمحور» را باید جدی گرفت و اگر قرارست این شیوه بیان را به کار بریم بهترست بر اساس شیوه قُدما در آن مسیر شعری، سلوک داشته باشیم.
نکته ناگفته اینکه:
مرز بین «نظم» و شعر«مضمونمحور» بسیار باریک است!
اگر شاعر پیوند عناصر مهم یادشده ( احساس شاعرانه، ادراک و نکته سنجی های شاعرانه و بلاغت سخن) را نادیده بگیرد، اثر خود را به ورطه «نظم»کشانده است!
برگرفته از کتاب«آینه بیغبار»، جلد سوم، ص ٧٠
#معرفی_جلسات_اینجانب
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
با حضور شاعران ولایی سرا
دوشنبه ۲۱ آذر
ساعت ۱۸ الی ۲۰
#جلسه_۲۰۳
تهران
خیابان وحدت اسلامی
کوچه خندان
حسینیه سادات
در این جلسه در کنار نقد آثار ولایی،
بخش دیگری از سلسله مباحث «شیوه های آفرینش بیان غیر مستقیم و شاعرانه»
تقدیم خواهد شد.
#بفرمائید_روضه
جلسـه تــوسل
ذاکران و شاعران اهل بیت
توسل به حضرت زهرای مرضیه سلاماللهعلیها
شعرخوانی
سخنرانی
مداحی
جمعه ٢۵ آذرماه
ساعت ۱۰صبح
قم. خیابان شهید دلآذر
نرسیده به میدان پـلیس
کوچه شماره۹ پلاک۲۵
درِ سمت چپ
سیدمهدی حسینی
یک سؤال:
نمی دانم برای مصیبت بیبی دو عالم حضرت زهرای مرضیه سلاماللهعلیها بیشتر بنالم؛
یا برای غربت ایشان؟
و یکی از مصادیق غربتشان، بیگمان طرح چهرهای مبهم، نامتجانس با تاریخ و گاه دور از شخصیت ایشان در برخی اشعار است که معمولاً با زبانی سست و زبان حالهایی ناشایست ارائه میشود...
ولایتمداران عزیز!
کمی سخنان دلسوزانه و خردمندانه رهبر فرزانه انقلاب را درباره وظایف شاعر ولایتمدار مرور کنید و نیز ویژگیهای شعر ولایی و آیینی؛ همچنین شعر قابل اجرا در هیئت...
برای شعر ولایی -که با نام مبارک حضرات معصومین علیهمصلواتاللهاجمعین، متبرک می شود- حرمت قائل شویم
و سعی کنیم مرام نورانی آن ذوات مقدس را در شعر با زبان و بیانی سنجیده، و بانگاهی عمیق و روشنگرانه بازتاب دهیم.
صاحب این قلم- هرچه اندیشید، نتوانست برای دفاع از این ابیات- که امثال آن فراوانفراوان است- دلیلی بتراشد...
عزیزان و گرامیان!
کدامتان می توانید از این نمونه آثار دفاع کنید؟
نمونه غزل:
تویی که دختر نوری و مادر عرشی
نباید اینهمه درگیر زخموبستر شی
نشستهایم من و بچههای مظلومت
برات اشک بریزیم بلکه بهتر شی
برای من که غیورم چقدر دشوار است
ببینمت جلوی چشمهام پرپر شی
زیاد زجر کشیدی، ولی در این نُه سال
چنین ندیدهام از فرط گریه لاغر شی
شکست پشت در خانه شیشهی عطرت
کباب شد دل من تا چنین معطر شی
هزار جان بدهندت تو را، برای علی
هزار بار میآیی که حائل در شی
نمونه ابیات:
نجّار کاش از ابتدا بی میخ، در می ساخت
هرگز کسی اینگونه دردسر، نمیخواهد
مادر تقلا میکند قدری رها گردد
دیوار پیله کرده، میخ در نمیخواهد...
و:
سن و سالی علی نداشت ولی
برف بر روی گیسوانش بود...
...این زن سالخورده در خانه..
روزگاری زن جوانش بود
آن زنی که سرش به در خورد و
پهلوی زخمیاش نشانش بود...
..."اشهد اَنَّ مرتضی مظلوم"
زیرِ در نغمه اذانش بود
سخت شد فضه را صدا بزند
لختهخون زحمت دهانش بود
و:
آهای سینه زنان، فاطمه زمین افتاد
کمک دهید که در بین کوچه دعوا شد
امان ز میخ که کج رفت، سمت پهلو رفت
امان ز در که شکست و بلای زهرا شد
غلاف تیغ یکی و دوتا نه،خیلی بود
چگونه اینهمه ضربه به دست او جا شد؟!
#شعر_منتخب
#یلدا
دلهای ما هرلحظه دنبال بهانهاست
با هربهانه سوی این خانه روانهاست
رسم است بین ملت ایران که باید
هرکس شب یلدا به نزد مادر آید
ما مادری داریم بهتر از دو عالم
دلدادگانش هاجر و حوا و مریم
ما کیستیم؟ او مادر هفت آسمان است
هستی اگر جسم است، او روح است و جان است
ای از تمام مهربانها مهربانتر
بر حال زار عاشقان خویش بنگر
بانوی مریم ها، کنیز کبریایی
یلدای ما نه، لیلةالقدر خدایی
ترکیب آب و آتشم، درمان و دردم
گیسوی یلدا را شبی تجزیه کردم
دیدم که در فرهنگ ما«یل» پهلوان است
«دا» نیز آن مادر که خیلی مهربان است
با این حساب ای عاشقان اهل معنا
یلدا برای من علی بودهاست و زهرا
آری شب یلدا، شب مادربزرگ است
جشن شنیدن از لب مادربزرگ است...
#سعید_حدادیان
#بفرمائید_روضه
آخرین جلسـه هفتگی تــوسل
ذاکران و شاعران
اهلبیتعلیهمالسلام در ایام فاطمیه توسل به حضرت زهرای مرضیه سلاماللهعلیها شعرخوانی سخنرانی مداحی جمعه دوم دی ماه ساعت ۱۰صبح قم. خیابان شهید دلآذر نرسیده به میدان پـلیس کوچه شماره۹ پلاک۲۵ درِ سمت چپ سیدمهدی حسینی
#معرفی_جلسات_اینجانب
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
#جلسه_۲۰۵
در آستانه سالروز شهادت #حاج_قاسم_سلیمانی
روز دوشنبه ۱۲ دی ماه ۱۴۰۱
ساعت ۱۷:۳۰
تهران
خ وحدت اسلامی
کوچه خندان حسینیه سادات
#ویژه_برادران
🔸حلقهشعرولاییفرات
@aghighpoem
⚪️ فراخوان "نخستین جایزه ادبی فرات"
ویژه شرکت کنندگان در جلسات #حلقه_شعر_ولایی_فرات
از گذشته تا کنون
مهلت ارسال آثار: تا ۵ بهمن ۱۴۰۱ تمدید شد
در تمام قالب های شعری
🟢 موضوع: شعر اهل بیت علیهم السلام در تمام موضوعات
جوایز نفرات برگزیده به ترتیب:
نفر اول ۵۰ میلیون ریال
نفر دوم ۴۰ میلیون ریال
نفرسوم ۳۰ میلیون ریال
قابل تقدیر : ۱۰ میلیون ریال
🟡🟡🟡
تعداد اشعار : حداکثر ۲ نمونه شعر
هنگام ارسال نام و نام خانوادگی ،تاریخ تولد،شهر و شماره تلفن همراه ارسال گردد.
ارسال آثار از طریق پیامرسان ایتا و تلگرام
۰۹۲۰۶۹۷۶۰۶۶
🔸حلقه شعر ولایی فرات
@foratpoem
#مدح_حضرت_صدیقه_طاهره
#شعر_خوب_به_هم_هدیه_دهیم
شرح خیرالعمل ولایت توست
زندگی وامدار خلقت توست
ای معمای آفرینش که...
قبل هر نور، نور رحمت توست
ای قدیمیترین بهار خدا
هرچه دارد زمین به برکت توست
بیشتر از هزار اقیانوس،
شرح یکقطره از سخاوت توست
جملهها کوچکند وقتیکه
صحبت از عزت و کرامت توست
به نمازت نماز زینت یافت
بسکه محض خدا عبادت توست
چه نیازی به سیم و زر داری؟
عشق حیدر، شکوه ثروت توست
چه مقامی برای جبرائیل
بهتر از اینکه پای صحبت توست
از کمالت شرف کمال گرفت
شرفی که غبار عفت توست
تو مگر روز حشر دیده شوی
چون قیامت فقط قیامت توست
افتخار بزرگ اهلالبیت
به تو و آیههای عصمت توست
ما به نامت همیشه حساسیم
این هم از لطف بینهایت توست
**
بهترین احتجاج بر حق ما
صحبت از نحوه شهادت توست
قبر پنهانی تو چون خورشید
سند محکم برائت توست
شاعر:حسن کردی
(برگرفته از کانال حسینیه)
با حذف چندبیت
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
به میمنت زادروز ولادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلاماللهعلیها برگزار میشود:
اولین جلسه
کارگاه نقد تخصصی
شعر ولایی
(ویژه خواهران)
دوشنبه ۲۶ دیماه
ساعت ۱۶
تهران
خیابان وحدت اسلامی
کوچه خندان
حسینیه سادات
🔸حلقه شعر ولایی فرات
@foratpoem
#معرفی_جلسات_اینجانب
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
کارگاهنقدتخصصیشعرولایی
جلسه ٢٠٧
دوشنبه ۳بهمن۱۴۰۱
ساعت ۱۸ تا ۲۰:۳۰
تهران
خیابان وحدت اسلامی
کوچه خندان
حسینیهسادات
لازمبهذکراست،
مهلت ارسال آثار به نخستین فراخوان جایزه ادبی فرات
(ویژه اعضای جلسه)
تا ۵ بهمن ماه میباشد
شاعرانی که تا قبل از اعلام فراخوان،
در جلسات شرکت داشتند،
میتوانند دو اثر از اشعار خود را در پیامرسانهای تلگرام و ایتا
به شماره ۰۹۲۰۶۹۷۶۰۶۶
ارسال نمایند.
🔸حلقه شعر ولایی فرات
@foratpoem
#معرفی_جلسات_اینجانب
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
کارگاهنقدتخصصیشعرولایی
جلسه ٢٠٨
دوشنبه ١٠ بهمن۱۴۰۱
ساعت ۱۸ تا ۲۰:۳۰
تهران
خیابان وحدت اسلامی
کوچه خندان
حسینیهسادات
جایگاه اقتباس و الهام شاعرانه در شعر ولایی(١)
توجه به اصل فنی سرایی و بهرهگیری تام از آرایههای معنوی و محتوامحور
(حسن تعلیل، اقتباس و تضمین، اسلوب معادله و تمثیل)،
از مهم ترین ویژگیهای شعر ولایی/آئینی است.
گرایش به این شگرد بیانی با چندهدف صورت میگیرد:
1. زیباسازی سخن،
2. تنوع زبان و بیان
3. فاخرسرایی و سخنوری
4. غنای محتوایی، با محوریت:
*بهرهگیری و اقتباس یا الهام از اندیشه برتر،
*جبران خلأهای محتوایی با تضمین آثار دیگر
نکته مهم و قابل ذکر در مبحث «اقتباس»،
ضرورت هنرنمایی سخن و نیز همبافتسازی و ایجاد سنخیت و تجانس میان سخن شاعر با محتوای اقتباسی است.
کاربرد آیات مبارک قرآن و احادیث گرانبهای پیشوایان دین، همچنین سخنان ارزشمند اولیا، بزرگان دین و فرهنگ (بهویژه شعر شاعران) در اثر خود، همواره مورد توجه اهل ادب بوده است.
بر اساس تجربیات شاعران و نویسندگان و نوع اقتباس آنان از مضامین دیگران در اثر خود، آرایههای متنوع و دلانگیزی آفریده شده است؛
از جمله شگردهای بیانی زیر:
یکم) اقتباس
در لغت به معنی «پرتو نور و فروغ گرفتن» است
و در اصطلاح ادب، «به امانت گرفتن سخن فرد دیگر در نظم یا نثر خود»:
عقل باطل شمرد چشم تو هر خون که خورد
غالباً بیخبر از نکته «العین حق» است
(کمال خجندی)
و:
یک نیم رُخت «و لست منکم ببعید»
یک نیم دگر «ان عذابی لشدید»
بر گرد رخت نوشته «یُحیی و یمیت»
من مات من العشق فقط مات شهید
( ابوسعید ابوالخیر )
این شیوه امانتگیری، عنوانهایی چون:«اقتباس»، «تضمین»، و در نگاه جزئیتر «آیهآرایی»، «حدیثآرایی»، «عقد»، «درج» و «حل» گرفته است.
جایگاه اقتباس و الهام شاعرانه در شعر ولایی(٢)
دوم) عقد:
در لغت «بستن» باشد؛
و در اصطلاح، آن است که عبارتی از قرآن یا حدیث و سخن دیگران با تغییر در الفاظ آن بهگونهای در اثر بیاید که با وزن متناسب درآید؛ اما مضمون همان باشد.
چشم حافظ زیر بام قصر آن حوریسرشت
شیوه«جنات تجری تحتها الأنهار» داشت.
(حافظ)
سوم) دَرج:
آوردن یک یا دو واژه از یک عبارت در شعر یا نثر، که ذهن را به سمت عبارت اصلی سوق دهد.
به عنوان مثال، اگر در اثری این عبارت به کار رود:
«آن امانت ها را/آسمان آیا پس خواهد داد ؟... »
(شفیعی کدکنی)
ارتجالاً این بیت به ذهن مخاطب خواهد آمد:
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه فال به نام من دیوانه زدند
(حافظ)
یا عبارت«و در ضمن این اشارت، بشارتی بزرگ است» که یادآور این بیت حافظ است:
آن کَس است اهل بشارت که اشارت داند
نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست؟
از آرایه«درج» در کتب بلاغی چندان نامی نیامده است.
نمونههای دیگر:
گنجاندن عبارت معروف سعدی در این بیت:
آه این نفس «مُفرح ذات» است؛ پس چرا
ذکر مصیبت تو مرا دم به دم شده است؟
و:
«باز این چه شورش است که» دل مست غم شده است
از حشمت غم تو دلم محتشم شده است
و:
این شعرها حکایت «هذالقلیل» ماست
آری به عقل ما که همین مختصر رسید
و:
این پریشان گویی از مستی روی ماه توست
بگذر از جرم غلامت «یک رگم هشیار نیست»
برگرفته از این بیت مولوی:
من چه گویم یک رگم هشیار نیست
شرح آن یاری که او را یار نیست.
( ابیات فوق، از کتاب«پایین پای ابیات»، اثر مهدی مردانی انتخاب شده است).
جایگاه اقتباس و الهام شاعرانه در شعر ولایی(٣)
چهارم) حل:
در لغت به معنی« از هم بازکردن»
و در اصطلاح بدیع، آن است که «مضمون» آیه یا حدیث یا شعری در کلام آورده شود:
که من شهر علمم علیام در است
درست این سخن، گفتِ پیغمبر است
(فردوسی)
نمونه هایی دیگر از کاربرد شگرد«حل»:
مانند گردنبند دور گردن دختر
مرگ این چنین زیباست؛ از این نیز زیباتر
(محمدحسین ملکیان)
که اشارتی شاعرانه است به موضوع مرگ، با بهرهگیری از
حدیث نورانی مولا امام حسین علیهالسلام:
«خُطَّ المَوتُ عَلى وُلدِ آدَمَ مَخَطَّ القِلادَةِ عَلى جيدِ الفَتاةِ»
همراه با تلقین نظر شخصی شاعر.
و:
باور نمیکنم که تو دور از دل منی
هرجا دلی شکست همان جا مزار توست
(فاطمه نوری)
که برداشتی شاعرانه است از کلام نورانی معصوم علیهالسلام:
«قبورنا قلوب من والانا»
و:«قبورنا قلوب شیعتنا»
و:«وَ فِی قُلُوبِ مَنْ وَالاهُ قَبْرُهُ ...»
به شیوه استحسان و نگاه ذوقمحور،
میتوان مفهوم «حل» در شعر و عیار آن را اینچنین به تمثیل کشید که:
اینآرایه، در حکم شکر یا نبات است و چنان باید در شربت شعر، حل گردد که فقط شیرینی آن محسوس باشد؛ و به تعبیری،
خلاف مروّت است که دانههای شکر یا نباتِ شربت، در زیر دندان و زبان آید.
در مرام هنرمندان نیز همواره از به رخ کشیدن هنر بیان به شکل واضح، پرهیز میشده است.
بر ایناساس، میان اقتباس
(به امانت گرفتن سخن دیگران به هرشکل)
تا الهام شاعرانه و حل مضامین دیگران در شعر خود، فاصله هنری زیادی وجود دارد؛
هرچند هریک از این شگردها در جایگاه خود و به تناسب اقتضای سخن، کارساز و تاثیرگذار است؛
مشروط به اینکه قانون هنرنمایی سخن و نیز ایجاد سنخیت و تجانس میان سخن شاعر با محتوای اقتباسی رعایت شود.
شعر زیر از شاعر فرهیخته سیدمحمدرضا یعقوبی آل است؛
که با کاربرد شگرد اقتباس و عقد، و رعایت اصل«سنخیت و تجانس در اقتباس» فرجامی خوش یافته و غنایی محتوایی و فنی یافته است.
🔹عروةُ الوُثقی🔹
صاحب اسرار «سُبْحانَ الّذي أَسْرى» علیست...
بین آیات الهی، آیت کبری علیست
«قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَد» تفسیری از اخلاص اوست
در کمال بندگی یکتای بیهمتا علیست
حافظ جان علی «فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظا»
حافظ قرآن به «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا» علیست
آیت الکرسی به اسم اعظمش مستمسک است
ای مسلمانان به قرآن «عُروةُ الوُثقی» علیست...
سِیرْ در «ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض» کُن
چشم دل وا کن ببین پیدا و ناپیدا علیست...
«اُدْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ»
در مقام قاف قرآن جنت الاعلی علیست
از «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ» بپرس
تا بدانی در وفای عهدِ حق «اَوْفی» علیست
آسمان «رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَه»
سفرهدار «اَنْتَ خَیْرُ الرّازقین» مولا علیست
نور علمش «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ» است
«عَلَّمَ القرآن» علی و «عَلَّمَ الاَسما» علیست
لوح محفوظ خدا، «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»
در دو عالم «يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفی» علیست
در طریقت، رایت «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيل»
رهنمای «اَلّذِينَ جاهَدُوا فينا» علیست
اختر تابندۀ «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى»
ماه ظلمتسوز «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى» علیست...
نوح، ایمن ماند از طوفان به یمن نام او
باء «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» علیست
روح رحمان، قلب قرآن، جان یاسین، نفس فجر
صاحب قدر و معارج، شاهد إسری علیست
عمره و حج و طواف و کعبه و رکن و مقام
زمزم و سعی و صفا و مروه و مسعی علیست
«یا علی و یا عظیم و یا غفور و یا رحیم»
یا الهی! مظهر اسمائک الحسنی علیست
یاد او «تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» کند
در نماز قرب ذکر الله اکبر یا علیست
سجده، راز سر به مُهری بود و آخر فاش شد
رازدار «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَی» علیست
بشنو از احمد حدیث «حیثما دار» علی
تا ببینی هر طرف رو آورد حق با علیست
تیغش «أَنْزَلْنَا الْحَديد» و ضربتش «بَأْسٌ شَديد»
بهترین توصیف فتحش «لا فتی الا علی»ست
ذوالفقار، اثبات حق و نفی باطل میکند
بیگمان فاروق اعظم در جهان تنها علیست...
#سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل
🌐 shereheyat.ir/node/3923
✅ @ShereHeyat
پاسخ به سوال(1).mp3
5.8M
#فایل_صوتی(٢)
پاسخ به یک سؤال مطرح شده در جلسه ادبی فرات:
چه لزومی به این حجم سرایش شعر در باره لیلهالرغائب و دیگر موضوعات مناجاتی هست؟ درحالی که موضوعات برزمین مانده فراوان است؛ ازجمله مدح مخدرات و مادران اهل بیت علیهم صلواتالله اجمعین...
#امانت
شب، شبی بی کران و بی پایان
لحظههایم پر از توهّم خواب
روزگار و سکوت بود و زمین
هم نشین شبانه مرداب
پیکر نیمه جان احساسم
زخمی پنجههای نامردی
داشت او را به کام خود میبرد
درههای عمیق بیدردی
همه جادهها سوی بن بست
زندگی در حصار« ماندن» بود
نه شکوهی نه موج و طوفانی
دشتها خالی از تلاطم رود...
ناگهان مثل رود جاری شد
در شب بی ترانه مرداب
غزلی از شکوه دریا خواند
او مرا خواند سمت روشن آب
چشم هايش چراغ راهم شد
مثل مهتاب در شب طوفان
زورقي خسته را در این گرداب
ساحلی امن بود و بیپایان
در شب بیستاره، آن مهتاب
مژده میداد از طلوع امید
در نگاهش اشارتی پیدا
نوری از آفتاب در تبعید
در سکوت شبانه تردید
رَستم از تلخیِ شب مرداب
لب گشودم به شوق بیداری
هم نوا با ترّنم مهتاب
یاد آن آشنای خوب بخیر
آن مسیحای تا ابد جاری
او مرا خواند از آن شب وحشت
او مرا برد سمت بیداری
وامدار نگاه روشن اوست
آفتاب طلایی امروز
روشنی را به ما امانت داد
این امانت به دست ماست هنوز...
(سروده شده در بهمن 1377)
#بیست_و_دوّم_بهمن در حکم #عید_غدیر است؛
زیرا در آنروز بود که نعمت ولایت -اتمام نعمت و تکمیل نعمت الهى- براى ملّت ایران صورت عملى و تحقّق خارجى گرفت.(رهبر فرزانه انقلاب اسلامی)
مرکز تخصصی احیاء امر با همکاری گروه فرهنگ و هنر دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات برگزار میکند:
📌 آهات؛ سلسله نشستهای تخصصی تحلیل هنری و اجتماعی عزاداری ها و سوگواری های فاطمیه ۱۴۰۱ (نشست سوم)
👤 با حضور حاج #ابوذر_بیوکافی
🗣 دبیر علمی: دکتر #محمدمهدی_سیار
👥️️ کارشناسان:
▫️ استاد #سید_مهدی_حسینی کارشناس ادبی
▫️ #اکبر_شیخی کارشناس موسیقایی
▫️ #محسن_جوهری کارشناس اجتماعی
🗓 تاریخ برگزاری: دوشنبه ۲۴ بهمنماه
🕰 زمان: ساعت ۱۵:۰۰
🏢 مکان: دانشگاه امام صادق علیهالسلام
✅ هماهنگی جهت حضور از طریق شناسه @ehyayeamr1 در پیامرسان بله
#آهات
#مرکز_تخصصی_احیاءامر
#دانشگاه_امام_صادق_علیهالسلام
🔻🔻🔻
🌐 ehyayeamr.ir
🆔 @heyatiha72
#معرفی_جلسات_اینجانب
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
کارگاهنقدتخصصیشعرولایی
جلسه ٢٠٩
دوشنبه ٢۴ بهمن۱۴۰۱
ساعت ۱۸ تا ۲۰:۳۰
تهران
خیابان وحدت اسلامی
کوچه خندان
حسینیهسادات
#معرفی_جلسات_اینجانب
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
کارگاهنقدتخصصیشعرولایی
جلسه ٢١٠
دوشنبه ٨ اسفندماه ۱۴۰۱
ساعت ۱۸ تا ۲۰:۳۰
تهران
خیابان وحدت اسلامی
کوچه خندان
حسینیهسادات
#آخرین_فریاد...
صدایت میوزد از لابهلای این شب موهوم
و میخواند مرا تا روشنای باوری محتوم
صدایت میرسد ـ باور کن اینجا وهم میبارد
نمانده جز سکوتی ـ استخوانی مانده در حلقوم
نفس از سینهی آیینه دیگر برنمیآید
دریغا عطسهی حیرت در این آئینه مسموم
فرود شانهام آواری از زخم و گل و درد است
بر این ویرانه جا خوش کرده غربت، تلختر از بوم
حصار لحظهها جان مرا در خویش افشردهست
به دام افکنده روح خستهام را عنکبوتی شوم
دلم را میبرد توفان تردیدی که در راه است
دلم ـ این روح ناآرام در گرداب تن محکوم ـ
[]
ولی در خود نمیگنجم که میدانم شب قدر است
شب قدری که قدر تو برایم میشود معلوم!
دلم را برد چشمانی که شرحش بینهایت ـ آه
شگفتا چشمهای تو، دريغا این دل معصوم...
دوباره شعلهور شد شعرهام اما مپرس از من
چه خواهد بود آیا بعد از این فرجام این مفهوم
و میدانم که روزی میرسی از راه و میگیری
غبار غربت از آیینگان خفتهی مغموم
عدالت میتپد با نام تو ای آخرین فریاد
عدالت ـ حالیا این زخم خورده غربت معصوم
مرا تا روشنای آشنای باوری محتوم میخواند
صدایی که وزید از لابهلای این شب موهوم
سروده شده در بهمن 1374
#انتظار_فرج
هنری به نام جهاد تبیین
ضرورت جهاد تبیین به شکل هنرمندانه
به نام خداوند جانآفرین
حکیم سخن در زبان آفرین
در عرصه ادبیات و شعر
بیگمان، «چگونهگفتن»
(شیوه بیان هنری)
بسیار مهمتر از «چهگفتن»(محتوا) است.
در ادبیات شیعی،
به این مهم بسیار توجه شده و «بلاغت» و شیواییِ سخن،
به عنوان یک اصل غیرقابل انکار، همواره مورد توجه شاعران شیعی بوده است.
به این دو شاهد تاریخی- که برگرفته از سخنرانی حجتالاسلام حامد کاشانی است- بنگرید:
شاهد یکم:
پاسخ «شعر» را به «شاعر» بسپار!
قبل از اینکه جنگ صفین شروع شود،
معاویه(لع) به عمروعاص(لع) گفت که این جنگ خیلی خطرناک است…نامهای به ابن عباس بنویس و او را تمجید کن...
عمروعاص نامهای نوشت و چندبیت هم زیر آن نوشت و ابن عباس را مدح کرد و گفت تو که اعقل عقلا هستی! و...
ابن عباس همینکه این نامه را دید مبهوت شد و گفت: عجب! اینها روی من هم حساب کردهاند!
امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه فرمودند: باید جواب او را بدهی! نامهی او را بیپاسخ نگذار....
نامه را خودت جواب بده؛ ولی خودت شعر را جواب مده! تو که شاعر نیستی! بگو برادرت «فضل بن عباس» شعر را پاسخ بدهد؛ او شاعر است.
یعنی:
قصد قربت کافی نیست!
یعنی جهاد تبیین [فقط] به نیّت خالص نیست.
باید کار را به دست کاردان سپرد وگرنه به درد نمیخورد.
جهاد تبیین یعنی کارِ درجهی یک!
چرا شعر میگویی؟
وقتی شعر میگویی باید چیزی اضافه بر متن،
یعنی باید هنر داشته باشد.
وقتی شعرا به محضر ائمه علیهمالسلام میرسیدند،
شعر بیکیفیت نمیخواندند.
یا کُمِیت میآمد و شعر خودش را میخواند، یا نفر بعدی میآمد و شعر کُمِیت را میخواند.
یعنی «شعر فاخر» را به «شعر جدید» ترجیح میدادند.
جهاد تبیین یعنی کار درجهی یک!
نه اینکه فقط قصد قربت کنیم و بگوییم کاری انجام میدهیم.
باید کار را متقن و سدید و دقیق و جذاب و فاخر انجام داد؛ وگرنه نام این کار جهاد تبیین نیست و تلاشی برای حال بههم زدن است!
هنری به نام جهاد تبیین
ضرورت جهاد تبیین به شکل هنرمندانه
بخش دوم
شاهد دوم:
الغدیر؛ اثری بلیغ و تبیینمحور
[پشتکار و همت علامه امینی(ره) برای بلاغت هنری کتاب «الغدیر» مغفول مانده است..]
آشیخ محمدعلی اردوبادی، آذری[زبان] بود؛ غیر از فقه و اصول و عقاید، در ادبیات هم حیرتانگیز بود.
از زحمات ایشان، فخامتِ کتاب «الغدیر» در ادبیات است.
علامه امینی رضوانالله تعالیعلیه همهی الغدیر را برای مرحوم اردوبادی خوانده است و او هم ویرایش کرده است؛ حتّی بعضی اوقات که در بیمارستان بود، علامه کنار او میرفت و متن را میخواند و ایشان اصلاح میکردند.
یکی از نقاط قوّت الغدیر، فخامتِ ادبیات این کتاب است.
یکی از دلایلی که در روزگار اخیر کتابهای اعتقادی ما در بین عامّه اصلاً به چشم نمیآید، این است که ادبیات این کتب، ضعیف است!
فقط حرف خوب کافی نیست؛ باید خوب هم نوشته شود، باید خوب هم گفته شود، باید ادیبانه و هنرمندانه باشد، وگرنه اصلاً نگاه نمیکنند.