eitaa logo
°•سرباز قاسم سڵیـ♡ـمانے•°
197 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
162 فایل
╔═════════⚘﷽⚘═════════╗ حاج قاسم سلیمانی: اگر به دست من باشد، تمام لشکرها را برای جنگ با دشمن بسیج خواهم کرد، اما عشق به خدا را فراموش نمی‌کنم. ❀°•شہید قاسم سڵیـ♡ـمانے•° ❀پناهگاهے براے عاشقان سردار #کپے آزاد ╚═════════⚘﷽⚘═════════╝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀برای یکبارهم که شده به خواب من بیا همیشگیم ، رفیق بی ریاء هرچی که تو بگی قبول...🍃
می گوینـد : شهــدا رفتند تا ما بمانیـم . . . ولی من میگویم : شهـ🕊ـدا رفتند تاماهم به دنبالشان برویم آری ! جــامانده ایم . . . دل راباید صاف کرد ! قهرمان من رفیق آسمانی من غیور مرد من جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم رفیق شهیدم 🕊
غروب ماه رمضان بود. ابراهیم در خانه ما آمد و یک قابلمه بزرگ گرفت و به کله پزی رفت. گفتم داش ابرام افطاری کله پاچه خیلی میچسبه. گفت آره ولی برا من نیست. رفتیم پشت پارک چهل تن انتهای کوچه در زدیم و کله پاچه ها را به خانواده مستحقی تحویل دادیم. آن ها ابراهیم را به خوبی می شناختند ... 🕊🌹
خیر در آنچه خدا بخواهد شاید داستان معجزه اذان ابراهیم هادی را شنیده باشید، او فرمانده نیروها بود، شاید دوست داشت خیلی زود ارتفاع آزاد شود و رزمندگان پیروز شوند، اما خدای ابراهیم چیز دیگری میخواست. ارتفاع آزاد نشد. ابراهیم اذان صبح گفت و با اذان او دلهای نیروهای دشمن متوجه خدا گردید. هجده نفر از آنها تسلیم شدند و ارتفاع آزاد و عملیات پیروز شد. آن ها بعد ها به سپاه اسلام پیوستند و همگی در راه خدا شهید شدند. اینجاست که باید به این کلام نورانی خدا بیشتر فکر کنیم: چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد و خداوند خیر فراوانی در آن قرار میدهد. نسا/۱۹ 📚 خدای خوب ابراهیم 🕊🌹
ای که همه نگاه من خورده گره به روی تو تا نرود نفس زِ تن، دست نکشم زِ کوی تو... 🕊🌹
همیشہ میگفت : در زندگی ، آدمی موفق تر است ڪه ⇜ در برابر عصبانیت دیگران " صبور " باشد ⇜ و ڪار بی منطق انجام ندهد و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود :))🌿'
✨🌷 می گفت: اگرانسان‌سرش‌رابه‌سمت‌آسمان‌بالابیاورد وڪارهایش‌رافقط‌برای‌رضای‌خداانجام‌ دهدمطمںٔن‌باش‌زندگیش‌عوض‌می‌شود وتازه‌معنی‌زندگی‌ڪردن‌رامی‌فھمد!:)
نام مادر سادات را که به زبان می آورد، بلافاصله می گفت “سلام الله علیها” یادم هست یکبار در ایام فاطمیه در زورخانه، مرشد شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها نمود ابراهیم همینطور که شنا میرفت، با صدای بلند شروع به گریه کرد ، لحظاتی بعد صدای او بلند تر شد و به هق هق افتاد طوری که برای دقایقی ورزش مختل شد و مرشد شعرش را عوض کرد