eitaa logo
صبح حسینی
464 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
تا می شود ز چشمه ی توحید جو گرفت از دست هر کسی که نباید سبو گرفت تو آبی و به آب تو را احتیاج نیست پس این فرات بود که با تو وضو گرفت کوچک نشد مقام تو، نه! تازه کربلا با آبروی ریخته ات آبرو گرفت شرمِ زیاد تو همه را سمت تو کشید این آفتاب بود که با ماه خو گرفت دیگر برای اهل بهشت آرزو شدی وقتی عمود از سر تو آرزو گرفت خیلی گران تمام شد این آب خواستن یک مشک از قبیله ی ما یک عمو گرفت از آن به بعد بود صداها ضعیف شد از آن به بعد بود که راهِ گلو گرفت ... زینب شده شکسته غرورش، شنیده ای؟ دست کسی به کنج النگوی او گرفت در کوفه بیشتر به قَدَت احتیاج داشت با آستین پاره نمی شد که رو گرفت علی اكبر لطیفیان علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
طفلان حرم بعد تو ماتم زده بودند خواب همه را بعد تو برهم زده بودند با حال پریشان و دل شعله ور از آه آتش به دل عالم و آدم زده بودند در خیمه فقط حرف عمو بود و عمو بود آه از تو فقط از تو فقط دم زده بودند بعد از تو چه سخت است بخواهم بنویسم بر صورتشان سیلی محکم زده بودند آن روز غم انگیزترین روز جهان شد آن روز ملائک همگی غم زده بودند نام تو پس از نام حسین بن علی بود بر سر در هر خیمه دو پرچم زده بودند انگار علی بود نه انگار تو بودی سقای حرم میر و علمدار تو بودی احمد علوی علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
آسمان پیش نگاه تر من می لرزد  تو زمین می خوری و پیکر من می لرزد خبرت را به سوی خیمه هراسان بردند خیمه از حال دل مضطر من می لرزد دست من نیست کنار تو زمین می افتم زانویم از غم آب آور من می لرزد تیر در چشم تو چون خورد سپاهم آشفت صف مژگان تو نه لشکر من می لرزد چون عطش شعله کشد لرزه به تن می افتد بین گهواره علی اصغر من می لرزد بعد تو دست حرامی به حرم باز شده بی سبب نیست تن دختر من می لرزد دشمن از کشتن تو فکر جسارت کرده  رفتی و بی تو دل خواهر من می لرزد علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
چه شده نازنین برادر من داری ام من یجیب می خوانی نکند پیش من – زبانم لال- امشبی را فقط تو مهمانی   سنّ و سالی گذشته از زینب با نگاهت مکن پریشانم شک ندارم که خوب می دانی بی تو یک لحظه من نمی مانم   همرهانت که یک به یک رفتند در دلم اضطراب افتاده از امان نامه صحبتی آمد نه! گمانم جواب رد داده!   خوب بنگر چقدر می آید گوشواره به گوش دختر تو کن دعایی که لا اقل آنرا نربایند در برابر تو   کودکت زیر لب به خود میگفت گر بیابانی از عدو داریم خم کجا آوریم بر ابرو باکمان نیست، تا عمو داریم   غرق در غصه آنطرف لیلا در تماشای قامت اکبر این طرف اشک در نگاه رباب پای گهواره ی علی اصغر   دلخوشم کن بگو که شاید صبح دست از کشتن تو بردارند دلخوشم کن بگو برای تو نیست دشنه هایی که بر کمر دارند   در غروب نگاه غمگینت عصر فردات را نظر دارم هرچه – خاکم به سر-شود با تو همه را مو به مو خبر دارم   می روی ّ و به همره زینب زجر و رنج و عذاب می ماند غیرت الله هستی و افسوس خیمه ات بی حجاب می ماند   بر بلندای سرو مانندت کاش یک جای بوسه بگذارند لیک تا آیه آیه ات نکنند -وای من – دست بر نمی دارند   خاک بر فرق من چه میبینم؟ قاتلت جالسٌ علی صدرِک! پیش چشمان بی سوی زهرا مولعٌ سیفَهُ علی نَحرِک   بوسه گاه پیمبر است آنجا بی حیا ! دشنه را زمین بگذار دیدگانش هنوز می بینند بسملم را به حال خود بسپار   محمد مهدی رافع علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
عاشق همیشه قسمتش حیران شدن بود پاره‌گریبان ، بی سر و سامان ‌شدن بود اول قرار ما دو تا قربان شدن بود رفتی و سهم من بلاگردان شدن بود یکسال و نیم آتش‌گرفتن سهم من بود تقدیر پروانه از اول سوختن بود یکسال و نیم از رفتن تو گریه کردم با هر نخ پیراهن تو گریه کردم خیلی برای کشتن تو گریه کردم با خنده‌های دشمن تو گریه کردم هرشب بدون تو هزاران شب گذشته دیگر بیا آب از سر زینب گذشته آخر مرا با غصّه‌ی ایّام بردند با خاطرات سیلی و دشنام بردند بین همان شهری که بزم عام بردند این آخر عمری مرا در شام بردند پروانه ها خاکسترم را جمع کردند از زیر سایه بسترم را جمع کردند گفتم به عبدالله که یاد قَرَن کن کمتر کنارم صحبت از باغ و چمن کن این آخر عمری مرا رو به وطن کن من را میان کهنه پیراهن کفن کن با قاسم و عباسم و اکبر بیائید من را بسوی کربلا تشییع نمائید حالا دگر بال و پری دارم، ندارم در آتشت خاکستری دارم، ندارم من سایه‌ی بالاسری دارم، ندارم چیزی به جز چشم تری دارم، ندارم آنقدر بین کوچه‌ها بال و پرم سوخت آنقدر بعد کربلا موی سرم سوخت باور نخواهی کرد با اغیار رفتم با چادر پاره سر بازار رفتم خیلی میان کوچه‌ها دشوار رفتم با ناسزای تند نیزه‌دار رفتم یادم نرفته دست بر پهلو گرفتم با آستینم با چه وضعی رو گرفتم یادم نرفته دور تو جنجال کردند جمعیتی را وارد گودال کردند آن ده سواری که تو را پامال کردند دیدم تنت را زنده‌زنده چال کردند یادم نرفته دست و پا گم کرده بودم در گوشه‌ی مقتل تو را گم کرده بودم دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت عمّامه‌ی پیغمبرت دست کسی رفت هم یادگار مادرت دست کسی رفت هم روسریِ دخترت دست کسی رفت هم خویش را پهلوی تو انداختم من هم چادرم را روی تو انداختم من محمد جواد پرچمی سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872