اتفاقا الان راهیان نور هستم بزارید اتفاق دیشب رو براتون بگم داشتم میرفتم سرویس آخر شب بود ، بیرون از محوطه بود تو حال خودم بودم یه دفعه دیدم یه صدایی میاد ،بببله 😉😉جوجه پنبه ای هات بودن داشتن سماور ها رو پر میکردن با شلنگ های سرویس گفتم وایی این همه محمدی گفت ولی باور نکردم تا خودم به چشمام هام دیدم .
گفتم کی گفته شما جوجه پنبه ای ،بی چاره ها ترسیدن سریع رفتن
#جوجه پنبه ای_ های پر آزار
#این همه غرور و از کجا میارید برگ گلی ها
#حتما بزار کانال که فک کنن دیشب چه اشتباهی کردن