eitaa logo
صبح حسینی
474 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
 وقت آن است بگیری قمرش گردانی  پسرت را به فدای پدرش گردانی  ایستاده به روی پای خودش از امروز  مرد گشته، ببرش مرد تَرَش گردانی  بی گناهی تو اثبات شود می ارزد  پس ببر تا سند معتبرش گردانی  تو فقط نیزه نخور صدعلی اصغر به فدات  دادمش بلکه بگیری سپرش گردانی  گلویش تازه گل انداخته من می ترسم  صبرکن تا صدقه دور سرش گردانی  جان من قول بده پیش کسی رو نزنی  جان من قول بده زودبرش گردانی  طفل من تا بغل توست خیالم جمع است  نکند حرمله را با خبرش گردانی  (علی اکبر لطیفیان)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی  پاره های بدنت را جگرم سوخت علی  ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم  طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی  چه کنم عمه نبیند بدن حمزه ای اَت  مُثله دیدم بدنت را جگرم سوخت علی  لخته خونی که برون از گلویت آوردم  ریخت خون دهنت را جگرم سوخت علی  باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است  نیزه بینم کفنت را جگرم سوخت علی  یوسفم ،کاش که می شد به میان حرمت  ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی  آن لبانی که اذان گفت، بهم ریخته است  خُرد بینم دهنت را جگرم سوخت علی  داغ پرپر شدنت جای خود، امّا بینم  داغ بی سر شدنت را جگرم سوخت علی  این همه نیزه میان بدنت گم شده است  با که گویم محنت را جگرم سوخت علی  از همان دور شنیدم رجزت را پسرم  این حسین و حسنت را جگرم سوخت علی  نعرة حیدری و نالة یا زهرایت  می شنیدم سخنت را جگرم سوخت علی  نشد آخر لب عطشان تو را آب دهم  چه کنم سوختنت را جگرم سوخت علی  گر نیایند جوانان حرم یاری من  که بَرَد خیمه تنت را جگرم سوخت علی  (محمود ژولیده)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
نشد بلند شود هرچه سعی خود را کرد  نداشت فایده هر قدر که تقلّا کرد  دو پلک زخمی خود را گشود با زحمت  غریب کرب و بلا کمی تماشا کرد  پدر کنار تن او شبیه ابر گریست  کشید آه و نگاهی به «ارباً‌ اربا» کرد  گذاشت صورت خود را به صورت پسرش  دوباره مرگ خودش را پدر تمنّا کرد  دل امام دو عالم به یک نگاه شکست  نشست و زخم قدیمیِ کوچه سر وا کرد  شکافت بیشتر از پیش از دو سو پهلو  نداشت فایده هر قدر نیزه را تا کرد  کسی ز خیمه رسید و به دست زینبی‌اش  امام مرده‌ی خود را دوباره احیا کرد  (سید محمد جوادی)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
تا کمی راه روی این دل من می لرزد  قد طوبایی زهراست پدیدار شده  چشم بد دور از آن قد رشیدت پسرم  قامتت شانه به شانه با علمدار شده  گر ترک خورده لبت غصه مخور ای بابا  تشنه ی وصلی و هنگامه ی دیدار شده  تا صدای تو شنیدم که پدر زود بیا  گفتم ای وای علی بی کس و بی یار شده  نیزه ها رفت چو بالا به سر خویش زدم  وسط معرکه این یاس گرفتار شده  کوچه ای باز شدو هر که زره آمدو زد  ماجرای تو شبیه درو دیوار شده  زشکافی که به پهلوی تو خورده پیداست  نوک نیزه اثرش چون نوک مسمار شده  دشمن آن بغض علی را سر تو خالی کرد  تن تو طعمه هر گرگ جگر خوار شده  بین محراب دو ابروی تو از هم شد باز  صورتت جلوه ای از حیدر کرار شده  خیز و زیر بغلم گیر و سوی خیمه ببر  ای جوانم ز غمت دیده ی من تار شده  اربا اربایی و کس معنی آن کی فهمد  این عبا تا به ابد محرم اسرار شده  (قاسم نعمتی)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
آنانکه خاک را به نظر کیمیــــا کنند از یمن تربت شه کرببــــــــــلا کنند آنانکه دیده اند ضریح حســــــین را آیابودکه گوشه چشمی به ماکنند؟ در حسرت زیارت تو عاشقان تو درروضه جای صحن وسرایت صفاکنند جامانده های قافله ء اربعین تو آقا دوای درد دل خود کجا کنند؟ جا تنگ بوده است و یا ما اضافه ایم مردم به چشم طعنه نگاهی به ماکنند باشد حسین؛ کرببلا مال خوبها بدها بگو :که عقده دل با چه وا کنند؟ ما هم دل شکسته به دست می رویم تا ما را غبار صحن و سرای رضا کنند علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
تو که یک گوشۀ چشمت غم عالم را بُرد نم اشکت گنه حضرت آدم را برد از بهشت تو چه گوییم که از روز ازل روضه ات را که خدا خواند؛ جهنم را برد شیشۀ عطر شما در دل آدم که شکست عطر انفاس بهشتت دل آدم را برد هر که از کرببلا رفت محرم را باخت هر که در کرببلا ماند محرم را برد زمزم کعبه پس از کرببلا شیرین شد اشک شش ماهۀ تو شوری زمزم را برد تو که رفتی به خدا چادر خیمه افتاد و سپس باد جفا معجر مریم را برد کینه های عرب از بدر و حنین و اُحدت ساربانی شد و انگشتر خاتم را برد آه انگشتر تو دست جسارت افتاد بعد از آن پیرهنت نیز به غارت افتاد وحید قاسمی علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
بده در راه خدا، من به خدا محتاجم من به بخشندگی آل عبا محتاجم از قنوت سحر مادرتان جا ماندم پسر حضرت زهرا به دعا محتاجم مهربان كاش زهیری بغلم می كردی من به آغوش پُر از مِهر شما محتاجم فطرس نفس مرا گوشه ی چشمی كافی ست با پر و بال شكسته به شفا محتاجم شوق پرواز بده روح زمین گیر مرا به جنون سر ایوان طلا محتاجم دود این شهر مرا از نفس انداخته است به هوای حرم كرببلا محتاجم چه قدر گریه كنم تا نبری از یادم!؟ در سراشیبی قبرم به شما محتاجم جواد حیدری‌ علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
 علقمه موج شد، عكسِ قمرش ریخت به هم  دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم  تا كه از گیسویِ او لختۀ خون ریخت به مشك  گیـسویِ دختـركِ منتـظرش، ریخت به هم  تیـر را با سـرِ زانـوش كشیـد از چشـمش  حیف از آن چشم، كه مژگانِ ترش ریخت به هم  خواهرش خورد زمین، مادرِ اصغر غش كرد  او كه افتاد زمیـن، دور و برش ریخت به هم  قبـل از آنیـكه بـرادر بـرسـد بـالیـنش  پـدرش از نجف آمـد، پدرش ریخت به هم  به سـرش بـود بیـاید به سـرش ام بنـین  عوضش فاطمه آمـد به سرش ریخت به هم  كِتـف ها را كـه تكان داد، حسیـن افتـاد و  دست بگذاشت به رویِ كمـرش، ریخت به هم  خواست تـا خیمه رساند، بغـلش كـرد، ولی  مـادرش گفت به خیـمه نبرش، ریخت به هم  نـه فقط ضـرب عمـود آمـد و ابـرو وا شد  خورد بر فرقِ سرش، پشتِ سرش ریخت به هم  تیـر بود و تبـر و دِشـنه، ولـی مـادر دید  نیزه از سینه كه ردّ شد، جگرش ریخت به هم  بـه سـرِ نیـزه ز پهـلو سرش آویـزان بود  آه بـا سنگ زدنـد و گـذرش ریخت به هم  (حسن لطفی)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
طاق ابرویت مرا سمت مصلی می کشد  اشک ، چشمان تو را مانند دریا می کشد  از خجالت آب گشتی تا که دیدی دختری  عکس مشکی را به روی خاک صحرا می کشد  ماه جایش آسمان است علتش این است اگر  آسمان دارد تو را بالا و بالا می کشد  یک عمود آهنین آمد ... سرت پاشیده شد  ناله ات امّ البنین را دارد این جا می کشد  راهزن هایی که دور پیکرت حلقه زدند  کارشان در علقمه دارد به دعوا می کشد  تا رسیدم پیش تو دیدم که یک دست کبود  یک به یک از پیکر تو تیرها را می کشد  سینه و پهلوی تو بوی مدینه می دهد  می کشی درد عجیبی را که زهرا می کشد  رفتی و چشمان هرزه روی زینب باز شد  نا نجیبی بی حیایی را به معنا می کشد  (محمد فردوسی)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
خورشید پیر روضه هجر قمر گرفت  نزدیک ماه بود که درد کمر گرفت  داغ برادری اثرش تار دیدن است  انقدر پا کشید ز جسمت خبر گرفت  زخم عمود را که به فرق سر تو دید  دست کمر گرفته ی خود را به سر گرفت  ای کاش از تن تو عدو دست می کشید  حتی برای غارت تو جنگ در گرفت  بهتر از این نمی شود این پاره پاره تن  وقتی که دور جسم تو را صدنفر گرفت  برخیز و گو چرا بدنت پر ز آهن است  برخیز و گو چرا بدنت شکل پر گرفت  گفتم حرم لباس اسارت به تن کند  در غیبت تو دور حرم را خطر گرفت  حالا حسین مانده و قد خمیده اش  خورشید پیر روضه هجر قمر گرفت  (سید پوریا هاشمی)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
روضه خوان ها غالبا وقتی به منبر می رسند با همان یک یا حسین از سر به آخر می رسند روضه ها را از پسر تحویل بابا داده و از سر بر نیزه ی بابا به دختر می رسند گاه مابین مقاتل پا به پای بیت ها سمت سقا می روند اما به اکبر می رسند اربا اربا روضه ی سختی است اما غالبا روضه سنگین می شود وقتی به اصغر می رسند گوش تا گوش علی را تیر از هرسو برید روضه خوان ها در همین مقتل به حنجر می رسند شمر می آید به گودال و به دستش خنجر است روضه ها از روی تل اینجا به خواهر می رسند من گلی گم کرده ام می جویم او را ، روضه ها از میان نیزه و خنجر به پیکر می رسند روضه ای سرتاسر گودال را پر کرده است یا بنی... ناله ها از سمت مادر می رسند عصر عاشوراست اما خیمه ها در آتشند دشمنان دارند از هرگوشه ای سر می رسند زینب از هرسو یتمی را بغل وا می کند دختران فکر حجابند و به معجر می رسند شام در راه است و بر هر بام مردم منتظر نیزه داران یک به یک دارند با سر می رسند. محسن ناصحی علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
جنگ که شد تن به تن، حساب ندارد پاره گی پیرهن حساب ندارد وای که زخمش به تن حساب ندارد غربت این بی کفن حساب ندارد   شرم نکردند از نجابت آقا لشکری آمد برای غارت آقا گندم ری مُرد از خجالت آقا غربت این بی کفن حساب ندارد   عصرکه سر، دستِ شمر بددهن افتاد کارِ جگر تا ابد به سوختن افتاد ردِ چهل نعلِ اسب بر بدن افتاد غربت این بی کفن حساب ندارد   خیمه ی در آتشی، غریب زمین ریخت چند نخ از معجری نجیب زمین ریخت از تهِ خورجین، شراب سیب زمین ریخت غربت این بی کفن حساب ندارد   صاعقه ای بد به باغِ یاسمنش خورد چشم حریص عرب به پیرهنش خورد کهنه حصیرِ دِهی به درد تنش خورد غربت این بی کفن حساب ندارد   خیر نبینید ای اهالی کوفه! پس چه شد آن قولِ خشکسالی کوفه؟ زد به لبش چوب دست، والی کوفه غربت این بی کفن حساب ندارد وحید قاسمی علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
گر جگر خشک شود، خشکی لب ها حتمی ست رفتن ناله ی لب تشنه به بالا حتمی ست آب اگر یافت نشد، مرگ ربابِ بی شیر بر سر درسِ جگر سوز الفبا، حتمی ست قطره ی آب اگر نذرِ سر او بکند بر علی اصغرمان معجزه ای سا، حتمی ست بدنِ غیرت اگر که عرق سرد کند خیس تب هم بشود، شعله ی رگ ها حتمی ست دختر شاه بخواهد، احدی مانع نیست طلب آب کند، حلّ معما حتمی ست العطش باز اگر بر جگری لطمه زند مشک اگر پاره شود، مُردن سقا حتمی ست آب اگر موج زند باز هم ایمان دارم این که او لب نزده بر لب دریا حتمی ست بی کُله خود اگر بر سر او ضربه زنند از روی اسب، زمین خوردن آقا حتمی ست ناله ی ابنیَ العباسِ زنی ثابت کرد این که او شد پسر حضرت زهرا، حتمی ست تیرانداز هر آن قدر که ناشی باشد تیر خوردن به تو با این قد و بالا حتمی ست دست دادی و به تو بال بهشتی دادند لفظ طیّار تو در جنت اعلی حتمی ست گر روی خاک بلا پا بکشی به حسین بن علی، خنده ی اعدا حتمی ست اگر آقا نبَرد پیکرتان را به حرم تکه تکه شدن این قد رعنا حتمی ست گر نیایی به حرم، ای همه غیرت، بی تو آتش شعله ور و دامن زن ها حتمی ست سعید توفیق علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
ما اشک را ز پاکی مادر گرفته ایم این زندگی ز چشمه ی کوثر گرفته ایم اذن ورود ما به بهشت خداست اشک ما از بهشت هدیه فراتر گرفته ایم اشک غم حسین بُود، خود بهشت ساز ما بعد روضه زندگی از سر گرفته ایم آنکه شنید نام حسین و نریخت اشک دوری از او به امر پیمبر گرفته ایم ما در کفن ز تربت او نور می بریم رزق سفر ز خاک همین در گرفته ایم ما بی حسین پست ترینِ خلایقیم با نام اوست رتبه ی برتر گرفته ایم ما در میان روضه ی او تحت قُبه ایم  حاجات خود به روضه مکرر گرفته ایم تا  آب می خوریم صدا می زنیم حسین این امر از سکینه ی اطهر گرفته ایم جواد حیدری علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
من نشستم روی تل ، چشمم به سوی نیزه ها مادرم آمد دقیقا روبروی نیزه ها نیزه ای زد نعره ی : حی علی قلب الحسین سرخ شد طرز عجیبی ، رنگ و روی نیزه ها عضو عضو پیکرت را ماهرانه دوختند بر زمین داغ مقتل با رفوی نیزه ها ای ذبیح تشنه لب ، از برکت خون تنت در هیاهوی عطش ، تر شد گلوی نیزه ها چند مقتل ، اختصاصی باید از نیزه نوشت روضه ی مکشوفه ات سر مگوی نیزه ها عطر سیبت بر کمال همنشین کرده اثر ! گم شده بوی تنت ، در عطر و بوی نیزه ها با نگاه نیمه بازت وقت تاراج حرم رفته تا روز قیامت آبروی نیزه ها دخترت از ناقه افتاده زمین ، در خواب ناز نازنینم ، رفته ای بالا به روی نیزه ها ؟ صوت قرآنت چه زیبا داد دلها را تکان ! بعد از آن تغییر کرده خلق و خوی نیزه ها نیزه ها هم با مناجاتت مسلمان گشته اند خون حلقومت شده مسح وضوی نیزه ها این سر کوچک گناهش چیست با ما آمده ؟ این سخن در قافله شد گفت و گوی نیزه ها یدالله شهریاری علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هر چند پاي بي رمق او توان نداشت هر چند بين قافله جانش امان نداشت   بار امانتي که به منزل رسانده است چيزي کم از رسالت پيغمبران نداشت   جز گيسوان غرق به خون روي نيزه ها در آتش بلا به سرش سايه بان نداشت   آيا به جز حوالي گودال، ساربان راهي براي رفتن اين کاروان نداشت؟   يک شهر چشم خيره به ... بگذار بگذريم شهري که از مروّت و غيرت نشان نداشت   آري هزار داغ و مصيبت کشيده بود اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت   ديگر لب مقدس قرآن کربلا جايي براي بوسه‌ی آن خيزران نداشت! یوسف رحیمی سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
چشمش گریست دشت به آتش  کشیده را  بی تـاب گشت ســـــرخی حلـــق بریده را آرام بر لبــــان عطشـــناک بوســـــــه زد در بر  گرفـت قامـــــــت در  خون تپیــــده را زینب ! عمود خیـــمه عالم شکسته شد وقتی که کوفه بر  تو فرو بســـت دیده را زینب ! به گوشه گوشه صحرا صبور  باش گلهای نوشکفتـــــه از شاخه چیـــده را پیراهنــــی  که بوی حسین تو می دهد زینب ! صبـــــور باش دو دست بریـده را آنک بگو به پســـــتی و نامردمـــی بگو آن سینه سرخهای به مقصد رسیده را زینب بگو به پستــــی و نامردمـی بگو  این گرگــــهای وحشی یوسف دریده را زینب بگو که از  پس این شام می رسد یک دست مهـــربان که بر آرد سپیده را الهام امین سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
مادرِ گریه! مادرِ غم ها! جانِ از غصه آمده بر لب!  روضه دار شبانه روز حسین!  السلام علیکِ یا زینب! چشم های تو از نجابت و نور  چشم های تو جنس باران است گریه های زیاد آبت کرد  بس که زخم دلت فراوان است بین بستر که روضه میخوانی  وسط گریه میروی از حال وسط روضه ی در و دیوار  وسط روضه ی سر و گودال رو به کرببلا بکن بانو  لحظه های وداع سنگین است درد دل کن تو با برادر خود  روضه بی شک دلیلِ تسکین است خاطرم مانده ای برادر من زلف هایت به چنگ گرگ افتاد  گره در بین زلف تو می خورد  روی سینه نشست یک صیاد حُرمَتت را حرامیان بردند  غارت پیکر تو یادم هست  دست و پا می زدی مقابل من  شمر بالا سر تو یادم هست نیزه ای میخ را به یاد انداخت  ناله ی مادر تو درآمد آن قدر سعی کرد خواهر تا  نیزه از پیکر تو در آمد ازتو سر ولی زخواهرتو  پیش چشمت غرور میبردند دل من را که خوب سوزاندند سر تو تا تنور می بردند محسن حنیفی سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872