eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
4.2هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
6هزار ویدیو
5 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl 📲ارسال‌پیام‌ناشناس: https://daigo.ir/secret/91680844406
مشاهده در ایتا
دانلود
📌از دل کوه بَمو تا اوج ایمان؛ روایتی که بوی خاک و غیرت می‌دهد 🔸از ارتفاعات کوه «بَمو» عازم کرمانشاه بودیم؛ من، آقای الله‌بخش و شهید مهدی آشنا. مسیر طولانی بود و گرد و غبار جبهه هنوز بر لباس‌هایمان نشسته بود. الله‌بخش رانندگی می‌کرد و ما در سکوت جاده را می‌پیمودیم. 🔹در ورودی شهر، ناگهان پیکانی از پشت به خودروی ما کوبید. راننده آسیب دیده بود. با اینکه خودش مقصر بود، شهید مهدی بی‌درنگ گفت: «باید ببریمش بیمارستان، انسان است، درد دارد.» یادآوری کردم که عجله داریم، اما لبخند زد و گفت: «هیچ عجله‌ای از انسانیت مهم‌تر نیست.» ▪️به بیمارستان رسیدیم؛ لباس‌های خاکی‌مان و بوی باروت در فضا پیچیده بود. پرستاری جوان با بی‌حوصلگی گفت: «باز شما جوونا بی‌احتیاطی کردین؟ وقت نداریم برای هر تصادف کوچیکی معطل بشیم!» ما چیزی نگفتیم، خسته بودیم و در فکر جبهه. ▫️در میان آن شلوغی، شهید مهدی آرام گفت: «ما از دل کوه بَمو آمده‌ایم... هنوز چشم‌مان به ارتفاعات است. آنجا چسبیده‌ایم به سنگ‌ها تا دشمن نفوذ نکند. از خراسان تا بَمو را اگر از دست بدهیم، دیگر چیزی از دل ما نمی‌ماند.» پرستار ساکت شد، شاید تازه فهمید این جوانان خاکی چه بار سنگینی بر دوش دارند. 🔻آن روز گذشت، اما کلام شهید مهدی آشنا هنوز در ذهنم مانده است؛ جمله‌ای که بوی خاک، ایمان و غیرت می‌داد. از خراسان تا بَمو، او راهی را پیمود که انتهایش انسانیت بود. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
2.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌سردار شهید حسین سلامی؛ مردی از جنس شجاعت و فداکاری 🔸دختر شهید سلامی: پدر برای آماده‌سازی عملیات‌های وعدۀ صادق یک و دو، ۳ ماه منزل‌ نیامدند 🔹از دلتنگی پدرم و از اینکه نمی تونستم صداشون رو بشنوم اشک می ریختم حتی تماس تلفنی هم نداشتیم ▪️تنها برای هشدار به همسایه‌ها نیم ساعت به منزل سر زدند به مادرم گفتن با همسایه ها تماس بگیر بگو اینجا رو ترک کنند تا آسیب نبینند 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
6.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌قهرمانی گمنام در دل جنگ 🔸زمان جنگ، حاج باقر، مردی اصالتا ایرانی و صاحب حدود ۵۰ مغازه در کویت بود. او و فرزندانش همواره در کمک به دیگران پیش‌قدم بودند. 🔹روزی برای تهیه لباس غواصی برای عملیات‌ها، با محدودیت فروش در ایران مواجه شدیم، اما یکی از آشنایانش در کویت این لباس‌ها را خرید و بدون دریافت پول به ایران فرستاد. ▪️حاج باقر نه تنها لباس‌ها، بلکه نیازهای دیگری مانند موتور قایق را هم تأمین می‌کرد و برای این کار مغازه‌هایش را یکی‌یکی فروخت. ▫️در مجموع حدود ۲۰ تا ۲۵ مغازه را فروخت تا کمک به ایرانی‌ها را ادامه دهد. □دولت کویت که در کنار صدام بود، او را تهدید کرد و باقی مغازه‌هایش را مصادره نمود و خانواده‌اش را از کشور بیرون کرد. آن‌ها بدون هیچ وسیله‌ای به ایران آمدند و در قم یک زیرزمین متروکه اجاره کردند تا زندگی کنند.حاج باقر و دو پسرش به جبهه رفتند و با وجود نداشتن پول، «با جان و مال» جهاد کردند. در این مسیر، دو پسرش شهید شدند و حاج باقر خود جانباز شیمیایی شد. همسرش تا زمانی که حاج باقر زنده بود در همان زیرزمین زندگی کرد و هیچ‌گاه برای کمک به بنیاد شهید مراجعه نکرد. 🔻حاج باقری همیشه می‌گفت خدا دو فرزندم را پذیرفت و من غبطه می‌خورم که عقب مانده‌ام در آخر در اثر عوارض شیمیایی شهید شد. هرگاه آیه «جاهدوا باموالهم و انفسهم» را می‌شنوم، یاد حاج باقری می‌افتام... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌جنگ کفتارها... 🔸اختلاف در بین سران رژیم صهیونیستی پس از انتشار اخباری مبنی بر جاسوسی گالانت برای ایران 🔹موشه «بوگی» یَعْلون ژنرال بازنشسته ارتش رژیم صهیونیستی: تعجب می‌کنم چه چیزی باعث شده که اخیراً تعداد زیادی از اسرائیلی‌ها حاضر باشند در ازای پول، برای آیت‌الله‌ها جاسوسی کنند؟ ▪️فکر می‌کنم پاسخ در آن جملهٔ جاودانه است: «ماهی از سر می‌گندد» 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
•💔 دِلَت که هوای بابا را بکند دیگر نه کربلا می‌خواهی نه عاشورا فقط چشمانت خرابه شام می‌بیند و دختری که آرام...بابا را ناز می کرد... 📸 اردیبهشت ۱۳۶۶_فریدونکنار آخرین عکس یادگاری دختر سردار شهیدحاج حسین بصیر قائم مقام لشکر ویژه ۲۵ کربلا کنار بابا... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
582.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌کارشناس صهیونیست: ما بومی‌ترین مردم این منطقه هستیم. 🔸جنک اویغور: رفیق! تو لهستانی هستی:) 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌لبخند آخر عباس؛ روایت مادری از فرزند شهیدش 🔸عباس تنها پسرم بود و علاقه خاصی به حضرت امام(ره)داشت.از دوران نوجوانی و در بحبوحه انقلاب، هنگامی که در هنرستان درس می‌خواند،بچه‌ها را دور هم جمع می‌کرد و در تظاهرات‌ها و راهپیمایی‌ها شرکت می‌نمود. 🔹عباس و سه دخترم فرهنگی بودند، اما او درس حوزه هم می‌خواند.می‌گفت: «می‌خواهم در منطقه جنوب با دشمنی که روبه‌رویم است بجنگم، نه در جایی که دشمن از پشت خنجر می‌زند.» ▪️برایم مرتب احادیث اهل بیت (ع) را می‌خواند و سفارش می‌کرد اگر شهید شدم،موقع تشییع جلو جنازه‌ام باشید و گریه و زاری نکنید. ▫️به من گفته بود وقتی در قم نیست،صحبت‌هایم را روی نوار کاست ضبط کنم تا وقتی آمد گوش کند، اما من می‌گفتم دوست دارم رو در رو دردودل کنیم و نگاهت به من باشد.آن روز که تشییع ۱۰۶ شهید در قم بود،خودم پیشاپیش جنازه عباس حرکت کردم تا رسیدیم به گلزار شهدا.سفارش کرده بود که خودم او را به خاک بسپارم. وقتی پس از شنیدن خبر شهادتش برای زیارت پیکر شهید به بهشت معصومه (س) رفتیم، خیلی گریه می‌کردم. در بغل گرفتمش. قلبش سوراخ شده بود و خودم پلاک را از گردنش باز کردم.از خدا خواستم هم صبرم دهد و هم شفاعتش را.در همان لحظه دیدم چشم راستش را باز کرد، انگار به من لبخند می‌زد. بوسیدمش و آرامشی خاص همه وجودم را فرا گرفت. 🔻به خدا عرض کردم: «خدایا، این امانت را پس از ۲۵ سال تحویل تو دادم.» 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌مراسم رونمایی از کتاب «ما که خندان می‌رویم» 🔸تاریخچه گردان مالک اشتر از زمان تشکیل تا پایان سال ۱۳۶۳ 🔹اثر محقق و نویسنده ارجمند،رزمنده گردان مالک در دوران دفاع مقدس برادر گرامی جناب آقای گلعلی باباییزمان: چهارشنبه ۲۳ مهرماه، ساعت ۱۹ 📍مکان: میدان سپاه، پادگان حضرت ولی‌عصر (عج)، سالن شهید رشادی 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌یاد خدا در دل اسارت؛ وقتی صدای دعای کمیل از رادیوی ابوغریب شنیده شد 🔸اولین بار این فراز از دعای کمیل را در زندان ابوغریب شنیدم؛ جایی که از دنیا و خبرهای ایران دور بودیم. 🔹بعد از ماه‌ها بی‌خبری، با یک رادیوی ترانزیستوری که از یکی از نگهبان‌ها گرفته بودیم، توانستیم صدای ایران را بشنویم. ▪️به خاطر محدودیت باتری، فقط قرار بود اخبار ساعت ۱۲ شب را گوش کنیم؛ اما یک شب مسئول رادیو چند دقیقه زودتر آن را روشن کرد. ▫️ناگهان این فراز از دعای کمیل پخش شد: يا مَنِ اسْمُهُ دَواءٌ وَ ذِكْرُهُ شِفاءٌ وَ طاعَتُهُ غِنىً اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاءُ وَ سِلاحُهُ الْبُكاءُ □در آن تاریکی و بی‌پناهی، این کلمات مثل آبی بر آتش دل‌هایمان بود. همان‌جا قرار گذاشتیم هفته بعد زودتر رادیو را روشن کنیم تا دعای کمیل کامل را بشنویم. ●آن شب برای اولین بار فهمیدم «علی» که بود؛ نه پادشاهی با دربار، بلکه بنده‌ای که با همه عظمتش، خود را کوچک‌ترین در برابر خدا می‌دید. ○در دل اسارت، در عمق فشار و بی‌خبری،دعای کمیل برایمان مرهم و پناه شد.امروز هم که سال‌ها از آن شب‌ها گذشته، هنوز وقتی می‌گویم:يا مَنِ اسْمُهُ دَواءٌ...اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاءُ... 🔻احساس می‌کنم دوباره در همان بند ابوغریب ایستاده‌ام؛دل خسته، اما امیدوار.خدایا، ارحم... الهی العفو. سید جمشید اوشال پنج‌شنبه، ۱۷ مهر ۱۴۰۴ 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
3.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی حاج قاسم در وصف سردار شهید حاج حسین همدانی سردار دل ما در خاطره‌ای از سردار شهید همدانی، آن هنگام که عزم رحیل بر میدان خون داشت و بوی وصال به حریم قدس ربوبی می‌­داد، چند بیتی از مثنوی مولانا را در وصف حال شهید خواند، به خصوص آن که با اشک و احساس خاصی خواند؛ گویا حال خویش را نیز به تصویر کشاند. حاج قاسم گفت: «من آخرین لحظه‌ای که شهید همدانی را دیدم تقریبا چند ساعت قبل از شهادتش بود آنجا من در یک شکل جوانی دیدمش خیلی بشاش و خندان بود. به خنده گفت: بیا با هم یک عکسی بگیریم شاید این آخرین عکس من و تو باشد... وقتی که این حالت را در شهید همدانی دیدم این شعر در ذهنم آمد: رقص جولان بر سر میدان کنند رقص اندر خون خود مردان ‌کنند چون رهند از دست خود دستی زنند چون جهند از نقص خود رقصی کنند..» [سخنرانی در مراسم یادواره شهید حسین همدانی تهران مهر ۱۳۹۵.] 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
28.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، از آخرین ملاقات و از آخرین عکس یادگاری و لحظات قبل از شهادت با شهید حسین همدانی می‌ گوید. حاج قاسم، شهید همدانی را در مسیری می بیند که از آنجا باز می گشته و سردار همدانی به آنجا رهسپار بوده. در همین تلاقی گفتگو و حرفهایی بین آن دو رد و بدل می شود که شنیدنی است... [انتشاربه‌مناسبت‌ایام‌شهادت سردار‌شهیدحاج‌حسین‌همدانی] 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
•۱:۲۰ هیچ چیز نیستم، فقط سرباز شما هستم. : «به عنوان یک فرزند کوچک به‌ عنوان یک برادر کوچک هیچ چیز نیستم برای اینکه این تذکر را بدهم هیچ‌ چیز نیستم فقط سرباز شما هستم اما نگاه کنید ببینید در مزرعه جامعه‌مان چه می‌ کاریم...» سخنرانی عمومی شهید حاج قاسم سلیمانی در مراسم یادواره شهدا اصفهان مهر ۱۳۹۶... ارسال‌کلام‌شهید‌ازاعضای‌کانال [ویژه ساعت شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی و همراهان در فرودگاه بغداد] 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada