#اندیشه_مرحوم_علامه_سید_منیر_الدین_حسینی_الهاشمی
🔸دوره دوم ریاست آقای هاشمی بر مجلس بود، من به دیدن ایشان رفتم. گفت « آقای حسینی چه کار میکنید؟» گفتم: « #جامعه دو ماشین #تولید_اطلاعات دارد: در یکی مطلق گرایی حسی اصل است و پیش فرض روش و شاخصه کارآمدی در آن باید حسی باشد و از وحی شرط نمیپذیرد، حتی وقتی که به وحی و ایمان و عقل نظر میکند، آنها را به صورت حسّی تفسیر میکند.
#تولید_اطلاعات این ماشین بر اساس این #روش است. شخصیتهایی را هم که تحویل میدهد، کارآمد هست و قدرت اداره دارند.
جامعه ماشین دیگری نیز برای #تولید_اطلاعات دارد که #حوزه_علمیه است که #منطق آن از #انتزاع آغاز میکند و به التزامات قبلی معتقد است و به این که موضوع این عنوان و حکمش چیست، اکتفا میکند ولی نمیتواند به عمل و #عینیّت دست بزند».
گفتم: « بین این دو دستگاه #تولید_اطلاعات(#دانشگاه و #حوزه) اختلاف وجود دارد. شما که رئیس مجلس هستید گاهی مجبور هستید به نفع این دسته کنار بروید و گاهی به نفع دسته دیگر کنار بروید».
ایشان در آن زمان-که زمان حضرت امام(رحمه الله علیه) بود- گفت: « ما این مشکل را از طریق #شورای_تشخیص_مصلحت حل کرده ایم». من تبسّم کردم و گفتم: « این حل #سیاسی است و نه حل #منطقی. رابطه بین دو دستگاه تولید معرفت اگر به صورت منطقی هماهنگ نشود، چالش اجتماعی آن فقط به تأخیر میافتد، نه اینکه از بین برود» ایشان متوجه شد که من چه میگویم و گفت: « اول صبح، اوقات مرا تلخ کردی». گفتم: « من نخواستم اوقات شما را تلخ کنم، شما سوال کردید که چه کار میکنید. من هم این مقدمه را برای این گفتم که بگویم #فرهنگستان دارد درباره « رابطه #اعتقاد و عمل» کار میکند؛ یعنی این که «#اعتقاد به خدا و دین» چگونه میتواند «اداره #عینیت و عمل» را به صورت #تکاملی به دست گیرد.»
شاید ایشان در آن زمان احتمال نمیداد که ما موفق شویم چون این کار را بسیار بزرگ میدانست.
منبع: ص 27 کتاب معرفی دفتر فرهنگستان علوم اسلامی از زبان استاد
@teghtesadi
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
آدام اسمیت: #بازار مکانیزم جادویی تبدیل نفع شخصی به نفع عمومی است! اسلام: #خانواده مکانیزم جادویی
🟢 یک گونه رویت نشده: جامعه ای که واحد بنیادین آن خانواده باشد!
📝حسین مهدیزاده
1️⃣ از 3️⃣
چند سالی است که دارم به این موضوع فکر می کنم که وقتی اساتید و پیشکسوتان انقلاب اسلامی در #اصل_ده_قانون_اساسی نوشتند که «از آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است...» واقعا می فهمیدند که چه حرف #ساختارشکنانه ای می گفتند؟!!! واقعا خودشان هم از ساختار جدیدی که آن را #میثاق ملی مردم ایران می کردند #تصوری داشتند؟ یا فقط حدس می زدند که اسلام اینگونه است و مثل خیلی ها، برایشان فقط یک شعار و رتوریک انقلابی و دینی بود؟! البته مثل همه جاها، می دانم که خیلی ها حرف برای گفتن داشتند و بعضی ها هم صرفا شعار بودند و البته در سالهای دهه 50 به طور عجیبی، آدمها، حرفهای سنجیده و پخته می زدند!
اما مطمئن هستم که اگر کمی به این موضوع بیشتر دقت کنید، وحشت و مخالفت، ذهن خیلی از شما را خواهد گرفت! و بر علیه چیزهایی که در پایین نوشته ام، حتما چیزی خواهید نوشت تا زهر برداشت بنده از این اصل قانون اساسی را بگیرد!
#جامعه یک ساختار متشکل از انسانها و امکانات و محیط است که بر محور روابط جمعی انسان (که یک موجود مختار و دارای عقل و احساس و عمل است) تشکیل شده. حالا می دانید الان به جای خانواده، چه چیزی سلول بنیادین جامعه است؟ الان بصورت علمی، شرکت ها و واحدهای #تولید جمعی محصول، در یک نظام بازار شده که به آن #firm می گویند سلول جامعه است! حالا می دانید در نظامی که firmها سلول جامعه هستند، خانواده ها، اساسا یک واحد اجتماعی #مصرف هستند و به همین دلیل هم نظام اجتماعی مدرن نمی تواند بگوید که خانواده یک واحد بنیادین برای ساخت جامعه است؟! کدام نظام اجتماعی، خرج کردن و مصرف کردن را کانون جامعه پردازی می گیرد؟ واحد بنیادین جامعه باید #مولدِ_ارزش_افزوده باشد!
در جامعه مدرن، سخن از این است که اگر شرکت ها و واحدهای موثر تولیدی در بازار رقابتی، سلول اصلی جامعه هستند، حالا علم باید توضیح دهد که ما در بنیادی ترین حالت با چند نوع ساختار اجتماعی در این مدل جوامع طرف هستیم و این یکی از سوالات بسیار مهمی است که علم باید جواب آن را بدهد تا حکومت و نهاد توسعه بر اساس آن جامعه را هدایت کنترل کند. اما خب در نهاد علم امروز ما درباره آن کم حرف زده می شود.
جامعه از واحدهایی تشکیل شده است که آنها هم باید از جنس جامعه باشند نه فرد! یعنی چی؟ یعنی یک فرد، با فردیتش، نمی تواند بنیاد یک جامعه باشد. بنیان جامعه هم باید از کوچکترین واحدهای معنادار اجتماعی تشکیل شده باشد. نکته دیگر این است که اگر یک گله کوچک یا بزرگ انسان را در کف خیابان و از بالا تماشا کنید، این یک جامعه نیست! هر وقت شما واحدهای درون آن جامعه را اسم بردید، مثلا گفتید که اینها انتظامات هستند، اینها شعار می دهند، اینها تراکت توزیع می کنند، اینها بلندگوها را مراقبت می کنند و حرکت می دهند، اینها شب قبل شعار ها را سروده اند، اینها رهبرانی هستند که به اعتبار آنها، این عده در این فضا تجمع کرده اند و... دست آخر می توانید بگویید، این یک تجمع و گله نیست و زیرپوست این پدیده ناآشنا که داری از توی هلکوپتر می بینید، یک راهپیمایی با تعداد زیادی جزئیات قرار دارد!
حالا سوال این است که وقتی می گوییم یک کشور، واحدهایش فقط استان و شهر و خیابان و محله و خانه نیست! اینها اساسا توضیح واحدهای سیاسی و کالبدی است! تا نتوانید بگویید انسانها چطور به هم خط و ربط پیدا کرده اند، هنوز اطلاعاتی که می دهید با اطلاعاتی که از یک ماشین مکانیکی می دهید تفاوت چندانی ندارد!
همانطور که در بالا گفتم، پاسخ به این سوال برای نهادهای حکمرانی و دیوانی بسیار مهم است. مثلا سازمان برنامه که پول را از طریق برنامه های توسعه و آینده نگرانه در کشور خرج تقسیم می کند، به پاسخ بالا واقعا احتیاج دارد که #جامعه_ایرانی از چه واحدهایی بنیادینی تشکیل شده است؟ اولا هم لیست واحدها را نمی خواهند، بلکه کلان ترین دسته بندی ها را احتیاج دارد که بتواند خط دهنده و مدیریت کننده مسیر حرکت باشد.
📌قسمت دوم یادداشت:
https://eitaa.com/social_theory/2393
📌قسمت سوم یادداشت:
https://eitaa.com/social_theory/2394
🆔 @social_theory