eitaa logo
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
3.7هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
289 ویدیو
115 فایل
طلبه درس خارج مدیر میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم @ho_mah کانال آپارات https://www.aparat.com/hosseinmahdizade
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️درسگفتار خوانش کتاب آزادی، قانون وسازمان 🔹مدرس: رضا داوری اردکانی ✔️آدمی آزاد است و با آدمی شده است. به یک اعتبار میدان میان قهروآزادی است. هر چه از و و و و در تاریخ می‌بینیم با این جنگ و در این جنگ به وجود آمده‌است. تاریخی‌بودن و تاریخ‌داشتن آدمی با آزادبودن متناظر است اما چنان است که در آن آزادی پیوسته محدود و محدوتر می‌شود و شاید محدودیت به جایی برسد که آن را نتوان تاب آورد. این تاب‌نیاوردن شاید مقدمه تجدید عهد آزادی باشد. در مورد کتاب ، و می‌گوید: «این نوشته به اعتباری وصیت‌نامه فکری من است. در پایان عمر و پس از تجربه طولانی هفتاد ساله احساس کردم که اگر درباره آزادی حرفی نزنم لااقل به خود ظلم کرده‌ام... من معتقد نیستم که این به سوی و آزادی می‌رود اما می‌دانم و می‌گویم که آزادی شرف آدمی است و کسی در وضع و موقع و مقام من مخصوصا باید از آن دفاع کند». ▪️ تعداد جلسات: ۴ جلسه ۹۰ دقیقه ای ▪️ آغاز: ۲۱ تیرماه ▪️ زمان: سه‌شنبه‌ها ۱۶ الی ۱۷:۳۰ 📞 برای ثبت‌نام به شماره تماس زیر پیام دهید: (واتس‌آپ)۰۹۱۲۸۲۵۰۱۷۶👉 @roozegareno_ac
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
دوست عزیزم آقای دکتر حمید ابدی، گاهی یادداشت هایی به غرض رویت و چرخش در فضای مجازی می نویسند، اما از
📝 نقدی بر یادداشت «زنده باد دولت بی گفتمان» نوشته دوست عزیزم حجت الاسلام حسین ایزدی، مسئول اندیشکده فکر فردا ارگز کانال خود ایشان 🔹 جناب حمیدآقای ابدی از دوستان فرهیخته و اهل دغدغه هستند که قلم زدن ایشان غنیمت است. https://eitaa.com/social_theory/1883 درباره یادداشت اخیرشان نکاتی به ذهنم می‌رسد که احتمالا ناشی از بدفهمی بنده باشد. این یادداشت چند نکته محوری را بیان می‌کند: 🔹 در شرایط کنونی بی گفتمانی مزیت است. شرایط حاکم بر ایران و جهان آنچنان پیچیده است که کسی سراغ نداریم روایتی از روند تحولات داشته باشد. در شرایط روی کار آمده که روایتی از تمنای ایران در گام دوم نداریم. پرسش‌برانگیزی آینده امری ملی نیست بلکه امری جهانی است. یعنی دولت سیزدهم در یک وضعیت متفاوت و تاریخی قرار دارد. ایشان از همه این موارد نتیجه می‌گیرد: «بی‌گفتمان بودن دولت سیزدهم» امری مطلوب و رجوع به ذات انقلاب اسلامی است. گمان می‌کنم خلط های متعددی بین مفاهیم و موضوعات مختلف در یادداشت مذکور رخ داده است. 1⃣ انکار داعیه داری انقلاب اسلامی در دوران پیچ تاریخی 🔻 یادداشت مزبور با تمسک به پیچیده بودن اوضاع ملی و جهانی و ایستار تاریخی ویژه امروز، تلویحا بی گفتمانی امروز را امری مطلوب و بلکه محتوم می‌داند. آیا این امر اذعان به بدون سخن بودن نیست؟ به بیان دیگر عملا می‌گوییم انقلاب اسلامی هرچند در گام دوم خود قرار دارد و این عبور از گام اول را ثمره یک اندیشه و رویکرد نو می‌داند اما در گام دوم دچار است و فقط می‌کوشد و تلاش می‌کند. 🔻 این در حالی است که در حال تولید گفتمانی جدید برای کشور در چهار دهه آتی است. گفتمانی که در آن هم نوع کنش مشخص است، هم کنش‌گر مشخص است، هم جهت و محتوای کنش روشن است. بیانیه گام دوم به صورت روشن عناصر گفتمانی دولت انقلابی را روشن می‌کند. این کار نخبگان است که بتواند این عناصر را در مقیاس ترجمه و تبدیل کند. بیانیه گام دوم متکی به سی سال اندیشه تولید شده رهبری انقلاب مملو از حرف‌های مستحکم است برای عبور از همین پیچیدگی‌های تاریخی. 🔻 هرچند بحران‌های جدید جهانی، پدیدآمدن شرایط جدید سیاسی و اقتصادی و حتی تکنولوژیک و زیست محیطی و تأثیر آن بر ایران و جهان و نوع عملکرد دولت را انکار نمی کنیم اما نباید این پیچیدگی‌ها را به گونه ای تصویر و تفسیر کرد که به توقف و منجر شود. 3⃣ فقدان گفتمان؛ کثرت مطلوب‌ها یا فقدان مطلوب (محرومیت دولت از کارکردهای گفتمان مطلوب) 🔻 باید توجه داشته باشیم گفتمان دارای کارکردهای متنوعی است که وجود آن می‌تواند ثمرات بی بدیلی را به همراه داشته باشد؛ اجمالا اینکه: می‌تواند ظرفیت‌های اجتماعی را برانگیزد. می‌تواند ظرفیت‌های نخبگانی را فعال کند. می‌تواند نوعی تمرکز و حوزه اقدام راهبردی ایجاد کند. گفتمان می‌تواند عزم‌های متفرق و متکثر را به توحد و بکشاند. گفتمان می‌تواند ذائقه و حاکم بر حاکمیت را تغییر دهد. گفتمان می‌تواند معیار و ارزیابی عملکرد ایجاد کند. گفتمان می‌تواند مسیر کلان حرکت یک ملت را تغییر دهد. 🔻 امروز دولت سیزدهم دچار پرکاری است اما پرکاری ای که فاقد محور و جهت واحد است. دولت سیزدهم یک رشد و را نشانه نگرفته است؛ وقتی دولتی و معینی را نشانه نگرفته باشد، بعد از یک دوره کاری نمی تواند یک را رقم بزند. از طرفی نمی تواند کارنامه خود را به صورت روشن بیان کند یعنی زبان سخن با جامعه را نیز از دست می‌دهد. از طرفی جامعه هم نمی داند باید از او چه بخواهد و او را مسئول کدام وضعیت بداند. دولت بی گفتمان، دولتی است که امکان ارزیابی را دشوار می‌کند. از سوی دیگر این و پراکنده هر یک به سویی می‌کشد. 🔻 همین امر موجب شده است امروز دولت علی رغم همه توفیقات، در حوزه‌های مختلف از طرح راهبردی، تصمیم کلان و پروژه مشخص محروم است و این فقدان طرح کلان و ایده گفتمانی، فرصت‌های کلیدی ای را نابود می‌کند. اطلاع میدانی از وضعیت اقدامات دولت چنین برداشتی را به وضوح نشان می‌دهد که توصیف آن نیاز به مجال دیگری دارد. 🔹 نکات دیگری نسبت به این یادداشت باقی است که اگر مجالی بود در فرصت دیگری مورد اشاره قرار خواهد گرفت. از خدای متعال توفیق روزافزون برادران عزیز جبهه انقلاب از جمله برادر ابدی بزرگوار که با قلم و اندیشه خود به رشد جبهه مدد می‌رسانند، را خواهانم. 🆔 @taalighat
30.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
... در بعضی حوادث هم، نقطه اثرگذاری نقطه‌ای است عمیق‌تر از و حتی عمیق‌تر از جامعه؛ یعنی یا همان لایه‌های عمیق تعلقات و حب و بغض اجتماعی. وقتی این حوادث به جای تجربه، فرهنگ می‌آفرینند، کمتر در خطر اند چون فرهنگ و حوادث فرهنگی، هستند و تحریف از ترین رفتارهاست. و وقتی به جای ذهن، بر روح جامعه اثر می‌گذارند، کمتر در خطر هستند، چون فراموشی آسیب است. ⏳پس گذر زمان به سود این حوادث است. هرچه زمان میگذرد ابعاد جدیدتری از این حوادث در آشکار می‌شود و هرچه می‌گذرد توجهات بیشتری را به خود جلب و قلوب بیشتری را متوجه خود می‌کند. ، بارزترین حادثه عالم است که با رعایت احکام خلق یک حادثه تاریخی، در گذر زمان، کرده و نه تحریف و نه فراموش می‌شود، بلکه بیشتر و دقیق‌تر دیده می‌شود. پی‌نوشت‌ها: 🗓 به ما اثبات کرد که گذر زمان به ضرر اغتشاشات بود یا به نفعش؟ و حادثه‌ای که اغتشاش‌گران برای موج‌سواری خود انتخاب کردند، سوار شدن بر موج یک حادثه احساسی بود یا یک تجربه اجتماعی، یا یک حادثه فرهنگ‌ساز تاریخی؟ متن کامل در: https://eitaa.com/s_h_taba/42
چند روز قبل یک در جواب توییت آقای کواکبیان که استاد ما را به دعوت کرده بود نوشتم. میخواستم هم تخلیه روانی شده باشم و هم اینکه ثابت کنم من هم بلدم با تکه پرانی، از روی دیگران رد شوم و به یک کنشگر سیاسی رسیده ام! سعی کردم وزانت قلم را برای خودم به عنوان نویسنده و آدم فرهنگی حفظ کرده باشم اما حداکثر تحقیر ممکن را در حق طرف مقابلم بکار گرفته باشم. به گمانم تا حد زیادی راضی کننده بود. اما نتوانستم مطمئن شوم که آن را جای دیگری بازنشر بدهم یا نه لذا آن را ویراستی ام که جای خلوت و دنجی است رهایش کردم. فکر می کنم برای تمرین سیاسی نویسی و تخلیه روانی همین قدر کافی بود و نفسم از من راضی شده بود! اما من آدم سیاست نیستم که بتوانم بیانیه و شعار بنویسم. لذا ویراستی من جای تمرین سیاست است برای من. کسی مثل من که زیر چند هزار کلمه بلد نیست بنویسد، 130 کاراکتر نویسی، برایش مثل بندبازی است! ما کتابخانه نشین ها روده دراز هستیم و شعار و بیانیه خواندن برایمان خیلی دشوار است! اما این یک ویراست راضی کننده از آب درآمد! نشان از پیشرفت قلم سیاسی ام بود! نشان می داد که کم کم باید به فکر توییتر هم باشم و به عالم سیاست سلام کنم. اما امروز حذفش کردم! این روزها برای ما فرهنگستانی ها روزهای عجیب و جدیدی است! برای من یکی، این روزها کارگاه بزرگ و است. اینکه می بینم چطور رسانه های روایت شناس و تصویرپرداز برون مرزی، با بازی که بر سر تصویرها می آورند، قضاوت ها و روابط و زندگی ما را برای مدتی که نمی دانم چقدر است و عمق آن تا کجاست، قرار است دست خوش تغییر کنند! البته قدرت روایت، چیزی نیست که فقط در اختیار دشمن باشد و ما در استفاده از آن چلاق باشیم و نابلد! نه! اما به هر حال مثل هر بیماری و ابتلائی، برنامه ها را تغییر خواهد داد و البته درس های زیادی برای یادگرفتن دارد و آدم را بزرگتر از قبل می کند. آن ویراستی را پاک کردم چون امروز مطمئن شدم که من در این افق مبهم آینده هم قرار نیست به دنبال اخلاق گرگ های سیاسی و ابزارهایش بیفتم. من به دنبال اثبات قدرت آرام و نرم و در عین حال پر قدرت هستم. پس دلیل ندارد که عصبانی باشم یا برای قدرت نمایی، مشتی پرتاب کنم. ابزارهای فرهنگی و قدرت آنها، چیزی متمایز، اما واقعی است! پر قدرت است، اما آرام است! آدرنالین خون کسی را بالا نمی برد تا کسی برای آن سر و دست بشکند، اما لذت پیروزی را می چشاند، بدون اینکه داروی تلخ شکست را برای رقبایش تجویز کند! برای پیروز شدن همه فرصت تولید می کند و کسی جای کسی را تنگ نمی کند و من در اینجا ماندن را می دانم. آن رسولی که من طرح او را طرح درست و موفق زندگی می دانم، درست می گفت که از آن ابزارها استفاده نکنید و به این ابزارها باور داشته باشید! پس من همچنان سر جای خودم می مانم. گفتگوهای قاعده من و از سر سواد و دارای هدف، صبر کردن ها و عجول نبودن ها برای خلق تفاهم، چیزی نیست که بخواهم از آن توبه کنم. من سالها درس آن را آموخته ام و بعد آن را تدریس کرده ام و چه مناسبتهایی که با شور و شوق، تاریخ آن را برای مومنین به مکتب اهلبیت منبر آن را رفته ام! پس آن ویراستی را پاک می کنم، به عنوان نمادی از اینکه نباید مقهور زبان برنده و بی انصاف توییتری شد و باید صبور باشیم و زبان مفاهمه خودمان را پیدا کنیم و با آنها حرف بزنیم و پلتفرمهای آن را نیز بعدا بسازیم و آنها را نهادینه کنیم و حکمرانی فرهنگی جامعه را نیز به سمت آن تغییر مسیر دهیم. 🆔 @social_theory