هدایت شده از مدرسه عالی علوم انسانی روزگار نو
☑️درسگفتار خوانش کتاب آزادی، قانون وسازمان
🔹مدرس: رضا داوری اردکانی
✔️آدمی آزاد است و با #آزادی آدمی شده است. #تاریخ به یک اعتبار میدان #جنگ میان قهروآزادی است. هر چه از #علم و #فرهنگ و #قانون و #هنر و #تکنیک در تاریخ میبینیم با این جنگ و در این جنگ به وجود آمدهاست. تاریخیبودن و تاریخداشتن آدمی با آزادبودن متناظر است اما #سیر_تاریخ چنان است که در آن آزادی پیوسته محدود و محدوتر میشود و شاید محدودیت به جایی برسد که آن را نتوان تاب آورد. این تابنیاوردن شاید مقدمه تجدید عهد آزادی باشد.
#رضا_داوری در مورد کتاب #آزادی، #قانون و #سازمان میگوید: «این نوشته به اعتباری وصیتنامه فکری من است. در پایان عمر و پس از تجربه طولانی هفتاد ساله احساس کردم که اگر درباره آزادی حرفی نزنم لااقل به خود ظلم کردهام... من معتقد نیستم که این #جهان به سوی #صلح و آزادی میرود اما میدانم و میگویم که آزادی شرف آدمی است و کسی در وضع و موقع و مقام من مخصوصا باید از آن دفاع کند».
▪️ تعداد جلسات: ۴ جلسه ۹۰ دقیقه ای
▪️ آغاز: ۲۱ تیرماه
▪️ زمان: سهشنبهها ۱۶ الی ۱۷:۳۰
📞 برای ثبتنام به شماره تماس زیر پیام دهید:
(واتسآپ)۰۹۱۲۸۲۵۰۱۷۶👉
@roozegareno_ac
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
دوست عزیزم آقای دکتر حمید ابدی، گاهی یادداشت هایی به غرض رویت و چرخش در فضای مجازی می نویسند، اما از
📝 نقدی بر یادداشت «زنده باد دولت بی گفتمان»
نوشته دوست عزیزم حجت الاسلام حسین ایزدی، مسئول اندیشکده فکر فردا ارگز کانال خود ایشان
🔹 جناب حمیدآقای ابدی از دوستان فرهیخته و اهل دغدغه هستند که قلم زدن ایشان غنیمت است.
https://eitaa.com/social_theory/1883
درباره یادداشت اخیرشان نکاتی به ذهنم میرسد که احتمالا ناشی از بدفهمی بنده باشد. این یادداشت چند نکته محوری را بیان میکند:
🔹 در شرایط کنونی بی گفتمانی مزیت است. شرایط حاکم بر ایران و جهان آنچنان پیچیده است که کسی سراغ نداریم روایتی از روند تحولات داشته باشد. #دولت_سیزدهم در شرایط روی کار آمده که روایتی از تمنای ایران در گام دوم نداریم. پرسشبرانگیزی آینده امری ملی نیست بلکه امری جهانی است. یعنی دولت سیزدهم در یک وضعیت متفاوت و تاریخی قرار دارد. ایشان از همه این موارد نتیجه میگیرد: «بیگفتمان بودن دولت سیزدهم» امری مطلوب و رجوع به ذات انقلاب اسلامی است.
گمان میکنم خلط های متعددی بین مفاهیم و موضوعات مختلف در یادداشت مذکور رخ داده است.
1⃣ انکار داعیه داری انقلاب اسلامی در دوران پیچ تاریخی
🔻 یادداشت مزبور با تمسک به پیچیده بودن اوضاع ملی و جهانی و ایستار تاریخی ویژه امروز، تلویحا بی گفتمانی امروز را امری مطلوب و بلکه محتوم میداند. آیا این امر اذعان به بدون سخن بودن #انقلاب_اسلامی نیست؟ به بیان دیگر عملا میگوییم انقلاب اسلامی هرچند در گام دوم خود قرار دارد و این عبور از گام اول را ثمره یک اندیشه و رویکرد نو میداند اما در گام دوم دچار #عصر_حیرت است و فقط میکوشد و تلاش میکند.
🔻 این در حالی است که #بیانیه_گام_دوم در حال تولید گفتمانی جدید برای کشور در چهار دهه آتی است. گفتمانی که در آن هم نوع کنش مشخص است، هم کنشگر مشخص است، هم جهت و محتوای کنش روشن است. بیانیه گام دوم به صورت روشن عناصر گفتمانی دولت انقلابی را روشن میکند. این کار نخبگان #جبهه_انقلاب است که بتواند این عناصر را در مقیاس #حکمرانی ترجمه و تبدیل کند. بیانیه گام دوم متکی به سی سال اندیشه تولید شده رهبری انقلاب مملو از حرفهای مستحکم است برای عبور از همین پیچیدگیهای تاریخی.
🔻 هرچند بحرانهای جدید جهانی، پدیدآمدن شرایط جدید سیاسی و اقتصادی و حتی تکنولوژیک و زیست محیطی و تأثیر آن بر ایران و جهان و نوع عملکرد دولت را انکار نمی کنیم اما نباید این پیچیدگیها را به گونه ای تصویر و تفسیر کرد که به توقف و #ایستایی منجر شود.
3⃣ فقدان گفتمان؛ کثرت مطلوبها یا فقدان مطلوب (محرومیت دولت از کارکردهای گفتمان مطلوب)
🔻 باید توجه داشته باشیم گفتمان دارای کارکردهای متنوعی است که وجود آن میتواند ثمرات بی بدیلی را به همراه داشته باشد؛ اجمالا اینکه:
#گفتمان میتواند ظرفیتهای اجتماعی را برانگیزد.
#گفتمان میتواند ظرفیتهای نخبگانی را فعال کند.
#گفتمان میتواند نوعی تمرکز و حوزه اقدام راهبردی ایجاد کند.
گفتمان میتواند عزمهای متفرق و متکثر را به توحد و بکشاند.
گفتمان میتواند ذائقه و #فرهنگ حاکم بر حاکمیت را تغییر دهد.
گفتمان میتواند معیار و #سنجه ارزیابی عملکرد ایجاد کند.
گفتمان میتواند مسیر کلان حرکت یک ملت را تغییر دهد.
🔻 امروز دولت سیزدهم دچار پرکاری است اما پرکاری ای که فاقد محور و جهت واحد است. دولت سیزدهم یک رشد و #تحول_معین را نشانه نگرفته است؛ وقتی دولتی #هدف_کلان و معینی را نشانه نگرفته باشد، بعد از یک دوره کاری نمی تواند یک #تحول_ملی را رقم بزند. از طرفی نمی تواند کارنامه خود را به صورت روشن بیان کند یعنی زبان سخن با جامعه را نیز از دست میدهد. از طرفی جامعه هم نمی داند باید از او چه بخواهد و او را مسئول کدام وضعیت بداند. دولت بی گفتمان، دولتی است که امکان ارزیابی را دشوار میکند. از سوی دیگر این #عزمهای_متفرق و پراکنده هر یک به سویی میکشد.
🔻 همین امر موجب شده است امروز دولت علی رغم همه توفیقات، در حوزههای مختلف از طرح راهبردی، تصمیم کلان و پروژه مشخص محروم است و این فقدان طرح کلان و ایده گفتمانی، فرصتهای کلیدی ای را نابود میکند. اطلاع میدانی از وضعیت اقدامات دولت چنین برداشتی را به وضوح نشان میدهد که توصیف آن نیاز به مجال دیگری دارد.
🔹 نکات دیگری نسبت به این یادداشت باقی است که اگر مجالی بود در فرصت دیگری مورد اشاره قرار خواهد گرفت. از خدای متعال توفیق روزافزون برادران عزیز جبهه انقلاب از جمله برادر ابدی بزرگوار که با قلم و اندیشه خود به رشد جبهه مدد میرسانند، را خواهانم.
#جبهه_انقلاب
#دولت_سیزدهم
#آسیبشناسی
🆔 @taalighat
هدایت شده از مِنّا | سید حمید طباطبائی
30.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
... در بعضی حوادث هم، نقطه اثرگذاری نقطهای است عمیقتر از #احساسات و حتی عمیقتر از #عقلانیت جامعه؛ یعنی #فرهنگ یا همان لایههای عمیق تعلقات و حب و بغض اجتماعی.
وقتی این حوادث به جای تجربه، فرهنگ میآفرینند، کمتر در خطر #تحریف اند چون #راوی فرهنگ و حوادث فرهنگی، #مردم هستند و تحریف از #غیرمردمی ترین رفتارهاست.
و وقتی به جای ذهن، بر روح جامعه اثر میگذارند، کمتر در خطر #فراموشی هستند، چون فراموشی آسیب #مفاهیم است.
⏳پس گذر زمان به سود این حوادث است. هرچه زمان میگذرد ابعاد جدیدتری از این حوادث در #روایت_مردم آشکار میشود و هرچه میگذرد توجهات بیشتری را به خود جلب و قلوب بیشتری را متوجه خود میکند.
#عاشورا، بارزترین حادثه عالم است که با رعایت احکام خلق یک حادثه تاریخی، در گذر زمان، #فرهنگسازی کرده و نه تحریف و نه فراموش میشود، بلکه بیشتر و دقیقتر دیده میشود.
پینوشتها:
🗓 #سالگرد_اغتشاشات به ما اثبات کرد که گذر زمان به ضرر اغتشاشات بود یا به نفعش؟ و حادثهای که اغتشاشگران برای موجسواری خود انتخاب کردند، سوار شدن بر موج یک حادثه احساسی بود یا یک تجربه اجتماعی، یا یک حادثه فرهنگساز تاریخی؟
متن کامل در:
https://eitaa.com/s_h_taba/42
چند روز قبل یک #ویراست در جواب توییت آقای کواکبیان که استاد ما را به #مناظره دعوت کرده بود نوشتم. میخواستم هم تخلیه روانی شده باشم و هم اینکه ثابت کنم من هم بلدم با تکه پرانی، از روی دیگران رد شوم و به #بلوغ یک کنشگر سیاسی رسیده ام!
سعی کردم وزانت قلم را برای خودم به عنوان نویسنده و آدم فرهنگی حفظ کرده باشم اما حداکثر تحقیر ممکن را در حق طرف مقابلم بکار گرفته باشم. به گمانم تا حد زیادی راضی کننده بود. اما نتوانستم مطمئن شوم که آن را جای دیگری بازنشر بدهم یا نه لذا آن را ویراستی ام که جای خلوت و دنجی است رهایش کردم. فکر می کنم برای تمرین سیاسی نویسی و تخلیه روانی همین قدر کافی بود و نفسم از من راضی شده بود!
اما من آدم سیاست نیستم که بتوانم بیانیه و شعار بنویسم. لذا ویراستی من جای تمرین سیاست است برای من. کسی مثل من که زیر چند هزار کلمه بلد نیست بنویسد، 130 کاراکتر نویسی، برایش مثل بندبازی است! ما کتابخانه نشین ها روده دراز هستیم و شعار و بیانیه خواندن برایمان خیلی دشوار است! اما این یک ویراست راضی کننده از آب درآمد! نشان از پیشرفت قلم سیاسی ام بود! نشان می داد که کم کم باید به فکر توییتر هم باشم و به عالم سیاست سلام کنم.
اما امروز حذفش کردم!
این روزها برای ما فرهنگستانی ها روزهای عجیب و جدیدی است! برای من یکی، این روزها کارگاه بزرگ #سواد_روایت و #سواد_تصویر است. اینکه می بینم چطور رسانه های روایت شناس و تصویرپرداز برون مرزی، با بازی که بر سر تصویرها می آورند، قضاوت ها و روابط و زندگی ما را برای مدتی که نمی دانم چقدر است و عمق آن تا کجاست، قرار است دست خوش تغییر کنند!
البته قدرت روایت، چیزی نیست که فقط در اختیار دشمن باشد و ما در استفاده از آن چلاق باشیم و نابلد! نه! اما به هر حال مثل هر بیماری و ابتلائی، برنامه ها را تغییر خواهد داد و البته درس های زیادی برای یادگرفتن دارد و آدم را بزرگتر از قبل می کند.
آن ویراستی را پاک کردم چون امروز مطمئن شدم که من در این افق مبهم آینده هم قرار نیست به دنبال اخلاق گرگ های سیاسی و ابزارهایش بیفتم. من به دنبال اثبات قدرت آرام و نرم و در عین حال پر قدرت #فرهنگ هستم. پس دلیل ندارد که عصبانی باشم یا برای قدرت نمایی، مشتی پرتاب کنم. ابزارهای فرهنگی و قدرت آنها، چیزی متمایز، اما واقعی است! پر قدرت است، اما آرام است! آدرنالین خون کسی را بالا نمی برد تا کسی برای آن سر و دست بشکند، اما لذت پیروزی را می چشاند، بدون اینکه داروی تلخ شکست را برای رقبایش تجویز کند! برای پیروز شدن همه فرصت تولید می کند و کسی جای کسی را تنگ نمی کند و من در اینجا ماندن را #تقوا می دانم. آن رسولی که من طرح او را طرح درست و موفق زندگی می دانم، درست می گفت که از آن ابزارها استفاده نکنید و به این ابزارها باور داشته باشید!
پس من همچنان سر جای خودم می مانم. گفتگوهای قاعده من و از سر سواد و دارای هدف، صبر کردن ها و عجول نبودن ها برای خلق تفاهم، چیزی نیست که بخواهم از آن توبه کنم. من سالها درس آن را آموخته ام و بعد آن را تدریس کرده ام و چه مناسبتهایی که با شور و شوق، تاریخ آن را برای مومنین به مکتب اهلبیت منبر آن را رفته ام!
پس آن ویراستی را پاک می کنم، به عنوان نمادی از اینکه نباید مقهور زبان برنده و بی انصاف توییتری شد و باید صبور باشیم و زبان مفاهمه خودمان را پیدا کنیم و با آنها حرف بزنیم و پلتفرمهای آن را نیز بعدا بسازیم و آنها را نهادینه کنیم و حکمرانی فرهنگی جامعه را نیز به سمت آن تغییر مسیر دهیم.
#حدیث_نفس
#یادم_فراموش
🆔 @social_theory
77.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴برنامه آفتاب شرقی
🟢موضوع «تربیت فرهنگی نسل جدید|بر مدار «کتابخوانی»
📆اردیبهشت 1404
جلسه 1⃣
در هفته جاری، سر ظهر ها بار دیگر در برنامه آفتاب شرقی میهمان هستم و موضوع «کتابخوانی» است.
موضوع ذهن من همان #فرهنگ و اهمیت #تصویر و #روایت و #قصه است و در این برنامه مذهبی، از اهمیت رجوع مجدد به کتاب هایی که قصه و روایت و فرهنگ را در نسل جدید گسترش می دهد برای خانواده های مذهبی گفتم. البته به اندازه ای که این برنامه معارفی و تلویزیون طاقت داشت!
جلسه یک به #لحظه_خطیر_کنونی نسل جدید پرداختم و مسیری را شروع کردم که در جلسات بعد به کتاب خوان شدن کودک ما در سنین 7 تا 10 سالگی ختم شود.
6 جلسه ویدئو که از شنبه تا 5شنبه این هفته در برنامه آفتاب شرقی پخش می شود را خواهم گذاشت. این فایل ها را در ادامه این پادکست ببینید.
اگرچه باز هم نشد ایده #سه_ماموریت_تربیتی که فعلا برای تربیت فرزندان خودم و آنهایی که با هم، هم مسیر هستیم دنبال می کنم را در این برنامه بگویم.
این شش جلسه تنها به ماموریت اول و بنیادین از این سه ماموریت پرداختم یعنی: #تربیت_فرهنگی
به گمان من تربیت عقل فرهنگی انسانهامتکی بر عقل قصوی است و مهارت اصلی آن کتابخوانی و داشتن زبان مادری قوی (که برای ما زبان فارسی است) و اعتماد به نفس در سخن گفتن ارکان آن است.
مرحله دوم این ماموریت سه بخشی در عصر حاضر فعال کردن عقل مهارت و صناعت است و مرحله سوم تربیت و فعال کردن عقل ارتباط اجتماعی (از تعاملات تا مدیریت و بازار) است.
اما تفصیل این سه مرحله و روابط آنه با هم بماند، شاید فرصتی دیگر...
🆔 @social_theory
هدایت شده از رویای امت
🪔 از «عُرُبًا أَتْرَابًا» تا قلب زمین
زبان، وحی، و هندسهی تمدن توحیدی
وقتی قرآن میفرماید:
عُرُبًا أَتْرَابًا (واقعه/۳۷)
و از زنانی مهربان و همسن سخن میگوید، بسیاری آن را با عینک جنسی میخوانند؛ اما قرآن از میل جنسی نمیگوید، بلکه از محبت فطری، توازن وجودی، و انس متقابل سخن میگوید. واژهی «عُرُب» از ریشه «ع-ر-ب» میآید؛ به معنای ابراز محبت، خوشبیانی، و انس آگاهانه. همان ریشهای که در نام «قوم عرب» و «زبان عربی» نیز حضور دارد.
از همینجا میتوان پرسید:
آیا «عرب» نام قومی است که ویژگی زبانی و فرهنگی خاصی داشتهاند و از همینرو چنین نامی گرفتهاند؟
آیا این نامگذاری صرفاً تصادفی است یا نشاندهنده یک #هویت_تاریخیِ ویژه و برآمده از حکمت الهی؟
🔸 عرب، نام یک «قوم با ویژگی زبانی ـ فرهنگی» بود، نه یک نژاد
در تحلیل دقیق ریشه واژه «عرب»، درمییابیم که این واژه نخست، صفتی فرهنگی بوده است؛ یعنی به گروهی از مردمان اطلاق میشده که دارای زبان روشن، بیان فصیح، شعر پویا و فرهنگ زندهی زبانی بودهاند. سپس، این صفت بهتدریج به نام یک قوم تبدیل شده است.
پس «عرب»، در اصل نه نژاد است، نه برتری قومی، بلکه تجسم یک #فرهنگ زندهی گفتار، فکر، و حضور کلامی در زندگی انسانی است.
🔸 و اما اسماعیل و آغاز یک جریان فرهنگی-وحیانی
براساس سنت قرآنی و روایی، حضرت ابراهیم، فرزندش اسماعیل را به سرزمینی بیکشت و خالی ساکن کرد:
"رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ..." (ابراهیم/۳۷)
اما این خلأ، زمینهی رشد فرهنگی ـ توحیدی شد. اسماعیل نهتنها پیامبر بود، بلکه نخستین کسی بود که در آن سرزمین، زندگی را بر اساس وحی و انس با خدا آغاز کرد.
اگر قوم یا اقوامی در آن منطقه حضور داشتند، بهتدریج از این فرهنگ تأثیر پذیرفتند؛ و اگر از نسل او بودند، رشدشان ریشه در نبوت و تربیت الهی داشت.
بدین ترتیب، در یک روند طبیعی، فرهنگی شکل گرفت که ویژگی آن، بیان فطری، زبان قوی، معناپروری، و سبک زندگی توحیدی بود. این فرهنگ، همان است که بعدها به «عرب» معروف شد.
🔸 زبان، آینهی فرهنگ است؛ زبان عربی، محصول فرهنگ وحی
زبان، صرفاً ابزار نیست؛ بلکه آینهی تفکر و ساختار معنایی یک ملت است.
زبان قوی، نشانهی فرهنگ دقیق و نظامیافته است؛ چون واژهها تنها روی کاغذ نیستند، بلکه حامل اندیشهها و ارزشها هستند.
#زبان_عربی، در نقطهای از تاریخ، به چنان بلوغی رسید که توانست:
مفاهیم توحیدی را با ظرافت و عمق منتقل کند،
مرز میان "علم" و "فهم" و "تعلیم" و "تعلّم" را دقیقاً مشخص کند،
و آماده شود برای آنکه کاملترین وحی خدا را حمل کند.
این ظرفیت تصادفی نبود؛ بلکه نتیجهی فرهنگ نضجگرفته در بستر وحی ابراهیمی و اسماعیلی بود.
🫀 استعارهای تمدنی: زمین همچون بدن، وحی همچون خون، زبان همچون شریان
اگر زمین را همچون بدنی واحد ببینیم،
آسیای غربی، قلب آن است،
و وحی، خون حیاتبخش معنوی.
و درست همانگونه که قلب، خون را به کل اندامهای بدن میفرستد،
وحی نیز از این منطقه به سوی تمام ملتها، نسلها، و فرهنگها روانه میشود.
اما خون، بهتنهایی کافی نیست.
باید شریانهایی باشد که آن را به اعضا برساند؛
و در جهان معنا، زبانها، شریانهای وحیاند.
🩸 هرچه از قلب دورتر، زبانها منشعبتر، فرهنگها پراکندهتر
در بدن، هرچه از قلب دورتر شویم، رگها باریکتر و منشعبتر میشوند،
تا جایی که به مویرگها میرسند؛
مویرگهایی که گاه انسداد پیدا میکنند و دیگر خون به آنها نمیرسد.
و در جهان فرهنگ نیز چنین است:
هرچه از قلب زمین دور شویم—هم جغرافیایی، هم معرفتی—
زبانها منشعبتر، معناها گنگتر، فرهنگها پراکندهتر، و گاه منحرفتر میشوند.
⚖️ زمین همچون #ترازوی_قپونی؛ #قلب، محل «میزان» الهی
در ترازوهای قپونی، اگر مرکز ترازو اندکی از جای خود بلغزد،
هر دو کفه—even سنگینترینشان—بیتعادل میشوند.
زمین نیز چنین است:
آسیای غربی، نهفقط قلب زمین، بلکه مرکز «میزان» آن است.
اگر این مرکز، که حامل وحی، معنا، و زبان توحیدی است،
ثابت و راست بماند،
آنگاه شرق و غرب، شمال و جنوب،
همگی روی میزان الهی میایستند.
اما اگر مرکز بلغزد، خود #میزان بههم میخورد؛
و آنگاه دیگر نمیتوان با هیچ کفهای، تعادل ساخت.
https://eitaa.com/ommat_Dream