eitaa logo
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
3.7هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
290 ویدیو
115 فایل
طلبه درس خارج مدیر میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم @ho_mah کانال آپارات https://www.aparat.com/hosseinmahdizade
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 «گرما|گرمایش زمین» فرصت تا تهدید؟ 🖌حسین مهدیزاده 1️⃣ از 2️⃣ از دیروز که کشور بخاطر گرما تعطیل شده است، عده ای از دوستانی که سابق بر این در کرونا، با میدان داری می کردند، با همان دست فرمان به دست زدند. یادم هست که چند روز مانده به محرم سال اول کرونا، استاد میرباقری فرمودند که یکی از بزرگترهای این جریان نفی کرونا درخواست جلسه داشته و به دفتر ایشان آمده. ایشون از ما خواستند که بدون ایشان جلسه را برگزار کنیم. یادم هست که در آن جلسه میهمان محترم اذعان داشتند که بیماری در کار هست و یکی از همراهان خود را نشان دادند که چند هفته قبل، خیلی سخت و نگران کننده این بیماری را داشته، اما معتقد بود این بیماری اینقدر کشنده نیست که گفته می شود و غالب کشته ها از سر ترس می میرند. بعد گفتند که نکته ای که برای آن تقاضای جلسه کرده بودند این بود ایشان دلایلی داشتند که کشتاری شبیه به آنچه در آنفلانزای آغاز قرن بیستم در ایران رخ داد، قرار است موج بزرگی از این بیماری در ایجاد کند و به کمک برخی امکانات بیماری زای دیگر(که او معتقد بود در راس آنها ابزارهای تغذیه ای، مثل و است) این وضعیت بیماری عمومی اما کم قدرت، به سمت کشندگی واقعی سوق داده شود و بعد با ضرب شدن در احساس ترس و تحریم و... به یک نسل کشی واقعی و فروپاشی اجتماعی بدل خواهد شد. قسمت مهم ماجرا راه حل وی بود، معتقد بود نظام در مقابل این سناریو فقط یک راه حل دارد: باید در همین چند هفته مانده به آغاز محرم، به جمع معدود کشورهای بپیوندد تا این سناریویی قطعه اصلی اش که قطعه روانی آن است را از دست بدهد! در ماجرای اخیر هم چنین سناریو مقابله ای در حال شروع شدن است. همه دیدیم که روز چهارشنبه واقعا گرمای عجیبی در کشور حاکم بود. این دوستان محترم، با تاکید بر اینکه تعطیلی برای گرما، ریشه در (که چند سالی است در جهان جدی شده و سازمان ملل پشتیبان اصلی آن است) دارد و هدفش کنترل پیشرفت کشورها، در فناوری های فرهنگی(مثل که در سرزمین های گرم عراق در جریان است) و اقتصادی (که وابسته به استفاده بیشتر از است) است. به نظر من هم چنین است! اما راه حل واقعا فقط نفی و انکار است؟ به نظر میرسد دوستان متوجه شده اند که ما از اغتشاشات سیاسی و اجتماعی تا فرآیند های توسعه، در گیر کرده ایم، اما واقعا بدیلی کارآمدتر از انکار واقعیت برای خلاصی از روایت وجود ندارد؟ ما در کرونا دست آخر موفق شدیم بر بیماری غالب شویم و ترس اجتماعی را تا حد زیادی کنترل کنیم، اما در ، چون روایتی خلق نکردیم، روایت آنها پیروز شد. آنها گفته بودند که این بیماری بصورت طبیعی، به سوی آرام شدن حرکت خواهد کرد و تنها چند سال زمان لازم است. امروز مردم چه روایتی از کرونا و پایان آن دارند؟ آیا همین روایت نیست؟ پس روایت ما کجا رفت؟ 🔺لینک بخش دوم این یادداشت: https://eitaa.com/social_theory/1862 🆔 @social_theory
🔴 «گرما|گرمایش زمین» فرصت تا تهدید؟ 🖌حسین مهدیزاده 2️⃣ از 2️⃣ امروز روایتی که ما می خواهیم از ماجرای گرمایش بدهیم چیست؟ می دانیم که نسخه ها، به روایت از مساله وابسته هستند و هر روایتی که مقبول تر بیفتد، راه حل هایش عمومیت خواهد یافت. در این جنگ روایت ها، تنها راه حل ما انکار گرما، برای نفی گرمایش زمین است؟ آیا این انکار، بعد از ده ها سال نگرانی و دلواپسی، که از کتابهای درسی تا اخبار تا جریانهای سبز تا رمانها و سینما دست مایه تولیدات فکری و فرهنگی بوده است، می تواند به روایت اصلی بدل شود؟ تصور من این است که گرمایش زمین، مشکلات برآمده از گازهای گلخانه ای و... چیزهایی واقعی هستند اما با درجه اهمیتی کمتر از آنچه نهادهای دانش و اخبار و سینما به آن باور دارند. ابرشرکتها و چند دولت معدودِ حاکم بر جهان، سالها برای صورت بندی کردن یک بسته توصیفی و تجویزی از که در یکی از آنها، گرمایش زمین اصل است کار کرده اند. به این ترتیب دانش آموختگان نهادهای علمی، حامل این نگاه شده اند و در نهادهای تصمیم ساز کشورهای جهان پخش شده اند تا به وقت خود فعال شوند و برای مدیریت جهان به سوی آینده مدنظر آنها بکار بیایند. در این میان حتی آدمهای دقیق و دلواپس محیط زیست هم به مرور در معماری و صحنه پردازی جهانی اسیر شده و خواهند شد! اما راه حل چیست؟ ؟ گرمایش؟ پس واقعیت گرما را چه کنیم؟ نمودار بیاوریم؟ رسانه های اصلی و فیلم های سینمایی و سریالهایی که مردم در پیرنگ آن گرمایش زمین را دیده اند و اضطراب آن را به ناخودآگاه جمعی جهان بدل کرده اند را چه کنیم؟ زور آنها بیشتر است یا افشاگری ما؟ اخبار بنگاه های خبرپراکنی قدرت بیشتری خواهند داشت یا ضدخبرهای ما برای اثبات شایعه بودن این اخبار؟ برداشت من این است که مبارزه با یک ، یک است نه انکار روایت. ضدروایت، شبیه ضد حمله در بازی فوتبال است. یعنی از ترکیب تهاجمی حریف استفاده کنیم و توپ را به زمین بی دفاع حریف شوت و سانتر کنیم و با سرعت و تکنیک، توپ را به زیر طاق دروازه حریف بچسبانیم! و الا بازی تدافعی به غیر از استرس و خستگی و دلسردی چه آورده ای دارد؟! روایت گرمایش زمین بهترین وقت برای اصلاح الگوی سکونت انبوه و گله ای در شهرهای مصرفی نیست؟ بهترین وقت برای احیای شهرهای کوچک و سبک زندگی های انسانی تر و فرهنگ پذیرتری است که مدرنیته در آنها مزینت کمتری دارد نیست؟ روایت گرمایش بهترین وقت برای توسعه تکنولوژی های کوچک برای ایجاد صنایع واقعا کوچک و انسانی نیست؟ بهترین وقت برای کوچک کردن سهم ابرشرکتها در ثروت اقتصادی نیست؟ بهترین وقت برای کوچک کردن قدرت نظام سرمایه داری در اقتصاد (حداقل در ایران خودمان( نیست؟ سناریو گرمایش زمین بهترین وقت برای مبارزه با مصرفگرایی و زمین خواری اشراف، در جغرافیای کشاورزی زاگرس و البرز نیست؟ بهترین وقت برای استفاده از این نگرانی و رفع مشروعیت از و نیست؟ گرمایش زمین بهترین وقت است در ایران تا مردم را از تقاضای زندگی در شهرهای مناطق کویری منصرف کنیم و آنها را به مناطق طبیعی زیست در فلات ایران، یعنی دامنه های زاگرس و البرز و خلیج فارس برگردانیم، و مردم باور کنند که این جابجایی طبیعی است و یک خواست سیاسی و اجبار نیست! ایران امروز به یک ضدروایت از ایرانی به نفع احتیاج دارد. این ضد روایت، با سندنویسی بالادستی در نظام سیاسی ممکن نمی شود! با نظریه پردازی دانشمندان بخشی نگر و مفهوم زده درست نمی شود! بلکه یک بهانه بزرگ و قدرتمند می خواهد برای رویاپردازی عمومی! کرونا یک بهانه خوب بود، اما با انفعال محض، تنها به دفاع از حداقل ها گذشت. بیاییم از ماجرای گرمایش زمین برای تغییرات بزرگ استفاده کنیم و آن را بهانه کنیم برای ایجاد و ضریب دادن به یک ، برعلیه توسعه مدرنیته وحشی شده در آغاز قرن بیست و یکم... 🔺لینک بخش اول این یادداشت: https://eitaa.com/social_theory/1861 🆔 @social_theory
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
🔴 «گرما|گرمایش زمین» فرصت تا تهدید؟ 🖌حسین مهدیزاده 1️⃣ از 2️⃣ از دیروز که کشور بخاطر گرما تعطیل شده
🔷🔷 چند نکته در حاشیه یادداشت برادر عزیز، مهدی‌زاده، در کانال ساخت ایران 1️⃣ از 2️⃣ آقای مهدی‌زاده از فضلای خوش‌فهم و خوش‌نویس حوزه علمیّه است. سال‌هاست که در مسیر دانایی و پژوهش سعی و پشتکاری گرمابخش برای سالکان این راه از خود نشان داده است. گاه‌گاهی که توفیق یار همراه می‌شود و یادداشت‌هایش را می‌خوانم، بسیار محظوظ می‌شوم و بارقه‌های خوشه‌چینی محضر اساتید در نوشتارش نمایان است. این روزها یادداشتی نوشته است در کانالش با نام «ساخت ایران» به آدرس: @social_theory در پیام‌رسان ایتا، یا عنوان «گرما|گرمایش زمین» فرصت تا تهدید؟»، پیشنهاد می‌کنم دوستان این یادداشت را بخوانند. اینجا می‌خواهم چند نکته یا حاشیه را به این یادداشت ضمیمه کنم. اوّل: با ظهور انقلاب اسلامی، دوران نفی گذشته است. حالا چرا برخی نمی‌توانند بعد از 44 سال این را درک کنند، بحث دیگری‌ست. امام خمینی(ره) چیزی به ما آموخت. رخنه. رخنه در پایه‌های این برساخت تاریک و سیاه و تَرَک زدن بر دیوارهای زندان مدرنیته. دوّم: ما قبل از هر چیز باید این آموزه را روایت کنیم و مسیر این آموزه تا امروز را روندنگاری کنیم. از دل چنین نگاه عبرت‌پژوهانه‌ای قاعدتاً باید جوانه‌های بسیاری شکوفا شود. تجربه به ما می‌گوید هر گاه تاریخ چنین خوانش شده است، نسیم بهاری، دانه‌های گرده‌افشانی شدۀ زنبورهای اَحلی مِنَ العَسَل را در زمین زمان، رویانده است. سوّم: در جنگ روایت‌ها، پیروزی روایتی بر روایت دیگر معنادار نیست، یا آن معنای اصلی در این پیروزی خودش را نمایش نخواهد داد. بلکه نسبت هر روایت با حقیقت است که معنای اصلی را خواهد ساخت و ماندگار خواهد شد. باید در عبارتِ «تاریخ ناموس هستی است» بیشتر تأمّل کنیم. نسبت داشتن با حقیقت، همیشه نسبت اقبالی نیست البتّه، گاهی نسبت ادباری‌ست و همین آن نکتۀ باریک‌تر ز مو است برای تأمّل بیشتر. چهارم: از این جنس کنش‌های مقطعی که همیشه سویه‌ای سرمایه‌دارانه داشته است، چه در بخش کلانش و چه در بخش خُردَش، بسیار آمده و رفته است، مثلاً داستان سال 2012، و ...، و خُب برخی از این موارد هپروتی‌تر بودند و مواردی واقع‌نماتر. ما علاوه بر روایت خودمان یا آنچه آقای مهدی‌زاده می‌نامند، نیازمند یک هستیم، روندنگاری، آگاهی را همراه با عبرت به مخاطب منتقل می‌کند و زمینۀ روشن شدن آتش ذهن او را فراهم می‌کند و همین روشنایی، ولو اندک، راه‌نشان خواهد بود. پنجم: پس ما برای دریافتن نبض زمان و بحران‌های آن، هم به مهارت روایت نیاز داریم و هم به نگاه تاریخی. برای شکار این نبض نیز نیازمند رصد هوشمندانه هستیم. البته هوشمندی تنها نزد ذهن‌های تیز استقرار یافته است و برای ذهن تیز داشتن باید با متن اصیل مأنوس بود، مخصوصاً متن‌های اصیل ادبی. ما معمولاً صیّادان خوبی نیستیم، چون حتّی وقتی هم رصدگر باشیم، غیرهوشمندانه است، و برای همین بسیاری از صیدهای ناب از دست‌مان در می‌روند یا وقتی بهشان می‌رسیم که لاشه‌مرداری بیش نیستند. پیشنهاد می‌کنم نگاهی به کتاب «فردا؛ عوامل دگرگون‌ساز جهان در قرن بیست و یکم» از «ال گور» بیندازید. شش: امّا ضدّ روایت یا همان ضدّ حمله را پاس‌داشتن، نیازمند توان، قوّت و مهارت در روایت و حمله است. تشبیه آقای مهدی‌زاده بسیار جالب و قابل استفاده و بازکنندۀ بحث است. امّا یک حاشیۀ مهم و آن اینکه اگر بازیکنان شما قوّت لازم را نداشته باشند، یک فرصت ضدّ حمله که هیچ، هزار تا فرصت ضدّ حمله هم پیش بیاید، دردی را دوا نخواهد کرد. یادتان هست ما تیم مالدیو را در سال 1376 با نتیجه 17 بر 0 بردیم؟ حالا فرض کنید همان تیم مالدیو بیفتد با قهرمان آن دوره از جام جهانی و هزار و یک فرصت ضدّ حمله هم پیدا کند، اتفاقی خواهد افتاد؟ اگر کمی ناامیدانه است، ببخشید، ولی بسیار نزدیک به واقعیّت است. ... ادامه دارد ... https://ble.ir/esmaeil851
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
🔷🔷 چند نکته در حاشیه یادداشت برادر عزیز، مهدی‌زاده، در کانال ساخت ایران 1️⃣ از 2️⃣ آقای مهدی‌زاده ا
🔷🔷 چند نکته در حاشیه یادداشت برادر عزیز، مهدی‌زاده، در کانال ساخت ایران 2️⃣ از 2️⃣ هفت: رؤیای بزرگ ایرانی‌اسلامی ابتدا باید جوانه بزند، رشد کند، محافظت شود از نهالش، تا ... . آیات شریفۀ 18 تا 20 سورۀ مبارکۀ اسراء آموزه‌ای را برای ما به ارمغان می‌آورد که خودم بارها به دوستان و اطرافیانم متذکّر شده‌ام، چون بیش از 20 سال سعی دارم تا با این آموزه زیست کنم. خداوند مددرسان کوشندگان است. اینکه آمریکایی‌ها و فرهنگ آمریکایی مهارت و قدرت روایت را دارد، به دلیل کوشش این فرهنگ در صد سال گذشته و پایه‌ریزی این قدرت از نهاد آموزش است. برویم بخوانیم کتاب و پژوهش شگفت‌انگیز خانم «ماساکو واتانابه» را. این پژوهش دو ویراست دارد. ویراست اوّل با عنوان «هنر پرورش استدلال» منتشر شده است، از طرف انتشارات منادی تربیت. این ترجمه را بعید است پیدا کنید. مقایسه آموزش و پرورش ژاپن و آمریکا در مورد و مسئله‌ای خاصّ و بسیار هوشمندانه. ترجمۀ دوّم که از روی ویراست دوّم است و البته یکی از همان مترجمان همان ویراست اوّل انجام داده است با عنوان «نوشتن برای زیستن» از طرف نشر نی منتشر شده است و در بازار هست. در ویراست دوّم علاوه بر آمریکا و ژاپن، در یک فصل تکمیلی فرانسه نیز اضافه شده است. توصیه می‌کنم حتماً کتاب را ببینید و بعد دربارۀ «فرم‌های نوشتن» تأمّل بفرمایید. و اگر بیشتر حوصله داشتید، بخوانید کتاب «زنده‌ام که روایت کنم» را از شارلاتان‌ترین نوبلیست قرن بیستم به نظر بنده. ما باید حداقل یک دهه تلاش و مجاهدت بی‌وقفه داشته باشیم تا بتوانیم از ضدّ حمله‌ها برای حملۀ پیروزمندانۀ اقبالی استفاده کنیم و با این اِقبال، اِدبار حاصل‌شده را جبران نماییم. اگر مرد راهیم، برون آییم و سفر را آغاز، بسم الله... دقایق آغازین 13 مرداد 1402 https://ble.ir/esmaeil851
1 از 4 ✅ الحمدلله پنج‌شنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ من هم در جمع فعالان تعلیم و تربیت توفیق زیارت حضرت آقا را از نزدیک پیدا کردم. دیداری که پس از سخنان اردیبهشت ماه حضرت آقا و احساس بلاتکلیفی میان برخی از کنشگران تعلیم و تربیت، نوید گره‌گشایی بود. به نظر من به عنوان پژوهشگر حکمرانی، موضوع اصلی دیدار باید گره‌گشایی از چالش بزرگ حکمرانی تعلیم و تربیت می‌بود که شاید همان هم شد. ✅ چالش از اینجاست که از طرفی تجربه الگوهای حکمرانی بازاری در آ.پ، حاکمیت‌زدایی و دوری از عدالت و پیشرفت در تعلیم و تربیت ایران بوده است. رهبری هم در دیدار اردیبهشت ماه معلمان این ایده‌ها را فکری برای نابود کردن کشور دانستند. پس نکته اول، ضرورت حاکمیتی بودن و غیر قابل تفویض بودن تعلیم و تربیت است. ✅ از طرفی انقلاب اسلامی در لحظه ضرورت «نهضت نوآوری» قرار دارد. نقش ایران در خلق جهان آینده که در دیدار ۱۳ آبان سال گذشته هم به آن تأکید شده، محتاج جوشش نوآوری است و سازمان آ.پ و الگوی هرمی آن، سنگین‌تر و خسته‌تر از آن است که بتواند از عهده چنین باری برآید. سازمانی که در وظایف جاری خود هم به اندازه کافی کارآمد نیست، چگونه می‌تواند نقش‌آفرین حادثه‌آفرینی آینده باشد؟ در فرض ضرورت تقویت، این سازمان نیازمند «قطعات تحولی» است که زمینه‌ساز «جریان اراده‌های خلاقانه» است. سؤال اصلی حکمرانی این است که چگونه می‌توان ضمن تقویت حاکمیت مرکزی، این «قطعات تحولی» را به آن افزود؟ ✅ با همین زمینه من هم یادداشتی تقدیم کرده بودم که توفیق ارائه حضوری پیدا نکردم. نقطه حساسیتم در این دیدار هم تحت تأثیر این نگاه، این بود که در اندیشه حضرت آقا برای حل این چالش چه می‌گذرد؟ برداشت من از جلسه این بود که ایشان دقیقا روی همین مسئله دست گذاشته‌اند و جای‌جای این دیدار نشان از دغدغه جدیشان برای درگیرکردن جلسه با عمق این مسئله و راه‌کاری برای حل آن بود. ✅ یکی از نتایج جلسه هم این بود که گرچه ظاهرا با ورود رسمی و با ابزارهای مستقیم همراهی نکردند اما در عمل اراده کنشگران بیرون از سیستم را به رسمیت شناختند و مسیرهایی برای پیگیری آن مشخص کردند. ✅ سعی می‌کنم در چند یادداشت روایت خودم از این دیدار را بیان کنم. @HamidSajedian
۱۶ 🔶 حجت الاسلام حسین مهدیزاده 🔸 نظریۀ اجتماعی، لازمۀ استقرار نظم اقتصادی اسلام 🔹مدیر میز نظریۀ اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم ✨مدرســـــه‌تابســـــتانه‌اقتصـــــــاداســـلامـــی✨ 🆔 @HSIE1402
هدایت شده از تلک الایام
تن ماهی و ماکارانی قسطیش خوبه این را امروز روی یک بیلبرد تبلیغاتی دیدم. انسان جامعه ی مدرن انسان بدهکار است. هرکس ولو با توان مالی بسیار کم نباید حتی از گیر یک بدهکاری کوچک فرار کند. دیگر نمی توانی قسط خانه و ماشین بدهی؟ ایرادی ندارد قسط ماکارانی بده. تو همیشه باید بدهکار باشی تا بیشتر کار کنی برای رشد کردن و پیشرفت عده ای دیگر. تو باید بیشتر کار کنی تا بتوانی بیشتر قرض کنی و بدهکار بزرگتری باشی. و برای این کار باز هم باید بیشتر کار کنی. آن ها برای اینکه تو هم یک روز مثل خودشان بزرگ و معروف شوی به تو وام می دهند. تو نمی توانی یک شبه مثل آنها بزرگ شوی ولی اگر بزرگ شدن را قسط بندی کنند شاید بتوانی. تو آنهایی را که از تو کار می کشند و برای بزرگ شدنشان می دوی و عرق می ریزی و برای رسیدن به زندگی تو را از زندگی ساقط کرده اند، دوست داری. تو به آنها حق می دهی. آرزوی تو این است که یک روز مثل آنها شوی. آنها برای کار کشیدن از تو زحمتی نمی کشند. تو خودت همیشه مراقب سرمایه و مدافع موقعیت آنها هستی. . . . این روزها ولی صدای دوست داشتنی تری در دنیای ما پیچیده است. صدایی که از انسان دل ربوده. صدا ولی امشبی را مهمان ماست. و فردا از دنیای ما خواهد رفت. بعضی ها خود را به او رسانده اند که فردا همراه او بروند. او ولی گفته است که هر کس بدهکار است اینجا نماند. برویم و گردنمان را از زیر این همه بدهکاری خالی کنیم. انسان او انسان بدهکار نیست. انسان بدهکار، انسان او نیست. برویم و این باقیمانده ی عمر را انسان او باشیم. این روزها انسانیت داغدار اوست. @telkalayyam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی فکر می کنم ماجرای عدم اصلاح قیمت کار، در مقابل اصلاح روزانه و هفتگی قیمت کالاها، اون یا گناهی است که همه گناه‌های دیگر محصول آن است و گیر افتادن در این تله، اینچنین طالع ما را سیاه کرده! یادم هست سال اول دولت دهم که گرانی‌ها شروع شد، رهبری به هیات دولت یک نکته گفت: مراقب مردم باشید! آن سالها من هم اقتصاد هیچ نمی دانستم و این توصیه را اشتباه می‌دانستم و با کدورت، سکوت می‌کردم! اما بعدا هرچه خواندم دیدم آن که در درمان اقتصاد ایران ترک شده که بقیه داروهای کارشناسان اینچنین مسمومیت دارویی ایجاد کرده، همین است! در اقتصاد ایران حرف این نیست که قیمت‌ها اصلاح نشود، بلکه حرف این است که ناموس همه اصلاح‌هاست! و حتی اگر لازم است، هر دو سه ماه یکبار قیمت دستمزد اصلاح شود، نه اینکه سال قبل تا امسال قیمت ها 300 درصد رشد کرده و دستمزدها تازه سر سال 25 درصد، اصلاح شود! وقتی دستمزد اصلاح نمی شود، کار کردن از چشم می افتد! بازارهای سوداگری در چشم همه مردم اجر و قرب پیدا می کند! کارخانه‌دار و بنک دار و موجر، به پشتوانه سکون سالیانه قیمت کار، روزانه و هفتگی و ماهیانه قیمت کالا و اجاره را افزایش میدهد و سال بعد هم روی سود تورم حساب می کنند! آقای نماینده مجلس! آقای دولت! تا وقتی فعال اقتصادی، معتاد به گدایی سود از دستمزد پرداخت نشده کارگران است، پررو و گردن‌فراز است و کارگر در گذران زندگی تنهاست! و تو و هم تنها می‌مانید چون اگر کارگر به نظام دلبستگی نداشته باشد، قطعا بازاری‌ها و ملاک‌ها هم دلبسته نخواهند بود! 🆔 @Social_theory
هدایت شده از رویای امت
استاد می گفت سه چیز انسان را به پیش میراند ! ترس طمع عشق ترس که از حضرت ادم به بعد تا همین چند نسل قبل برجهان بشر حاکم بود ... طمع که مدرنیته به ارمغان اورد و تنها شماره تماس بشر با یکدیگر شد و مابغی خط ها اشغال ... یا لااقل تا اطلاع ثانویه از دسترس خارج شده ... گرچه طمع هم شعبه ای از ترس است ، ترس از تهی بودن ، نداشتن ... سکونت در سرزمینی ناامن از خواهش های بی جواب ، عطش های در سراب ، تشنگی و بی کامی ها ... اما چه زیبا جهانیست جهان شیدایی ... جهان داراها ، به شعف رسیده ها ... چه رقابت طوفانیست، نه برای کندن ... برای دادن ... سر، دست ، پا ، جان ، مال ... و عشق انست که من حضور ندارد تا بترسد هرچه است از اوست و هرچه دارم برای او ... لاخوف عليهم ولاهم يحزنون... عقل عارف در قلب است و قلب عاقل درسر ... کاش کمی معرفت داشت این قلب ... تا ببیند آنکه تورا دارد چه کم دارد؟ و انکه تورا ندارد چه دارد؟ اللهم الرزقنا ✍️ مهدی اخلاقی https://eitaa.com/ommat_Dream
ارائه حجت الاسلام مهدیزاده.mp3
32.57M
🔶 حجت الاسلام حسین مهدیزاده 🔸 نظریۀ اجتماعی، لازمۀ استقرار نظم اقتصادی اسلام 🔹مدیر میز نظریۀ اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم ✨مدرســـــه‌تابســـــتانه‌اقتصـــــــاداســـلامـــی✨
🔻 یک معجزه در عصر سرمایه داری است.ما نیاز به تصویری روشن و یک مینیاتور از خود داشتیم تا بر اساس آن در جهت نفی"مناسبات سرمایه داری"و "تقویت نهاداجتماعی"دست به بازطراحی بزنیم؛ اربعین آن تصویر و جرئت تغییر را توامان به ما داد. همه شاهدیم اربعین برای"جهانی نو"خلق کرده است ✍ @m_amin_rezai
صوت مناسبات فقه و علوم انسانی 1402.05.30.mp3
15.25M
💢شش ایده در مناسبات فقه و علوم انسانی!💢 🔊صوت جلسه 🔹روز دوشنبه 30 مردادماه 1402 در مدرسه علمیه مشکات، ارائه‌ای داشتم در معرفی سریع شش ایده درباره مناسبات فقه و علوم انسانی. 🔹البته در ذهنم بود که هشت ایده را توضیح دهم که به خاطر ضیق شدید وقت از دوتا از آنها صرفنظر کردم: 👇 1️⃣ایده اول: ایده تبعیت فقه از علوم مدرن توسط جریان روشنفکری کشور با سه پیشنهاد. 2️⃣ایده دوم: ایده جدایی و تباین عرصه های فقه و علوم انسانی. 3️⃣ایده سوم: ایده جایگزینی فقه به جای علوم انسانی. 4️⃣ایده چهارم: ایده قرار گیری فقه در منزلت گردآوری و علوم انسانی در منزلت مشاهده و آزمون‌پذیری. 5️⃣ایده پنجم: وابستگی فقه به علوم انسانی در موضوع‌شناسی. ارتقای این ایده با توجه به سه نکته: 1ـ تفاوت علوم انسانی مدرن با خبرویت در ادبیات فقهی و لزوم دست‌یابی به علوم انسانی اسلامی 2. نگاه کلان و نظام‌مند به موضوعات مستحدثه و لزوم پرهیز از بررسی‌های صرفاً موردی و مصداقی. 3. توجه به تفاوت مسائل حاصل رشد طبیعی دانش انسان در نسبت با طبیعت و فناوریهای اجتماعیِ طراحی شده در علوم انسانی مدرن. 6️⃣ ایده ششم: ایده‌ای است که علوم انسانی اسلامی را به مثابه توضیح دهنده‌ی شرایط امکان تاریخی و فرهنگی تحقق احکام تفقه شده الهی می‌داند. این ایده، طریق بیرون آمدن فقه از انفعال و رسیدن به نقطه حادثه‌سازی و به دست گیری زمام امور و نبض حوادث را قرارگیری علوم انسانی اسلامی در امتداد عینی راهبردها، نظامات و احکام شرعی می‌داند. به تعبیر دیگر علوم انسانی، باید ابزار ایجاد موضوع باشد، نه صرفا شناسایی موضوعات مستحدثه.
دوست عزیزم آقای دکتر حمید ابدی، گاهی یادداشت هایی به غرض رویت و چرخش در فضای مجازی می نویسند، اما از آنجایی که هنوز تصمیم نگرفته اند که خود صفحه یا کانالی داشته باشند، این افتخار را به بنده می دهند و از من می خواهند که آنها را در این کانال منتشر کنم. امروز صبح یادداشتی با عنوان «زنده باد دولتِ بی‌گفتمان آیا از بی‌گفتمانی دولت سیزدهم می‌شود استقبال کرد؟» در اختیار بنده قرار دادند و تقاضا کردند که در کانال ساخت ایران منتشر شود که در ادامه و بدون تصرفی به رویت شما می رسد. یادداشتی که حقیقتا خواندنی بود و از آن استفاده کردم. قسمت اول: https://eitaa.com/social_theory/1884 قسمت دوم https://eitaa.com/social_theory/1885 قسمت سوم: https://eitaa.com/social_theory/1886 🆔 @social_theory 👇👇👇👇👇
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
دوست عزیزم آقای دکتر حمید ابدی، گاهی یادداشت هایی به غرض رویت و چرخش در فضای مجازی می نویسند، اما از
🔅زنده باد دولتِ بی‌گفتمان 💡آیا از بی‌گفتمانی دولت سیزدهم می‌شود استقبال کرد؟ 🖊حمید ابدی [1 از 3] 🔸دولت سیزدهم را دولتِ بی‌گفتمان می‌دانند و من در این نوشته کوتاه، بنا به دلایلی، در صدد همراهی با «وضعیت بی‌گفتمانی» این دولت هستم. شرایط امروز جهان و ایران را به گونه‌ای می‌یابم و می‌فهمم که اقتضای آن، بی‌گفتمانی است؛ به عبارت دیگر، اگرچه به طور کلّی، بی‌گفتمانی، وضعیت مطلوبی نیست، اما در شرایط کنونی، بی‌گفتمانی مزیّت دولت سیزدهم است. ما چون «دولت‌های گفتمانی» را با تجربه تاریخیِ دولت‌های پنجم تا دوازدهم می‌فهمیم، به خاطر عادات ذهنی ته‌نشین‌شده، قدری با این وضعیت خلاف آمد عادت، غریبه‌ایم و زبان به نقد آن می‌گشاییم. آیا نمی‌توانیم تجربه دولت‌های گفتمانی گذشته را با نظری انتقادی مورد توجّه قرار دهیم؟ 🔹اگر بخواهیم واژه گفتمان را با دقّت و حسّاسیت به کار ببریم، دولت‌ها شاید در بستر یک گفتمان شکل‌یافته، بتوانند به نشر و بسط آن گفتمان کمک کنند، امّا هیچ‌گاه منشا گفتمانی نبوده‌اند. در تجربه تاریخی سه دهه‌ پس از جنگ، مطابق دیدگاه رهبری، تنها دو گفتمان «عدالت‌» و «تولید علم» امکان پذیرش اجتماعی در جمهوری اسلامی را یافته است و از قضا هر دو گفتمان، بیش از آن‌که منشا «دولتی» داشته باشد، منشا «دانشجویی و دانشگاهی» داشت؛ یعنی سرآغاز و نقطه تولّد آن دولت مستقر نبود، اگرچه دولت مستقر در در بسط و تثبیت آن نقش‌آفرینی جدّی داشت. به استثنای این موارد، کدام دولت در جمهوری اسلامی ایران توانست طی یک تجربه هشت ساله، گفتمانی را به اجماع عمومی مردم یا نخبگان ایران برساند؟ در تقسیم کار واقعی شکل‌یافته در جمهوری اسلامی، دولت‌ها گفتمان‌ساز نبوده‌اند و اگر قدمی برای تغییر گفتمان عمومی کشور برداشته‌اند، از عهده چنین کاری بر نیامده‌اند. 🔸«گفتمان‌های دولت‌ساخته»، همواره با ارایه روایتی از نیاز و ضرورت خاصّی را که در یک برهه زمانی در کشور شکل گرفته بود، پاسخ آن نیاز را در شعار و مجموعه‌ای از گزاره‌ها صورت‌بندی کرده‌اند. دولت پنجم، ضرورت و نیاز به سازندگی را در شکل خاصّی از «توسعه تکنوکراتیک» پاسخ داد؛ دولت هفتم، جامعه به تنگ آمده از قفس آهنین تکنوکراسی را به «توسعه سیاسی» و خوانش خاصّی از آزادی فراخواند؛ دولت نهم که در پیِ گفتمان عدالت برآمده بود، در ادامه راه خود (در دولت دهم)، تصوّر می‌کرد می‌تواند با «مکتب ایرانی» شکاف‌های سیاسی و اجتماعی آن روز را التیام بخشد؛ دولت یازدهم در شرایط تحریم اقتصادی که جامعه آن را نشئت‌گرفته از فقدان خرد سیاسی در سیاست خارجی و ستیز با غرب می‌فهمید، خوانش خاصّی از شعار «اعتدال» و «تدبیر» را بر سر دست گرفت؛ این تجربه‌ها اگرچه سطحی از تاثیر بر ریل‌های اداره کشور بر جای گذاشته‌اند، اما هیچ‌یک موفق به استقرار گفتمانی در کشور نشده‌اند. 🔹دولت‌ها همواره در صدد «برساخت» گفتمانی بوده‌اند که در رویارویی با واقعیت جمهوری اسلامی و جامعه ایران، به علت ناسازگاری با بافت جمهوری اسلامی و جامعه ایران، در نهایت با پنجه‌کشیدن به صورت حاکمیت و جامعه ایران و زخمی و خسته شدن خود دولت‌ها فیصله یافته است. ما همواره با دولت‌هایی رو به رو بوده‌ایم که خسته و زخمی و زخم‌زده، صحنه را به دولت بعد واگذار کرده‌اند. البته جمهوری اسلامی راه خود را بر روی مخروبه گفتمان‌های دولت‌ساخته، پیش برده است و شعار اصلی هر دولت را به گونه‌ای استحاله‌ و در خدمت خود به کار گرفته است. سازندگی، آزادی، مردم‌سالاری، عدالت و اعتدال هنوز در متن جمهوری اسلامی حاضرند، امّا نه به معنایی که دولت‌ها در صدد برساخت آن بوده‌اند. 🔸دولت سیزدهم در شرایطی بر سر کار آمد که نوعی سستی و زوال در آرایش سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور پدید آمده و همزمان نشانه‌ها و جوانه‌های نوعی نظم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جدید ظاهر شده است. وضعیت زمانی بغرنج‌تر می‌شود که توجّه کنیم، نظم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان پیرامون ایران نیز در سراشیبی زوال قرار گرفته و نشانه‌های نظم جدید ظاهر شده است. فهم این‌که روند تحوّلات و برآیند نیروهای کنشگر صحنه، در ایران و جهان، رو به چه سمتی است، بسیار دشوار شده و دولت سیزدهم در چنین شرایطی «بی‌شعار» و «بی‌گفتمان» به میدان آمده است. در وضعیت امروز ایران و جهان، کسی را سراغ ندارم که ادّعایی در باب اشراف و تسلّط بر روند تحوّلات داشته و یا روایتی عرضه کرده باشد. به جز احتمالات و گمانه‌هایی اجمالی و پراکنده‌، «روایت» پرقدرتی از روند تحوّلات وجود ندارد. این خلا روایت، نه از سر ضعف داده، اطلاعات یا قدرت تحلیل تحلیل‌گران، بلکه از پیچیدگی درک معادله تغییرات حکایت دارد. 🆔 @social_theory ادامه ⬇️⬇️
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
🔅زنده باد دولتِ بی‌گفتمان 💡آیا از بی‌گفتمانی دولت سیزدهم می‌شود استقبال کرد؟ 🖊حمید ابدی [1 از 3] 🔸د
🔅زنده باد دولتِ بی‌گفتمان 💡آیا از بی‌گفتمانی دولت سیزدهم می‌شود استقبال کرد؟ 🖊حمید ابدی [2 از 3] 🔹وضعیت آغاز دولت سیزدهم یک تفاوت اساسی با وضعیت اجتماعی در دولت‌های پیشین دارد. دولت‌های پیشین در بستر یک نیاز و ضرورت جمعی که جامعه ایران آن را احساس می‌کرد، شکل یافتند: نیاز به سازندگی، نیاز به آزادی، نیاز به عدالت، نیاز به عقلانیت. می‌توان پرسید: دولت سیزدهم با چه جامعه‌ای و با چه تمنّایی رو به رو بوده است؟ آیا روایتی از تمنّای جامعه ایران در طلیعه گام دوم انقلاب وجود دارد؟ به نظر می‌رسد، جامعه ایران در سال‌های ابتدایی گام دوم، بی‌آنکه بر روی شعار خاصّی مطالبه‌ای داشته باشد یا نیاز خاصّی را ضروری بداند، اساساً در مورد «آینده و سرنوشت» خود به تردید و پرسش افتاده است. در دولت‌های قبل، ما با چنین وضعیتی رو به رو نبوده‌ایم و انگار آینده مطلوب، با سطحی از اطمینان و به سهولت «قابل دسترسی» می‌نمود. راهِ آینده در دولت‌های قبل، باز و گشوده به نظر می‌رسید و شاید به همین دلیل بود که دولت‌ها با شوقی وافر و زانو‌انی پرتوان برای پای‌نهادن در مسیر تحوّل و اصلاح به میدان می‌آمدند. امّا در دولت سیزدهم، وضعیت ویژه جهان و ایران، اساس آینده را در پرده‌ای از ابهام قرار داده است؛ در دولت‌های قبل، هیچ‌گاه آینده تا این اندازه، ابهام‌آلود و پرسش‌برانگیز به نظر نمی‌رسید. این نه وضعیت دولت سیزدهم که وضعیت جمعی ایرانیان در ابتدای قرن پانزدهم هجری شمسی است. با این وضعیت چگونه می‌شد و می‌توان رو به رو شد؟ آیا برساختِ یک شعار یا یک راه‌برد یا مجموعه‌ای از گزاره‌ها، می‌توانست و می‌تواند راهی باز کند و کاری را پیش ببرد؟ 🔸پرسش‌برانگیزی آینده، امری ملّی در ایران نیست و اختصاص به ایران ندارد. جهان امروز در مورد آینده به تردید افتاده است و دست‌ها و افکار و اندیشه‌ها برای حرف زدن از آینده و ساختن آن، قدری سست شده‌اند و صاحب‌نظران سعی می‌کنند اندکی محتاطانه‌تر در مورد آینده حرف بزنند. اگر دقّت کنیم، نسبت ایران با جهان نیز دست‌خوش تحوّلاتی شده است. بعد از ماجرای سوریه، ماجرایِ برجام و از همه مهم‌تر، بعد از شهادت شهید سلیمانی، انگار دریچه‌ای به سوی دیدن و فهمیدن جهان برای ما ایرانیان باز شده که در سابقه تاریخی ما وجود نداشته است. ما عمدتاً با جهان، از دریچه نوعی شیفتگی یا نوعی غیریت‌انگاری رو به رو بوده‌ایم. امّا به برکت جمهوری اسلامی و حوادث دهه نود شمسی که به آن اشاره شد، و هم‌چنین وضعیت تحوّلات جهانی و افول قدرت آمریکا و در حال تکوین بودن نظم جدید جهانی، انگار برای اوّلین بار، با دولت سیزدهم امکان آن را یافته‌ایم که در ورای شیفتگی و غیریت‌انگاری، جهانی که در آن قرار داریم را بشناسیم. «جهان» در این وضعیت جدید، دیگر «ّبیرونِ» ایران نیست و ما با «ایرانِ در جهان» رو به رو شده‌ایم. «ایرانِ در جهان»، یعنی سرنوشت و آینده ایران با سرنوشت و آینده جهان امروز پیوند خورده است و این وضعیت، فوق روابط بین‌المللی و سیاست خارجی همسو یا ناهمسو با غرب، در دولت‌های پیشین است. 🔹شرایط امروز ایران و جهان به گونه‌ای نیست که با انتخاب یک شعار و مجموعه‌ای از گزاره‌ها، بتوان گفتمانی را در جامعه پمپاژ کرد. وقتی اساس آینده مورد سوال و ابهام واقع شده و جامعه ایران بیش از گذشته، مسائل خود را در پیوند با مسائل جهان می‌بیند، گوشی برای شنیدن راه‌حل‌های دم دستی، مشابه آن‌چه در گفتمان‌های دولت‌ساخته قبلی دنبال می‌شد، وجود ندارد. تازگیِ وضعیتی را که دولت سیزدهم در آن واقع شده است، دریابیم و به آن بیاندیشیم. این وضعیت نوظهور، ایران و مسئله‌های ایران را در شاکله جدیدی پیش روی دولت سیزدهم قرار داده است. دولت سیزدهم به جای دنبال کردن یک «گفتمان سیاسی»، به واسطه شخصیت آقای رییسی، حامل «فرهنگ سیاسی» خاصّی است که امکان مواجه شدن با وضعیت پیچیده‌ای را که به آن اشاره شد، یافته است. 🔸به بیانات رهبری در دیدار با هیئت دولت در سال 1401 که عمدتاً به ستایش و تحسین «فرهنگ سیاسی» دولت سیزدهم اختصاص داشت، با نظری عمیق‌تر بنگریم. در میان ویژگی‌هایی که رهبری برشمردند، به نظرم «زدودن رقابت‌های منفی از روابط بین قوا» و «احتراز از فرافکنی و بهانه‌تراشی» جلوه‌ای ویژه‌ داشت. این دو ویژگی را صرفاً به عنوان ویژگی اخلاقی رئیس‌جمهور و هیئت دولت فرونکاهیم؛ این دو ویژگی، ظرفیت و امکان جدیدی را پیش روی دولت سیزدهم قرار داده است که دولت‌های گفتمانی قبلی فاقد آن بوده‌اند: «رو به رو شدن با واقعیت و پیچیدگی مسائل کشور». این‌که دولت سیزدهم تا چه اندازه در فهم و حل مسئله‌های کشور موفق بوده، در جای دیگری باید مورد بررسی قرار گیرد، امّا می‌توان ادّعا کرد که دولت سیزدهم به عنوان نخستین دولت گام دوم انقلاب، با پیچیدگی مسائل واقعی جمهوری اسلامی مواجه شده است. 🆔 @social_theory ادامه ⬇️⬇️
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
🔅زنده باد دولتِ بی‌گفتمان 💡آیا از بی‌گفتمانی دولت سیزدهم می‌شود استقبال کرد؟ 🖊حمید ابدی [2 از 3] 🔹و
🔅زنده باد دولتِ بی‌گفتمان 💡آیا از بی‌گفتمانی دولت سیزدهم می‌شود استقبال کرد؟ 🖊حمید ابدی [3 از 3] 🔹تمامی دولت‌های گفتمانی، چالش‌های جمهوری اسلامی را در پرتو گفتمانی که برساخته بودند خوانش می‌کردند، نه آن‌گونه که واقعیتِ آن چالش‌ها بود. اغلب گفتمان‌های برساخته ـ چه غیرهمسو و چه همسو با انقلاب ـ فضایی آمیخته از ستیز و رقابت منفی و فرافکنی و بهانه‌تراشی را رقم می‌زد که امکان مواجه شدن با ابعاد پیچیده مسائل را از آن‌ها سلب می‌کرد. تنش سیاسی کاذب که من آن را غیر از سیاست‌ورزی و سیاست‌مداری اصیل می‌فهمم، اجازه نمی‌دهد مسائل آن‌گونه که هستند، خود را بنمایاند. ضرر گفتمان‌های دولت‌ساخته، «زدودن پروا» از دولت‌های قبلی و حاصل آن نوعی «بی‌پروایی» در مواجه شدن با چالش‌های جمهوری اسلامی بود. این بی‌پروایی، اگرچه در ظاهر به راه‌حل‌هایی می‌انجامید که پرطنطنه و قاطع و محکم ارایه می‌شد، اما در مجموع، احساس می‌شد که پیچیدگی‌ها، آن‌گونه که باید، فهم نمی‌شود. در فضای پروپاگاندایی دولت‌های گفتمانی، سروصداها اجازه مواجه شدن با ابعاد گوناگون و پیچیده چالش‌ها را سلب می‌کرد. دولت سیزدهم، امّا، دولتی «بی‌سروصدا» است و ما که گفتمان داشتن دولت‌ها را با سروصدا و هیاهو تجربه کرده‌ایم، قدری در فهم این دولت با دشواری‌‌هایی مواجهیم. 🔸دولت‌های گفتمانی قبلی، بعضاً حاویِ سیاست‌مداران، مدیران و کارشناسان هوشمند و خوش‌فهمی بودند که شاید درکی از پیچیدگی مسئله‌ها برایشان فراهم بود، اما فرهنگ سیاسی حاکم بر دولت ـ با نظر به حیثیت کلّی دولت ـ اجازه نمی‌داد با مسئله‌های جمهوری اسلامی، با همه دقائق و پیچیدگی‌های آن رو به رو شوند. ما می‌توانیم به نحوه صورت‌بندی مسئله‌ها توسط دولت سیزدهم انتقاد داشته باشیم و دولت سیزدهم از این منظر قابل نقد است، امّا به تازگی این فرُم از مواجه شدن توجّه کنیم و به استقبال آن برویم. فرهنگ سیاسی حاکم بر دولت سیزدهم که با نظر به سابقه تاریخی دولت‌های پس از انقلاب، می‌توان آن را بی‌سابقه دانست، شاید بتواند موانع راه ساخت «دولت اسلامی» را از پیش رو بردارد. ایجاد دولت اسلامی نیازمند «نرم‌افزار/نظریه اداره» است که با نظریه‌های آکادمیک متفاوت است و امری در میانه نظر و عمل است. تاسیس چنین نرم‌افزاری تنها در شرایطی امکان‌پذیر می‌شود که فرهنگ سیاسی کشور بستر رو به رو شدن با ابعاد پیچیده مسائل را فراهم نماید. وقتی چنین فرهنگ سیاسی نباشد(هم‌چنان‌که در دولت‌های قبل نبود)، اذهان درگیر تنش‌هایی می‌شود که نتیجه آن غیاب مسئله‌ها است. 🔹دولت سیزدهم «اصول» دارد، اما گفتمانی نساخته و ندارد. دولت سیزدهم، دولتِ گفتمانی نیست و گفتمانی از سنخ دولت‌های گذشته و به سبک آن‌ها را تا کنون ارایه و پمپاژ نکرده و چه خوب که آن‌گونه به میدان نیامده است؛ زنده باد دولت بی‌گفتمان! امّا در عین حال، دولت سیزدهم ظرفیت و امکان «ظهور و تکوین» گفتمان متناسب با شرایط تاریخی را که امروز در آن قرار داریم، داراست. میان تکوین گفتمان با برساخت گفتمان می‌بایست تفاوت قائل شد. برساخت گفتمان، قبل از مواجهه با چالش‌ها، به نحو «پیشینی» انتخاب مشخّصی دارد و با نوعی پمپاژ مصنوعی و پروپاگاندایِ رسانه‌ای همراه است، امّا تکوین گفتمان در حینِ مواجهه عملی با شرایط تاریخی، به صورتی طبیعی شکل می‌گیرد و زبان متناسب با خود را می‌یابد. گفتمان‌های تکوینی در مقایسه با گفتمان‌های برساختی، ظرفیت بیشتری برای تفاهم جمعی و ماندگاری داراست. فراموش نکنیم که گفتمان‌ها را دولت‌ها نمی‌سازند و دولت سیزدهم تنها می‌تواند در تمهید شرایط ایجاد و نشر گفتمان نقش‌آفرینی نماید؛ بنای یک گفتمان را در جایی بیرون از دولت باید جستجو کرد. آیا دولت سیزدهم می‌تواند مسیر تکوین گفتمانِ متناسب با شرایط تاریخی امروز ایران و جهان را به درستی طی کند؟ 🆔 @social_theory
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | سومــــین رویـــداد مـــلی اقتصــادی هجـرتِ "خانه سلیمانی" 🔻 ویژه بانوان 🗓️ زمان برگزاری: ۲۲ تا ۲۵ شهریور ماه 📍محل برگزاری: دانشگاه قم ⏳ مهلت ثبت‌نام: تا ۱۰ شهریور ماه 🖥 نشانی ثبت‌نام: 🌐 www.hejrat3.ir 🆔 @khanehsoleimani ❌⚠️❌ من هم با موضوع رویای اجتماعی و ضرورت آن در پیشرفت اجتماعی بانوان در این دوره بحثی خواهم داشت.
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
دوست عزیزم آقای دکتر حمید ابدی، گاهی یادداشت هایی به غرض رویت و چرخش در فضای مجازی می نویسند، اما از
✅یادداشت جناب حمید شب بویی از اساتید خوشفکر موسسه فرهنگ و تمدن توحیدیِ فتوت در استقبال از یادداشت جناب ابدی نوع تقریر امیدوارنه در عین حال واقع بینانه از دولت جمهوری اسلامی و بالاخص دولت سیزدهم، توسط برادر ابدی بسیار ستودنی است و قابل اعتناست و باید لب گزید که امروز سم مهلک رویکردهای انقلابی نداشتن این زاویه دید است. نکته دیگر که به ذهن حقیر میرسد این است که در این تحلیل از یک چیز غفلت شده و توضیح مناسبی برایش صورت نگرفته است و آن عقلانیت دولت هاست. ما تا جایگاه عاقله و نسبت آن با گفتمان سازی روشن نکنیم، نمیتوانیم تبیین دقیقی از اثر گفتمان در دولت ها داشته باشیم. گفتمان معرفتی است که تکرار و زمزمه شدنش بیانگر رقم زدن یک اتمسفری است که تمامی مواجهه ها و برساخت ها را جهت داده و عملا میتوان گفت تنفس خارج از آن اتمسفر معنا ندارد. اینکه احساس کنیم دولت بی گفتمان به معنای این است که او نباید خود را از شریان های اصلی گفتمان سازی به حساب بیاورد، نشان میدهد که در نسبت سنجی گفتمان، عاقله و اذهان مردمی ارتباط واضحی ترسیم نکردیم. اشاره به گفتمان عدالت و علم شد که این گفتمان را هم دانشجویان بالا اورده اند اما توضیح داده نشد که اساسا دانشجو اگر پیشران و افشانه است، عقلانیت نظری و راهبردی ساخت گفتمان و تشخیص گفتمان متناسب صحنه امروز کجاست؟ توضیح داده نشد که جوهره حرکت گفتمان سازها چیست؟ آیا شریان های عقل عملی جامعه دانشجویان اند یا شریان های اصلی به کنش ها و واکنش هایی متصل است که دانشجو در این ساحت ضریب بالایی پیدا میکند. باید دقت کرد ساحت عقل عملی جامعه به پدیده ها و صحنه هایی متصل است که آن پدیده ها معنابخشی و تکرارش برای جامعه ذهنیت سازی میکند و از آن به بعد مواجه با پدیده دیگر، معنایی متفاوت از قبل پیدا خواهد کرد. دولت به معنای یک بازوی اجرایی اگر متصل به عقلانیتی مستقل و انتخاب شده تکیه نداشته باشد یا به گونه ای چینش کند که شکل گیری عاقله برایش میسر نشود یعنی ذهنیت سازی جامعه را هدف نگرفته و اجازه داده در گفتمانی که عقلانیت منفک از او فعال است پدیده ها را معنا بخشی و جهت دهی کند. این غفلت را نباید امری ساده دید و برایش کف و سوت زد بلکه می بایست تحلیل کرد که چرا جبهه انقلاب این سطح از غفلت را به راحتی پذیرفته؟ آیا اینگونه چشم پوشی ها نشان از یک انفعال عمیق ندارد؟ 🆔 @social_theory
عشق بین ایشون و این عروسک کوچک بسیار قدیمی و دیرپاست و هر از چندگاهی در بازی های ایشان در نقشی حاضر می شود. این دفعه که رفته بودم خونوشون، اومده جلوم ایستاده و بدون اینکه حرف بزنه این را جلوم گرفته! بهش میگم عمو این چیه اینجور با خنده و سکوت جلوم گرفتی؟ میگه: حاکم ه! 😂😂😂 🆔 @social_theory
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
دوست عزیزم آقای دکتر حمید ابدی، گاهی یادداشت هایی به غرض رویت و چرخش در فضای مجازی می نویسند، اما از
یادداشت استاد اصغر طاهرزاده
درباره متن اقای دکتر ابدی
👇👇👇👇 راز دشواری فهم دولت سیزدهم با سلام. چه اندازه مسرور شدم از مقاله «زنده باد دولت بی‌گفتان» که جناب آقای دکتر حمید ابدی فرمودند: «آیا از بی‌گفتمانی دولت سیزدهم می‌شود استقبال کرد ؟» حقیقتاً اینکه متذکر میشوند دولت‌های دارای گفتمان چه اندازه از ذات انقلاب اسلامی فاصله داشته‌اند و این بی گفتمانی دولت سیزدهم چه اندازه به ذات انقلاب اسلامی نزدیک است .مرا به یاد این گفته جناب مولوی انداخت که می‌فرماید گر شوم مشغول اشکال و جواب/ تشنگان را کی توانم داد آب در این مقاله بحث در آن شد که چگونه با نظر به تمنای اصیل انقلاب اسلامی میتوانیم انقلاب اسلامی را در این تاریخ دقیق‌تر درک کنیم. فرمودند: آیا روایتی از تمنای جامعه ایران در طلیعه گام دوم انقلاب وجود دارد ؟ و در این رابطه بحث آینده ایران و آینده جهان را به هم پیوند دادند، به خصوص که جهان امروز در مورد آینده به تردید افتاده است و از آن طرف دریچه‌ای به سوی دیدن و فهمیدن جهان برای ما ایرانیان باز شده. آری حقیقتا با دولت سیزدهم امکان آنکه جهان را و آینده آن را ورای شیفتگی نسبت به جهان مدرن بنگریم، نکته مهمی است و حقیقتاً ایران در جهان ،یعنی سرنوشت و آینده ایران با سرنوشت و آینده جهان امروز پیوند خورده و به نظر بنده این است آن حضور تاریخی که در دل انقلاب در حال ظهور بود و ما منتظر آن بودیم. این نکته بسیار مهمی است که دولت سیزدهم به جای دنبال کردن یک گفتمان سیاسی به واسطه شخصیت آقای رئیسی ، حامل فرهنگ سیاسی خاصی است و این به عنوان نخستین دولت گام دومبه حساب می آید البته با پیچیدگی مسائل واقعی جمهوری اسلامی. بنده عنوان مقاله آقای دکتر ابدی را « راز دشواری فهم دولت سیزدهم » گذاشتم که در عین بی سر و صدا بودن مبنایی را به میان آورده است که در واقع ذات انقلاب اسلامی در آن نهفته است و به گفته ایشان گفتمان‌های تکوینی به جای کفتمان های برساختی نشسته است و این همان چیزی است که جهان آینده از طریق انقلاب اسلامی به آن میاندیشد. 🆔 @social_theory
هدایت شده از قلم اقتصادی
🌱 به نام حق ✅ اقتصاد اربعینی! 🔸در انسان‌شناسی اومانیستی و بر مبنای اصالت لذّت و فایده‌گراییِ بنتامی، انسان به‌مثابه یک ماشین منفعت‌طلبِ بیشینه‌سازِ حساب‌گر (لذّت-درد) است که حداکثرسازی لذّت و رفاه مادی نشانه رفتار عقلایی اوست. 🔸در اقتصاد سرمایه‌داری قیمت تمام حرف را در عرضه و تقاضا می‌زند و حداکثرسازی سود و مطلوبیت مطابق با آن معنا می‌شود؛ البته «به شرط ثابت بودن سایر شرایط (ceteris paribus)»!. 🔸این تمام آن چیزی است که ادبیات سرمایه‌داری چند قرن است به خورد دانشجویان و سیاست‌گذران دنیا می‌دهد و بر اقتصاد جهان حکومت می‌کند. 🔹فرهنگ اربعینی قواعد و ساختارهای روتین اقتصاد متعارف را به چالش کشیده است. 🔹قواعد بازار و تجارت، رابطه عرضه و تقاضا و نیز سود و زیان ماهیت و کارکرد متفاوتی به خود گرفته‌اند. 🔹نفع شخصی جای خود را به نفع اجتماعی و ایثار داده است. 🔹در این فرهنگ خدمات اجتماعی فقط وظیفه دولت نیست. 🔹عرضه‌کنندگانی که توان رقابت ندارند از بازار خارج نمی‌شوند. 🔹هدف عرضه‌کننده فقط کسب سود نیست. هدف تقاضاکننده نیز فقط مطلوبیت مادی نیست. 🔹قیمت تمام حرف را نمی‌زند. یعنی سایر شرایط ثابت نیست؛ بلکه مدخلیت بیشتری دارد! 🔹اقتصاد پیوند با فرهنگ دارد؛ ار نوع توحیدی‌اش! ✍️ سیدجواد میرزازاده ✅ @GhalamEghtesadi14
💢 استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی: چادر يك است كه ارزش سياسی بسيار بالایی دارد. غرب بی‌دليل با چادر مقابله و مبارزه نمی‌كند؛ بلكه علت آن اين است كه غرب به اين وسيله با يك اخلاق که همان «اخلاق اسلامی» است در جدال است. غرب می‌داند كه اگر نظام ارزشی مردم جهان تغيير كند، آنگاه ابزارهای مديريت او بی‌تأثير می‌شود و ديگر نمی‌تواند به استكبار خود ادامه دهد. به عبارت ديگر، اگر وجدان عمومی بشر ارتقاء يابد و بر پايگاه ديگری مستقر شود، چگونه غرب می‌تواند مديريت و استكبار خود را ادامه دهد؟ ☑️ @AndisheMonir
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
دوست عزیزم آقای دکتر حمید ابدی، گاهی یادداشت هایی به غرض رویت و چرخش در فضای مجازی می نویسند، اما از
📝 نقدی بر یادداشت «زنده باد دولت بی گفتمان» نوشته دوست عزیزم حجت الاسلام حسین ایزدی، مسئول اندیشکده فکر فردا ارگز کانال خود ایشان 🔹 جناب حمیدآقای ابدی از دوستان فرهیخته و اهل دغدغه هستند که قلم زدن ایشان غنیمت است. https://eitaa.com/social_theory/1883 درباره یادداشت اخیرشان نکاتی به ذهنم می‌رسد که احتمالا ناشی از بدفهمی بنده باشد. این یادداشت چند نکته محوری را بیان می‌کند: 🔹 در شرایط کنونی بی گفتمانی مزیت است. شرایط حاکم بر ایران و جهان آنچنان پیچیده است که کسی سراغ نداریم روایتی از روند تحولات داشته باشد. در شرایط روی کار آمده که روایتی از تمنای ایران در گام دوم نداریم. پرسش‌برانگیزی آینده امری ملی نیست بلکه امری جهانی است. یعنی دولت سیزدهم در یک وضعیت متفاوت و تاریخی قرار دارد. ایشان از همه این موارد نتیجه می‌گیرد: «بی‌گفتمان بودن دولت سیزدهم» امری مطلوب و رجوع به ذات انقلاب اسلامی است. گمان می‌کنم خلط های متعددی بین مفاهیم و موضوعات مختلف در یادداشت مذکور رخ داده است. 1⃣ انکار داعیه داری انقلاب اسلامی در دوران پیچ تاریخی 🔻 یادداشت مزبور با تمسک به پیچیده بودن اوضاع ملی و جهانی و ایستار تاریخی ویژه امروز، تلویحا بی گفتمانی امروز را امری مطلوب و بلکه محتوم می‌داند. آیا این امر اذعان به بدون سخن بودن نیست؟ به بیان دیگر عملا می‌گوییم انقلاب اسلامی هرچند در گام دوم خود قرار دارد و این عبور از گام اول را ثمره یک اندیشه و رویکرد نو می‌داند اما در گام دوم دچار است و فقط می‌کوشد و تلاش می‌کند. 🔻 این در حالی است که در حال تولید گفتمانی جدید برای کشور در چهار دهه آتی است. گفتمانی که در آن هم نوع کنش مشخص است، هم کنش‌گر مشخص است، هم جهت و محتوای کنش روشن است. بیانیه گام دوم به صورت روشن عناصر گفتمانی دولت انقلابی را روشن می‌کند. این کار نخبگان است که بتواند این عناصر را در مقیاس ترجمه و تبدیل کند. بیانیه گام دوم متکی به سی سال اندیشه تولید شده رهبری انقلاب مملو از حرف‌های مستحکم است برای عبور از همین پیچیدگی‌های تاریخی. 🔻 هرچند بحران‌های جدید جهانی، پدیدآمدن شرایط جدید سیاسی و اقتصادی و حتی تکنولوژیک و زیست محیطی و تأثیر آن بر ایران و جهان و نوع عملکرد دولت را انکار نمی کنیم اما نباید این پیچیدگی‌ها را به گونه ای تصویر و تفسیر کرد که به توقف و منجر شود. 3⃣ فقدان گفتمان؛ کثرت مطلوب‌ها یا فقدان مطلوب (محرومیت دولت از کارکردهای گفتمان مطلوب) 🔻 باید توجه داشته باشیم گفتمان دارای کارکردهای متنوعی است که وجود آن می‌تواند ثمرات بی بدیلی را به همراه داشته باشد؛ اجمالا اینکه: می‌تواند ظرفیت‌های اجتماعی را برانگیزد. می‌تواند ظرفیت‌های نخبگانی را فعال کند. می‌تواند نوعی تمرکز و حوزه اقدام راهبردی ایجاد کند. گفتمان می‌تواند عزم‌های متفرق و متکثر را به توحد و بکشاند. گفتمان می‌تواند ذائقه و حاکم بر حاکمیت را تغییر دهد. گفتمان می‌تواند معیار و ارزیابی عملکرد ایجاد کند. گفتمان می‌تواند مسیر کلان حرکت یک ملت را تغییر دهد. 🔻 امروز دولت سیزدهم دچار پرکاری است اما پرکاری ای که فاقد محور و جهت واحد است. دولت سیزدهم یک رشد و را نشانه نگرفته است؛ وقتی دولتی و معینی را نشانه نگرفته باشد، بعد از یک دوره کاری نمی تواند یک را رقم بزند. از طرفی نمی تواند کارنامه خود را به صورت روشن بیان کند یعنی زبان سخن با جامعه را نیز از دست می‌دهد. از طرفی جامعه هم نمی داند باید از او چه بخواهد و او را مسئول کدام وضعیت بداند. دولت بی گفتمان، دولتی است که امکان ارزیابی را دشوار می‌کند. از سوی دیگر این و پراکنده هر یک به سویی می‌کشد. 🔻 همین امر موجب شده است امروز دولت علی رغم همه توفیقات، در حوزه‌های مختلف از طرح راهبردی، تصمیم کلان و پروژه مشخص محروم است و این فقدان طرح کلان و ایده گفتمانی، فرصت‌های کلیدی ای را نابود می‌کند. اطلاع میدانی از وضعیت اقدامات دولت چنین برداشتی را به وضوح نشان می‌دهد که توصیف آن نیاز به مجال دیگری دارد. 🔹 نکات دیگری نسبت به این یادداشت باقی است که اگر مجالی بود در فرصت دیگری مورد اشاره قرار خواهد گرفت. از خدای متعال توفیق روزافزون برادران عزیز جبهه انقلاب از جمله برادر ابدی بزرگوار که با قلم و اندیشه خود به رشد جبهه مدد می‌رسانند، را خواهانم. 🆔 @taalighat