eitaa logo
صبح حسینی
437 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید نذر فرج امام زمان ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
هنگامه وصال من و دلبرم شده این الحسین زمزمه آخرم شده   چشمم به راه مانده کجایی عزیز من پیراهن تو گرمی بال و پرم شده   از گریه پینه بسته دگر چشم های من عالم سیاه پیش دو چشم ترم شده   موی سپید و قدکمانم چه دیدنیست غم های کربلاست چنین یاورم شده   من پیرسالخورده ام و دست های من محتاج شانه های علی اکبرم شده   از خاطرم نمی رود آن لحظه فراق ناله زدی که وقت وداع از حرم شده   داغی بوسه از لب تو مانده برلبم خون گلوی تو نفس حنجرم شده   من بین قتلگاه تو جان دادم ای حسین این چند ماهه جان تو درد سرم شده   می خواستم بغل کنمت جان تو نشد نیزه شکسته زحمت این پیکرم شده   من پا به پای پیکر تو ضربه خورده ام سرتا به پا تمام تنم پر ورم شده   دشمن همینکه پا به روی چادرم گذاشت گفتم به خویش ارثیه مادرم شده   جان خودت به زور کشیدند چادرم شاهد ببین که پارگی معجرم شده   قاسم نعمتی   سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
اين مدتي که مي گذرد در عزاي تو روزي نبوده اشک نريزم بپاي تو   با ياد آخرين شب پيش تو بودنم يک شب نبوده روضه نگيرم براي تو   يکسال و نيم شمع شدم سوختم حسين يک سال و نيم آب شدم در ازاي تو   اي کاش لحظه اي که رسد جان من به لب بودم کنار قبر تو در کربلاي تو   اي کاش لحظه اي که مي آيي به ديدنم از تن سرم بريده شود پيش پاي تو   جان مي دهم به بستر مرگم در آفتاب مثل تن به خاک بيابان رهاي تو   بر روي سينه پيرهنت را گرفته ام تا اينکه باز زنده شود ماجراي تو   گودال بود و ولوله ي نيزه دارها گم بود بين هلهله هاشان صداي تو   گودال بود و پيرهن و نعل اسب ها اي کاش بود خواهرت آنجا به جاي تو   چيزي براي ما ز تو باقي نذاشتند تقسيم شد عمامه و خود رداي تو   من بودم و نظاره ي تاراج خيمه ها در دست باد روسري بچه هاي تو   عباس چون نبود به سيلي سپرده شد بوسه زدن به دخترک بينواي تو   جز آن شبي که دور شدم از تو در سفر تو روي نيزه بودي و من پا به پاي تو   بر دامنم نيامدي آن شب دگر گذشت اما حسين، کنج تنور است جاي تو؟   يادم نرفته سنگ لب پشت بام بود پاداش هر کسي که بپا کرد عزاي تو   يادم نرفته وقت تلاوت نمودنت شد خنده ها جواب صداي رساي تو   ما را مدام خارجي آنجا صدا زدند اي غيرت خدا همه عالم فداي تو   تا رفع اتهام کني از حريم خويش با آيه هاي سرخ بر آمد نداي تو   اما يزيد حرف تو را زود قطع کرد با خيزران مقابل طشت طلاي تو   علی صالحی   سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
حسین بود و تو بودی ، تو خواهری کردی حسینِ فاطمه را گرم، یاوری کردی   غریب تا که نمانَد حسین بی عباس به جای خواهری آن جا، برادری کردی   گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین چه خواهری تو برادر، که مادری کردی   تو خواهریّ و برادر، تو مادریّ و پدر تو راه بودی و رهرو، تو رهبری کردی   پس از حسین، چه بر تو گذشت وارث درد! به خون نشستی و در خون، شناوری کردی   پس از حسین، تو بودی که شرح عصمت را که روز واقعه، را یاد آوری کردی   به روی نیزه، سر آفتاب را دیدی ولی شکست نخوردیّ و سروری کردی   حسینِ دیگری آن جا پس از حسین شکُفت تو با حسین پس از او، برابری کردی   چه زخم ها که نزَد خطبه ات به خفّاشان! زبان گشودی و روشن، سخنوری کردی   زبان نبود، خودِ ذوالفقارِ مولا بود سخن درست بگویم، تو حیدری کردی   تویی مفسّر آن رستخیز ناگاهان یگانه قاصد امّت پیمبری کردی   بَدَل به آینه شد، خاک کربلا با تو تو کیمیا گری و کیمیا گری کردی   حسین بود و تو بودی، تو خواهری کردی حسینِ فاطمه را گرم، یاوری کردی   مرتضی امیری اسفندقه سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
به نام خالق آئینه‌ها به نام خدا به نام صاحب آدینه‌ها به نام خدا به نام حضرت ایزد خدای عزوجل به نام حضرت امجد خدای شعر و غزل اگرچه با قلمی که شکسته بنویسم به یمن این شب و روز خجسته بنویسم خوشا به حال من و دفتر غزل خیزم به شوق و شور و شعف واژه واژه می‌ریزم صدای بال و پر جبرییل می‌آید صدای گام بلند خلیل می‌آید خدا به دست خلیلی دگر تبر داده که پشت لات و هبل‌ها به لرزه افتاده ندا رسیده که إقرأ...بخوان ز طیّ براق بخوان از آن...لاتمم مکارم الاخلاق نهفته مدح نگارم به مطلبی نافذ نهفته در غزلیات حضرت حافظ نگار من که به شوقش خدا قلم بسرشت «نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت » «به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد» به روی منبر نوری خطیب مجلس شد به آیه‌های لبش سر به راه خواهم شد اسیر أشهد أن لا اله... خواهم شد نشسته عالم و آدم به خوان احسانش خوش آن دمی که بخواند قصص ز قرآنش رواق منظر چشم من آشیانه شود دوباره مثنوی ام یک غزل ترانه شود گمان مکن که نبی یار غار می‌خواهد برادری چو علی سر به دار می‌خواهد برای روز مبادا به وقت خوف و خطر میان بستر خود جان نثار می‌خواهد اگر چه رحمت محض خداست در عالم به غزوه‌ها یل دلدل سوار می‌خواهد به نصف سیب بهشتی خود بسنده نکرد کنار فاطمه اش ذوالفقار می‌خواهد نگاه مرحمتش دائما به شیر خداست برای بدر و احد شهسوار می‌خواهد لسان مجلسی و کافی و مفید از اوست اصول و ناصریات و. بحار می‌خواهد محبتش که به سلمان بدون علت نیست ز اهل ری به گمان سر به دار می‌خواهد هر آن کسی که تب مطلعش مشخص شد به لطف و مرحمتش شاعری مقدس شد نه بهتر است بگویم هماره اقدس شد دوباره روزی طبع دلم مخمس شد غزل غزل بسرایم که عید مبعث شد تمام غصه دل‌های شیعه بر باد است چرا که مادر سادات هاشمی شاد است دلم اسیر امیری بود که بی همتاست همان کسی که بزرگ پیمبران خداست دلیل آن همه تکریم لیلة الاسری ست پسر عموی علی باشد و أباالزهراست بنازم این همه شوکت، چه پرچمش بالاست به نص آیه قرآن شهیر افلاک است چرا که شأن نزول حدیث لولاک است علیرضا خاکساری http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
امشب قلم زدند پریشانی مرا با تو رقم زدند مسلمانی مرا قرآن بخوان و راه خدا را نشان بده توحید را نشان زمین و زمان بده قرآن بخوان و با نفس آسمانی ات این مرده‌های روی زمین را تکان بده قرآن بخوان و بال مرا از قفس بگیر اندازه شعور پرم آسمان بده آخر چه قدر قوم پسر دار می‌شوند دختر به دست دامن این مادران بده جز با صدای عشق مسلمان نمی‌شوم پس لطف کن خودت درِ گوشم اذان بده  قرآن بخوان بگو که خدا واحد است و بس هر که ادلّه خواست علی را نشان بده تو آسمان مکه‌ای و ماه تو علی ست تنها دلیل روشنیِ راه تو علی ست مکه گرفته بوی خدا از دعای تو پیچیده در زمانِ همیشه صدای تو پایین بیا ز کوه دخیلی بیاورند دست توسل همگان بر عبای تو امشب فرشته‌ها همه پرواز می‌کنند اطراف آستانه غار حرای تو از این به بعد چشم تمام قنوت‌ها ایمان می‌آورند به یا ربّنای تو از این به بعد شمس و قمر روی دست تو از این به بعد مُلک و مکان زیر پای تو پرواز با دو بال میسر شود، بلی قرآن برای توست، علی هم برای تو احمد شدی کتاب شدی مصطفی شدی حالا تمام دار و ندار خدا شدی علی اکبر لطیفیان http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
ای پیکر برهنه ی بی سر حسین من  آیا تویی عزیز پیمبر، حسین من؟  پیدا نمی‌کنم به تنت جای بوسه‌ای  جز جای تیر و نیزه و خنجر حسین من  بگذار تا زنم به گلوی بریده‌ات  یک بوسه با نیابت مادر حسین من  ای بر تنت سلام، جواب سلام ده  از حنجر بریده به خواهر حسین من  زخم تنت ز حد تصَوّر، بوَد فزون  زخم دلت هزار برابر، حسین من  ترسم کشند دختر مظلومه ی تو را  او را نگیر این‌همه در بر حسین من  برخیز و بر مسافر شامت، اذان بگو  قرآن بخوان، در این دم آخر حسین من  من آن مسافرم که ز خون گلوی تو  کردم خضاب، جان برادر، حسین من  گر بی‌تو می‌روم سفر شام، غم مخور  همراه ماست شمر ستمگر حسین من  «میثم» ز سوز سینه ی ما شعله می‌کشد  دستش بگیر در صف محشر حسین من  (غلامرضا سازگار)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
زنده هستم به امیدی که بیایی بابا  باز هم مرغ دلم گشته هوایی بابا  ذکر هر روز و شبم گشته کجایی بابا  شام یا کوفه و یا کرب و بلایی بابا  رخ نما و دل ما را به نگاهی بنواز    ناز کم کن قدمی رنجه کن ای چشمه ناز  بی گل روی تو از جان و جهان سیر شدم  بی فروغ رخ تو زار و زمین گیر  شدم  آری از داغ غم دوری تو پیر شدم  باورت نیست و لی بسته به زنجیر شدم  نفسم تنگ شده بسکه دویدم بابا        بسکه از دوری تو ناله کشیدم بابا  یاس بودم من و از جور خزان افسردم  وقتی از ناقه فتادم چو گلی پژ مردم  هر کجا نام تو را  روی لبم می بردم  بی امان ز دشمن تو تازیانه خوردم  دیده بگشا به سویم ای زاده خیر الورا     ترس آن دارم گشایی چشم و نشناسی مرا  دیده بگشا و ببین عمه قدش خم گشته  رزق روز و شب من ناله و ماتم گشته  دیده ام از غم تو همچو دو زمزم گشته  سوی چشمان ترم ز دوریت کم گشته  روزها تیره شده پیش دو چشم تارم      مدد از عمه گرفتم که قدم بردارم  شهر آذین شده بود وهمه جا همچون عید  نه تو بودی نه عمو بود تنم می لرزید  خواهرت ناله کشید و به گمانم فهمید  دختر حرمله از دور به من می خندید     بی سبب نیست که اینگونه زمین گیر شدم    بی تو هرجا هدف طعنه و تحقیر شدم    (مجید رجبی)  سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872