eitaa logo
𖣘 ܢܚــــܦ̇ܝ‌ܘ‌ܭܝ‌ࡅ࡙ـܩߊ‌ࡅ߭ـܘ
387 دنبال‌کننده
17هزار عکس
5.6هزار ویدیو
161 فایل
باسلام این گروه جهت اجرای برنامه های فرهنگی وقرآنی درماه مبارک رمضان ایجادشده است دعای فرج،ذکر و دعای روز،سخنرانی کوتاه سبک زندگی،آشپزی،متفرقه،تقویم و مسائل روزو مسابقات در مناسبت ها. سلام امام رضا ع، یادشهدا، نیایش و سلام امام حسین ع و تلنگر اوقات شرعی
مشاهده در ایتا
دانلود
سحر نهم..... ✍ نه سفره از ضیافتت، جمع شد... و تو همچنان، به سفره داری ات، مشغولی.. ❄️خسته نشدی...؟ خداااا از بس آغوش گشودی.. و... من، رمیدم!! از بس، بوسه بارانم کردی و.. من ساده از کنار بوسه های بی نظیرت رد شدم!! از بس، سفره گستردی و... من به هنر رنگ رنگ تو، دل ندادم!!؟؟ ❄️خودم... از خودم خسته ام خدا.... از قلبی، که توان دریا شدن ندارد... از بالهایی، که جان بال زدن ندارد... از سجده هايي، که به درآغوش کشیدنت، ختم نمی شود... ❤️ نه سحر است که؛ زمین را برایم خلوت کرده ای... تا من... دست در دست تو... گوشه ای از آسمان را بگیرم و.. پرواز کنم.. اما.. سنگینی روح کوچکم.. چنان زمین گیرم کرده.. که حتی هوس پرواز هم، به سرم نمی افتد!! چه کنم، محبوبم...؟؟ بی تو...همه آسمان هم، در یک شیشه دربسته، حبس می شود... چه رسد به روح تنگ من.. که عمريست در چهارچوب بدنم، حبس شده است!! 👣امشب برای دریا شدنم...قنوت می گیرم.. برای رها شدنم از زنجیرهایی.. که پای دل مرا سخخخت بسته اند... تو...؛تنها گشاینده گره های کور زمینی... من جز تو... هیچ گره گشایی را نمي شناسم... ✍یک سوال... خدا ؛ امشب گره های کوری را که همه عمر، به پای قلبم زده ام...باز می کنی؟؟ @sofrehckareimaneh
‌ #دلنوشته_رمضان سحر دهم ..... ✍ ساعت ها خواب نمی مانند... این منم، که عمريست، در خواب_زیستن را، تجربه میکنم... ❄️ساعت ها، خواب نمی مانند... هر سحر، دور چشمان تو می گردند... و در جذبه مهربانی ات، چونان ذره ای فنا شده ، گم می شوند... خواب مانده، منم که هر رمضان، بوسه بارانم می کنی... و باز...چونان آهوی رمیده ای، از آغوشت، می گریزم.... ❄️دهمین سحر است...که آرام، پلکهایم را باز میکنی... و خودت اولین لبخندی میشوی، که چشمان تارم، می بیند و به شوق می آید.... ❄️راستی... من مانده ام!!! تو بنده دیگری، جز من نداری، که حتی یک نگاه هم، رهايم نمی کنی؟؟ و... من.... چنان فراموشت می کنم، که گویی هزار دلبر عاشق پیشه، جز تو، احاطه ام، کرده است.... ❣مرا ببخش... دلبر همه چیییز تمام... سجاده ام...بوی عطر گرفته است... عطر "مغفرت" تو را.... دهمین سحر را به نام "مغفرتت"... می گشایم... و نام تو را... چنان جرعه جرعه، سر می کشم...که نور چشمانت، تمام لجن های قلبم را، به چشم برهم زدنی.. تار و مار کند... قنوت من...و نام نامی تو.....؛ یا غفار.....یا غفار... یا غفار..... اللهم اغفر لی الذنوب التی... #جامانده @sofrehckareimaneh
✍ رمضان، به پیچ نهایی اش، نزدیک می شود.... و لحظه های قدر از راه می رسند... شب های قدر، فرصت میوه چینی اند... و ما... برداشت می کنیم، همه آنچه را که یکسال در زمین قلبمان، کاشته ايم، ... ❄️عمر یکساله ام را که برانداز میکنم، هیییچ نقطه ی روشنی، برای دریافت کرامتت نمی بینم... اما... مهربانی یکساله تو را، که مرور می کنم..؛ دلم به لیلةالقدر این رمضان نیز، قرص می شود... ❣سالهاست که رسم میان من و تو، همین بوده است... ؛ من... یکسال...را خراب کرده ام... و تو....سال بعد... را به نیکوترین تقدیر، نوشته ای... چه رازی است میان تو و اسم "رحمانت".. که از هر چه بگذری، مهر پاشیدن بر بندگانت را، رها نمی کنی...؟ ❄️سیاه دل تر از همیشه... و شکسته تر از هر سال... چشم براه لیلةالقدرت نشسته ام.... اما...یقین دارم... ؛ که سهم عظیمی از "ع ش ق" را برایم، کنار گذاشته ای... ❄️من، بی تو، تمام می شوم...؛ دلبرم.... دفتر تقدیرم را، از هر چه خالی می کنی، خیالی نیست.... اما.... تقدیر مرا، از لمس وجودت...خالی مکن... من...بدون تو.... یعنی...؛ تماااام تو..تنها ثروت قابل شمارش منی...خدا و من... به انتظار سهم بیشتری از تو، گوشه سفره رمضانت را، رها نکرده ام.... ❣رحمان...مگر جز مهر ... می داند...؟ لیلةالقدر مرا، به طوفانی از مهرت...تکان بده.... یا رحمان....یا رحمان... یا رحمان @sofrehckareimaneh
‍ ‌ 🍀روز اول ✍و رسیـــد فرصت دیدار چقدر دلخوشم به داشتنت خــدا ! که با همه بی سر و پایی ام، باز هم در میکده رمضانت راهم داده ای تو همان اله بی همتایِ منی؛ که هزاران بار پناهم داده ای و... من رمیده ام. تو همان معشـــوق بی نظير منی، که باز به انتظار خلوتی با من، ضیافتی یک ماهه، برپا کرده ای. آمده ام؛ و همه دار و ندارم؛ دل بیــ🖤ـچاره و شکسته ایست، که یازده ماه، با دستان خودم، به دارِ گناه آویختَمـَش . آغوش بگشا تا یکسال دوری ات را یکجا زار بزنم. آغوش بگشــا تا همین ثانیه های نخست را، با طعم آغوش تو، آرام بگیرم. 👈بگذار ساده بگویم؛ من طعم بوسه های تو را خوب می شناسم. و بدنبالش تمامِ سال را به انتظار سحرهای مهمانی ات، لحظه شماری کرده ام و مــــن؛ دوباره خوشبختی را در آغـ💞ـوش تو، تجربه خواهم کرد. الحمدلله که روز اول هم رسید سید پیمان موسوی طباطبایی به کانال ما در واتساپ بپیوندید 👇👇 https://chat.whatsapp.com/EW6HJ6IWAclJdNk3NZqCcx به کانال ما در ایتا بپیوندید 👇👇 @sofrehckareimaneh به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇 @sofreh_ckareimaneh
روز دوم ✏️زیباترین فصل زندگی ام با نام تو آغاز می شود؛؛؛ به ناااااام خداااااا اصلا راز هر زیبایی در تکرار عاشقانه نام توست. تو که باشی ؛ زمین و زمان آرامند. حتی اگر از آسمان سنگ ببارد. تو که باشی همه پر از تواند و مثل تو، آرام و مهربااان. ❄️آسمان تاریک شد. و زمین؛خلوت. و دومین ضیافت مان نیز رسید. و تو هستی و من با تو، آرام آرامم! ❄️آنقدر حضورت مستم کرده است که؛ هوای فریاد به سرم زده. کاش ميشد بر بام زمین می ایستادم و نام تو را، هزار بار عاشقانه، فریاد ميزدم. تا همه اهل زمین بدانند ؛ دلبر من همان "هو الله احد"ی است، که عالم را به یک کرشمه نگاهش، اداره می کند. عاشقی بی نظیرترین میدان زمین است. و هر که زمین خورده این میدان نباشد ؛ پرواز را تجربه نخواهد کرد. ❄️خداااااا قنوت دومین بزم عاشقانه ما، به نام نامی تو زیباترین قنوت خواهد شد؛ به نام تو العفو العفو العفو یا رئوف سید پیمان موسوی طباطبایی به کانال ما در واتساپ بپیوندید 👇👇 https://chat.whatsapp.com/EW6HJ6IWAclJdNk3NZqCcx به کانال ما در ایتا بپیوندید 👇👇 @sofrehckareimaneh به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇 @sofreh_ckareimaneh
🌙🕊 مدَد یافاطمه زهــــــرٰا تو بده رزقِ شھادت به همِه نوڪـرها 💚 به کانال ما در واتساپ بپیوندید 👇 https://chat.whatsapp.com/EW6HJ6IWAclJdNk3NZqCcx به کانال ما در ایتا بپیوندید 👇 @sofrehckareimaneh به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇 @sofreh_ckareimaneh
✍ رمضان، به پیچ نهایی اش، نزدیک می شود. و لحظه های قدر از راه می رسند. شب های قدر، فرصت میوه چینی اند. و ما برداشت می کنیم، همه آنچه را که یکسال در زمین قلبمان، کاشته ايم. ❄️عمر یکساله ام را که برانداز میکنم، هیییچ نقطه ی روشنی، برای دریافت کرامتت نمی بینم. اما مهربانی یکساله تو را، که مرور می کنم دلم به لیلةالقدر این رمضان نیز، قرص می شود. ❣سالهاست که رسم میان من و تو، همین بوده است؛ من یکسال را خراب کرده ام. و تو سال بعد را به نیکوترین تقدیر، نوشته ای چه رازی است میان تو و اسم "رحمانت" که از هر چه بگذری، مهر پاشیدن بر بندگانت را، رها نمی کنی؟ ❄️سیاه دل تر از همیشه و شکسته تر از هر سال چشم براه لیلةالقدرت نشسته ام. امایقین دارم ؛ که سهم عظیمی از "ع ش ق" را برایم، کنار گذاشته ای ❄️من، بی تو، تمام می شوم دلبرم دفتر تقدیرم را، از هر چه خالی می کنی، خیالی نیست. اما تقدیر مرا، از لمس وجودت خالی مکن. من بدون تو یعنی تماااام تو تنها ثروت قابل شمارش منی خدا و من به انتظار سهم بیشتری از تو، گوشه سفره رمضانت را، رها نکرده ام. ❣رحمن مگر جز مهر می داند؟ لیلةالقدر مرا، به طوفانی از مهرت تکان بده. یا رحمن یا رحمن یا رحمن سید پیمان موسوی طباطبایی
✍ و امشب "دردناک ترین" ساعات این ضیافت است. ❄️آسمان و زمین، عجیییب بوی درد گرفته اند. میدانی؛ شق القمری در کوفه، درپيش است. که بر غربت هزار ساله تو، تلنبار شده است. ❄️بی قراری، جان مرا به آتش کشانده است حصن حصین زمین، آماده پرواز می شود. و این اولین بار است که شیعه، درد یتیمی را به جان خویش، می خرد. ❄️یوسفم این روز ها، استخوان سوزند. اما، تصور دردهای فردا امانمان را بریده اند. ❣علی با همه هیبتی که آسمان را به تعظیم واداشته است به محرابی میرود، که قرار است. ماه را در آن بشکافند. وااای که درد این ثانیه ها...پای قلمم را لنگ می کند. ❄️یوسفم. من نخستین بار، بوی درد را از مشام رمضان، ادراک کرده ام. علی مولا همه پناه من و همه پناه اهل زمین و آسمان است من بی مولا هزاااااااااااار بار، یتیمی را تجربه کرده ام. ❄️فاجعه ایست رمضان های بدون تو نميدانیم بر کدامین درد، شکیبایی پیشه کنیم؟ بر هیبت آنکس، که از دست میدهیم. یا بر غربت آنکس که بدستش نمی آوریم ❄️تو بگو یوسفم شیعه چند سال دیگر، به تحمل این درد، محکوم است؟ ❣لیلةالقدر در پیش است و من فقط یک نشانی از پیراهنت، می خواهم تقدیر مرا، به همین یک نشانه زیبا کن. سید پیمان موسوی طباطبایی
❄️دلم می لرزد خدا از شیطانی که پشت دروازه های رمضان، کمین کرده است. از دنیای شلوغی، که منتظر است، چنان مشغولم کند، که تو را در هیاهوی روزهايش، گم کنم. از نفس خبیثی، که آرامش امروزش را، حاصل عبادت هایش می داند نه حاصل عنایت هايت! ❄️خدا دلم، تو را برای همیشه می خواهد. آغوش گرم و بی همتای تو را که آرامشش را حتی در آغوش مادرم نیز، تجربه نکرده ام. من از دنیای بدون تو می ترسم. از شبهای سیاهی که نور یاد تو، دلم را روشن نمی کند. از روزهای سپيدي که بدون هم نفسی با تو...تاریک ترین لحظه های عمر من هستند. ❄️قلبم بهانه های لحظه وداع را آغاز کرده است. و دستانم لرزش ثانیه های وداع را، پیش کشیده اند. ❄️چه کنم؟ بی سحرهای روشن؟ بی زمزمه های ابوحمزه؟ بی اشکهای افتتاح؟ ❣نرو از خانه ما دلبرم نرو من بی تو از پر کاهی سبک ترم که به اشاره ای، اسیر دست شیطان می شود. ❄️نرو از خانه ما بمان همینجا در لابلاي تارو پود سجاده ای که به نگاهت خو گرفته است. ❄️بمان من بی تو فقیرترین انسان عالمم خداااا التماس دعای شهادت در شبهای پایانی ماه مبارک سید پیمان موسوی طباطبایی