eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.7هزار ویدیو
2 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال 1️⃣ذکرصلوات 2️⃣عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب https://t.me/sobhaneh_ba_shohada :تلگرام📲 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 آخرین تفحص شهید علیرضا گلمحمدی و تصاویری ماندگار از فرمانده دلاور تفحص شهدا 🔹 فرمانده شهید علیرضا گلمحمدی اهل شهرستان میانه از استان آذربایجان غربی که برادرش نیز در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده بود؛ ◇ چندین مرحله در جریان عملیات تفحص شهدا به درجه رفیع جانبازی نائل آمد و تا مرز شهادت پیش رفت. ◇ شهید علیرضا گلمحمدی که از دوران خدمت سربازی وارد فعالیت جستجوی مفقودین شده بود، در طول قریب به سه دهه گذشته بارها و بارها تا مرز شهادت رفت و هر بار با مدالی پر افتخار از جانبازی به میدان عملیات جستجوی شهیدان برگشت. ◇ او مدارج خدمت را از سربازی تا سرداری و فرماندهی قرارگاه ها و گروههای مختلف تفحص شهدا طی کرد. ◇ و سرانجام خداوند صبح روز ۳۰ بهمن ماه ۱۳۹۹ اراده نمود تا دفتر عمر شریف دنیوی علیرضا بسته شود. ◇ انفجار مین و اصابت ترکشها، کلیدی شد تا درهای بهشت الهی به روی علیرضا گشوده شود و علیرضا "ارجعی الی ربک راضیه مرضیه" را تفسیر کند و عند ربهم یرزقون گردد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 دست حاج قاسم سلیمانی اولین نشانه شهادت پیشوایان پیروزی بود. ◇ علی الخفاف می گوید: که چگونه بقایای سران ما در لحظه بمباران پس از شوک ترور رهبران شهید شناسایی شد... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 بوسه پدر شهید عباس بابایی بر پاهای فرزند شهیدش 🔹️ وقتی برای خاکسپاریِ شهید خلبان عباس بابایی رفتیم، امیر نادری [کابین عقب شهید بابایی ] برایم تعریف کرد: «ما رفتیم خاک عراق. بمب‌ها را رها کرده بودیم و داشتیم برمی‌گشتیم داخل خاک خودمان. به منطقه سردشت رسیدیم. ◇ بابایی با لهجه قزوینی به من گفت: «نادری! پایین را نگاه کن، مثل بهشت است! الله اکبر، الله اکبر.» ناگهان یک چیزی گفت «تق» [و] ایشان ساکت شد. ◇ حس کردم یک چیزی به هواپیما خورد. احتمال دادم گلوله خورده.» گلوله سمت چپ گردنش خورده بود. درست روز عید قربان بود. ◇ [بعد] امیر دادپی تعریف کرد که «وقتی به ما گفتند: بابایی شهید شده ، فکر کردیم در عربستان درگیری شده و *شهید* شده، چون من ایشان را روز عرفه ضمن دعای عرفه دیدم.» گفتم چطور؟ ◇ گفت «به جان سه تا بچه‌هام، در عرفه دیدم ایشان چند صف جلوتر از من با لباس احرام اشک می‌ریزد و دعا می‌خواند. من فکر کردم دیر آمده، نشسته دعا می‌خواند.» خاطرات امیر سرتیپ خلبان (تهران: انتشارات موزه دفاع مقدس، ۱۳۹۴) صفحات ۴۳۴ تا ۴۳۶. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 غلبه بر خستگی به روش شهید مهدی حسین پور 🔹 وقتی تو کار بهمون فشار می‌اومد یا خسته می‌شدیم، بهمون می‌گفت: ثواب کار رو هدیه کنید به یکی از «اهل بیت(ع)»؛ ◇ اونوقت خستگی بهتون غلبه نمیکنه و شما بهش غلبه می‌کنید. ✍ به نقل از همرزم شهید 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 وقتی شهید بیضایی پرچم داعش را پائین کشید و پرچم سرخ یا ابوالفضل را بالابرد 🔹️ تاسوعای سال ٩٢ بود، داعش بخش های مهم دمشق را هم تحت نظر داشت ، به ما خبر دادند که بچه های مقاومت، عملیاتی وسیعی در منطقه زینبیه، اطراف منطقه حجیره، کردند ◇ توانستند تروریستها را سه کیلومتری از اطراف حرم مطهر خانم زینب (س) دور کنند. ◇ صبح زود محمودرضا را در مناطق آزاد شده دیدم ، خیلی از عملیاتی که منجر به تامینِ امنیت حرم بی بی شده بود، خوشحال بود . ◇ پرچم سیاه داعش در دستش بود و می گفت : خودم از بالای آن ساختمان پایینش آوردم . ◇ به آن ساختمان نگاه کردم دیدم پرچم سرخ یاابالفضل را جایش به اهتزاز در آورده است. ◇ رسیدیم خیابون جلوی حرم که حالا با تلاش محمود رضا و دوستاش، امن شده بود . ◇ رفتیم وسط خیابان، رو به حرم ایستادیم، دیدم محمود رضا داره آروم گریه می کند و سلام می دهد : 🔺️ السلام علیکی یا سیدتنا زینب … 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 محمودرضا ، امام زمان (عج) را خط کش زندگی معرفی می‌کرد 🔹️ همه رفقایش می دانستند که محمودرضا عاشق امام زمان(عج) ، منتظر واقعی و همواره زمینه‌ساز حقیقی ظهور بود. ◇ امید غلامی، استاد دانشگاه ، دوست و همراه شهید بیضائی، انتظار را در سبک زندگی این شهید بزرگوار چنین شرح می‌دهد: ◇ «... کوچک‌ترین و ساده‌ترین مسائل برای محمودرضا با امام زمان(عج) گره می‌خورد، خاطرم هست زمانی که بحث رعایت بعضی نکات در مجالس عزاداری و هیئات پیش آمد، مثل برهنه نشدن برای سینه زنی و مقام معظم رهبری در این باره نکاتی را فرمودند و توصیه‌هایی داشتند. ◇ شهید بیضایی یک روز آخر هیات برای متقاعد کردن دوستان به آنها گفت: «فرض کنید امام زمان(عج) اینجا حضور داشته باشند آیا شما مقابل ایشان هم همینطور عزاداری می‌کنید؟» و به همین بسنده کرد و اثرش را گذاشت. ◇ این یعنی، جزئی‌ترین مسائل زندگیِ شهید بیضایی با انتظار و توجه به نظارت امام عصر(عج) عجین بود؛ ولی هیچ وقت (تاکید می‌کنم) هیچ وقت به کسی نشان نمی‌داد که مثلا من منتظر امام زمان(عج) هستم و فلان و بهمان... دنبال نشان دادن نبود بلکه رفتارش این انتظار را فریاد می‌کشید. @مدافع_حرم 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 سخت ترین مسیر شهادت ،؟دل کَندَن «محمودرضا» از دخترش «کوثر» بود 🔹️ محمود رضا می‌گفت شهادت مزد کسانی‌ است که در راه خدا پُرکارند، می‌گفت شهادت هرکسی دست خودش است. هرکسی خودش انتخاب می کند که شهید بشود. ◇ می‌گفت: باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده‌ایم و شیعه هم به دنیا آمده‌ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی‌ها، غربت‌ها و دوری‌هاست و جز با فدا شدن محقق نمی‌شود حقیقتاً. ◇ این جمله آخر را شب قدر گفته بود و گفته بود امشب باید انتخاب کنیم به صف عاشوراییان بپیوندیم یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم. آخرین بار هم گفت سخت ترین مرحله دل کندن از کوثر (دخترش) بود. ◇ آقا محمودرضا، وقتی خواست برای خودش اسم انتخاب کند گفت حسین نصرتی. تنش را در راه خدا فرسوده کرد، چشم‌هایش گواه بی‌خوابی همیشگی‌اش بود. در شب تاسوعا، در آزادسازی زینبیه عباس بی‌بی بودن را به رخ دنیا کشید. شب قدر انتخاب کرد که شهید بشود. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 روضه حضرت علی اکبر(ع) وقتی که پیکر محمود رضا در تابوت جا نشد 🔹️ شهید بیضایی قد بلندی داشت. پیکرش زخم های زیادی داشت و توی تابوتی که در معراج شهدا برای تشییع آماده شده بود جا نگرفت. ◇ رفتند تابوت دیگری بیاورند. رفقایش در این فاصله نشستند بالای سرش. ◇ یکی از بچه ها خواست که روضه بخواند. گفت: " محمودرضا دهه محرّم گاهی که کارش زیاد بود، همه ده شب را نمی توانست هیئت بیاید، اما شب روضه حضرت علی اکبر(ع) حتما می آمد و دمِ علی علی می گرفت." ◇ این را که گفت دیگر نتوانست ادامه بدهد و زد زیر گریه و یکی دیگر از رفقا شروع کرد به خواندن : خیمه محشر شده، عمه مضطر شده در تب و تابم… ای زینب بیا و ببین؛ که حسین بی علی اکبر شده سلام 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
🌷گفتند شهیـد گمنامه، پلاڪ هم نداشت،  اصلا هیـچ نشونه ای نداشت؛ ◇ امیـدوار بودم روی زیرپیراهنش اسمش رو نوشته باشه… نوشته بود : ◇ "اگر برای خـداست، بگذار گمنـام بمـانـم” 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 «این مصیبت نیست این عشقه» 🔹 اونهایی که نزدیک‌تر به این بچه‌های شهید هستند، باید به دیگران بیشتر روحیه بدهند.. ◇ توصیه‌های مهم شهید حاج قاسم سلیمانی در جمع مدافعان حرم 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
جای مهتاب به تاریکی؛ شب ها... تو بتاب!!! 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 «با شهدا قاطی بشین، دلت‌ رو آروم به شهدا بسپار..» ◇ مشکلات دنیایی‌تون رو با شهدا حل کنید.. آرام بخـش‌اند، شهدا اطمینان بخش‌اند... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فیلم کوتاه از حضور شهید حاج بصیر در کنار خط شکنان غواص مازندران 🔷️ در این فیلم ، تصاویری کمتر دیده شده از فرمانده شجاع لشکر ویژه ۲۵ کربلا سردار شهید حسین جان بصیر در کنار غواصان خط شکن مازندرانی برای شروع عملیات به تصویر کشیده شده است. 🔹️ حاج بصیر اسفند ۱۳۶۵ که دامادش شهید مرتضی جباری به شهادت رسید ، خودش خبر شهادت را آورد و به دخترش فرشته خانم در پایگاه شهید بهشتی اهواز اعلام کرد. ◇ حاج بصیر به مازندران آمد و در مراسم ختم داماد شهیدش آقا مرتضی در فریدونکنار حضور پیدا کرد. ◇ مردم همه حاج بصیر را دورا کرده بودند و ایشان کنار منبر ایستاد و رو به سیل جمعیت گفت : مردم همه میدانید که من از شروع جنگ در جبهه بودم ، من نه تو مراسم عقد دخترم بودم نه توانستم در شادی آنها حضور داشته باشم. ◇ فردای عروسی دامادم ، شهید مرتضی هم سریع آمد و برای مبارزه با نیروهای بعثی به من پیوست. ◇ امروز هم نیامدم برای مراسم عزای دامادم ، بلکه امروز آمدم بگویم ما تو جبهه نیرو میخواهیم ، مرد میدان می‌خواهیم ، بسم الله..... 🔻 حاج بصیر فردای آن روز با سه اتوبوس به منطقه عملیاتی بازگشت و عملیات والفجر هشت به عنوان اولین رزمنده‌های ایرانی قدم به شهر فاو گذاشتند و پرچم گنبد امام رضا (ع) را بر مناره مسجد فاو به اهتزاز درآوردند. ■ حاج‌حسین_بصیر ■ 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 وصیت نامه تکان دهنده حاج بصیر به فرزندانش 🔹️ فرزندان دلبندم ، جگرگوشگانم ، پاره های تنم ، عنان صبر رادرکف گرفته ویاد  رقیه حسین علیه السلام ، سختی هایی که فرزندبزرگوارشهید کربلا متحمل شدباشید ◇ رقیه (س)تازیانه خورد، سیلی خورد،باپای برهنه روی سنگ وخاردوید، ولی طاقتش طاق نشد ◇ میوه های دلم ، فرصت نشد موقعیتی دست نداد که محبت خود رابه شماابرازکنم ، میزان علاقه ام رابه شما بفهمانم ، دلم میخواست درکنارشماتوقف کنم، ولی امروز جای توقف نبود ◇ دلم میخواست پیش شماباشم، ولی مسئله مسئله اسلام بود وانقلاب ◇ دلم میخواست که خنده هایتان راببینم، ولی ناله های بابا ازدست داده آرامم نمیگذاشت ◇ دلم میخواست باشمابازی کنم ولی یادبچه هایی که بابا درکنارشان نبود مرابه اتش میکشید ◇ دلم میخواست باشما وهمراه شما به گردش بروم ولی امروز روزتفریح نبود ◇ دلم میخواست دراین چندصباح عمر درخانه بودم ولی اسیران مادرزندان بغداد ودوری یاران خوب وتنهایی برادران درجبهه نمیگذارد ◇ میدانم شمابه من حق میدهید، ولی جگرگوشه هایم، همواره درخط امام باشید گوش به فرمان امام باشید، هروقت دلتان تنگ شد ، بامادرتان سرمزارم به دیدنم بیایید 🔺️امیدمن به شماست والسلام الحقیرحسین بصیر قایم مقام لشگر ۲۵ کربلا تارخ شهادت۶۶/۲/۲ محل شهادت :منطقه ماووت عراق عملیات کربلای ۱۰ 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 🔹 ازپله های قهوه خانه که پائین می آمد به من اشاره می کرد و می گفت: "پناه حرم! بریم"؟ ◇ و خودش شروع می کرد به خواندن: "پناه حرم! کجا داری میری برادرم؟! بدرقه راه تو، دیدهء ترَم! آهسته تر برو داداش، ببین چه مضطرم" ◇ حالا این نوحه را من یاد گرفته بود ولی عجیب به دلش نشسته بود... ◇ دلش تاب اضطرار حضرت زینب را نداشت رفت تا بار دیگر عمه سادات به اسارت نرود... ✍ راوی: دوست شهید 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 حساب و کتاب خدا زمین تا آسمان با حساب و کتاب ما فرق می‌کند. 🔹 شنیده بودم درباره حرِّ سپاه یزید که یک شبه حرِّ سپاه حسین(ع) شد ... ◇ و در لا به لای روایت های جنگ خوانده بودم نام شاهرخ ضرغام و روایت عاقبتِ خیری که برایش رقم خورد با عشق آقا روح الله؛ ◇ اما هنوز برایم قابل لمس نبود یک شبه آسمانی شدن کسی که اصلا در مسیر آسمان نیست! ◇ تا وقتی که در نگاهم به تابوت داش مجید افتاد؛ آنجا تمام آنچه قبلا شنیده بودم، از تغییر حرّ تا شاهرخ را به چشم دیدم. ◇ وقتی آقا مجید شده بود مرکز توجه همه آنهایی که شاید اگر چند سال پیش او را در خیابان می‌دیدند، هزار جور سرزنشش می‌کردند، برای خالکوبی بدنش یا لحن حرف زدنش و... آخر سر هم سری تکان می‌دادند برای افسوس به حال و روزش، ◇ اما حالا همان داش مجید شده آقا مجید و یک جماعت با حسرت نگاهش می‌کنند، وقتی روی دست بالا می‌رود آری من به چشم دیدم، می‌شود یک شبه آسمانی شد، حتی اگر تمام عمر را درگیر زمین بوده باشی! ◇ من به چشم دیدم حساب و کتاب خدا را که زمین تا آسمان با حساب و کتاب ما فرق می‌کند؛ ◇ انگار خدا چند سال منتظر داش مجید نشسته بود و آغوش باز کرده بود برایش... انگار خدا منتظر یک بهانه بود تا بغلش کند... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فیلمی از مراسم ترحیم شهید مدافع حرم مجید قربانخانی با حضور شهید حاج قاسم سلیمانی و سردار اسماعیل قاآنی 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ماه اسفند می‌دهد بوی شیرمردان... 🔹 ماهی به رنگ آغازش با محلاتی و پایانش با مهدی... اسفند ماه بوی شهادت می‌دهد. 🌷 شهید فضل الله محلاتی ۱ اسفند ماه-اصابت موشک‌ هواپیمای عراقی 🌷 شهید حسن ترک لادانی ۵ اسفند ماه_عملیات خیبر 🌷 شهید حمید باکری ۶ اسفندماه_عملیات خیبر 🌷 شهید حاج حسین خرازی ۸ اسفند_عملیات کربلای ۵ 🌷 شهید امیر حاج امینی ۱۰ اسفند_عملیات کربلای ۵ 🌷 شهید محمد ابراهیم همت ۱۷ اسفند_عملیات خیبر 🌷 شهید حجت الله رحیمی ۱۸ اسفند_راهیان نور 🌷 شهید عبدالحسین برونسی ۲۳ اسفند_عملیات بدر 🌷 شهید عباس کریمی ۲۳ اسفند_عملیات کربلای ۵ 🌷 شهید مهدی باکری ۲۵ اسفند_عملیات بدر 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌«علی جون مادر،... کجا بودی؟!» 🔹 تصاویری جانسوز از دیدار یک مادر با فرزند شهیدش پس از ۳۴ سال... سالها اشک غم از چشم پر از ناله چکید قامتی راست ز سنگینی این غصه خمید این همه سال چه آمد به سر دل ، چه گذشت؟!! مادر از دوری فرزند عزیزش چه کشید؟! روز وشب ، سوخت به پای همه عشقش 🌷 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
4_434432819549176052.mp3
3.85M
📌 صدای ماندگار شهید 🔹 مناجات شهید مدافع حرم حجت اسدی با امام زمان اروحنا فداه«عج» ◇ ۲ اسفند ماه سالروز شهادت مدافع حرم حجت‌اسدی‌ گرامی باد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 مثال خوب شهید صدر زاده بابت اعتماد به خداونند 🔹️ همسر شهید مدافع حرم مصطفی صدر زاده روایت می کند: یکبار فاطمه را گذاشت روی اپن آشپزخانه و به او گفت: پر بغل بابا ◇ فاطمه به آغوش او پرید. ◇ بعد به من نگاه کرد و گفت: ببین فاطمه چطور به من اعتماد داشت. ◇ او پرید و می‌دانست که من او را می‌گیرم، اگر ما اینطور به خدا اعتماد داشتیم همه مشکلاتمان حل بود. ◇ توکل واقعی یعنی همین که بدانیم در هر شرایطی خدا مواظب ما هست. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671