🔸تمرین پیشنهادی #علامه_طباطبایی برای «کنترل ذهن»
🔹برای کنترل ذهن، باید تمرین کنی؛ منتظر یک معجزه از آسمان نباش! علامه طباطبایی(ره) برای کنترل ذهن، یک ورزش یا تمرین را توصیه کرده است. همانطور که با ورزش، بازوی خودت را قوی میکنی، میتوانی برای رسیدن به قدرت روحی، این تمرین را انجام دهی.
🔹علامه در «رسالة الولایة» میفرماید: «مکان خلوتی را انتخاب کن که هیچ مشغولکنندهای از قبیل نور و صدا و غیره در آنجا نباشد. سپس طوری بنشین که مشغول به کاری نشوی و حواست پرت نشود و چشمانت را بسته نگه دار. آنگاه صورتی را-مثلاً صورت الف- یا یکی از اسماء الله را در خیال خود مجسّم کن که کاملاً توجّهات به آن معطوف شود و هشیار باش که هیچ صورت خیالیای وارد محوّطۀ صورتِ الف نشود. در این هنگام که ابتدای کار است در مییابی که صورتهای خیالی دیگر مزاحم تو شده و میخواهند ذهن تو را تاریک و مشوّش نمایند... اگر چند روزی به تخلیه و پاکسازی این خیالاتِ مزاحم اقدام نمایی(و آنها را کنار بزنی) بعد از مدتی مشاهده میکنی آن خیالات و خواطر رو به کاهش گذاشته و هر روز کم میشود... تا اینکه هیچ صورتی با صورت الف باقی نمیماند.»
💠سخن شیعه
@sokhanshia
🌙 ماه رجب، ماه امیرالمومنین علیه السلام
#یادداشت| علی علیه السلام آخرین درجه کمال صفات عالیه انسانی
🔅علامه طباطبایی
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
از شگفتيهاى زندگانى على عليه السّلام اين است كه او تمام ملكات پسنديده و صفات عاليه انسانى را در آخرين درجه كمال، دارا بود.
على عليه السّلام به معناى واقعى كلمه پيشوا و رهبر لايق در تمام شؤون مادّى و معنوى است و برخلاف آنچه نوابغ روزگار و مردان فوقالعاده را مىيابيم، على عليه السّلام در باب هرفضيلت و در هرهدف عالى بشرى نمونه بارز و فرد اكمل محسوب مىگردد.
غالبا اگر شخصى شجاع، نيرومند و داراى ابهّت و عظمت باشد و حوادث ترسناك و هراسانگيز و روبهرو شدن با قهرمانان چيرهدست او را نترساند، چنين شخصى از لحاظ فكرى و تدبير امور، دستش كوتاه و دلش از رحم و مروّت دور مىباشد.
و اگر فردى بسيار عابد، زاهد و پرهيزگار باشد و در زهد و عبادت به درجه اعلى برسد و با بصيرت و دقّت تمام، تن و روان خويش را رياضت دهد و به عبادتهاى جانكاه و توانفرسا بپردازد، نوعا همچون فردى در امر كشوردارى و سياست و اداره امور ملّت، پياده و عاجز و وامانده خواهد بود و قادر به تشخيص خيرانديش و تميز آن از خيانت و فريبكار نبوده و به طرق چارهجويى، دقيق و واقف نخواهد بود و به همين ترتيب است ساير كمالات نفسانى و خصلتهاى بشرى كه اگر فردى در يك جنبه سرآمد باشد، از ديگر لحاظ ضعيف خواهد بود و اين بدان علّت است كه نفس انسان داراى نيرو و استعدادى است كه اگر به سوى يك هدف مصروف شود، ديگر خواستههاى او رو به ضعف و سستى خواهد گذاشت و اگر اين نيرو تقسيم گردد و براى هرهدف و مقصودى مقدارى نيرو و استعداد صرف شود، جملگى ناقص و ناتمام خواهد بود.
در قرآن كريم گويد:
{ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ ...}.
«خداوند در اندرون انسان بيش از يك دل قرار نداده است».
ليكن على عليه السّلام بىتأمّل و انديشه پا در عرصه حيات نگذاشته و زمام نفس خويش را به دست هوا و خواهشهاى نفسانى نداده بود تا هرچه آن بخواهد برگزيند و در آنچه بخواهد، تصرّف نمايد بلكه على عليه السّلام را يك كشش روحانى و يك جنبه الهى احاطه كرده بود و در نتيجه همهچيز جز خدا را از ياد برده بود.
او تمام نيازمنديهاى مادّى بشرى را كه به سوى نفس و خواستههاى آن مىكشاند، كنار گذاشته و كلّيّه علايق مادّى را كه به سوى لذّات و شهوات سوق مىدهند، از خود دور ساخته بود، لذا راهى جز راه حق برايش باقى نمانده بود و هدفى غير از خود حقيقت و واقعيّت در نظر او جلوهاى نداشت و همين نكته اساسى بود كه موقعيّت او را در برابر هرپيشآمد و موضوعى، روشن مىساخت و به هنگام وجود عوامل و علل گوناگون، او را به طرف حق و واقعيّت راهنمايى مىكرد.
(علی وفلسفه الهی صفحه ۳۴)
#علامه_طباطبایی
#امیرالمومنین
#رجب
@mafaa_ir
🔻🔻🔻
@sokhanshia
#یادداشت |💠 به مناسبت ایام شهادت استاد مرتضی مطهری
🔅 شهیدآیت الله مطهری از نگاه علامه طباطبایی
🔸لطفا درباره دوران شاگردى استاد شهید مطهرى نزد شما, توضیحاتى بفرمایید؟
سى و دو سال پیش از شهادت ایشان , من از تبریز به قم پناهنده شدم . اوضاع آنجا خراب بود , بدین خاطر به قم آمدم . بعد بنا بر این شد كه در قم بمانم . تدریس درس حكمت ( فلسفه ) را شروع كردم . غیر از بنده , در قم آقاى خمینى بودند كه درس فلسفه اى داشتند و چند نفرى از آقایان در درس ایشان شركت مى كردند . ایشان[ اسفار] درس مى دادند . بعد آن آقایان , درس ایشان را ترك كردند و به حوزه درس ما منتقل شدند و شروع به تحصیل كردند . سالها این درس ادامه داشت . مخصوصا مرحوم مطهرى هوش فوق العاده اى داشت و حرف از او ضایع نمى شد . حرفى كه مى گفتم , مى گرفت و به مغزش مى رسید . هر چه مى گفتم هدر نمى رفت و مطمئن بودم كه نمى رود . وقتى كه ایشان در جلسه درسم حاضر مى شدند . ( این عبارت , عبارت خوبى نیست ولى مقصود را بیان مى كند ) بنده از شوق و شعف , حالت رقص پیدا مى كردم , به جهت اینكه مى دانستم هر چه بگویم هدر نمى رود و محفوظ است . به همین ترتیب خودش مبدأ تحصیل دیگران شد و شروع به تألیف كتابها كرد و انصافا هم كتابهایش خیلى عالى است .
در زمانى كه عده اى خواندن فلسفه را حرام مى دانستند, عمده كارهاى استاد مطهرى فلسفى بود .
🔸علت علاقه فوق العاده ایشان به فلسفه چه بود ؟
او انسانى برهانى بود و برهانى فكر مى كرد و به برهان علاقه داشت . از این جهت , ایشان به حكمت علاقه مند شده بود و در این زمینه كارهایى هم كرد و خوب هم از عهده برآمد .
🔸استاد مطهرى علاقه و دلبستگى خاصى به شما داشتند . شما نسبت به ایشان چه احساسى داشتید ؟
در مقابل احساسات ایشان , من هم احساسات متقابل و علاقه فوق العاده اى به ایشان داشتم , به جهت خوش فكرى و هوش سرشار و قلم بارز ایشان . خود فلسفه اسلامى كه از دست علماى اسلام رد شده و به ما رسیده است , خالى از معنویت نیست . طورى است كه خود به خود براى انسان متوجه , حالت معنویت مى آورد و تقوا را تأیید مى كند و توفیق مى دهد و به هدایت مى رساند . این فلسفه اى است كه از دست علماى اسلام درآمده است . طبعا ایشان هم مردى با تقوا بود , تقوایى كه از فلسفه به دست آورده باشد . تمام هم و نیرویش صرف فلسفه مى شد و خوب بار آمده بود .
🔸وقتى كه ایشان درس را در خدمت شما شروع كردند , حدودا در چه سنى بودند ؟
در حدود بیست و پنج یا بیست و شش سال داشتند , بعد , مباحث و مقالاتى را كه در كتاب[ اصول فلسفه و روش رئالیسم] آمده , شروع كردیم , در آن مطالب هم یگانه كسى كه از همه جهت مطمئن بودم كه حرفم نزدش هدر نمى رود , ایشان بودند . قدرى كه گذشت , نوشتن پاورقى بر كتاب[ اصول فلسفه] را شروع كردند و همان وقت اینها را نوشتند . آن جلدهایى كه منتشر شده , از درك و فكر خوب ایشان حكایت دارد . جلد چهارم هم كه باقى مانده , ایشان نوشته و حاضر است . آن را آورد بنده دیدم و به خودش برگرداندم وگفتم كتاب دیگرى تألیف شده است .
در رساله قوه و فعل , آن قدر ایشان شوق و شعف داشت كه بنده را وارد كرد به تهران رفتم و یك هفته در منزلشان ماندم تا درباره این رساله بحث كنیم , زیرا مطالب آن براى ایشان حل نشده بود . یك هفته تمام , شب و روز با ایشان سروكار داشتم و درباره همین رساله صحبت مى كردیم .
اخیرا خودش صاحب نظر شده بود و نظر داشت , یعنى حكم مى كرد . بهترین تعبیرش هم همین است كه نظر داشت .
🔸ضرورتى كه براى شرح[ اصول فلسفه] احساس كردید , چه بود ؟
ضرورتش این بود كه مجملات بود و مقاله هاى فشرده , و من مى خواستم باز شود و مطلب روشن شود . كسى هم كه مى توانست این كار را بر عهده بگیرد , مرحوم آقاى مطهرى بود . او شروع كرد و به بهترین وجهى هم از عهده بر آمد به همین دلیل بود كه من دو دستى كار را به او مى دادم . خدا ان شاءالله بیامرزدش .
🔸در لحظه شنیدن خبر شهادت استاد مطهرى چه احساسى به شما دست داد ؟
دیگر اینها غیر قابل وصف است. حقیقتا بعد از فوت ایشان تأثر من , تأثر در مرگ یكى از عزیزان است . از دست رفتن ایشان ضایعه اى بود . خداوند كسانى را كه این طور جنایات را جایز مى شمارند , نابود كند .
🔸لطفا درباره روابط معنوى ایشان با شما . . .
خواهش مى كنم راجع به معنویت و روابط معنوى اى كه با ایشان داشتم و مطالبى كه تأثر آور بود و بنده از آنها روحا متأثر شدم , نپرسید . به جهت اینكه من دوام ذكر و بیان آن را ندارم
#علامه_طباطبایی
#شهید_مطهری
🔻🔻🔻
@sokhanshia