eitaa logo
عرفان اسلامی . سخن عرفان
1.3هزار دنبال‌کننده
393 عکس
82 ویدیو
70 فایل
🔹 آشنایی با عرفان و پاسخ به اشکالات مخالفان عرفان 🔹 سخنان اساتید و بزرگان عرفان 🔸 اصول و مسائل عرفان اسلامی ✍️ زیر نظر: وحید واحدجوان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران سخن عرفان در تلگرام: @sokhanerfan
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 زیارت نورانی جامعه کبیره به منزله تفسیر امامت است 💠وجود مبارک حضرت هادي(سلام الله عليه)، گذشته از آن مشکلات سياسي که با آنها روبرو بود يک بار سنگيني روي دوش امام دهم و امام يازدهم بود. 💠 آنها مي‌خواستند مردم را، امت اسلامي را، جامعه قرآني را با يک حقيقت تازه‌اي آشنا کنند و آنها را آماده کنند، بگويند امام دوازدهمي هست که کسي او را نمي‌بيند، يک کوتاه دارد، يک غيبت طولاني دارد، ممکن است هزارها سال طول بکشد. 💠 هاضمه بشر براي ادراک اين مطلب آماده نبود! الآن به لطف الهي از بس گفته شد جريان غيبت وجود مبارک حضرت براي ما حل شده است، وگرنه آن اوايل چه کسي مي‌فهميد يک کسي مي‌آيد هزارها سال در پرده غيبت است! 💠تمام تلاش و کوشش امام نهم و دهم و يازدهم در اين بخش خلاصه مي‌شد تا مردم را آماده کنند که امام دوازدهم مي‌آيد و او را نمي‌بينيد و ممکن است قرن‌ها طول بکشد! این مساله بار سنگيني روي دوش و (سلام الله عليهما) بود و اين بار را به مقصد رساندند. 💠 فقط قرآن کریم همسان و همتای عصمت و طهارت(ع) است. قرآن، تفسیری دارد که مفسّران فراوانی به این نعمت نایل شدند اما ، تفسیر می‌خواهد. آن روایت‌ها و جمله‌های کوتاه که امامت و ولایت را شرح می‌دهد آنها لازم بود ولی کافی نبود. 💠وجود مبارک امام دهم امام هادی(ع) و را تفسیر کرده است این زیارت نورانی به منزله تفسیر امامت است. یعنی همان‌طوری که قرآن، احتیاج به تفسیر دارد امامت هم احتیاج به تفسیر دارد که هر کدام از ائمه(ع) یک آیه یا چند آیه قرآن را تفسیر کردند، ولی وجود مبارک امام هادی کلّ قرآن را تفسیر کرد، چون عترت و قرآن همتای هم هستند. @nashresra_ir @sokhanerfan
🍀 ارزیابی روایتی منسوب به امام حسن عسکری (ع) درباره فلسفه و عرفان : 🔹 در برخی از کتب به علیه السلام نسبت داده اند که به ابوهاشم جعفری فرمود: ای اباهاشم! زمانی فرا می ‌رسد که... علمای آن زمان بدترین جنبندگان روی زمین ‌اند؛ از آن جهت که به و گرایش دارند. (علمائهم شرار خلق الله علی وجه الارض لانهم یمیلون الی الفلسفه و التصوف) به خدا سوگند که آنان جزو سرکشان و گمراهان ‌اند. به دوستی دشمنان ما اصرار می‌ ورزند و شیعیان و دوستان ما را گمراه می ‌کنند. اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه‌ خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می‌ آورند. اینان رهزنان مؤمنان و دعوتگران به مذهب بی ‌دینان ‌اند.... (اردبیلی، حدیقه الشیعه 785) 🔷 بررسی سندی: اولین کتابی که این روایت را نقل می‌ کند است. دیگران از او نقل کرده اند. بارها عرض شده که کتاب حدیقة الشیعه، سال ها پس از تنظیم شده و با توجه به نگارش کتاب کاشف الحق، در سال 1058 در هند و مبارزه جدی با صوفیه در 1060 به بعد توسط برخی علما، نتیجه می گیریم که این کتاب در فاصله سال های 1070 تا 1090 تنظیم و جعل شده و با تکثیر نسخه، به نام محقق اردبیلی شهرت یافته است. پس کتاب معتبری نیست. به فرض اگر حدیقه، معتبر باشد و مجعول نباشد، عرض می شود حدیقة الشیعة این روایت را به سید مرتضی بن‌ داعی رازی نسبت می ‌دهد و از او به شیخ مفید و از او به احمد بن‌محمد بن‌حسن بن‌ولید و از او به پدرش (محمد بن‌الحسن) و از او به سعد بن‌عبدالله و از او به محمد بن‌عبدالله و در نهایت به محمد بن‌عبدالجبار می‌رساند. از محمد بن‌عبدالله و از طريق محمد بن‌عبدالجبار تنها یک روایت در منابع ما ثبت شده است که مربوط به زکات فطره می‌شود. (شیخ صدوق، بي‌تا: 2/398). این بدین معنا است که محمد بن‌عبدالله هیچ روایتی از محمد بن‌عبدالجبار جز همین يك روایت نقل نکرده است. درباره افراد سلسله این روایت باید گفت در بین راویان آن محمد بن‌عبدالله (مسمعی) قرار دارد كه مجهول است و ابن ‌ولید وی را تضعیف کرده است (خويى، 1410: 16/259) نتیجه این که سند این روایت، معتبر نیست و به احتمال قوی، جعلی است. 🔷 بررسی دلالی: به فرض که سند، درست باشد (که نیست) این روایت ناظر به فلسفه های دروغین و غیر الهی و تصوف های انحرافی و عرفان های کاذب است؛ نه فلسفه و عرفان اسلامی که از متن دین و قرآن، استفاده می کند و ترازوی خود را برهان و قرآن می داند و علمای بزرگی مثل شیرازی، ، ، و پرچمدار آن هستند. 🔹 در عصر مغولان، و در عصر صفویه و در عصر حاضر نمونه‌ های کاملی از علما هستند که به منصب ‌های عالی دست یافته ‌اند؛ اما کسی اوصاف گفته شده در روایت را (مانند اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه‌ خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می‌ آورند.) در آنان نه ‌تنها سراغ ندارد که تصور آن را هم به خود راه نمی ‌دهد. 🔶 قاعده: نقل روایت، خیلی مهم نیست، فهم و درایت روایت، خیلی مهم است. همچنانکه حفظ کردن ظاهر قرآن، خیلی مهم نیست، فهم درست قرآن و عمل به آن خیلی مهم است. اگر قرار بر نقل روایت باشد که برای تحریف قرآن هم روایت داریم اما آیا آن روایات را بررسی سندی و دلالی نمی کنیم؟ ⭕️استاد وحيد واحدجوان⭕️ ❌اختصاصي❌ 💢کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
🌸 زیارت نورانی جامعه کبیره به منزله تفسیر امامت است 💠وجود مبارک حضرت هادي(سلام الله عليه)، گذشته از آن مشکلات سياسي که با آنها روبرو بود يک بار سنگيني روي دوش امام دهم و امام يازدهم بود. 💠 آنها مي‌خواستند مردم را، امت اسلامي را، جامعه قرآني را با يک حقيقت تازه‌اي آشنا کنند و آنها را آماده کنند، بگويند امام دوازدهمي هست که کسي او را نمي‌بيند، يک کوتاه دارد، يک غيبت طولاني دارد، ممکن است هزارها سال طول بکشد. 💠 هاضمه بشر براي ادراک اين مطلب آماده نبود! الآن به لطف الهي از بس گفته شد جريان غيبت وجود مبارک حضرت براي ما حل شده است، وگرنه آن اوايل چه کسي مي‌فهميد يک کسي مي‌آيد هزارها سال در پرده غيبت است! 💠تمام تلاش و کوشش امام نهم و دهم و يازدهم در اين بخش خلاصه مي‌شد تا مردم را آماده کنند که امام دوازدهم مي‌آيد و او را نمي‌بينيد و ممکن است قرن‌ها طول بکشد! این مساله بار سنگيني روي دوش و (سلام الله عليهما) بود و اين بار را به مقصد رساندند. 💠 فقط قرآن کریم همسان و همتای عصمت و طهارت(ع) است. قرآن، تفسیری دارد که مفسّران فراوانی به این نعمت نایل شدند اما ، تفسیر می‌خواهد. آن روایت‌ها و جمله‌های کوتاه که امامت و ولایت را شرح می‌دهد آنها لازم بود ولی کافی نبود. 💠وجود مبارک امام دهم امام هادی(ع) و را تفسیر کرده است این زیارت نورانی به منزله تفسیر امامت است. یعنی همان‌طوری که قرآن، احتیاج به تفسیر دارد امامت هم احتیاج به تفسیر دارد که هر کدام از ائمه(ع) یک آیه یا چند آیه قرآن را تفسیر کردند، ولی وجود مبارک امام هادی کلّ قرآن را تفسیر کرد، چون عترت و قرآن همتای هم هستند. 🆔 @sokhanerfan
🍀 ارزیابی روایتی منسوب به امام حسن عسکری (ع) درباره فلسفه و عرفان 🔹 در برخی از کتب به علیه السلام نسبت داده اند که به ابوهاشم جعفری فرمود: ای اباهاشم! زمانی فرا می ‌رسد که... علمای آن زمان بدترین جنبندگان روی زمین ‌اند؛ از آن جهت که به و گرایش دارند. به خدا سوگند که آنان جزو سرکشان و گمراهان ‌اند. به دوستی دشمنان ما اصرار می‌ ورزند و شیعیان و دوستان ما را گمراه می ‌کنند. اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه‌ خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می‌ آورند. اینان رهزنان مؤمنان و دعوتگران به مذهب بی ‌دینان ‌اند.... (اردبیلی، حدیقه الشیعه 785) 🔷 بررسی سندی اولین کتابی که این روایت را نقل می‌ کند است. دیگران از او نقل کرده اند. بارها عرض شده که کتاب حدیقة الشیعه، سال ها پس از تنظیم شده و با توجه به نگارش کتاب کاشف الحق، در سال 1058 در هند و مبارزه جدی با صوفیه در 1060 به بعد توسط برخی علما، نتیجه می گیریم که این کتاب در فاصله سال های 1070 تا 1090 تنظیم و جعل شده و با تکثیر نسخه، به نام محقق اردبیلی شهرت یافته است. پس حدیقه الشیعه کتاب معتبری نیست. به فرض اگر حدیقه، معتبر باشد و مجعول نباشد، عرض می شود حدیقة الشیعة این روایت را به سید مرتضی بن‌ داعی رازی نسبت می ‌دهد و از او به شیخ مفید و از او به احمد بن‌محمد بن‌حسن بن‌ولید و از او به پدرش (محمد بن‌الحسن) و از او به سعد بن‌عبدالله و از او به محمد بن‌عبدالله و در نهایت به محمد بن‌عبدالجبار می‌رساند. از محمد بن‌عبدالله و از طريق محمد بن‌عبدالجبار تنها یک روایت در منابع ما ثبت شده است که مربوط به زکات فطره می‌شود (شیخ صدوق‏، بي‌تا: 2/398). این بدین معنا است که محمد بن‌عبدالله هیچ روایتی از محمد بن‌عبدالجبار جز همین يك روایت نقل نکرده است. درباره افراد سلسله این روایت باید گفت در بین راویان آن محمد بن‌عبدالله (مسمعی) قرار دارد كه مجهول است و ابن ‌ولید وی را تضعیف کرده است (خويى، 1410: 16/259) نتیجه این که سند این روایت، معتبر نیست و به احتمال قوی، جعلی است. 🔷 بررسی دلالی به فرض که سند، درست باشد (که نیست) این روایت ناظر به فلسفه های دروغین و غیر الهی و تصوف های انحرافی و عرفان های کاذب است؛ نه فلسفه و عرفان اسلامی که از متن دین و قرآن، استفاده می کند و ترازوی خود را برهان و قرآن می داند و علمای بزرگی مثل ، ، و علامه_حسن_زاده_آملی پرچمدار آن هستند. طوسی در عصر مغولان، و در عصر صفویه و امام خمینی در عصر حاضر نمونه‌ های کاملی از علما هستند که به منصب ‌های عالی دست یافته ‌اند؛ اما کسی اوصاف گفته شده در روایت را (مانند اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه‌ خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می‌ آورند.) در آنان نه ‌تنها سراغ ندارد که تصور آن را هم به خود راه نمی ‌دهد. 🔶 قاعده نقل روایت، خیلی مهم نیست، فهم و درایت روایت، خیلی مهم است. همچنانکه حفظ ظاهر قرآن، خیلی مهم نیست، فهم درست قرآن و عمل به آن خیلی مهم است. اگر قرار بر نقل روایت باشد که برای تحریف قرآن هم روایت داریم اما آیا آن روایات را بررسی سندی و دلالی نمی کنیم؟ دکتر واحدجوان @sokhanerfan
🍀 ارزیابی روایتی منسوب به امام حسن عسکری (علیه السلام) درباره فلسفه و عرفان 🔹 در برخی از کتب به علیه السلام نسبت داده اند که به ابوهاشم جعفری فرمود: ای اباهاشم! زمانی فرا می ‌رسد که... علمای آن زمان بدترین جنبندگان روی زمین ‌اند؛ از آن جهت که به و گرایش دارند. به خدا سوگند که آنان جزو سرکشان و گمراهان ‌اند. به دوستی دشمنان ما اصرار می‌ ورزند و شیعیان و دوستان ما را گمراه می ‌کنند. اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه‌ خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می‌ آورند. اینان رهزنان مؤمنان و دعوتگران به مذهب بی ‌دینان ‌اند.... (اردبیلی، حدیقه الشیعه 785) 🔷 بررسی سند اولین کتابی که این روایت را نقل می‌ کند است. دیگران از او نقل کرده اند. بارها عرض شده که کتاب حدیقة الشیعه، سال ها پس از تنظیم شده و با توجه به نگارش کتاب کاشف الحق، در سال 1058 در هند و مبارزه جدی با صوفیه در 1060 به بعد توسط برخی علما، نتیجه می گیریم که این کتاب در فاصله سال های 1070 تا 1090 تنظیم و جعل شده و با تکثیر نسخه، به نام محقق اردبیلی شهرت یافته است. پس حدیقه الشیعه کتاب معتبری نیست. به فرض اگر حدیقه، معتبر باشد و مجعول نباشد، عرض می شود حدیقة الشیعة این روایت را به سید مرتضی بن‌ داعی رازی نسبت می ‌دهد و از او به شیخ مفید و از او به احمد بن‌محمد بن‌حسن بن‌ولید و از او به پدرش (محمد بن‌الحسن) و از او به سعد بن‌عبدالله و از او به محمد بن‌عبدالله و در نهایت به محمد بن‌عبدالجبار می‌رساند. از محمد بن‌عبدالله و از طريق محمد بن‌عبدالجبار تنها یک روایت در منابع ما ثبت شده است که مربوط به زکات فطره می‌شود (شیخ صدوق‏، بي‌تا: 2/398). این بدین معنا است که محمد بن‌عبدالله هیچ روایتی از محمد بن‌عبدالجبار جز همین يك روایت نقل نکرده است. درباره افراد سلسله این روایت باید گفت در بین راویان آن محمد بن‌عبدالله (مسمعی) قرار دارد كه مجهول است و ابن ‌ولید وی را تضعیف کرده است (خويى، 1410: 16/259) نتیجه این که سند این روایت، معتبر نیست و به احتمال قوی، جعلی است. 🔷 بررسی دلالی به فرض که سند، درست باشد (که نیست) این روایت ناظر به فلسفه های دروغین و غیر الهی و تصوف های انحرافی و عرفان های کاذب است؛ نه فلسفه و عرفان اسلامی که از متن دین و قرآن استفاده می کند و ترازوی خود را برهان و قرآن می داند و علمای بزرگی مثل ، ، و علامه_حسن_زاده_آملی پرچمدار آن هستند. در عصر مغولان، و در عصر صفویه و در عصر حاضر نمونه‌ های کاملی از علما هستند که به منصب ‌های عالی دست یافته ‌اند؛ اما کسی اوصاف گفته شده در روایت را (مانند اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه‌ خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می‌ آورند.) در آنان نه ‌تنها سراغ ندارد که تصور آن را هم به خود راه نمی ‌دهد. نکته دیگر اینکه روش اهل بیت علیهم السلام تقویت تهذیب نفس (اخلاق و عرفان)، تشویق به معرفت خداوند از طریق تعقل (فلسفه صحیح) و شهود (عرفان صحیح) بود. 🔶 قاعده نقل روایت، خیلی مهم نیست. روایت غیر از خود عترت است. فهم و درایت روایت، خیلی مهم است. همچنانکه فهم درست قرآن و عمل به آن خیلی مهم است. اگر قرار بر نقل روایت باشد، برای تحریف قرآن هم روایت داریم اما آیا آن روایات را بررسی سندی و دلالی نمی کنیم؟ وحید واحدجوان ❇️کانال سخن عرفان @sokhanerfan
🔹به مناسبت سالروز شهادت امام عسکری علیه السلام همیشه برخی از مخالفان فلسفه و عرفان روایتی نقل میکنند که مناسب است یکی دو روز مانده به فعالیت آنان، نقل و بررسی شود. 🔹 در برخی از کتب به علیه السلام نسبت داده اند که به ابوهاشم جعفری فرمود: ای اباهاشم! زمانی فرا می ‌رسد که... علمای آن زمان بدترین جنبندگان روی زمین ‌اند؛ از آن جهت که به و گرایش دارند. به خدا سوگند که آنان جزو سرکشان و گمراهان ‌اند. به دوستی دشمنان ما اصرار می‌ ورزند و شیعیان و دوستان ما را گمراه می ‌کنند. اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه‌ خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می‌ آورند. اینان رهزنان مؤمنان و دعوتگران به مذهب بی ‌دینان ‌اند.... (اردبیلی، حدیقه الشیعه 785) 🔷 بررسی سند اولین کتابی که این روایت را نقل می‌ کند است. دیگران از او نقل کرده اند. بارها عرض شده که کتاب حدیقة الشیعه، سال ها پس از تنظیم شده و با توجه به نگارش کتاب کاشف الحق، در سال 1058 در هند و مبارزه جدی با صوفیه در 1060 به بعد توسط برخی علما، نتیجه می گیریم که این کتاب در فاصله سال های 1070 تا 1090 تنظیم و جعل شده و با تکثیر نسخه، به نام محقق اردبیلی شهرت یافته است. پس اولاً حدیقه الشیعه کتاب معتبری نیست. ثانیا به فرض اگر کسی بگوید حدیقه، معتبر است و مجعول نیست، عرض می شود حدیقة الشیعة این روایت را به سید مرتضی بن‌ داعی رازی نسبت می ‌دهد و از او به شیخ مفید و از او به احمد بن‌محمد بن‌حسن بن‌ولید و از او به پدرش محمد بن‌الحسن و از او به سعد بن‌عبدالله و از او به محمد بن‌عبدالله و در نهایت به محمد بن‌عبدالجبار می‌رساند. از محمد بن‌عبدالله و از طريق محمد بن‌عبدالجبار تنها یک روایت در منابع ما ثبت شده است که مربوط به زکات فطره می‌شود (شیخ صدوق‏، بي‌تا: 2/398). این بدین معنا است که محمد بن‌عبدالله هیچ روایتی از محمد بن‌عبدالجبار جز همین يك روایت نقل نکرده است. ثالثا درباره افراد سلسله این روایت باید گفت در بین راویان آن محمد بن‌عبدالله (مسمعی) قرار دارد كه مجهول است و ابن ‌ولید وی را تضعیف کرده است. (خويى، 1410: 16/259) نتیجه این که سند این روایت، معتبر نیست و به احتمال قوی، جعلی است. 🔷 بررسی دلالی به فرض که سند، درست باشد (که نیست) این روایت ناظر به فلسفه های دروغین و غیر الهی و تصوف های انحرافی و عرفان های کاذب است؛ نه فلسفه و عرفان اسلامی که از متن دین و قرآن استفاده می کند و ترازوی خود را برهان و قرآن می داند و علمای بزرگی مثل شیرازی، ، و علامه_حسن_زاده_آملی رضوان الله علیهم پرچمدار آن هستند. در عصر مغولان، و در عصر صفویه و در عصر حاضر نمونه‌ های کاملی از علما هستند که به منصب ‌های عالی دست یافته ‌اند؛ اما کسی اوصاف گفته شده در روایت را (مانند اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه‌ خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می‌ آورند.) در آنان نه ‌تنها سراغ ندارد که تصور آن را هم به خود راه نمی ‌دهد. نکته دیگر اینکه روش اهل بیت علیهم السلام تقویت تهذیب نفس (اخلاق و عرفان)، تشویق به معرفت خداوند از طریق تعقل و شهود بوده است و فلسفه و عرفان اسلامی همین امور را به عهده دارد. 🔶 قاعده نقل روایت، خیلی مهم نیست. (بارها عرض شده که روایت غیر از خود عترت است. قرآن و عترت از هم جدا نیستند اما ممکن است تفسیر یک مفسر یا روایتی از معصوم درست نباشد.) فهم و درایت روایت، خیلی مهم است. همچنانکه فهم درست قرآن و عمل به آن خیلی مهم است. اگر قرار بر نقل روایت باشد، برای خیلی امور روایت داریم، برای تحریف قرآن هم روایت داریم، اما آیا آن روایات را بررسی سندی و دلالی نمی کنیم؟ 📝استاد وحید واحدجوان ❇️کانال سخن عرفان @sokhanerfan
🍀 ارزیابی روایتی منسوب به امام حسن عسکری (علیه السلام) درباره فلسفه و عرفان 🔹 در برخی از کتب به علیه السلام نسبت داده اند که به ابوهاشم جعفری فرمود: ای اباهاشم! زمانی فرا می ‌رسد که... علمای آن زمان بدترین جنبندگان روی زمین ‌اند؛ از آن جهت که به و گرایش دارند. به خدا سوگند که آنان جزو سرکشان و گمراهان ‌اند. به دوستی دشمنان ما اصرار می‌ ورزند و شیعیان و دوستان ما را گمراه می ‌کنند. اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه‌ خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می‌ آورند. اینان رهزنان مؤمنان و دعوتگران به مذهب بی ‌دینان ‌اند.... (اردبیلی، حدیقه الشیعه 785) 🔷 بررسی سندی اولین کتابی که این روایت را نقل می‌ کند کتاب حدیقة الشیعة است و دیگران از او نقل کرده اند. کتاب حدیقة الشیعه، سال ها پس از مقدس اردبیلی تنظیم شده و با توجه به نگارش کتاب کاشف الحق، در سال 1058 در هند و مبارزه جدی با صوفیه در 1060 به بعد توسط برخی علما، نتیجه می گیریم که این کتاب در فاصله سال های 1070 تا 1090 تنظیم شده و با تکثیر نسخه، به نام محقق اردبیلی شهرت یافته است. پس حدیقه الشیعه کتاب معتبری نیست. به فرض اگر کتاب حدیقه، معتبر باشد و مجعول نباشد، عرض می شود حدیقة الشیعة این روایت را به سید مرتضی بن‌ داعی رازی نسبت می ‌دهد و از او به شیخ مفید و از او به احمد بن‌محمد بن‌حسن بن‌ولید و از او به پدرش (محمد بن‌الحسن) و از او به سعد بن‌عبدالله و از او به محمد بن‌عبدالله و در نهایت به محمد بن‌عبدالجبار می‌رساند. از محمد بن‌عبدالله و از طريق محمد بن‌عبدالجبار تنها یک روایت در منابع ما ثبت شده است که مربوط به زکات فطره می‌شود. این بدین معنا است که محمد بن‌عبدالله هیچ روایت دیگری از محمد بن‌عبدالجبار نقل نکرده است. درباره افراد سلسله این روایت باید گفت در بین راویان آن محمد بن‌عبدالله (مسمعی) قرار دارد كه مجهول است و ابن ‌ولید وی را تضعیف کرده است (خويى: 16/259) نتیجه این که سند این روایت، معتبر نیست. 🔷 بررسی دلالی به فرض که سند، درست و معتبر باشد (که نیست) این روایت ناظر به فلسفه های دروغین و غیر الهی و تصوف های انحرافی و عرفان های کاذب است؛ نه فلسفه (حکمت) و عرفان اسلامی که از متن دین و قرآن استفاده می کند و ترازوی خود را برهان و قرآن می داند و علمای بزرگی مثل میرداماد، صدرالمتألهین شیرازی، امام خمینی، علامه طباطبایی و علامه حسن زاده آملی پرچمدار آن هستند. نکته دیگر اینکه، خواجه طوسی در عصر مغولان، شیخ بهايی و میرداماد در عصر صفویه و امام خمینی در عصر حاضر، نمونه‌ های کاملی از علما هستند که به منصب ‌های عالی دست یافته ‌اند؛ اما کسی اوصاف گفته شده در روایت منسوب را (مانند اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه‌ خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می‌ آورند.) در آنان نه ‌تنها سراغ ندارد بلکه تصور آن را هم به خود راه نمی ‌دهد. 🔹دعوت به عقل و تهذیب نکته دیگر اینکه روش اهل بیت علیهم السلام در گفتار و رفتار، دعوت به عقل، عقلانیت، تعقل و تفکر (کاری که فلسفه اسلامی میکند) و نیز تهذیب نفس و رسیدن به شهود (کاری که عرفان اسلامی میکند) و تشویق به معرفت خداوند از طریق تعقل (فلسفه صحیح) و شهود قلبی (عرفان صحیح) بود. 🔶 نقل روایت/فهم روایت نقل روایت، یک چیز است، فهم و درایت روایت چیز دیگر. فهم و درایت روایت، خیلی مهمتر است. همچنانکه فهم درست آیات قرآن و عمل به آن خیلی مهم است، نه صرفا (مثل وهابیت و داعش و القاعده) خواندن قرآن و برداشت های غلط از آن. ✍وحید واحدجوان ❇️کانال سخن عرفان @sokhanerfan