eitaa logo
نبشته های دم صبح
208 دنبال‌کننده
153 عکس
31 ویدیو
6 فایل
نبشته‌های دم صبح، روایت‌‌های یک خانم طلبه معلم از زندگی طلبگی و عشق معلمی است. نوشته‌هایی که قصد ندارند دنیا را تغییر بدهند اما نگاه ها را شاید. ارتباط با ادمین @mojahedam 🌷🌸🌷🌻🌻
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸🔹🔸همنوا با ابوحمزه اضطراب‌ها و نگرانی‌هایم را به خاطر می‌آورم، همان‌هایی که نمی‌گذارند شب‌ها راحت بخوابم. در این لحظات دلهره و ترس که چه می‌شود، چه کار باید بکنم، کجا باید بروم، با که حرف بزنم، به خدایم می‌گویم ترسهایم را، نگرانی‌هایم را و دلهره‌هایم را و او می‌شنود و من از شنیدن او آرامش میگیرم. اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اَدْعوُهُ فَیُجیبُنى؛ چه زیبا پاسخم میدهی، چه سریع جوابم می‌دهی! من بنده‌ی تو که با تو به تو آگاه شدم و با تو به تو هدایت شدم، همان بنده‌ای هستم که چند شب پیش از تو طلب کردم، تورا صدا کردم، سریع جوابم دادی و من شاکرت بودم. اما خدای من! این بنده‌ی تو با این نفس خط‌خطی ارتباطش با تو تا وقتی است که به تو نیاز دارد، بخیل است، داشته‌های عالم مادی تورا از او گرفته و خودش را از همجواری تو محروم کرده. می‌دانم پروردگارم! بنده‌ی تو می‌داند تو معلم شب‌های قدرش هستی، اورا می‌پروری، به او فرصت میدهی تورا صدا کند، از صداکردن تو و فراموشی این جهان پر از ترس و دلهره، در آغوش امن تو قرار گیرد، اما او وقتی آرام شد، وقتی خودش را دیگر ضعیف ندید، چه بی‌شرمانه صدای تورا نشنیده میگیرد: وَاِنْ کُنْتُ بَطیَّئاً حینَ یَدْعوُنى. چقدر بارها صدایت کرد و تو سریعالاجابه بودی، و چقدر بارها صدایش کردی و او پاسخت نداد و پاسخ به تورا به بعد موکول کرد، چقدر در پاسخ به تو، بخل ورزید. خدای من! چرا بنده‌ی تو این اندازه بی‌خرد است، نفس با او چه کرده، زخرف دنیا چرا اورا رها نمیکند، چرا فقط وقتی حاجت دارد صدای تورا میشنود، صدای تو رساست، بلند است، چرا او گوشهایش را میگیرد و سرگرم دو روز دنیا میشود؟ بارها اتفاق افتاده که خواسته‌ام با کسی حرف بزنم اما او زمان نداشته، خواستهام حاجتم را به کسی بگویم، او به من توجه نکرده، وَلَوْ دَعَوْتُ غَیْرَهُ لَمْ یَسْتَجِبْ لى دُعاَّئى. چرا نفس من اینها را نمی‌بیند و نمی‌شنود؟ او که بارها امنیت با تو بودن را و اضطراب حضور دیگرانی که حاجتش را ندیدهاند، درک کرده، این دنیا چه دارد که اورا اینگونه از تو دور نموده؟ اما خدای من! با تمام بدخلقیهایم، بدعهدیهایم و با تمام ندانمکاری‌هایم با صدای بلند و از ژرفنای وجودم از تو می‌خواهم: لا تُؤَدِّبْنى بِعُقوُبَتِکَ.این ضعیف‌ترین را به عقوبت خودت ادب نکن، طاقت ندارد. پ.ن: فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی ✍ به قلم: 🌸🍃 آدرس این مطلب در وبلاگ ما: http://nebeshte.kowsarblog.ir/همنوا-با-ابوحمزه-2 🌹 @sobhnebesht 🌹
🔸🔹🔸 شغل شریف! چندتایی کنار هم خوابیده اند. حاج حسن, کربلایی محمد,مشهدی… روی سنگ آخر از این واژه های اعتباری خبری نیست. ظاهرا در عمر پر زحمت خود مجال زیارت نداشته که برخلاف همه شغلش را حک کرده اند. خادم الحسین علیه السلام! آخر او عمری را میان دار هیئت سیدالشهدا علیه السلام بود. ✍ به قلم: 🌸🍃 آدرس این مطلب در وبلاگ ما: http://nebeshte.kowsarblog.ir/شغل-شریف 🌹 @sobhnebesht 🌹
🔸🔹🔸 یارب یارب شبهای قدر! شب قدر که می‌شود، دل ناآرام می‌گردد، گویا صدای کسی می‌آید:” بنده‌ی من بیا و خودت را در روشن‌ترین شب سال به روشنایی بسپار، بیا و با آب استغفار، شیطانِ دربند را آن‌قدر عصبانی کن که چون ماری زخمی در خودش بپیچد.” صدا، صدای فضل خداست و صدای شفاعت او که بندة من بیا، بیا. نمی‌دانم چگونه می‌توان دل در گرو فضل الهی داد، از خدا چه خواست در شب یارب یارب؟ لیست حاجت‌هایم را که می‌بینم، از خدایم شرم می‌کنم، چقدر نیازهایم کوچک است. چقدر همه‌چیز دنیایی است. چرا این سخن حضرت امیر علیه‌السلام که “آروزهایت را کوتاه کن” در من اثر نمیکند. لیست خواسته‌های من همان آرزوهایی است که مرا در مزرعه آخرت به تکاپوی هیچ انداخته است. دوست دارم در یارب یارب شب‌های قدرِ امسال برای دنیایم فقط یک‌ چیز بخواهم و آن “اللهم عجل لولیک الفرج باشد.” بقیه‌ی حاجت‌هایم را در مزرعه آخرت برای آخرت بخواهم. آن‌جا که نمی‌دانم خدایم با فضلش مرا می‌پذیرد یا عدلش. خدا نکند که عدلش قسمت من باشد. می‌خواهم در یارب یارب شبهای قدرِ امسال از خدا فضل سرای محشر را بخواهم. شاید فضل خداوند، مرا در کلاس توحید اولیاء ثبت‌نام کند. حال‌که بناست یارب یارب شب‌های قدر مرا تربیت کند، از خدا بخواهم جایگاهم را در عالم عقبی به نور ولایت اول امام شیعه روشن کند. فضل خدا این باشد که من نه محب علی علیه‌السلام که شیعه‌ی واقعی او باشم. شاید امسال دیگر خجالت‌زده خدایم نباشم که همیشه از او دنیای دون را خواستهام. اما نه! سال‌های گذشته هم میخواستم یارب یاربم رنگ دیگری داشته باشد، اما شیطان در یازده ماه سال با قسم روز الست در دست، چنان روح مرا دنیایی کرده بود که شب قدر تمام می‌شد و من یادم می‌آمد که از خدا عقبی نخواستهام. امسال تصمیم کبری می‌گیرم و از خدایم لحظههای بدون شیطان می‌خواهم. حتما لحظه‌های بدون شیطان خدایی می‌شود، کاش خدا به من این لحظهها را با فضلش بدهد. ✍ به قلم: 🌸🍃 آدرس این مطلب در وبلاگ ما: http://nebeshte.kowsarblog.ir/یارب-یارب-شب-های-قدر 🌹 @sobhnebesht 🌹
▪️اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان التماس دعا @sobhnebesht
🔸🔹🔸کربلایی که مینویسند یا نه؟ همیشه دلم میل کربلا دارد اما گاهی دلم عجیب بهانه گیر میشود مثل وقت هایی که دست به مفاتیح میبرم که اعمال شب جمعه را مرور کنم یا اعمال شب های قدر را و یا…  میبینم نوشته زیارت امام حسین علیه السلام  که میتواند آن لحظه دلم را آرام کند …؟ دلی که باز از راه دور سلام میدهد و اذن تقرب نمی یابد.. سخت است کنار اروند رود یا حتی بالای پشت بام خانه ات که میروی حرکت ماشین هارا در جاده های عراق بتوانی ببینی اما حرکت تو به سمت کربلا آنچنان نشدنی باشد که با دیدن عکس های کربلا آتش بگیری و حرارت دلت دماسنج ها را حیران کند. سخت تر آن است که از  “شیرینی به دست ها"یی که از کربلا آمده اند، از آنها که هنوز لباس تنشان بوی بین الحرمین میدهد، پرده ی اشکت را قایم کنی و بغضت را قورت بدهی و مواظب باشی لای جمله ی کوتاه “زیارت قبول” صدایت نلرزد و شانه هایت به هق هق نیفتند. چرا نمیشود این چند کیلومتر تا عراق را پاهایم طی کنند و مرا برسانند به جایی که ندیده عاشقش شده ام ؟ قطعا پاسخی اساسی تر دارد و دلایلی که با آنها خودم و دیگران را قانع میکنم فقط وسیله اند تا ماجرا عادی جلوه کند . همه چیز از درون من شروع میشود .از جایی که باید نه بگویم ولی سستی میکنم .پایی که در مسیر نه گفتن به دلش سستی کند طاقت تاول زدن در مسیر نجف-کربلا را ندارد  . چشمی که طاقت بسته شدن به روی بعضی چیزها را ندارد تاب نمی آورد که لذت شمارش عمود های جاده را تا کربلا مزه مزه کند. بعضی لذت ها بی نهایت اند خلاصه نمیشوند تا هر محدودی بتواند درکشان کند . لذت های بی نهایت وجود هایی میخواهند که بی نهایت باشد تا ظرفیت درکشان را پیدا کند. کربلا، زیارتگاه خدا، از همین جنس لذت هاست که منِ محدود به زنجیرهای ناپیدای نفسم درکش نخواهم کرد. باید بگردم این زنجیرها را پیدا کنم و با اراده ای قوی پاره شان کنم. شنیده ام لای برگه های محاسبات میشود مچ این زنجیرهای مخفی را گرفت.  لای محاسبات نفسم است که نفسم را خواهم شناخت … شب قدری دوباره و من گیر اربعینی ام که آیا برایم مینویسند یا نه؟ باید از نو شروع کنم ولی این بار محکم تر… دوباره یا حسین! دوباره مراقبه! دوباره مشارطه! دوباره محاسبه و… همین چند مرحله تا درک کربلا باقی ست  الهی به امید تو … دست دلم را بگیر حسین جان! ✍ به قلم: 🌸🍃 آدرس این مطلب در وبلاگ ما: http://nebeshte.kowsarblog.ir/کربلایی-که-مینویسند-یا-نه 🌹 @sobhnebesht 🌹
@sobhnebesht
⚪ روح‌بلند تو همقدر آفتاب فرارسیدن ۱۴خرداد، سالروز رحلت‌ملکوتی امام‌امت، خمینی کبیر(ره) تسلیت باد. @sobhnebesht 🌷
تهدمت والله ارکان الهدی @sobhnebesht 🌷
🔸🔹🔸 اشتغال به نماز شب بهتر است یا مطالعه کتابهای علمی؟ از بعضی از نزدیکان امام [خمینی] شنیده می شد که نماز شب را ترک نمی کردند. بعضی از طلاب از ایشان پرسیدند که آیا اشتغال به نماز شب قبل از سپیده صبح بهتر است یا مطالعه کتابهای علمی؟ در جواب فرمودند: نماز شب را سریعتر بخوانید، سپس مشغول مطالعه شوید. ✍ صحیفه دل، ج۱ @sobhnebesht
▪️▪️▪️ بیت تاریخی امیرالمومنین علی علیه السلام در شهر کوفه. این خانه محل غسل و تجهیز بدن مطهر حضرت امیر علیه السلام بوده است. این مکان در شهر کوفه هنوز پابرجاست و در کنار مسجد کوفه در شهر نجف واقع است‌. @sobhnebesht
امام خمینی رحمت الله علیه:  پانزده خرداد در عین حالی که مصیبت بود لکن مبارک بود برای ملت که منتهی شد به یک امر بزرگی و آن استقلال کشور و ازادی برای همه مملکت. @sobhnebesht 🌷  
گرگ ها خوب بدانند: در این ایل غریب. گر پدر رفت تفنگ پدری هست هنوز. گر چه نیکان همگی بار سفر بر بستند. شیر مردی چو سید علی خامنه ای هست هنوز. @sobhnebesht