eitaa logo
نبشته های دم صبح
208 دنبال‌کننده
153 عکس
31 ویدیو
6 فایل
نبشته‌های دم صبح، روایت‌‌های یک خانم طلبه معلم از زندگی طلبگی و عشق معلمی است. نوشته‌هایی که قصد ندارند دنیا را تغییر بدهند اما نگاه ها را شاید. ارتباط با ادمین @mojahedam 🌷🌸🌷🌻🌻
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸🔹🔸 وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً ” دست از سرم بردارید! کم حرف بزنید! این همه حرف حرف اه خسته نشدید؟ “ این جملات را یک پسر نوجوان داشت با فریاد به پدر و مادرش می‌گفت و آنها از خجالت سرشان را پایین انداخته و ناراحت بودند. صدا آنقدر بلند بود که توجه عابرین و  همسایه ها را به خود جلب کرده بود. همین طور که دور می‌شدم صدا هم کم می‌شد اما ذهن من درگیر آن شده بود.   با خودم مرور میکردم که چرا اینگونه رفتارها، پرخاش‌ها، بی احترامی‌ها و ناسپاسی‌ها در مقابل پدر و مادر به وجود می‌آید؟ در همین افکار بودم که  صفحات ذهنم  به کلیپی که  چند روز قبل دیده بودم برگشت!  کلیپ، کودکی را نشان می داد  که  غذا به دهان  مادر بزرگش می‌گذاشت. و این آیات با آن نمایش داده می‌شد: ” و قَضى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً، إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ اَلْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَرِیماً وَ اِخْفِضْ لَهُما جَناحَ اَلذُّلِّ مِنَ اَلرَّحْمَهِ وَ قُلْ رَبِّ اِرْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیراً • پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید، هر گاه یکى از آنها- یا هر دو آنها- نزد تو، به سن پیرى برسند کمترین اهانتى به آنها روا مدار، و بر آنها فریاد مزن، و گفتار لطیف و سنجیده بزرگوارانه به آنها بگو.بالهاى تواضع خویش را در برابرشان از محبت و لطف فرود آر، و بگو پروردگارا همانگونه که آنها مرا در کوچکى تربیت کردند مشمول رحمتشان قرار ده."  هنوز در فکر بودم و با خود مرور می کردم که احترام به والدین را چگونه و کجا به ما یاد دادند؟ بله از همان بچگی ،در مقاطع مختلف تحصیلی از پیش دبستانی تا حوزه علمیه از وظیفه خود در برابر پدر و مادر شنیدم و یاد گرفتیم. از احسان ونیکی، هدیه دادن به آنها، برآوردن نیازهایشان. از نحوه سخن گفتن با آن ها، از تواضع و فروتنی در مقابلشان و دعای خیر در حق آنها. اما من تا چه اندازه به آن هاعمل کردم؟ کجای راه هستم؟  آنطور که یک بچه شیعه باید باشد بوده‌ام؟  امروز این اتفاق یک تلنگر بود برای من. “از امروز برای پدر و مادرم فرزند بهتری خواهم بود.” پ.ن: آیات ۲۳ و ۲۴ سوره مبارکه اسراء ✍ به قلم: 🌸🍃 آدرس این مطلب در وبلاگ ما: https://nebeshte.kowsarblog.ir/رعایت-حقوق-والدین @sobhnebesht
🔸🔹🔸 فوتبال زندگی با ورجه وورجه هاشان کل پایگاه را گذاشته بودند روی سرشان، به گروهای سه نفره تقسیم شده و مقابل هم ایستاده بودند و به اصطلاح، فیس تو فیس و چشم تو چشم برای همدیگر کُری میخواندند. هر گروه هم خودش را بهتر می‌دانست و توانایی هایش را به رخ طرف مقابل می‌کشید. خنده ام گرفته بود اما خودم را کنترل کردم که همانجا وسط اتاق کوچک پایگاه نقش بر زمین نشوم.  شروع کردم به شمردن،یک،دو،سه… با صدای سوت من، که مثلا داور بودم، بازی شروع شد. قیافه هاشان حین بازی خیلی جدی بود، انگار مسابقات تیم ملی بود و آنها هم بازیکنانش. خنده ام راخوردم. باید جدی میبودم. بالاخره داوری گفتند و مسابقه ایی. اولین گل زده شد، اما چه گلی؟! فاطمه گل به خودی زده بود. همین شد که هم تیمی هایش شاکی افتادند سرش. و من اینبار واقعا نتوانستم جلوی خنده‌ام را بگیرم. دوباره بازی از سر گرفته شد. محکم دسته های بازیکن های روی میز را تکان میداند. آنقدر میز فوتبال دستی از ضربه های محکمشان تکان میخورد که هر لحضه فکر میکردم الان است که میز منفجر بشود و یک خسارت عظیم بیافتد روی دوش من.  بعد از پایان بازی، دور من جمع شدند و من هم همه شان را در آغوش گرفتم. از اینکه بهشان خوش گذشته بود خوشحال بودم. همانطور که در آغوشم بودند بهشان گفتم:" بچه ها می‌دانستید زندگی هم مانند فوتبال هست؟ دروازه دل ماست و توپ هم گناه، باید تا میتوانیم از دروازه دلمان محافظت کنیم. گاهی از تیم حریف که دشمنان بیرونی هستند توپ گناه شوت میشود در دروازه و گاهی خودمان گل به خودی میزنیم، ما باید دروازه بان خوبی باشیم و نگذاریم توپ گناه وارد دلمان شود. مراقب دلمان باشیم ،یک لحظه غفلت، موجب فتح دروازه است.” ✍به قلم: 🌸 آدرس این مطلب در وبلاگ ما: https://nebeshte.kowsarblog.ir/زندگی-فوتبالی 🌸🍃 🌹 @sobhnebesht 🌹
امام هادى علیه السلام در نهی مجادله و بحث بیهوده فرموده‌اند: اَلْمِراءُ یُفْسِدُ الصَّداقَةَ الْقَدیمةَ وَ یُحِلُّ الْعُقْدَةَ الْوَ ثیقَةَ وَ اَقَلُّ مافیهِ اَنْتَـکونَ فیهِ الْمُغالَبَةُ وَ الْمُغالَبَةُ أمتَنُ اَسْبابِ الْقَطیعَةِ ؛ بگو مگو، دوستى طولانى را از بین مى بَرد و رابطه محکم را به جدایى مى کشاند وکمترین اثر بگو مگو این است که هر کدام از دو طرف، مى خواهد بر دیگرى پیروز شود وهمین در پى پیروزى بودن، مهم ترین عامل قطع رابطه است. منبع: کتاب نزهة الناظر، ص 139، ح 11 @sobhnebesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸🔹🔸آخرین چرخش عقربه‌های ساعت نشسته‌ام توی ماشین؛ ‌وسط یکی از خیابان های اصلی شهر‌.‌ چشم هایم برق می زنند از دیدن یک عالمه خوشی کوچک و دم‌دستی. رهگذرها اما بی تفاوت؛ از نگاه های دنبالگر من، رد می شوند.‌  روسری رو سر دختربچه ای می رقصد و نظم موهایش را بهم می ریزد. چند ماهی قرمزیِ بی رمق و مُردنی تهِ ظرف مانده؛ سبزه ها بیش از مقدار لازم‌ قد کشیده اند. زمان با شتاب ثابت همیشگی حرکت می کند و‌ آدم ها با سرعت بیشتری می دوند تا از او جلو بزنند لااقل‌ همین امروز را.  در این‌میان یک جعبه کوچک شیرینی و یک روغنِ مایع توازن دست مادری را برقرار‌کرده. امروز دلم می خواهد خوشبختی های دم‌دستی را برایتان مرور کنم والا از رنگ پریدگی چادرش هم می گفتم. اصلا یک روغن مایعِ تنها و یک جعبه شیرینی کوچک در آخرین ساعت های سال چه معنایی می تواند داشته باشد؟ هوای دست‌های خالی را داشته باشیم تا سفره‌ای این روزها خالی نماند. ✍ به قلم: 🌸🍃 آدرس این مطلب در وبلاگ ما: nebeshte.kowsarblog.ir/آخرین-چرخش-عقربه-ها @sobhnebesht
همچین بهم متصل اند که انگار با چسب دوقلو بهم چسبوندند!! دل و دیده را می گویم! یعنی این دل کار دیگه ای نداره که افتاده دنبال چشم؟! دل آدم که عرش خداست، چرا به این ذلت و خواری می افتد؟! زدست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند، دل کند یاد بسازم خنجری نیشش زفولاد زنم بر دیده که دل گردد آزاد ✍ به قلم: @sobhnebesht
🔹🔸🔹 میشه بغلم کنی؟! بعضی وقت ها که دلم برای آغوشت تنگ می شود؛ وسط خانه‌‌ می نشینم.  بی وضو      بی سجاده           بی نماز ….  سر بر تار و پود‌ فرش می گزارم و ذکر طوفانی ات را زمزمه می کنم لا اله الا انت           سبحانک. انی کنت من الظالمین! بدبخت منم که تو را ندارم. گمانم عاشقانه های در سجده‌ام جزء عمرم حساب نشوند، بس که ‌احلی من العسل است، سر بر زانوی تو مهربان گذاشتن. ✍به قلم: 🌸🍃 آدرس این مطلب در وبلاگ ما: https://nebeshte.kowsarblog.ir/میشه-بغلم-کنی @sobhnebesht
اگر در قلبت، ارزش کار برای خدا و اهل بیت، کمتر از ارزش کار برای خودت بود‌، اگر در قلبت، محبت خدا و اهل بیت، کمتر از محبت دیگران بود! اگر در قلبت، نفرت از دشمنان خدا و اهل بیت، کمتر از نفرت از دشمنان خودت بود! برگرد! راه را اشتباه می روی! مجددا قلبت را بازنگری کن! ✍ به قلم 🌸🍃 منبع: کانال شمیم ملکوت @sobhnebesht
20.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید| فیلم کامل شرح حدیثی از امام صادق علیه‌السلام توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدای جلسه درس خارج فقه. ۹۷/۱۲/۱۲
🔸🔹🔸 مستمری اموات را واریز کنید! “مستمری اموات را واریز کنید". این درخواست یک نماینده مجلس از دولت نیست. عمو رحمت در کنار بساط واکس و میخ و چسبش آن را نوشته و به دیوار زده است. یک بار که برای نو نوار کردن کفش های قدیمی رفتم پیشش چشمم به این جمله افتاد. سردرگمی در نگاهم موج می زد. تویِ آن همه سیاهی یک برگه آچارِ تمیز از لای دفترش درآورد و به من داد. تا کفش هایم را آماده کند نشستم روی چهارپایه و مشغول خواندن شدم. ” تخت برزخی شماره ۲۷ “ عنوانش کنجکاویم را بیشتر کرد.   1. اگر عزیزمان به جای خوابیدن در قطعه 27 بهشت زهرا، در یکی از بیمارستان های شهر خودمان بستری بود چه می کردیم؟ الف) هر روز به او سر می زدم ب) همیشه در بیمارستان می ماندم ج) در حوالی بیمارستان خانه می گرفتم. د) کاش این طوری بود. 2. اگر بیمارستان در قبال خوراک و پوشاک و دارو و نظافت عزیزمان متعهد نبود چه اتفاقی می افتاد؟ الف) خودم برایش بهترین ها را می بردم. ب) سوپ خانگی درست می کردم. ج) همه دارو ندارم را می دادم اگر عزیزم به جای گورستان در بیمارستان بستری بود. د) کاش این طوری بود. 3. چراااااا؟؟؟؟!!! الف) چون نیازمند من است و به امکانات دسترسی ندارد. ب) چون برای بهبود سلامت جسمش خودم را موظف می دانم. ج) چون حاضرم همه دنیا را بدهم و یک بار دیگر به عزیزم خدمت کنم. د) کاش این طوری بود. با ایما و اشاره عمو رحمت به خودم آمدم. مثل آدم هایی که از سفر زمان برگشته اند متحیر بودم. عمو که کارش تمام شد کفش ها را به سمتم گرفت و گفت: ” ﺑﮕﻮ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻣﺮﮒ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﮔﻤﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺭﻭﺡ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻣﻰﮔﻴﺮﺩ، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻩ ﻣﻰ  ﺷﻮﻳﺪ.” * مثل تشنه ای که به آب رسیده ذوق زده شدم، انگار به سوال مهم زندگی ام جواب داده باشند. اینکه آدم ها بعد از مرگ در بیمارستان های برزخی بستری می شوند تا روحشان را درمان کنند، مشتاقم می کرد تا برای عزیزان از عالم دنیا رفته ام با همت بیشتری دست به کار شوم. راستی دستشان از دنیا و امکاناتش کوتاه است و نیازمند یاری ما هستند. کاش قبل از آنکه قبضمان کنند چشممان باز می شد و دیدنی ها را می دیدیم! *سوره مبارکه سجده_۱۱  ✍ به قلم: 🌸🍃 https://nebeshte.kowsarblog.ir/مستمری-اموات-را-واریز-کنید 🍃🌸 @sobhnebesht 🌸🍃