هدایت شده از تعلیقات
عباسی ولدی پدیده این روزهای هیئات
🔻 گاهی عادت داریم انسانهایی که نزدیک مان هستند را قدر ندانیم، کار آنها را ترجمه و تحلیل نکنیم و خیلی ساده از کنار آن عبور کنیم.
🔻 #عباسی_ولدی قریب به یک دهه است با نگارش دهها جلد کتاب در زمینههای تربیتی بهتنهایی اندازه یک مؤسسه عریض و طویل کار کرد. متن تولید کرد، منبع و مرجع فکری تولید کرد، بهسمت ایجاد #جریان_تربیتی حرکت کرد هرچند شاید هنوز با آن فاصله دارد.
🔻 فکر کنم آثارش امروز به بیش از 50 جلد رسیده است. آثاری که هم تنوع در محتوا دارد، هم جذابیت در طراحی و گرافیک و هم ایجادکننده نوعی تغییر نگرش در مخاطب است که همه جای مطالعه و #تحلیل دارد.
🔻 اما آنچه امروز اهمیت دارد کاری است که #عباسی_ولدی این روزها در قالب #هیئت_نوجوانان شروع کرده است. حرکت او امروز واقعاً ویژه است، جای مطالعه و #الگوسازی و تقدیر دارد. به چند ویژگی کار او اشاره میکنم:
1⃣ #عباسی_ولدی قبل از منبر استاد #میرباقری برای نوجوانان منبر میرود. کاملاً جدی بهنحوی که بچهها احساس میکنند در یک برنامه مهم و اختصاصی خودشان شرکت کردهاند.
2⃣ فعلاً نسبت به محتوای #منبر نظر نمیدهم شاید نقدی داشته باشم. اما بهلحاظ قالب، منبر #داستانمحور است. این مدل از ارائه منبر بهشدت برای بچهها جذاب است.
3⃣ زبان، #لحن و بیان بهشدت صمیمی، دوستانه و دوستداشتنی است. این احساس #صمیمیت جذابیت دوچندانی برای منبر ایجاد میکند.
4⃣ فضای جلسه با قالبهای مرسوم متفاوت است. بچهها از اینکه بین منبر صحبت کنند، سؤال بپرسند، شوخی کنند، منعی ندارند و آزادانه در هیئت مینشینند. سخنران آغوشش بهروی اقتضائات این سن باز است.
5⃣ منبر او، #منبر_تعاملی است. سخنران سوال میکند، برای روز بعد به بچهها تکلیف میدهد تا بنویسند، فکر کنند و بعد جواب خود را به #عمو_عباسی بدهند و درباره آن صحبت کنند.
6⃣ اما یکی از جذابترین بخشهای کار #عباسی_ولدی بعد از منبر است که میآید و ساعتی بین بچهها مینشیند و با آنها #گعده میکند. از سر و کولش بالا میروند و با او ساده و راحت گفتگو میکنند. این بخش شاید اثرگذارترین قسمت این پکیج است.
6⃣ اما آنچه کار #عباسی_ولدی را ویژه کرده است #صداقت او در تعامل با بچهها است. افراد زیادی دیدم که کار کودک و نوجوان میکنند ولی بسیاری از رفتارها و خندهها و بازیها #تصنعی است. اما عباسی ولدی با همه وجود بچهها را دوست دارد، صادقانه و پدرانه و این #صداقت را بچهها با وجودشان درک میکنند.
♻️ #نوجوانان مهم هستند، باید احساس کنند که آنها را مهم میدانیم و جدی میگیریم. این احساس را به آنها منتقل کنیم و با همین جدیت برای شان وقت بگذاریم. اما با امثال این #الگو
#عباسی_ولدی
#عمو_عباسی
#نوجوانان
#الگوسازی
#جریان_تربیتی
#نسل_جدید
#تربیت_نسل
#هیئت_ثارالله
🆔 @taalighat
هدایت شده از مِنّا | سید حمید طباطبائی
0⃣ از کودکی عاشق #سعدی بودم. اما در دانشگاه با گوش دادن نوارهای شرح #مثنوی سروش، مثنویخوان شدم. یکی از بحرانهای آن دورانم شنیدن دعوا و اختلافات سعدی و #مولوی و رفتار تحقیرآمیز مولوی با سعدی بود. فکر میکردم باید از بین این دو، یکی را انتخاب کنم و دیگری را کاملا کنار بگذارم.
تا اینکه طلبه شدم و نگاه مجموعهنگری که از استاد #میرباقری یاد گرفتم این بحران را برایم حل کرد. تازه فهمیدم نیاز نیست یکی از این دو را تماما کنار بگذارم و مرید دربست آن دیگری باشم. از او یاد گرفتم که چگونه باید #نظام_فکری و میز ذهنیام را با نگاه #حجتمحور فقهی بچینم و بعد از حفظ جهت، از هر اندیشهای، در منزلت مناسب خودش استفاده کنم.
1⃣ خودم را «خانه شاگردش» میدانم. از ۲۰ سال پیش، یعنی سال سوم طلبگیام، پایم به خانهاش باز شد؛ بعضی درسها را در خانه برگزار میکرد. علاوه بر شاگردی، در بعضی کارها کمکی میکردم. چندین سال، از صبح تا شب در محضرش بودم و خیلی از اوقات در جلساتمان، خودم بودم و خودش. اما با اینحال همیشه شاکی بودم که چرا این همه از وقتش را در اختیار مردم و رسانهها و هیئات و ... میگذارد. انگار دوست داشتم یکجا بایستد و من همیشه در #سایه اش باشم، درست مثل این عکس (عکس مربوط است به آبان ۱۴۰۱). اما او فیضش عام و بیشتر شبیه خورشید بود تا سایهبان. این روزها که برخی روزنامهها به او میگویند «#تئوریسین_سایه» ناخودآگاه میخندم.
2⃣ در انتخابات سال 92 میخواست موضع رسمی بگیرد. منظورم مخالفت با نظرشان نبود، اما میخواستم چیزی را که شنیدهام به گوششان برسانم. گفتم: «ایشان در کلاسهایش، اندیشه شما را جزء اندیشههای باطل و خطرناک دستهبندی میکند.» گفت: «مگه من برای اینکه ایشان با من خوب است یا من را قبول دارد میخواهم ازشون حمایت کنم؟! باید مراقب باشیم که منافع شخصی، کوچکترین تأثیری در مواضع ما نداشته باشد».
این روزها که میبینم به او میگویند «مقتدای فکری #جلیلی» تعجب میکنم!!!
3⃣ برای رفع یک مشکل شخصی از ایشان کمک خواسته بودم. همان روزها #شهدای_خدمت شهید شدند و بازار دعوت از ایشان برای کاندیداتوری ریاست جمهوری داغ شد. موقع مناسبی نبود؛ اما از سر اجبار با خجالت و شرمندگی پیام دادم و آن کار شخصی را یادآور شدم. چند دقیقه بعد زنگ زد و گفت: «صبح پیگیر شدم و با فلانی تماس گرفتم، انشاءالله تا عصر قسمتی از کار انجام میشه. الآن هم دارم میرم کربلا، انشاءالله برگردم پیگیر بقیه کار هم خواهم شد». خیلیها اگر در موقعیت او بودند به چیزی جز خودشان و رؤیای ریاست فکر نمیکردند، اما او فکرش درگیر حل مشکلات مردم بود. از اینکه یک نادان میگوید: «برای رهبر شدن در خواب رؤیا دیده»؛ خندهام میگیرد.
4⃣ دیشب یکی از دوستان از حسین پرسید: «عکسالعمل خود حاج آقا نسبت به تخریبها چیه؟»
گفت: «وقتی بهشون میگیم فلان مطلب رو علیه شما پخش کردهاند، فقط لبخند میزند».
😮💨 چه روزگاری شده!
کسی مثل من، که پشت سیمهای خاردار نفسش اسیر است و هر کاری میکند برای خودش و نفسش است، باید دست به قلم ببرد و برای اثبات اینکه او #سودای_قدرت ندارد، مطلب بنویسد.
نمیدانم از شوری این آش، باید بخندم یا به حال خودمان گریه کنم؟
https://eitaa.com/s_h_taba
مِـنّـــا؛
تلاشی برای یافتن خویش در #هویت فراگیر امام
【فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي】