#طنز 😋😋😋😋 هرکس ندهد رأی، الهی🤲 نصیبش‌ نشود چنین‌ آبدوغ‌خیاری #انتخاب_اصلح #انتخابات #مشارکت_حداکثری پاسخ استاد #بهنیا : عـجــب آب‌دوغ خیـــار دلبـخـواهـی یقیــن دارم نخــورده هیــچ شـاهی! بود دلچسب و خوش‌طعم وگـوارا که آب و رنــگ از آن دارد گــواهـی نمی‌چسبد به گرما همچو آب‌دوغ فسنجـــان و کبــابِ مـرغ و مــاهـی ولـکن پشـت ایــن جـــــام بهـشتـی بـــــــــود آهنــگ و نفرین الـــهـــی! کنــون از تـرس عـارف می‌دهم رأی ‌ کــه می‌گیــرد دعــایش گــاه‌گــاهـی نـمـــی ارزد بـــه تــرکِ رأی دادن بــه سـر تــا خــرخــره افتــد کــلاهی! اگر از کف دهــم بر خـود نبخـشم ندارم عـــذر بــر چــون این گنـاهی! خـداونـــدا مبـــادا هیــــچ عــاشــق چومن کـه مانده‌ام براین دوراهی غرض‌ذوق است‌وطنز وخنده یاران نیَــم وابسته‌ی حــزب‌و جنــاحی!! #جعفر_محمدی_هیدجی #بهنیا #عارف_یارقلی_هیدجی کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24

•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• مثل مرغ خوشبختی روی شهر می‌چرخی تاکه را بپوشاند سایهٔ همایونی #حسین_منزوی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24

•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• #ضرب‌المثل_ترکی (۱۰۲) #ضرب‌المثل: قیش گِئچر، ئوزی قارالوخ کومورَه قالور. ترجمه: زمستان تمام می‌شود و روسیاهی به زغال می‌ماند. توضیح: زمستان در ادبیات ایران زمین نماد سرما و سختی است. در گذشته راه فائق آمدن به سرما، گرم کردن منزل با هیزم و زغال بوده است. ولی گاهی که به دلیل کمبودها، فقر و ... توان تهیه زغال نبود مردم با صبر و تحمّل و بدون وابستگی به زغال زمستان را به اتمام می‌رساندند همین‌ نکته دستآویزی است برای زمان‌هایی که از افرادی درخواست انجام کار یا مساعدت و کمکی می‌کنند ولی فرد یا افراد از هرگونه امداد و همراهی دریغ می‌کنند و درخواست کننده با تکیه بر توان خود کار و سختی را تمام کرده و به راحتی می‌رسید. شاید با نگاه به این وضعیت درک منظور #ملامحمد_حکیم_هیدجی از این بیت واضح باشد که گفته: دومان دوتوب یِرئوزین گر یاغار هوادَن قار گِئچر گِئدَر بو سویوق قیش، گَنَه بهار گلور این نکته می‌تواند توضیحی بر بیت۵ سوره‌ی انشراح باشد که خداوند فرموده است: 《فَإِنَّ مَعَ ٱلعُسرِ يُسرًا _ پس بى ترديد با دشوارى آسانى است》 این ضرب‌المثل در زبان فارسی هم به همین شکل مورد استفاده است 《زمستان رفت و روسیاهی به زغال ماند》 و منظور، همان است که سختی گذشته و مشکل حل شده ولی رو سیاهی‌ و شرمندگی‌اش برای آن شخص که خوبی و همراهی نکرده یا حتی بدی کرده است می‌ماند. کتابی از نویسنده‌ی توانا #سعید_عاکف وجود دارد به نام #حکایت_زمستان که ماجرای بک اسیر ایرانی است که بعثی‌ها اورا بسیار شکنجه کرده و هیچ مساعدتی در گذراندن دوره اسارت در حق او و دیگر اسرا نکرده‌اند. رزمنده‌ی ایرانی با تحمّل و تکیه بر توان، صبر و با مدد خدا دورهٔ سختی را تمام می‌کند. این ماجرا مصداق و نام کتاب به طور دقیق وام‌دار این ضرب‌المثل است. #عارف_یارقلی_هیدجی #شعرای_هیدج ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24

•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• غزل ۳۲۸ رها نمی‌کند ایام در کنار منش* که داد خود بستانم به بوسه از دهنش همان کمند* بگیرم که صید خاطر خلق بدان همی‌کند و درکشم به خویشتنش ولیک دست نیارم زدن در آن سر زلف که مبلغی دل خلق است زیر هر شکنش غلام قامت آن لعبتم که بر قد او بریده‌اند لطافت چو جامه بر بدنش ز رنگ و بوی تو ای سروقد سیم اندام برفت رونق نسرین باغ و نسترنش یکی به حکم نظر* پای در گلستان نه که پایمال کنی ارغوان و یاسمنش خوشا تفرج نوروز خاصه در شیراز که برکند دل مرد مسافر از وطنش عزیز مصر چمن شد جمال یوسف گل* صبا به شهر درآورد بوی پیرهنش شگفت نیست گر از غیرت* تو بر گلزار بگرید ابر و بخندد شکوفه بر چمنش در این روش که تویی گر به مرده برگذری عجب نباشد اگر نعره آید از کفنش نماند فتنه در ایام شاه جز سعدی که بر جمال تو فتنه‌*ست و خلق بر سخنش در کنار منش: در کنار من او را کمند: زلف یار یکی به حکم نظر: یک‌بار برای سیر و گردش یوسف گل: گل در زیبایی به یوسف تشبیه شده غیرت: رشک فتنه: مفتون و شیفته #سعدی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24

•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• ز بسکه منتظران چشم در ره یارند چو نقش پا همه‌گر خفته‌اند بیدارند ز آفتاب قیامت مگوکه اهل وفا به یاد آن مژه در سایه‌های دیوارند درین بساط‌ که داند چه جلوه پرده درد هنوز آینه‌داران به رفع زنگارند مرو به عرصهٔ دعوی که گردن‌افرازان همه علمکش انگشتهای زنهارند ز پیچ و تاب تعلق ‌که رسته است اینجا اگر سرندکه یکسر به زبر دستارند هوس ز زحمت کس دست برنمی‌دارد جهانیان همه یک آرزوی بیمارند درین محیط به آیین موجهای‌ گهر طبایعی که بهم ساختند هموارند نبرد بخت سیه شهرت از سخن‌سنجان که زیر سرمه چو خط نالهٔ شب تارند به خاک قافله‌ها سینه‌مال می‌گذرند چو سایه هیچ متاعان عجب‌ گرانبارند ز شغل مزرع بی‌حاصلی مگوی و مپرس خیال می‌دروند و فسانه می‌کارند خموش باش ‌که مرغان آشیانهٔ لاف به هر طرف نگری پرگشای منقارند ز خودسران تعین عیان نشد بیدل جز اینکه چون تل برف آبگینه‌کهسارند #بیدل_دهلوی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24

•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• ننگ عالم شدن از بهر تو ننگی نبود با دل مرده دلان حاجت جنگی نبود عشق شیرینی جانست و همه چاشنی است چاشنی و مزه را صورت و رنگی نبود عشق شاخیست ز دریا که درآید در دل جای دریا و گهر سینه تنگی نبود ساحل نفس رها کن به تک دریا رو کاندر این بحر تو را خوف نهنگی نبود صورت هر دو جهان جمله ز آیینه عشق بنماید چو که بر آینه زنگی نبود کار روبه نبود عشق که هر روبه را حمله شیر نر و کبر پلنگی نبود #مولانا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24

•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• #شعرترکی دور یولا دوش یاتمَه روایتدَه وار کیمسَه‌کی آختاردی مرادین تاپار #ملامحمد_حکیم_هیدجی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24

•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• مناجات🤲 خدایا پرچم دین را برافراز خدایا دردها را چاره خود ساز تمام کفر را از بُن برانداز نما از لطف بر ماها نظارت رحیما مهدی صاحب‌زمان را طبیب درد جان خستگان را رسان‌برما توآن روح‌و روان را که‌هست آن‌ازائمّه‌یادگارت #حجت‌الاسلام_قربانعلی_مرسلی #برهان_هیدجی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24

•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• سلام به همه عزیزان و مخاطبان گرامی، ممنون که مارا در کانال #شعرای_هیدج همراهی می‌کنید. لطفا" دوستان و مخاطبانتان هم دعوت نمایید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24

•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴#یاحسین(ع) #محرم #ترکیب_بند۱ بازاین چه‌شورش است‌که‌درخلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله در هم است گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب کاشوب در تمامی ذرّات عالم است گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست این رستخیز عام که نامش محرم است در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است خورشید آسمان و زمین نور مشرقین پروردهٔ کنار رسول خدا حسین(ع) #محتشم_کاشانی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24

•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• غزل ۳۲۹ خوش است درد که باشد امید درمانش دراز نیست بیابان که هست پایانش نه شرط عشق بود با کمان ابروی دوست که جان سپر نکنی پیش تیربارانش عدیم را که تمنای بوستان باشد ضرورت است تحمل ز بوستانبانش وصال جان جهان یافتن حرامش باد که التفات بود بر جهان و بر جانش ز کعبه روی نشاید به ناامیدی تافت کمینه آن که بمیریم در بیابانش اگر چه ناقص و نادانم این قدر دانم که آبگینه من نیست مرد سندانش ولیک با همه عیب احتمال یار عزیز کنند چون نکنند احتمال هجرانش گر آید از تو به رویم هزار تیر جفا جفاست گر مژه بر هم زنم ز پیکانش حریف را که غم جان خویشتن باشد هنوز لاف دروغ است عشق جانانش حکیم را که دل از دست رفت و پای از جای سر صلاح توقع مدار و سامانش گلی چو روی تو گر ممکن است در آفاق نه ممکن است چو سعدی هزاردستانش #سعدی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24