eitaa logo
صبح حسینی
473 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
این چنین احساس کردم بین رؤیا بارها می‌زنم بوسه به دست و پایت آقا بارها خواستم تا مهزیارت باشم اما روز و شب سبز شد در پیش رو «اما اگر»ها، بارها با چنین وضع وخیم و رو به قبله بودنم حال و روزم را شدی هر روز جویا بارها ای طبیبی که به دنبال مریضت می‌روی با وجودی که مرا کردی مداوا بارها... کور بودم که تو را نشناختم، عیب از من است شد حجاب دیدگانم حب دنیا بارها این همه گفتی که دور معصیت را خط بکش من ولیکن کرده‌ام امروز و فردا بارها چشم‌پوشی از گناهان معنی‌اش این است که با تغافل می‌کنی با من مدارا بارها کشتی اُنس مرا طوفان شهوت غرق کرد ریخته بار مرا در قعر دریا بارها جنس نامرغوب بیخ ریش صاحب می‌شود آه آقا روی دستم مانده حالا «بارها» بارهایم را خریدی ای خریدار کریم مادرت بس که سفارش کرد من را بارها محمد فردوسی عجل الله تعالی فرجه الشریف https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
مستی ما از باده و از جام رد شد آوازه ی مستی ما از بام رد شد آمد خبر دلبند اربابم رسیده ست کار دل از پیغام و پس پیغام رد شد سر تا به پایش فاطمه،نامش رقیه اما شباهت های او از نام رد شد حتی نسیم صبح گاهی از کنارش با احتیاط کاملی آرام رد شد کوری چشم هر کسی که منکر اوست ایمان به او از مرزهای شام رد شد  ** حیران این طفل است چشم هر دو عالم هرگز نبیند مثل او دیگر دو عالم جا دارد از مستی اگر در پیش پایش سر را جدا سازند از پیکر دو عالم پیری به من فرمود که قطعاً گرفتند از دست های کوچکش ساغر دو عالم چرخیده از روزی که او آمد به دنیا بر روی انگشتان این دختر دو عالم از سفره ی او انبیا حاجت گرفتند شد کار او مشکل گشائی در دو عالم  ** باب الحوائج شد که دست ما بگیرد رزق همه از سفره ی آقا بگیرد شیعه که جای خود به دنیا آمده تا دست مسیحی و کلیمی را بگیرد او با دم عاشق کشش داده اجازه تا دامنش را حضرت عیسی بگیرد باید نشانی های او را داد قطعاً هر کس سراغ از حضرت زهرا بگیرد نامش یکی از اسم اعظم هاست بی شک حبل المتین از نام او معنا بگیرد  ** شد روضه در ذهنم مجسم شام میلاد انگار هستم در محرم شام میلاد در اوج شادی آمده امشب سراغم یک کاروان از غصه و غم شام میلاد کمتر کن ای بانی چراغ محفل امشب منکه شدم یکباره درهم شام میلاد انگار وارد شد به مجلس این سه ساله باسختی و با قامتی خم شام میلاد دارد کمک میگیرد از دیوار انگار شام غریبان شد چه کم کم شام میلاد ** او در چهل منزل فقط چشمان تر داشت از مابقی دختران غم بیشتر داشت حتی نسیم از صورتش رد میشد آرام تا سایه عمّّوی خود را روی سر داشت انسیه الحورای کوچک بود اما از تازیانه پیکرش صدها اثر داشت ساکت به رگ های گلوئی خیره مانده با آنکه خیلی حرف آن شب با پدر داشت محسن صرامی سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
نه ، که گفته که تو جا در دل دنیا داری تو سر ِ دوش ابالفضل فقط جا داری شور ذکر تو که شیرین شده از این جهت است که به نامت نمک حضرت زهرا داری هر کسی لایق آن نیست شود سینه زنت این هم از گوشه ي چشمیست که بر ما داری دل ارباب سر ذوق می آید وقتی جا در آغوش علی اکبر لیلا داری شام تسخیر سپاه اسرا شد زیرا تو به دوشت علم زینب کبری داری رُك و رو راست حسوديم مي آيد وقتي كه عمويي چو علمدار حرم را داري علي صالحي سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
هر چند بی پیکر ولی آخر رسیدی شکر خدا بالا سرم، با سر رسیدی بابا گمانم با دو تا معجر رسیدی! اما چرا بی اکبر و اصغر رسیدی؟ رفتی که برگردی، حسابی دیر کردی دیر آمدی و دخترت را پیر کردی بابا بگو مویت چرا تغییر کرده رنگِ سر و رویت چرا تغییر کرده اینقدر ابرویت چرا تغییر کرده اصلا بگو بویت چرا تغییر کرده هم عطر سیب پیکر تو فرق کرده هم حالت موی سر تو فرق کرده دیگر برای من جگر باقی نمانده دیگر برایت بال و پر باقی نمانده دیگر برایم چشم تر باقی نمانده دیگر برایت موی سر باقی نمانده با تو تنور خانه بد تا کرده انگار زخم گلویت هم دهن وا کرده انگار پیش خدا رفتی خبر دارم عزیزم بی من کجا رفتی خبر دارم عزیزم بر نیزه ها رفتی خبر دارم عزیزم تشت طلا رفتی خبر دارم عزیزم تشت طلا رفتی چرا؟ آغوش من بود بر نیزه ها رفتی چرا؟ آغوش من بود هم دوریِ این فاصله آزارمان داد هم زخم های سلسله آزارمان داد هم پای غرقِ آبله آزارمان داد هم خنده های حرمله آزارمان داد این بی حیایِ بد دهن آتش بگیرد ای کاش مثل موی من آتش بگیرد هی زیر دست و پاش گفتم دخترم... زد! گفتم کمی آرام او محکم ترم زد با آن کمانی که به حلق اصغرم زد، عمدا همان را چند باری بر سرم زد دیگر رمق در دست و پایم نیست بابا دیگر صدایی در صدایم نیست بابا وحید محمدی سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
به روی دست باب تلظی بهانه بود او تشنه ی وصال خدای یگانه بود پیش از قیام کرب و بلا بلکه پیشتر حلقش برای تیر شهادت نشانه بود لب های او خمُش ولی بند بند او گرم دعا و زمزمه ی عاشقانه بود تنها اگر به قطره ی آبی نیاز داشت دریا ز چشم دختر زهرا روانه بود با خنده داد جان به سر دست باغبان بی ناله بلبلی که خمُش از ترانه بود تیری که شه ز حنجر خونین او کشید گریان به یاد خنده ی آن ناز دانه بود شه رُخ به خون حنجر او شست کای خدا این هدیه آخرین دُر من در خزانه بود سازگار علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
گر جگر خشک شود خشکی لبها ؛ حتمی است رفتن ناله ي لب تشنه به بالا حتمی است آب اگر یافت نشد مرگ رباب بی شیر بر سر درس جگر سوز الف با حتمی است قطره ای آب اگر نذر سر او بکُنند بر علی اصغر مان معجز عيسا حتمی است بدن غیرت اگر که عرق سرد کُند خیس تب هم بشود ؛ ذُق ذق رگها حتمی است دختر شاه بخواهد؛ احدی مانع نیست طلب آب کُند ؛‌ حل معمّا حتمی است العطش باز اگر بر جگری لطمه زند مشک اگر پُر نشود؛ مُردن سقا حتمی است آب اگر موج زند بازهم ایمان داریم اینکه او لب نزده بر لب دریا حتمی است بی کلاه خود اگر بر سر او گُرز زنند از روی اسب؛ زمین خوردن آقا حتمی است ناله ابنی العباس زنی ثابت کرد اینکه او شد؛ پسر حضرت زهرا حتمی است تیرانداز هر آن قدر که ناشی باشد تیر خوردن به تو با این قد و بالا حتمی است دست دادی و به تو بال بهشتی دادند لفظ طیّار تو در جنّت الاعلی حتمی است گر روی خاک بلا پا بکشی آقا جان برحسین ابن علی خنده اعدا حتمی است اگر آقا نبَرد پیکرتان را به حرم تکّه تکّه شدن این قد رعنا حتمی است عدّه ای نیزه سر دست بلند کردند روی نی ؛‌ با کمک پارچه بندت کردند سعيد توفيقي علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
تشنه شدی و ساقه ی شعله ورت شکست چون چوبِ خشک هر دو لب لاغرت شکست هر سو دوید مادر تو زمزمی نبود طفل ذبیح خیمه، دل هاجرت شکست با گریه ی تو هر دویمان آب می شویم با گریه ات غرور پدر مادرت شکست نامت علی است، محترمی مثل مرتضی این احترام، ارثیه ی حیدرت شکست می خواستم برای تو کاری کنم، نشد خیلی دلم برای دو پلک ترت شکست تا باد تیر حرمله از چله اش گذشت مانند یاس خشک شده حنجرت شکست تیزی یک پر از سه پر تیر، ذره ای بر بازویت کشید، عزیزم پرت شکست این حجم تیر کل تنت را گرفته است مانند مادرم همه ی پیکرت شکست خون گلوی تو به روی صورت من است از بس که بی هوا قدح کوثرت شکست با فکر پاسخی که بگویم به مادرت بُهتم کنار جسم و تن بی سرت شکست حالا که می روی ز چه لبخند می زنی؟! قد مرا همین نظر آخرت شکست محمد جواد شیرازی علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
مسیحای حیدر ، چرا نیمه جانی چرا ، سوخته از زمین و زمانی تو دار و ندار منی ، اندکی صبر در این ، بی شکیبی ، تو باید بمانی شب از فکر فردا که شاید نباشی به چشمم شده خواب ، یک درد جانی حبیبم ،شکیبم ، طبیبم ، تو تنها به این مرد بی کس شده هم زبانی به اجبار ، سر میکشی بغض خود را و پر میکشی ، سخت از دار فانی قراری به دل نیست ، زهرای حیدر تو باید غم سینه ام را بدانی چه شد پر کشیدی و رفتی تو از دست تو افتادی از پا به قد کمانی فدای تو که قبله گاهی به عالم تو که خاک پایت شده ، آسمانی تو که سجده گاه ، همه جن و انسی چرا فاطمه ، یاس من بی نشانی؟ نرگس غریبی سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
ناگهان در سکوت یک خانه آتشی پنجه بر درش انداخت مادری پشت درب و شعله و دود نگهش را به همسرش انداخت کودکانش چقدر می‌ترسند خانه‌ای که اسیر شعله شود… غیرت مرد چون لگد بخورد پسرش زودتر شکسته شود «مادرم را دگر کتک نزنید» التماس غرور یک پسرست وسط کوچه و زمین خوردن… درد پهلو و سینه دردسرست ازدحامی ز خیل نامردان… کودکی زیر دست و پا مانده سرنوشت حسین اینگونست روز گودال کربلا مانده… کودک قصه‌‌های این کوچه آخرین لحظه‌های عمرش بود پیرمرد غریب عاشورا یاد مادر فقط به فکرش بود باز هم زیر دست و پا رفت و… نانجیبان به جانش افتادند زینت دوش حضرت خاتم مادر و خواهرانش افتادند… تشنگی زیر دست و پا سخت است آسمان دود شد به چشمانش میزند هی نفس نفس آقا ای فدای لبان و دندانش… حسین کریمی سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
جای خلوت کردن و بیتوته جلوت میکنم پنبه ای در گوشم و یک ریز صحبت میکنم من خودم وضعم خراب است و گنه کارم ولی این و آن را دائما دارم نصیحت میکنم جای شاکر بودن و تسلیم امر تو شدن تا بلایی میرسد فورا شکایت میکنم تازه فهمیدم چرا سوزی ندارد ناله ام چونکه تهمت میزنم یا اینکه غیبت میکنم من خودم را میشناسم، رو نده گاهی بزن اینقدر بخشش نکن دارم بدعادت میکنم سیئاتم را بدل کردی به خوبی ها، ولی جای عبد تو شدن به تو خیانت میکنم کربلا رفتن برای من شده یک آرزو اربعینی قسمتم کن التماست میکنم قبه اش با مجلس اش فرقی ندارد باطنا بین روضه کربلایش را زیارت میکنم دوستان من همه گریه کن و سینه زن اند من فقط با نوکران تو رفاقت میکنم لحظه ی افطار تا آب گوارا میخورم قاتلانش را هزاران دفعه لعنت میکنم از عطش لبهای او مثل دو تکه چوب شد تا زمین افتاد دور خیمه ها آشوب شد رضا قربانی علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
زبری صورت من و دستان عمّه ام تقصیرِ کوچه های یهودیِ شام بود شکرِ خدا هوای مرا داشت خواهرت در چشم ها، عجیب نگاهِ حرام بود پایی که زخم تاول آن هم نیامده وقتی به دادِ آن نرسی سرخ می شود از ضربِ دستها چه به روزش رسیده است آن چهره ای که با نفسی سرخ می شود آنقدر پیر کرده مرا نیزه دارِ تو هر کس که دید طفلِ تو را اشتباه کرد عمه به معجرم دوگره زد ولی ببین روی مرا کشیدنِ معجر سیاه کرد ** حرف گرسنگی نزدم باز هم زدند این سنگها عزیز تو را سیر کرده است ته مانده ها ی گیسوی نازم تمام شد در بینِ مُشتِ پیرزنی گیرکرده است حسن لطفی سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم رسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی نشان حرمله و خولی و سنان بدهم دلم قرار ندارد در این قفس باید کبوتر دل خود را به آسمان بدهم عمو سپاه حسن می رسد به یاری تو من آمدم که حسن را نشانتان بدهم عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم سپر برای تو با سینه می شوم هیهات اگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم مگر که زنده نباشم که در دل گودال اجازهء زدنت را به کوفیان بدهم من آمدم که شوم حائل تو با عمه مباد فرصت دیدن به عمه جان بدهم عمو ببین شده دستم ز پوست آویزان جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم کسی ندیده به گودال آنچه من دیدم عمو خدا نکند من ز دستتان بدهم صدای مرکب و نعل جدید می آید عمو چگونه خبر را به استخوان بدهم فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر که روی سینۀ مولای خویش جان بدهم عزیز فاطمه انگشتر تو را ای کاش بگیرم و خودم آن را به ساربان بدهم برای آنکه جسارت به پیکرت نشود خودم لباس تنت را به این و آن بدهم مهدی مقیمی علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
آن شب که چارچوب غزل در غزل شکست مست مدام شیشه می در بغل شکست یک بیت ناب خواند که نرخ عسل شکست فرزند آن بزرگ که پشت جمل شکست پروانهء رها شده از پیرهن شده است او بی قرار لحظهء فردا شدن شده است بر لب گلایه داشت که افتادم از نفس بی تاب و بی قرار، سراسیمه چون جرس سهم من از بهار فقط دیدن است و بس؟ بگذار تا رها شوم از بند این قفس جز دست خط یار به دستم بهانه نیست خطی که کوفی است ولی کوفیانه نیست گویی سپرده اند به یعقوب، جامه را پر کرد از آن معطر یکریز، شامه را می خواند از نگاه ترش آن چکامه را هفت آسمان قریب به مضمون نامه را این چند سطر را ننوشتم، گریستم باشد برای آن لحظاتی که نیستم آورده است نامه برایت، کبوترم اینک کبوترم به فدایت، برادرم دلواپسم برای تو ای نیم دیگرم جز پاره های دل چه دلیلی بیاورم آهنگ واژه ها دل از او برد ناگهان برگشت چند صفحه به ماقبل داستان یادش به خیر، دست کریمانه ای که داشت سر می گذاشتیم به آن شانه ای که داشت یک شهر بود در صف پیمانه ای که داشت همواره باز بود درِ خانه ای که داشت هرچند خانه بود برایش صف مصاف جز او کدام امام زره بسته در طواف اینک دلم به یاد برادر گرفته است شاعر از او بخوان که دلم پر گرفته است آن شعر را که قیمتِ دیگر گرفته است شعری که چشم حضرت مادر گرفته است " از تاب رفت و تشت طلب کرد و ناله کرد وآن تشت را ز خون جگر باغ لاله کرد” اینک برو که در دل تنگت قرار نیست خورشید هم چنان که تویی آشکار نیست راهی برای لشکر شب جز فرار نیست پس چیست ابروانت اگر ذوالفقار نیست؟ مبهوت گام هاش، مقدس ترین ذوات می رفت و رفتنش متشابه به محکمات بغض عمو درون گلو بی صدا شکست باران سنگ بود و سبو بی صدا شکست او سنگ خورد سنگ، عمو بی صدا شکست در ازدحام هلهله او… بی صدا شکست سید حمید رضا برقعی علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini