﴾﷽﴿
سـرباز سـرباز است
و کارے به جز دفاع از سرزمینش ندارد.
حالا یکی «تفنگ» بر می دارد
یکی هم مثل تو
«چــــادر»...
🍃🌸@dokhtarane_mahdavi313
دخترا این پیام هایی که خط میزنم یعنی اینکه قبلا گذاشتم شون،وگرنه اعضا کانال ما با ادب هستن 🙂
¹دیگه دیگه 😅
²💋
³چشم میزارم
⁴بیا پی وی من که توی بیوگرافی کانال هست آیدی اول
⁵چشم حتما میزارم
⁶💋❤️
⁷عزیزم کسی که عاشق چادرش باشه واسش فرق نداره پف کنه یا گرمش بشه....اینا که چیزی نیست خوده بنده توی برف هم چادر می پوشم،و خیلی ها هم مثل من هستن...البته چادر حجاب برتر هست و هرکس بخواد برتر باشه چادر بپوشه برتر هست بقیه حجابی که بدون چادر باه اما اون حدی که خدا گفته رعایت شده باشه موردی نداره
#عشق_در_جاده_خدا
#قسمت_نهم
[چهل روز بعد]
چهل روز از رفتن حدیثه گذشته بود و کم کم اوضاع زندگی داشت به روال عادی بر می گشت.
قرار بود امروز برای چهلم حدیثه به سر خاک او برویم.
و من در حال حاضر شدن بودم.
یک شومیز ساده پوشیدم و روی اون مانتوی جلو بازی که آستین های پفی داشت و مشکی رنگ بود را تم کردم...شلوار تنگ مشکی رو پا کردم،کیف کوچیک سیاهم رو برداشتم و از اتاق بیرون رفتم.
مامان:حاضر شدی؟
–بله
مامان:بریم؟
–بریم....
با آسانسور پایین رفتیم من از ساختمان خارج شدم و مادرم رفت که ماشین رو از پارکینگ بیاره.
یکم صبر کردم و مامان از پارکینگ خارج شد...سوار شدم و به سمت بهشت زهرا راه افتادیم.
مامان:هوا امروز خیلی خوبه....
–آره.
بعد از این گفت و گوی کوتاه دوباره برای چند دقیقه سکوت برقرار شد.
–مامان بابا کی از سفر بر میگرده؟
مامان:گفت برای ۱۴ آذر بلیط داره.
–آهان،میشه 3روز دیگه...
مامان:ِآره.
وقتی رسیدیم به بهش زهرا مامان ماشین رو پارک کرد و پیاده شدیم.
در عقب ماشین رو باز کردم و گل های که خریده بودیم رو برداشتم.
یک ظرف حلوا هم توی دست گرفتم و مامان هم دوتا ظرف حلوا برداشت رفتیم ....
خاله الناز و سبحان و سجاد نشسته بودن.
اما چند نفر دیگه کنارشون بودند.
وقتی یکم دیگه جلو رفتیم فهمیدم که خاله ستاره(خاله ی مامان)و پسر هاش (امید و امیر)و دخترش تینا هم اومدن....
امید ۲۲ ساله بود و امیر ۱۸ساله.تینا هم ۱۴ساله...
جلو رفتیم و با خاله ستاره و تینا دست دادیم و رو بوسی کردیم.
خاله ستاره داشت از روی مفاتیح دعا می خوند و امید از روی گوشی.
مامان هم قرآن رو باز کرده بود و داشت قرآن می خوند.
امیر و سجاد داشتند و صحبت می کردند و سبحان داشت قبر رو می شست.
ادامه دارد......
@dokhtarane_mahdavi313
سُلالہ..!
¹جانم؟ ²بچه ها سرماخوردن ³سرماخوردن ⁴لطف دارید ⁵جون؟😉
سلام بچه ها
من واقعا خیلی حالم بده😢💔
ولی قول میدم بعد از اینکه خوب شدم براتون کلی فعالیت های کمیاب کنم👍🏻🌸
سلام به همه دختر های گل 😍
امشب قراره توی گروه مون راجب مد حرف بزنیم مثل اون شلواری که دیشب گذاشتم هر کدوم از شما خوشگلا که خواستید توی بحث امشب گروه شرکت کنید تشریف بیارید توی گروه کارهای فرهنگی مون و مارو همراهی کنید.https://eitaa.com/joinchat/2720530582Ce512c49cc3
لینک گروه👆🏻
ضمنا اگر دوست نداشتید توی بحث امشب گروه شرکت کنید حتما عضو بشید چون کلی کارهای باحال و کمیاب دیگه هم قراره انجام بدیم....
ممنون از توجه تون
گفت و گو مون امشب ساعت 8شب
سُلالہ..!
سلام به همه دختر های گل 😍 امشب قراره توی گروه مون راجب مد حرف بزنیم مثل اون شلواری که دیشب گذاشتم هر
دخترا نگران نباشید هیچ پسری توی گروه نیست😘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید مدافع حرم مهدی مکرمی بعد از ۶ سال پیکر پاکش تفحصو به مشهد امد درامامزاده سید محمد گنبدخشتی دفن شد . ببینید هیچ تغییر نکردهان شالله شفاعتمون کنه پیش امام حسین علیه السلام شادی روح همه شهدا صلوات بفرستید
#درخواستی
کلیپ مدافع حرم...
@dokhtarane_mahdavi313